📌در گوشه کنار خانه، کودکان و نوجوانان دختر و پسری هم بودند که همچون کبک، سر در برف سرد و کشنده فن آوری فرو برده و از آنچه پیرامونشان میگذشت، فارغ بودند.
📌پدربزرگ و مادربزرگ اما، اندوهگین به تماشای این تصویر تراژدیک نشسته و گاهی به چشمهای هم خیره میشدند و آه میکشیدند.
📌آن دو، با دریایی از تجربه و کوهی از خاطره میتوانستند هیبت سکوت را در هم شکنند و به جای سکوت، فضا را با نغمه دلربای سخنشان، به گلستان بدل کنند.
📌اما چه میشد کرد؟ به گفته «امیل کوندرا»، تعداد قابل توجهی از انسانها، تمایل عجیبی به چیزها و افکار و رفتار سطحی و مبتذل دارند.
📌او به پدیده ای با عنوان «جذابیت انکارناپذیر ابتذال» اشاره میکند که هواداران بسیاری دارد.
📌موسیقیها و فیلمها و داستانها و تصاویر فرومایه و مبتذل، همواره طرفدارانی دارد و شمار این طرفداران در دوران سیطره فناوریهای نوین و گسترش شبکه های اجتماعی، افزایشی چشمگیر یافته است.
📌برخی ابتذال را تولید، عرضه و از آن کسب سود میکنند و برخی همواره عطش تقاضای آن را دارند و اینگونه است که همیشه موازنه میان عرضه و تقاضای ابتذال برقرار است.
📌دیگر کسی ارزش گوهرهای سُفته تجربه و مرواریدهای غلطان دانش بزرگترها را نمیداند.
📌دیگر کسی سعدی، حافظ، شاهنامه، مثنوی و... نمیخواند و یا به تماشای اثری هنری نمینشیند.
#ابتذال
#فرهنگ
#روزمرگی
#عرضه_و_تقاضا
#فناوری
#سعدی
#حافظ
#مثنوی
@Deebaj