انجمنِمردگان-
دلتان آب شود منم یه گربه ی چاقالوی تنبل این رنگی دارم ^^ها ها ها
*جمع شدن اشک در چشم
*با گریه فریاد زدن :منم میخواممم😭
انجمنِمردگان-
*جمع شدن اشک در چشم *با گریه فریاد زدن :منم میخواممم😭
خداوند نصیبت گرداند!
-در خیزش آرام لمس هایش و برخورد داغ نفس هایش یادم آمد که اوخیالی بیش نیست و من در گوشه ی بی رمق در انتظار ،برای عروج به تنهایی کز کرده ام !
انجمنِمردگان-
-افسانه ها میگن پروانه ها هیچ وقت نمیفهمن چقدر زیبان چون قادر به دیدن بال هاشون و زیبایی خیره کننده ای که دارن نیستن
بعضی از آدما هم چون قادر به دیدن بال ها و زیبایی خیره کننده اشون نیستن فکر میکنن هیچ چیز درون اونا قشنگ نیست و کم کم خودشون ،خودشونو به فراموشی میسپارن !
یه روز توی اتوبوس نشسته بودم
تو حال خودم بودم و سرم تو گوشیم بود.. نصفه ی راه بود که پلیس راهبری اتوبوسو نگه داشت
یه آقایی توی اتوبوس بود که تا چهره ی این آقایی که اتوبوسو نگه داشته بود دید بی مقدمه زد زیر خنده.. و داستان از اینجا جالب میشد که این آقا به طرز خیلی فجیهی و با صدای بلند ظاهر اون آقارو مورد تمسخر قرار میداد و جالب تر از اون تمام کسایی که توی اتوبوس بودن داشتن به حرفای اون فرد میخندیدن و یه جور همراهیش میکردن!
میخوام بگم وقیح تر از اون آدم که دنبال توجهه، اون آدمایین که به حرف اون فرد خندیدن ! و این واسم تلخ بود که تا به اونروز فکر میکردم آدمای وقیح درصد کمی از جمعیت رو تشکیل دادن ولی بعد اونروز فهمیدم
کسایی هم هستن که خودشونو به ظاهر خیلی موجه و محترم میگیرن ولی در حقیقت دست کمی از اون عده آدم ها ندارن !
درصدی که تقریبا درصد قابل توجهی از انسانارو در برمیگیره و به این به شدت تلخه..!