eitaa logo
کانال 📚داستان یا پند📚
1هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
35.8هزار ویدیو
124 فایل
کارکانال:رمان و داستانک،سلام و صبح بخیر،پیامهای امام زمانی عج، کلیپ طنز،سخنان پندی،سیاسی، هنری و مداحی پیامها به مناسبتها بستگی دارد. مطالبی که با لینک کانال دیگران است با همان لینک آزاده بقیه مطالب آزاده @Dastanyapand
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمه تعالی شانه شرح حدیث شریف کساء قسمت بیستم (مقام رسالت) قالَ سَمِعْتُ فاطِمَةَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَىَّ اَبى رَسُولُ اللَّهِ فى بَعْضِ الاَیّامِ در متن حدیث شریف کساء از شئون مختلف حضرت محمد صلی الله علیه و آله بیشتر به رسول بودن ایشان توجه شده است. در مناصب مختلف الهی؛محدث بودن، نبی بودن، رسول بودن، اولوالعزمی و مقام ختمیت، منصب رسالت در این روایت مورد تأکید بوده و در مقام خطاب نیز عبارت «رسول الله» استفاده می‌شود. رسول از غیب، اخبار ملکوت را شکار می کند و وظیفه دارد به مردم ابلاغ کند و ایشان را هدایت نماید.  همه مناصب الهی، ظهور ولایت هستند. یعنی تا کسی به مقام ولایت نرسد نمی تواند نبی و رسول و محدث شود. هر گاه عقل جزئی به عقل کل (ولایت) اتصال پیدا کرد قابلیت گرفتن اخبار غیبی و حقایق ملکوتی را می یابد، زیرا عقل کلی، جامع همه فعلیات مادون است. لذا در صورتی فرد به مقامات دست می یابد و به مناصب الهی منصوب می گردد که در قوس صعود، اتصال به ولایت پیدا کرده باشد. به عبارت دیگر؛ بهره هر نبی و رسول از نبوت و رسالت به میزان اتصالش به ولایت برمی گردد، لذا قرآن می فرماید: « تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۘ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ ۖ وَرَفَعَبَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ ۚ..» (بقره/۲۵۳) این فضلنا به میزان اتصال به ولایت  مربوط می شود. خداوند متعال در جای دیگر می فرماید: « لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ »(بقره/۲۸۵) یعنی فرقی میان رسولان نیست از جنبه ولایت، زیرا همه رسل در مقام روح کلی ولایت به حضور واحد حاضرند. انسان کامل همه اسماءالله را در جان خود تحقق بخشیده و دارای اسماءالله است یعنی دارای ولایت است از اینرو الهی ترین شخص است و آنکه اسماء و صفات الهی بیشتری را داراست به خلیفة اللهی و هدایت بندگان و رسالت اولی تر است لذا رسالت حضرت ختمی مرتبت مورد تاکید حضرات قرار گرفته تا سبقت ایشان در مقامات و مناصب الهی متجلی شود. نکته لطیف اینکه؛ حضرت ختمی مرتبت با همه مناصب و مقاماتشان به حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها پناه می آورند زیرا ایشان محور هستند و تکمیل اهل کساء به فاطمه است ؛ «فَلَمَّا اكْتَمَلْنا جَمیعاً ». ادامه دارد التماس دعا صادقزاده
بسمه تعالی شانه شرح حدیث شریف کساء قسمت بیست ویکم (بیت ولایت) قالَ سَمِعْتُ فاطِمَةَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَىَّ اَبى رَسُولُ اللَّهِ فى بَعْضِ الاَیّامِ. واقعه کساء و پناه بردن حضرت ختمی مرتبت در هنگام ضعف به حضرت صدیقه طاهره، در منزل حضرت زهرا و امیرالمؤمنین علیهم السلام اتفاق افتاد؛ منزل عصمت و ولایت. حضرت ختمی مرتبت بالاصاله در ذات خویش دارای ولایت مطلقه کلیه است و حضرت امیرالمؤمنین و فرزندانش سلام الله علیهم اجمعین بالتبع از آن جناب اصل و حقیقت ولایت مطلقه هستند. ولایت، اصل است و مقام نبوت و رسالت، ظهور این مقام است. ولایت باطن نبوت است از اینرو هنگام پاکسازی کعبه از لوث وجود بتها، پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله حضرت علی علیه‌السلام را بر دوش مبارک خویش سوار نمودند، زیرا ولایت راکب است و رسالت مرکوب؛ ولایت محمول است و رسالت حامل. لذا هنگامی که امام حسن و امام حسین علیهما السلام بر دوش پیامبر می نشستند حضرت میفرمود: « نعم الراکبان و ابوهما خیر منهما» ظهور ولایت، نبوت و رسالت است و چه لطیف آنکه حرف اول نبوت، نون است. حـرف اول از نبـوت حـرف نــون قلب نون، واو آمده، ای ذوالفنون استخدام کلمات و وضع حروف توسط معصوم اسرار فراوانی دارد و تفسیر حروف هنگام ظهور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف آشکار خواهد شد. نون اسرار فراوانی دارد، از اینرو در قرآن کریم نیز به نون قسم یاد شده است: « ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ »(قلم/۱) ذالنون، به حوت و مقام ولایت اشاره دارد. یونس علیه و علی نبینا صلوات الله علیهم اجمعین در معراج به قلب حوت وارد شد و جالب اینکه قلب حوت، واو است و قلب نون هم واو می باشد و واو اول ولایت است. در روایات ذکر شده که نقطه نون ،همان نقطه تحت باء بسم الله است که در میان قوس نزول و قوس صعود قرار گرفته و توجه این قوس به مرکز است. حرف اول از ولایت، حرف واو قلب واو آمد الــف ای کنجکـاو ادامه دارد التماس دعا صادقزاده
بسمه تعالی شانه شرح حدیث شریف کساء قسمت بیست ودوم(فاطمه واسطه فیض) فَقَالَ یا فاطِمَةُ ایتینی بِالْکِساَّءِ الْیَمانی فَغَطّینی بِهِ فَاَتَیْتُهُ بِالْکِساَّءِالْیَمانی. حـرف اول از نبـوت، حرف نون قلب نون واو آمده ای ذوالفنون حـرف اول از ولایت، حـرف واو قــلــب واو آمد الف ای کنجکـاو حرف اول از الـــوهـــیت الــــف مبـــدأ جمـــله حـــروف مؤتــلف الله، قلب ولایت است یعنی ولایت، ظهور الله است. و نبوت، ظهور ولایت است لذا فرموده اند انسان کامل واسطه بین حق و خلق است. انسان کامل با دست ولائی‌اش فیض را از الله جل جلاله می‌گیرد و با دست نبوتش، به همه ی ما سوی الله فیض رسانی می‌کند. همه ی حروف، ظهور یافته از الف هستند. الف، قطب است. در روایات آمده است که حضرت بی بی اکثراً در عباداتشان، در حالت قیام بودند. آنچنان علاقه ای به قیام داشتند که قدمهای مبارکشان متورم می‌شد. امام حسن (ع)فرمود: « ما کان فی الدنیا اعبد من فاطمه علیها السلام حتی تورم قدماها. » « عابدتر از فاطمه در دنیا نبود، [آنقدر عبادت کرد] که پاهای [مبارکش] ورم کرد. » (محمد تقی ، مجلسی: بحار الانوار ، ج‏۴۳، ص‏۴۹. ) حضرت امیرالمؤمنین، اهل رکوع بودند و امام سجاد علیه‌السلام اهل سجود. قیام الف است و الف مقام الوهیت است. رکوع مقام ولایت می باشد لذا قرآن کریم می فرماید: «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ » :  جز اين نيست كه ولىّ شما خداست و رسول او و مؤمنانى كه نماز مى‌خوانند و همچنان كه در ركوعند انفاق مى‌كنند.  (مائده/۵۵) سجده مقام عبودیت است. اهل ولایت، در  حال رکوع زکات می‌دهند یعنی  رکوع که واسطه ی بین قیام و سجود است، مبین جایگاه ولایت است که واسطه بین خلق و حق است. از مقام احدیت فیض را می‌گیرد و به سائلین که ماسوی الله اند افاضه می‌کند. در روایات آمده که هنگام عبادت و قیام حضرت زهرا سلام الله علیها، از ایشان نور سیاه تلألؤ می‌کرد. به تعبیر مرحوم حاج آقا دولابی، نور سیاه نور ذات است. همه حروف، الفی هستند که شکل پیدا کرده اند، تعین یافته‌اند، تشخص و ظهور یافته اند. در هنر خوشنویسی، الف از پیوستن سه نقطه به هم ترسیم می‌شود و همه حروف از تغییر حالت الف شکل می‌گیرند. نقطه نیز که باطن الف است اسرارها دارد لذا حضرت امیرالمؤمنین فرمودند: «انا نقطة تحت باء بسم الله الرحمن الرحيم. » در اصحاب کساء نیز حضرت زهرا سلام الله علیها، محور هستند. و واسطه فیض الهی :« همْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها.... » ادامه دارد التماس دعا صادقزاده
بسمه تعالی شانه شرح حدیث شریف کساء قسمت بیست وسوم (سلام بر فاطمه) قالَ سَمِعْتُ فاطِمَةَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَىَّ اَبى رَسُولُ اللَّهِ فى بَعْضِ الاَیّامِ. تشرف حضرت ختمی مرتبت در منزل حضرت زهرا سلام الله علیها و معرفی خمسه طیبه در واقعه کساء و اعطای مدال محوریت خمسه طیبه به صدیقه طاهره سلام الله علیها از جانب خدای متعال، نشان از مقام والای حضرت فاطمه زهرا صلوات الله علیها است. برای داخل شدن به سرای فاطمی و مواجهه با ام ولایت باید عروج کرد، و انسانی ارتقاء روحانی می‌یابد و به معراج مشرف می‌شود که از نشئه طبیعت قطع تعلق کند. بـــرون آی از سـرای امّ هــانی بخوان مطلق حدیث من رآنی « مَن رَآنی فَقَد رَأی الحَقّ »  (ملاصدرا ،الشواهد الربوبیه ،ص 323) سرای ام هانی اشاره به نشئه طبیعت دارد زیرا حضرت ختمی مرتبت از منزل ام هانی، خواهر امیرالمؤمنین علیه السلام به معراج رفت. لذا با بیرون رفتن از این سرای فانی، حقیقت اسماءالله در جان شخص محقق شده و الهی می‌شود و آنکه دارای اسماءالله باشد صاحب ولایت می‌گردد. از آنجائیکه حضرت زهرا سلام الله علیها، دارای مقام امّیت در ولایت است هر کس بخواهد به اسماءالله متلبّس شود باید با امّ و ریشه ولایت ارتباط سلمی و وجودی برقرار کند لذا همه اهل کساء از جمله حضرت ختمی مرتبت، قبل از رفتن تحت کساء، مشرف به محضر فاطمی شده و به حضرتش سلام می‌دهند و همانگونه که در بحث سلام گفته شد با سلام دادن، تحت ولایت ولی قرار می‌گیرند. از اینرو در ادامه حدیث شریف کساء، خمسه طیبه به اعتبار فاطمه زهرا سلام الله علیها دارای مقاماتند. «هُم فاطمةً وَ أبوها.....» شأن حضرت صدیقه طاهره صلوات الله علیها آنچنان والاست که حضرت ختمی مرتبت که تتمه دوران و رحمة للعالمین و اول شخص عالم وجود است و تمام ما سوی الله طفیل وجود اویند باید  ترفع یافته و متعالی گردد تا شایسته دریافت حقیقت فاطمی گردد، و چه لطیف که جان خدا، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را عطیه و کوثر الهی معرفی می‌نماید. « إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ »  ما كوثر را به تو عطا كرديم. (کوثر/۱) ادامه دارد التماس دعا صادقزاده
بسمه تعالی شانه شرح حدیث شریف کساء قسمت بیست چهارم -باطن رسالت « فَما كَانَت إِلاّساعَةً و إذا بوَلَدِيَ الحسن قَد أَقبَلَ » پس ساعتی نگذشت که دیدم فرزندم حسن علیه السلام وارد شد. در روایت واقعه کساء، ابتدا حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله و سلم، تحت کساء قرار می‌گیرند و سپس حضرات ائمه هم دوره با ایشان، یعنی امام حسن و امام حسین و امام علی علیهم السلام بر حضرت ختمی مرتبت وارد می‌شوند. از آنجائیکه قول و فعل معصوم سند است و خالی از اسرار و حکمت نیست، این نکته قابل تأمل است که چرا حضرت ختمی مرتبت، امامان معصوم را در کنار خویش و تحت کساء یمانی جمع می‌نماید و غیر از ایشان افراد دیگر اجازه ورود ندارند. یکی از وظایف رسول، ابلاغ آنچه به او عطا شده  می‌باشد و این وظیفه آنچنان اهمیت دارد که در حجة الوداع، خداوند متعال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را تهدید می‌نماید که اگر فرمان خدا را ابلاغ عمومی نفرماید دعوت و زحمات و مجاهدتهای ۲۳ ساله اش حبط خواهد شد لذا ختمیت رسالت منوط به ابلاغ ولایت و وصایت است. تکمیل دین و ختم رسالت، منوط به ابلاغ ولایت بود لذا حضرت ختمی مرتبت فرمود: «كُنْتَ مَعَ الأنْبياء سِرًّاً و معی جَهراً»؛ تو در سرّ و پنهان با پيامبران گذشته بودى، و با من در ظاهر و آشكار... یعنی ولایت در ختمیت به سر و جهر آشکار می‌شود. پیامبر خود، صاحب ولایت مطلقه است و علی و اولادش علیهم السلام به عنوان مظهر ولایت مطلقه در کنار ختمی مرتبت حاضرند. در خطاب الهی، نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم امر به ایمان به ولایت شده اند: «آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ » . (بقره/۲۸۵) این آیه شریفه بهترین شاهد است که ایمان نشانه ولایت است. زیرا باطن رسالت، ولایت است. اهل عامه در اذان شهادت به رسالت پیامبر صلوات الله علیه و آله می‌دهند ولی متوجه نیستند که رسالت بدون ولایت معنا ندارد در واقع دقت کافی ندارند که با شهادت بر رسالت حضرت ختمی مرتبت، لاجرم معترف به ولایت نیز هستند. اینان که اهل ظاهرند با تائید ظاهر، باطن را نیز تایید می‌کنند. یعنی اگر به حقیقت شهادت به رسالت بدهند چه بدانند و چه ندانند در متن شهادت به رسالت، شهادت به ولایت نهفته است منتها آنها صادق در شهادتشان به رسالت نیستند، لقلقه لسان است!!! در اسلام، شهادت به رسالت حضرت ختمی مرتبت، نشانه اسلام است ولی نشانه ایمان، اعتراف و اقرار به ولایت علی بن ابیطالب است. لذا زبر و بینات اسم علی و محمد صلوات الله علیهم مبین ایمان و اسلام است. خورشید کمال است نبی، ماه ولی اسـلام محمد است و ایـمـان، علی گر بیـنه ای در این سخن مـیطلبی بنگر که ز بینات اسماء است جلی به تعبیر روشن تر؛ در علم زبر و بینات، ملفوظی محمد و علی را در نظر گرفته اند یعنی حرف اول میم حا میم دال را حذف نموده و بقیه حروف باقی مانده که بینات هستند در جدول حروف ابجد محاسبه شده اند لذا بینات محمد، عدد۱۳۲ می‌باشد که مطابق با عدد لفظ اسلام در ابجد است و بینات علی نیز ۱۰۲ می باشد که مطابق عدد لفظ ایمان است. بنابراین کسی که می‌خواهد به ایمان برسد  باید به ولایت علی ابن ابیطالب علیه السلام معتقد باشد. ادامه دارد التماس دعا صادقزاده
بسمه تعالی شانه شرح حدیث شریف کساء قسمت بیست وپنجم(عروج) فَقُلْتُ وَ عَلَيْکَ السَّلامُ يا قُرَّةَ عَيْني وَ ثَمَرَةَ فُؤادي، فَقالَ يا اُمَّاهُ اِنّي اَشَمُّ عِنْدَکِ رآئِحَةً طَيِّبَةً، کَاَنَّها رآئِحَةُ جَدّي رَسُولِ اللَّهِ،  فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّکَ تَحْتَ الْکِساءِ فَاَقْبَلَ الْحَسَنُ نَحْوَ الْکِساءِ . امام حسن علیه السلام هنگامی که از حضور حضرت ختمی مرتبت تحت کساء مطلع می‌شود، بدون معطلی به سوی کساء می‌رود.  معراج الهی انسانی، عبارتست از اتصال و ملاقات او با ولی کامل. اکنون نیز هرگاه در نشئه طبیعت به دیدار  اهل ولایت نائل شویم به مرتبه‌ای از معراج ترفع پیدا کرده ایم.به تعبیر برخی بزرگان، معراج پیامبر صلوات الله علیه و آله عبارت بود از ملاقات پیغمبر با امیرالمؤمنین علیه‌السلام؛ هرگاه یکدیگر را ملاقات می‌کردند روحشان عروج می‌کرد، ولایت سرّ و باطن نبوت است لذا ملاقات حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام معراج نبوی بود. این ملاقات در ظاهر، لقاء و علاقه و شوق دیدار ظاهری بود و در باطن، سیر و عروج در مراتب باطنی خود آنجناب صلی الله علیه و آله! چه حضرت علی علیه‌السلام مظهر اتمّ ولایت رسول‌الله صلوات الله علیه و آله است. پس معراج هم جسمانی است و هم روحانی. اشتیاق انسانهای الهی به ملاقات ولایت  کلیه الهیه، سرّ معراج است لذا چون حضرت  یوسف، اهل ولایت بود، یعقوب مشتاق زیارت جمال صاحب ولایت شد. در واقع می‌خواست ولایت مطلقه را در جمال یوسف ببیند. زلیخا نیز عاشق جمال ولایت بود و اشتیاق به صورت ولایت داشت اما ایراد عشق ورزی زلیخا، این بود که به صورت مقیده همت کرد: « وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا »(یوسف/۲۴) وقوف در کثرات و مقیدات شأن وهم و خیال است، لذا عشق زلیخا ابتدا وهمی و خیالی بود. نباید ولایت را در یک صورت خاص مقید کرد مگر آنکه آن صورت خاص، صورت و جمال خود صاحب ولایت کلیه اعنی حضرت بقیة‌الله‌الاعظم روحی فداه، که مجمع الجمال و جمال الجمیل است، باشد. کسی که روی ماه او را ببیند حق را دیده است: " مَنْ رَآنِي فَقَدْ رَأَى الْحَقَّ " (بحار الانوار،61، 235). صورت و جمال ظاهری حضرات اهل بیت علیهم‌السلام مصداق این حدیث شریف است. چون بصر ایشان مظهر البصیر مطلق حق متعال و سمع شان مظهر السمیع مطلق حق متعال است. هرکس او را ببیند همه را دیده باشد. یوسف  علی نبینا و آله و علیه السلام همت کرد که زلیخا را از قید خارج سازد تا استعداد مشاهده ولایت در همه آفاق و انفس را پیدا کند. و با دیدن عصمت حق متعال، به عصمت نظام هستی و سلطنت صاحب ولایت بر کل ماسوی الله پی ببرد. بنابراین همت یوسف به سمت زلیخا همت عقلانی و توحیدی بود. و چون قهر و غلبه با صاحب ولایت است انجام کار همت عقلی یوسفی بر همت خیالی زلیخایی غالب شد و زلیخا از عشق صورت مقید و خلقی یوسف به عشق بی حد خالق صورت و رب یوسف رسید. و سریان عصمت الهی در عالم را مشاهده کرد. گر من آلوده دامنم چه عجب همه عالم گواه عصمت اوست لذا هر یک از اهل بیت علیهم‌السلام که از حضور حضرت ختمی مرتبت تحت کساء یمانی آگاه می‌شدند بی درنگ برای ملاقات جمال بی چون حضرتش به سمت کساء رفته و اذن تشرف می‌طلبیدند. سرّ اشتیاق یعقوب به یوسف، اشتیاق حضرت موسی بن جعفر به امام رضا و اشتیاق دیدار جوادالائمه توسط ثامن الحجج صلوات الله علیهم اجمعین و... از این قسم است.فتدبر! ادامه دارد التماس دعا صادقزاده
بسمه تعالی شانه شرح حدیث شریف کساء قسمت بیست وششم (اتمام واکمال) وَ صِرتُ أَنظُرُ إِلَيهِ وَ إِذا وَجهُهُ يَتَلَأ لَؤ كَأَنَّهُ البَدرُ فِي لَيلَةِ تمامِهِ وَ كَمالِهِ   بعد از پوشش پیغمبر به کساء یمانی توسط حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها وجه آن جناب چون ماه شب چهاردهم که تمام و به کمال در آسمان شب ظاهر می‌شود و می‌درخشد، تلألو کرد. این درخشش وجه اللهی چهره حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه و آله نشان از مقامات روحی آن حضرت و ظهور امامت و ولایت اطلاقی و ختمی دارد.  «الْيَوْمَ اكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَاتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى ...»( مائده/۳) حضرت ختمی مرتبت هنگام غلبه ضعف بر ایشان، حالاتی معنوی داشتند که حضرت زهرا سلام الله علیها نور باطن ایشان را که در ظاهر نیز متجلی شده بود با عبارت: « إِذا وَجهُهُ يَتَلَأ لَؤ كَأَنَّهُ البَدرُ فِي لَيلَةِ تمامِهِ وَ كَمالِهِ » به بهترین وجه توصیف نمودند. اکمال و اتمام نبوت و رسالت به ولایت است و حضرت ختمی مرتبت با ادراک و شهود حقیقت ولایت، معرفت و وصول به مقام نورانیت ولایت مطلقه را به اوج رساندند. فیض و نور الهی از کانال ولایت به نبوت و از مقام نبوت به مخلوقات جاری می‌شود. تلألو وجه پیامبر ظهور نور ولایت در ماسوی الله است چه عالم وجه انسان کامل است، فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ. هر چیزی در هستی به درخشش این نور همچون قمر کامل آشکار می‌شود. قرار و قوام موجودات به این نور نیّر اعظم است و اگر این نور نتابد موجود، معدوم می‌شود. صلح و اصلاح موجودات به نور ولایت است که او مصلح کل است. انسان الهی کسی است که عقلش را تابع ولایت قرار دهد :« وَ وَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً و...»(اعراف/۱۴۲) جناب هارون که مظهر ولایت است، باید در مملکت وجودی قومش حاکم شده و امور را اصلاح نماید. «کَمَالُ الشی‏ء: بدست آمدن  آنچه که غرض و مقصود از شیء بوده است.» پس غرض از ارسال رسل، ابلاغ ولایت است و اتمام و اکمال ولایت نیز به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است. لذا در حدیث کساء، صدیقه طاهره سلام الله علیها، اکمال خمسه طیبه را به حضور خود می‌داند که عصمت الله الکبری است؛ فلما اکتملنا... ولایت تامه الهیه که تجمیع در تحت کسای یمانی فاطمی است عبارت است از رحمت عامه محمدی و قدرت علوی و لطافت فاطمی و صلح حسنی و شهود حسینی. فافهم فتدبر ترشد ان شاء الله.. ادامه دارد التماس دعا صادقزاده
🔺قرآن خواندن و قرآن شنیدن همیشه باعث آرامش روح و روان انسان می‌شود. حالا اگر این محبت الهی با صوتی دلنشین قرائت شود بی شک معجزه خواهد کرد. 🔻یک جوان ۲۳ ساله آفریقایی با لحن مخصوص خودش قرآن را به زیباترین شکل ممکن قرائت می‌کند گویا صدایش از عرش می‌آید. 🔹ببینید و بشنوید و لذت ببرید 🔸انشاالله همیشه در پناه قرآن باشید گوش بدهید و ثوابش را هدیه نمائید به روح همه حق‌داران و همه اموات.