eitaa logo
کانال 📚داستان یا پند📚
899 دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
33.7هزار ویدیو
117 فایل
کارکانال:رمان و داستانک،سلام و صبح بخیر،پیامهای امام زمانی عج، کلیپ طنز،سخنان پندی،سیاسی، هنری و مداحی پیامها به مناسبتها بستگی دارد. مطالبی که با لینک کانال دیگران است با همان لینک آزاده بقیه مطالب آزاده @Dastanyapand
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ ✨بنام و با توکل به اسم الله ✨به رسم ادب روزمونو 🖤 با سلام بر ✨سرور و سالار شهیدان 🖤 اقا اباعبدالله ✨شروع میکنیم 🖤 اَلسلامُ علی الحُسین 🖤وعلی علی بن الحُسین 🖤وَعلی اُولاد الـحسین 🖤وعَلی اصحاب الحسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️روزمان را ☘با عطر نامهای خدا آغاز  میکنیم☘ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم ِ💫      🍃الهی به امیدتو🍃 💦 یا اَللهُ یا رَحْمنُ 💧 یا رَحیمُ یا خالِقُ 💦یا رازِقُ یا بارِیُ 💧یا اَوَّلُ یا آخِرُ 💦یا ظاهِرُ یا باطِنُ 💧یا مالِکُ یا قادِرُ 💦یا حَکیمُ یا سَمیع 💧 ُیا بَصیرُ یا غَفور 🌺سلام‌ دوستان✋ صبح قشنگتون بخیر روزتون متبرک به نگاه خدا پـر از خـیر و بـرڪت تنتون سـالم و روزتــون قشنگ ༅🍃🌸🍃   ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌┏━━
💞تجدید بیعت روزانه با امام زمان (عج) 💛 دعای عهد 🌹 بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمْ ‌🌹 💎 اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ 💛 وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ 💎 وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ ♥️ وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ 💎 وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ 💚 وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ 💎 وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ 🧡 وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ 💎 اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ 💙 وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ 💎 وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ ❤️ یا حَىُّ یا قَیُّومُ 💎 أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى 💛 أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ 💎 وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ ♥️ یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ 💎 وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ 💚 وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ 💎 یا مُحْیِىَ الْمَوْتى 🧡 وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ 💎 یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ 💙 اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ 💎 الْقائِمَ بِأَمْرِکَ ❤️ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ 💎 عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ 💛 فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها 💎 سَهْلِها وَ جَبَلِها وَ بَرِّها وَ بَحْرِها ♥️ وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ 💎 مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ 💚 وَ مِدادَ کَلِماتِهِ 💎 وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ 🧡 وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ 💎 أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ 💙 فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا 💎 وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى ❤️ عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى 💎 لا أَحُولُ عَنْها وَ لا أَزُولُ أَبَداً 💛 اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ 💎 وَالذّابّینَ عَنْهُ ♥️ وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ 💎 وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ 💚 وَالْمُحامینَ عَنْهُ 💎 وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ 🧡 وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ 💎 اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ 💙 الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً 💎 فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى ❤️ مُؤْتَزِراً کَفَنى 💎 شاهِراً سَیْفى 💛 مُجَرِّداً قَناتى 💎 مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى ♥️ فِى الْحاضِرِ وَالْبادى 💎 اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ 💚 وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ 💎 وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ 🧡 وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ 💎 وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ 💙 وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ 💎 وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ ❤️ وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ 💎 وَاشْدُدْ أَزْرَهُ 💛 وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ 💎 وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ ♥️ فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ 💎 ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ 💚 بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ 💎 فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ 🧡 وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک 💎 َحَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ 💙 وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ 💎 وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ ❤️ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ 💎 وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ 💛 وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ 💎 وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ♥️ وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ 💎 مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ 🧡 اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً 💎 صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ 💚 وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ 💎 وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ❤️ اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ 💎 عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ 💛 وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ 💎 إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً 💜 وَ نَراهُ قَریباً 💎 بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ 🔺 آنگاه سه بار بر ران خود دست می‌زنی و در هر مرتبه می‌گویی: ❤️ اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ ، یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان ❤️ اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ ، یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان ❤️ اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ ، یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان خوشنودی آقا امام زمان صلوات
🦋تفسیر قرآن کریم با تصویر🦋 🐲دنیا شما را فریب ندهد🐉 ✨﷽‌✨✨﷽‌✨✨﷽ 《يأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّ وَعْدَ ٱللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ ٱلْحَيَوٰةُ ٱلدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُم بِٱللَّهِ ٱلْغَرُورُ》 🔹ای مردم! بی تردید وعده خدا [درباره قیامت] حق است، مبادا زندگی دنیا شما را بفریبد، و مبادا شیطان شما را فریب دهد و به (کرم) خدا مغرور سازد!
✨قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْهَا ✨وَمِنْ كُلِّ كَرْبٍ ✨ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ ﴿۶۴﴾ ✨بگو خداست كه شما را از آن ✨تاريكيها و از هر اندوهى مى ‏رهاند ✨باز شما شرك مى ‏ورزيد (۶۴) 📚سوره مبارکه الأنعام✍آیه ۶۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
!!! حتما تا آخر ببینید، حضور یک سارق در نشست خبری!!😳 همونطور که دزدی جرم و گناهه، بی حجابی هم جرم و گناهه، پس چرا باید رئیس جمهور مملکت به خودش اجازه بده که بگه برخورد با دزدان عفت و حیا رو تعطیل میکنیم!!؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک کلیپ زیبا ببینید از بارش باران بر روی گل ها و صدای دلنشینش😍🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادها رفتند و ما هم میرویم از یادها کِی پَرِ کاهی بماند در میان بادها...😔 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ آیا من در طولانی شدن غیبت امام زمان (عج) مقصرم؟ برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اعتراض امام جمعه کاشان به شعار وفاق ملی کلمة حق، یراد به الباطل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی دوست دارم یه بار برم اینجا محل شهادت شهید رئیسی... از یاد نخواهی رفت پنجشنبه س، یادی کنیم از گذشتگان و شهدا با ذکر صلوات و حمد و سه تا سوره توحید
🎥 شهاب‌الدین طباطبایی، از مجرمين فتنه ۸۸ که به ۵ سال زندان محکوم شده بود، عضو شورای اطلاع‌رسانی دولت شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سید نصرالله: شماری از پیجر‌ها توزیع نشده بود ⭕️ دبیرکل حزب‌الله لبنان: 🔹دشمن می‌خواست در این دو روز حداقل ۵ هزار نفر را به شهادت برساند 🔹لطف خدا بود که شماری از این دستگاه‌ها اصلا توزیع نشده بود و شماری از آنها هم دور از افراد بودند.
🚨 سیدحسن نصرالله: شکی وجود ندارد که ما ضربه بزرگی از نظر امنیتی و انسانی خوردیم/ در تاریخ لبنان بی‌‎سابقه است. ⭕️ دبیرکل حزب‌الله لبنان: از روند تولید به مصرف و تا لحظه انفجار پیجرها و بی‌سیم‌ها را بررسی می کنیم/ باید صبر کنیم تا به نتیجه دقیق برسیم 🔹سید حسن نصرالله: این ضربه بی سابقه و بزرگ باعث سقوط ما نمی‌شود. ما ایرادات را برطرف می‌کنیم و قوی تر خواهیم شد. 🔹سیدحسن نصرالله: اسرائیل در حوزه تکنولوژی برتری دارد چون آمریکا و ناتو و کشورهای پیشرفته با آنهاست و روبروی ما قرار دارند دبیرکل حزب‌الله لبنان: این طبیعت جنگ است یک روزی دشمن پیروز می شود و یک روزی ما پیروز می‌شویم!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راستی پیش آر یا خاموش کن وانگهان رحمت ببین و نوش کن ‌‌. برشی از سخنرانی در همایش خیرین مدرسه ساز در نیشابور ۱۳۷۹ 🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨قرار شبانه ✨ بخوان دعای فرج به امید فرج ╭┅ঊঈ🌹🍃🌸🍃🌹ঊঈ┅╮ ╰┅ঊঈ🌹🍃🌸🍃🌹ঊঈ┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوستانی که در گروه ها ی فضای مجازی عضو هستند قربة الي الله اين كليپ را نشر دهند تا بر همه اتمام حجت شود. فردای قیامت همین نشر این کلیپ مارا در پیشگاه خداوند شفاعت می‌کند برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥 روز سخت، خونین و دردناک اسرائیل در جبهه‌ی جنگ در جنوب لبنان / حزب الله در میانه‌ی میدان، حریف می‌طلبد... 🔥 در پی حملات امروز ، ۱۵ قلاده صهیونیست به رسیدند. ✍ پس از دو روز جنایت ناجوانمردانه‌ی رژیم تروریست در منفجر کردن امکانات اطلاع‌رسانی الکترونیکی و مغناطیسی؛ حزب الله در میانه‌ی ، جهنم واقعی را به صهیونیست‌ها نشان داد. 🔹 تبادل آتش در مرزهای شمالی فلسطین اشغالی با 🔹 ارتش اسرائیل در حال تقویت مواضع خود در اشغالی در مرزهای لبنان و است. 🔸 منابع محلی از نفوذ پهپاد های شناسایی و انتحاری به خاک فلسطین اشغالی (تحت اشغال اسرائیل) خبر می‌دهند. پهپادهای چند خودرو نظامی را مورد هدف قرار دادند. ‼️ ابراهیم الامین، سردبیر روزنامه لبنانی الاخبار، نزدیک به حزب الله: صبح امروز سران حزب الله با فرماندهان در کشورهای اسلامی صحبت کردند و همگی یک نظر مشترک داشتند؛ را آغاز کنید. ✍ از صبح امروز، اسلامی لبنان، سیاست هدف‌گیری مستقیم و کشتن نظامیان جلاد صهیونیست در شمال اراضی اشغالی را آغاز کردند. در این مرحله، سلاح‌های جدید و شهرک‌های اشغالی بیشتری، به بانک اهداف اضافه شدند. این درحالی‌ست که شدت حملات هوایی جنگنده‌های اسرائیلی به مناطق جنوبی لبنان، افزایش یافته 🔥 فقط در یک مقاومت به شهرک مرگلیوت، دست‌کم چهار شهرک‌نشین صهیونیست (در اسرائیل، هیچکس غیرنظامی نیست)، نفله شده و راهی جهنم شدند. ❤️ السلام علیک یا سیدالشهدا 🇮🇷🇵🇸 🌹🌸🌹🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی تکان دهنده! مجسمه "پدر" آکادمی هنرهای زیبای سیچوان از مو، چین و چروک گرفته تا جزئیات ناخن واقعی است. 😯 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خطرناک تر از پیجر و گوشی و بیسیم.... برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
کانال 📚داستان یا پند📚
📖⃟﷽჻ᭂ࿐🌻 🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻 📚رمان #از_من_تا_فاطمه قسمت ۱۰ #هوالعشق #مجنون_بی_لیلی #سوها_نوشت فردا شب شهادت
سلام دوستان بزرگوار و گرامی عزیزان رمان دوست و ولایت مدار و ولایت پذیر ادامه رمان نوش نگاه عاشقتونم پارت ۱۱ الی۲۰ https://eitaa.com/Dastanyapand/62126 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
کانال 📚داستان یا پند📚
📖⃟﷽჻ᭂ࿐🌻 🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻 📚رمان #از_من_تا_فاطمه قسمت ۱۰ #هوالعشق #مجنون_بی_لیلی #سوها_نوشت فردا شب شهادت
📖⃟﷽჻ᭂ࿐🌻 🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻 📚رمان قسمت ۱۱ صدای مداحی می آمد٬ تازه یادم امد امشب شب شهادت س است. جلوی ضریح زانو زدم٬درفکر بودم اما نمیدانم چه فکری!صدای مداحی می آمد٬نمیدانم چه میگفت فقط یک کلمه شنیدم و آن این بود: و احساس کردم جمعیت کم کم پراکنده میشوند و مراسم تمام میشود٬ کم کم چشم هایم سنگین شد و روی هم رفت٬دوباره خواب دیدم٬هیچ چیز نمیدیدم فقط صداهارا میشنیدم ٬صدای ارامی امد٬دخترم پاشو ٬مادرت همیشه کنارت هست بلند شو پسرم منتظرته٬این هدیه من به توعه ازش مواظبت کن... و احساس کردم پارچه ای روی چشمانم امد و به کنار رفت ٬عطر گل نرگس نوازش روحم شد٬دستی به شانه ام خورد که بیدار شدم. -دخترم پاشو ٬نماز صبح نزدیکه ها خواب نمونی مادر پیرزن مهربانی بود که مرا از خواب بیدار کرد٬ خوابم را به یاد اوردم ٫٬؟مادر من؟او که بود؟ هنوز نوای دلنشینش در ذهنم چرخ میزد٬هدیه؟چه هدیه ای؟ به نماز ایستادم تعجب کردم که چه روان خواندم !اخر من نماز خواندن بلد نبودم٬دست هایم را به حالت قنوت گرفتم و از خدایی که تنها نامش را میدانستم کمک خواستم٬از او خواستم مرا در آغوش بگیرد٬نوازشم کند تا ارام بگیرم٬نمیدانم این راز و نیازها چگونه برزبانم می آمد.. بعد از اتمام نمازم به سرجایم برگشتم که از دور چشمم به پارچه مشکی که کنار کیفم بود افتاد٬سریع به سمتش دویدم ٬نه ممکن نیست٬از کجا امده بود؟ من چادر مشکی نداشتم ٬٬اری هدیه!روبه روی صورتم گرفتم عطر نرگس میداد تا اعماق وجودم را با ان عطر پر کردم٬هربار اطرافم را نگاه کردم چیزی ندیدم ٬فقط٬فقط یک خانم چادری دیدم که از سمت من درحال بازگشت بود٬سریع صدایش زدم و به سمتش دویدم. -خانم٬خانم صبر کنید -جانم؟ چقدر چهره اش زیبا و دلنشین بود لحظه ای محوش شدم انگار فرشته بود٬ -شما این چادرو برام گذاشتید؟فکر کنم به خاطر این بوده که حجابم مناسب نبوده درسته؟خیلی ببخشید الان درستش میکنم اما نیازی به چادر نیست ممنو.. -دختر گل٬یه خانومی این چادر رو به من دادن و گفتن به شما بدم و است ٬گفت حتما بهش برسون خودش میدونه ٬هدیه رو که پس نمیدن. از کلماتش دلم ریخت زانوهایم خم شد و روی زمین افتادم٬به پهنای صورتم اشک میریختم نمیدانم برای چه؟ -خانوم بهت نظر کرده گلم٬خوش به سعادتت دیگر چیزی نفهمیدم و از اعماق وجودم گریه کردم وچادر را ناخودآگاه در اغوش گرفته بودم و میگریستم٬بوی گل نرگس میداد چه هدیه ای بود چه ساده اما دلربا ٬این چه بود؟آن خانم چه کسی بود؟ چادر را روی سرم انداختم لطیف بود٬مانند برگ گل٬تا روی سرم امد سرتاسر وجودم غرق لذت شد منشأ این حس را نمیدانستم ٬دوباره سوال ها به سمت مغزم هجوم اورد٬ منتظرت هست!!!پسرش کیست؟ قدم هایم به حیاط کشیده شد در هوای بی هوایی به سر میبردم به سمت انسوی خیابان قدم برمیداشتم و درفکر اتفاقات بودم که کامیونی به سمتم میامد چراغش را چندبار روشن و خاموش کرد از ترس درجایم میخکوب شده بودم و چشم هایم را که بستم تمامم اتفاقات جلوی چشمانم رژه رفت٬ صدای من بود که با جیغ علی را صدازدم... -علییییییییی ماشین ترمز شدیدی زد اما به من برخورد نکرد که دست هایم داغ شد٬ -جانم فاطمه وسط خیابان راه را سد کرده بودیم٬ دست هایم در دست های علی بود و چشم هایمان تنها هم را میدید٬همه چیز را به یاد اوردم ٬علی٬علی٬علی و از حجوم افکار و خاطرات قبل مغزم فشرده شد و بیهوش شدم.... ✍🏻 نهال سلطانی ... برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌻
کانال 📚داستان یا پند📚
📖⃟﷽჻ᭂ࿐🌻 🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻 📚رمان #از_من_تا_فاطمه قسمت ۱۱ #هوالعشق #حضرت_زهرا صدای مداحی می آمد٬ تازه یا
📖⃟﷽჻ᭂ࿐🌻 🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻 📚رمان قسمت ۱۲ فاطمه را با کمک خانمی روی صندلی ماشین گذاشتیم ٬قلبم روی هزار بود٬فقط تا بیمارستان گاز دادم و مطمئنم جریمه هم شدم ٬سریع او را به بخش رساندم و پزشک معالجش گفت که باید برایش فضای ارامی فراهم کنیم تا پیام های عصبی را بهتر دریافت کند و گذشته را به یاد بیاورد٬گفت معجزه شده که فاطمه ام مرا به یاد اورده چون چنین فراموشی هایی تا دوماه طول میکشید. به فاطمه سرم وصل کردند و من رفتم برایش تنقلات خریدم٬ احساس کردم خیلی لاغر و ضعیف شده ٬به اتاق که امدم او چشم هایش بسته بود و رد اشک روی صورت سفیدش نمایان بود٬ به یاد لمس دستانش لبخندی زدم٬اولین بار بود که دستان لطیفش را لمس میکردم ماهنوز به هم محرم بودیم٬دوهفته تا زمان اخر مانده بود٬ کاش در موقعیت بهتری دستانش را میگرفتم کاش دستانش انقدر سرد نبود که سرمایش تا اعماق وجودم رسوخ کند٬ ارام ارام چشم هایش باز میشد و چشم های.. اری چشم هایش دقیقا همرنگ چشم های من است نمیتوانستم لحظه ای نگاهش نکنم اما قرمزی اطراف مردمکش را گرفته بود معلوم بود فاطمه ام فشار زیادی را متحمل شده -فاطمه جان -عل..علی -جان علی٬خوبی؟ -کجا بودی؟چرا منو تنها گذاشتی و چشم های هردویمان اشک بار بود از این دوری وحشتناک.. -مهم الانه خانوم الان که اینجام پس حالشو ببر و لبخند زیبایی روی لب هایش نقش بست که دلم ارام شد -چه شیطون شدی سید -خانوم ما برای شما شیطون نباشیم برا کی باشیم؟راستشو بگو فاطمه خانوم برام کسیو زیر سر دار.. حرفم تمام نشده بود که نیم خیز شد و متکایش را روبه من پرتاب کرد هردویمان خندیدیم از ته ته دل٬خدایا شکرت که فاطمه ام را به من برگرداندی شکر٬البته اگر خانواده اش.. به اصرار من فاطمه کمپوتی را کامل خورد و بعد یک مسکن به خواب رفت ٬هوا داشت روشن میشد و من به اقای پایدار تلفن زدم که به بیمارستان بیاید میدانستم دوباره غوغا میکند. در راهرو اقای پایدار را دیدم٬تنها بود٬با عصبانیت به سمت من می آمد.به چند قدمی من که رسید یقه ام را چسبید و مرا به دیوار فشرد. -پسره بیشعور مگه نگفتم دور و بر دختر من افتابی نشو حرف حالیت نیست؟؟قصد جون دخترمو کردی که هربار باید تو بیمارستان پیداش کنم اره؟اخه باید که تو رو ... -بابا بسه تمومش کنید!! و این صدای فاطمه بود که دست اقای پایدار را درهوا گذاشت اما هنوز به یقه ام چنگ زده بود٬ با چشم هایم خواهش کردم به اتاق برود و خودش را ناراحت نکند٬اما.. -الان حاضر میشم بریم بیرون صحبت کنیم ٬برگه ترخیصمو بگیرید بابا -اخه مگه خو.. -اره خوبم علی پدر فاطمه که متعجب بود او مرا به یاد اورده دست هایش شل شد و متعجب به ما نگاه کرد.فاطمه به اتاق رفت و با ان چادر مشکی که صورت زیبایش را زیباتر از همیشه کرده بود به بیرون امد. لحظه ای محو زیباییش شدم٬فرصت نکردم بگویم داستان این چادر چیست! اما هرچه بود داستان زیبایی بود... ✍🏻 نهال سلطانی ... برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌻
کانال 📚داستان یا پند📚
📖⃟﷽჻ᭂ࿐🌻 🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻 📚رمان #از_من_تا_فاطمه قسمت ۱۲ #هوالعشق #بالهایم_هوس_با_تو_پریدن_دارد #علی_نوشت
📖⃟﷽჻ᭂ࿐🌻 🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻 📚رمان قسمت ۱۳ لحظه ای از نگاه علی آب شدم ٬آنقدر نگاهش حس تحسین داشت که در دلم کیلو کیلو قند آب میشد٬ به خود آمدم و به گام هایم شتاب دادم٬لرز بدی به جانم افتاده بود ٬اما تصمیم را گرفته بودم باید تکلیفم را مشخص میکردم تا کی این جدال بین من و خانواده ام باید ادامه پیدا میکرد؟؟ -فاطمه جان میخوای چی کار کنی؟لطفا اگر به خاطر من... -علی بهم اعتماد کن و سرش را به نشانه تایید کلافه وار تکان داد٬ همراه هم به حیاط بیمارستان رسیدیم به علی گفتم _من با پدرم میروم و تو به دنبال ما بیا. سوار ماشین شدم و عصبانیت را در صورت پدرم به راحتی دیدم٬منتظر من بود که مکان را تایین کنم. -کجا؟ -اهم٬مزارشهدا.. -چی؟منو به مسخره گرفتی؟ -نه بابا لطفا بریم٬حداقل یه بار بنظرم احترام بزارید. و در سکوت به ماشین گاز داد و راه افتادیم٬دعا دعا میکردم انتخابم درست باشد ٬درست... -همینجاست بابا در را باز کردم و حجم خاک های سرد سریعا به روی روحم نشست٬لحظه ای بغض گلویم را فشرد و سرم گیج رفت اما حالا وقت جا زدن نبود باید برای زندگیم میجنگیدم برای پاک بودنم ٬برای.. قدم هایم را مصمم تر برداشتم٬قلبم ارام بود خیلی آرام... دسته ای گل خریدم و علی ماشین را پارک کرد و به سمت من آمد٫انگار این خاک سرد برقلب اوهم نشسته ٬شیشه ای گلاب خرید و چند دسته گل دیگر که بعد جویا شدن دلیلش فهمیدم برای قبور دیگر میخواهد٬ پدرم با اکراه قدم برمیداشت و اخم هایش درهم گره بود ٬ رسیدیم ٬ محل شهادت: علی با تعجب و سوال به من نگاه میکرد و من محو این مزار بودم٬باید شروع میکردم ✍🏻 نهال سلطانی ... برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌻