خون که چکه میکند دست ها که کبود میشوند سرها که تراشیده میشوند صداهایی که بریده میشوند لبخند هایی که کور میشوند وسخن هایی که سرد میشوند.
زبان که از قلم میوفتد ،حقیقت اشکار میشود
گلو ها که بریده میشوند ،صداها زنده میشود
و جسد هایی که داخل قبر میشوند، زندگی معنا دار میشود
تن هاکه پوسیدن شادی ها که از نبض افتاده اند لب ها که از حرف مانده اند
و سکوت و خلا جابه جای این تن جا میگیرد و سرد میشود و کبود میشود و بریده میشود و میمرد..