eitaa logo
کانال 📚داستان یا پند📚
1.1هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
35.6هزار ویدیو
123 فایل
کارکانال:رمان و داستانک،سلام و صبح بخیر،پیامهای امام زمانی عج، کلیپ طنز،سخنان پندی،سیاسی، هنری و مداحی پیامها به مناسبتها بستگی دارد. مطالبی که با لینک کانال دیگران است با همان لینک آزاده بقیه مطالب آزاده @Dastanyapand
مشاهده در ایتا
دانلود
جاهلیت مدرن.mp3
2.78M
⭕ جاهلیت مدرن! 🔹امروز، جاهلیّت را به اسم روشنفکری نشان می‌دهیم! 🔹اگر قرار باشد به جای حرف حق، دنبال این باشیم که چه کسی زودتر توانست توییت بزند یا فضاسازی کند، بر مبنای منطق جاهلیت عمل کرده‌ایم. برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
7.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 افزایش حضور شیاطین جن و شیاطین اِنس، در زمین ⭕️ علامت واضح آخرالزمان 👤 استاد برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
6.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اسرائیل می‌خواهد ما را بترساند و اگر ما بترسیم، دیگر از ایمانمان کاری ساخته نیست برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
6.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ با آمریکا و اسرائیل صلح کنیم چی میشه مگه؟ اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌ برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
9.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من یتق الله...یرزقه من حیث لایحتسب ان تنصرالله ینصرکم سخنان اعجاب برانگیز مشاور فرمانده هوا فضای سپاه حتماً ببینید و بشنوید و فخر و مباهات کنید... 👌🌺👌 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
9.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥تا حالا با معامله کردی؟! هرچی بیشتر یکیو دوست داری، بیشتر بهش توجه می‌کنی... برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
📜 داستان تشرف خدمت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) : مـرحـوم پـدرم ، آقـاى حـاج ســيـد رضــاى ابــطــحـى رضـوان الله تـعـالى عــليـه بـراى مـن نقل مى كرد : علّــت آنكه در مشهد دعاء ندبه مرســوم شد كه خوانده شود اين بود كه : يـكى از تــجـّار اصــفــهــان كـه مــورد وثــوق مـن و جمعى از عـلماء بود، نقل می كــرد: مــن در مـنـزل ، اطاق بـزرگـى را به عـنـوان حـسـيـنـيـه اخـتـصــاص داده ام و اكـثـرا در آنــجـا روضــه خـوانــى مــی كـنـم. شـبـى در خـــواب ديــدم ، كـه مــن از مــنـــزل خــارج شـده ام و بـه طــرف بــازار مـى روم ، ولـى جمعی از علماء اصـفـهان بـه طــرف منـزل ما می آیند!وقتى به من رسيدند گـفـتـنـد: فلانى كـجا مى روى؟مگـر نمیدانى منزلت روضـه اسـت. گـفـتـم: نه مـنـزل مـا روضـه گفتند: چرا منزلت روضه اسـت و مــا هـم به آنجا میـرويـم وحـضـرت بقية اللّه(علـيه السـلام) هــم آنـجـا تـــشــريـف دارنـد، مـن فــورا با عـجــله خـواستم بـه طـرف مــنــزل بـروم آنـهـا بـه مـن گـفـتـنـد : بـاادب وارد مـنـزل شـو، مـن مـودبانـه وارد شدم،ديـدم جمعى از علمـاء در حسـينـيه نشـسته و در صـدر مـجـلس هـم حـضـرت ولـى عــصـر (عـليه السلام ) نـشـسـتـه اند. وقـتـى به قـيـافه آن حـضرت دقـيـق شـدم ديدم،مثل آنكه ايشان را درجـائى دیـدهام لذا از آن حـضرت سؤال كردم كه آقـا مـن شمارا كجا ديده ام فرمود:همین امـسـال در مـكّــه در آن نــيـمـه شــب در مـــســجـد الحرام،وقتى آمدى نزدمن ولباسـهايـت را نزدمن گذاشتى ومن به توگفتم:مـفاتیـح را زير لباسهايت بگذار.تاجر اصفهـانیمی گفت: هميـن طور بـود يك شـب در مـكّه خواب از سرم پريده بود، با خـود گـفـتـم: چـه بـهـتر كـه بـه مـسـجـدالـحرام مـشـرّف شـوم و در آنـجا بـيـتـوته كنم و مـشـغـول عـبـادت بـشـوم ، لـذا وارد مـسـجـدالـحرام شدم، به اطراف نگاه میـكردم، كه كـسى را پيدا كنم لباسهايم را نزد او بگذارم و بروموضو بگيرم،ديدم آقائى در گوشـهاى نـشـسـتـه اند، خـدمـتــش مـشــرّف شــدم ولباسهايم را نزد او گذاشتم مىخواسـتم مفاتيحم را روى لباسهايم بگذارم فرمود: مـفـاتـيـح را زيـر لبـاسـهـايـت بـگـذار و مـن طبق دستور ايشان عمل كردم و مفاتيح را زيـرلباسهـايم گذاشتم و رفتم و وضـو گرفتم و برگشتم و تا صبح در خـدمـتـش و در كـنــارش مـشغول عـبادت بودم ولى درتمام ايـنمدت حتىاحتمال همنـدادم، كه او امام عصر روحى فداه باشـد.به هـر حال درخواب ازآقا سؤال كردم:فرج شـما كى خواهد بود؟ فرمود : "نزديك است به شيعيان ما بگوئيد دعاى ندبه را روزهاى جمعه بخوانند" . 💔🥀 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بِسْـمِ‌الـلَّـهِ‌الرَّحْـمَنِ‌الرَّحِیمِ کسانی که کم حرفند وقتی به حرف آمدند، یک جمله حرفشان یک کتاب است. کم می گویند و گزیده گوی و حرفشان خیلی بلند مرتبه و پرمعنا است. قلمشان هم همینطور سنگین می شود. وجوشان هم همینطور. دیگران احساس می کنند. می یابند. می فهمند. محورند. برکت اند. روایاتی که می خوانید درباره اولیای الهی؛ محورها و اوتادالارض؛ که اینها میخ و کوه زمین اند. پشتوانه مردم اند. چشمه ها از اینها می جوشد. آب حیات از اینها میجوشد. اینها دارای خصایص اند. او دارای قوه ای است که ادراک کلیات میکند. نتیجه استنباط می کند و حقایقی را بدون ترتیب صغری و کبری مقدمات میگیرد. او کسی می شود که اول صاحب فکر می شود و بعد قوی تر صاحب حدس می شود.( حدس را مراتبی هست) به واسطه این قوه، از میان حیوانات متمایز است و همچنین در بین سایر انسان ها. حساب قیاس انسان است و حیوان. 《أُولَٰئِكَ كَالْأَنْعَامِ 》 و او هست《 إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ》این کسی است که کتاب او علیین است. که《یشهده المقربون. که خودش مقرب شده و کتاب وجودش را خودش شهوداً می خواند. ع‍ـــــلامه ذوالفن‍ـــون حســـن زاده آمــلی 📚متن دروس و شرح دستورالعمل‌‌های عرفانی و اخلاقیِ سیر و سلوک علامه ذوالفنون برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️فرزندان خود را اینگونه تربیت کنید... 🎤حجه الاسلام برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
فریب نخورید! در زمان حضرت سلیمان پرنده ای برای نوشیدن آب به سمت حوضی که کنار چشمه ای بود پرواز کرد اما چند کودک را به سر برکه دید پس آنقدر صبر کرد تا کودکان از آنجا متفرق شدند. همینکه قصد فرود به سوی برکه را کرد این بار مردی را با ریش بلند و آراسته دید که برای نوشیدن آب به آن برکه مراجعه نمود. پرنده با خود گفت که این مرد خوبی است از وی آزاری به من نمیرسد. وقتی نزدیک شد آن مرد سنگی بسویش پرتاب کرد و چشم پرنده کور شد! پرنده از مرد نزد حضرت سلیمان شکایت برد. پیامبر آن مرد را احضار کرد او را محاکمه و فرمان کور کردن چشم او را داد. اما پرنده به حکم صادر شده اعتراض کرد و‌ گفت : چشم این مرد هیچ آزاری بمن نرساند بلکه ریش او بود که مرا فریب داد و گمان بردم که از سوی او آزاری به من نمیرسد. پس به عدالت نزدیکتر است اگر ریش او را بتراشید تا دیگران مثل من فریب ریش او را نخورند. برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی انوشیروان و پیرمرد معروف است که انوشیروان ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺟﻤﻠﻪ ﺣﮑﯿﻤﺎنه ﺍﯼ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﻃﻼ ﺑﺪﻫﻨﺪ. روزی ﺩﺭ ﺣﺎلی که اﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺰﺭﻋﻪﺍﯼ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺖ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻧﻮﺩ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺷﺘﻦ ﻧﻬﺎﻝ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺍﺳﺖ. شاه ﺟﻠﻮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ، ﻧﻬﺎﻝ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﻃﻮﻝ میکشد ﺗﺎ ﺑﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ ﻭ ﺛﻤﺮ ﺩﻫﺪ، ﺗﻮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺍﻣﯿﺪﯼ ﻧﻬﺎﻝ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻣﯽ ﮐﺎﺭﯼ؟ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮐﺎﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﺎ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﻣﺎﻣﯽ ﮐﺎﺭﯾﻢ ﺗﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ... سلطان ﺍﺯ ﺟﻮﺍﺏ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺧﻮﺷﺶ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺟﻮﺍﺑﺖ ﺣﮑﯿﻤﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﻃﻼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﺧﻨﺪﯾﺪ...شاه ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯼ؟ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﺛﻤﺮﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻣﻦ ﺍﻻﻥ ﺛﻤﺮ ﺩﺍﺩ! باز ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺧﻨﺪﯾﺪ، اﻧﻮﺷﯿﺮﻭﺍﻥ ﮔﻔﺖ: ﺍین باﺭ ﭼﺮﺍ ﺧﻨﺪﯾﺪﯼ؟ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺳﺎﻟﯽ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺛﻤﺮ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻣﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﻭﺑﺎﺭ ﺛﻤﺮ ﺩﺍﺩ! مجددا ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ. پرسیدند چرا با عجله میروید؟ گفت: نود سال زندگیِ پربار و هدفمند، از او مردی ساخته که تمام سخنانش سنجیده و حکیمانه است، پس لایق پاداش است. اگر می ماندم خزانه ام را خالی میکرد...! برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺