eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
10.4هزار ویدیو
842 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 کران تا بیکران، عشق است . . . 📽 ... تویی دلبستگی هایم ، پناه خستگی هایم به هر جا میروم از تو ، دوباره در تو می آیم کران تا بیکران عشق است ، بیابان در بیابانت هوای زندگی دارد ، خیابان در خیابانت جهان تا هست خواهم بود ، اگر تو‌ جان من باشی... 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
: بگذار اغيار هرگز در نيابند كه اين قلب‌های ما از چه اشتياق و شور و نشاطی مالامال است و روح ما در چه ملكوتی شادمانه سر می‌كند... ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 🌱 فضایی که بوی بهشت را می شد در آن استشمام کرد . . . 💐💐💐 🌴 دوران 💕 ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
دفاع مقدس
📷 سمت راست: سردار دلها و حاجی زاده (ف هوافضای سپاه) در کنار حسین خالقی او که سالیان دراز از جراحته
💠 به سالروز عملیات پیروزمند بیت المقدس نزدیک می شویم. به مناسبت پرواز آسمانی سردار حاج به سوی یارانش، در زیر به خاطره ای از این عملیات اشاره می شود:👇👇 °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔖 عملیات « » در ۹ اردیبهشت ۱۳۶۱ جهت آزادی سازی خرّمشهر آغاز شد؛ و نیروهای عمل کننده تیپ ۲۷ در قالب دو محور عملیاتی با نام‌های و کار خود را آغاز کردند. پس از انتقال کلیه‌ی گردان‌ها از کرانه شرقی به کرانه غربی رود ، ابتدا پیشروی پنج گردان تحت امر محور عملیاتی سلمان به سمت جاده‌ی آسفالت اهواز – خرّمشهر آغاز می‌شود. این نیروها می‌بایست مسیر ۱۸ کیلومتری دشت طاهری را طی کرده و خود را به جاده‌ی آسفالت اهواز – خرّمشهر برسانند. ⚡️احمد متوسّلیان با حضور در سنگر فرماندهی قرارگاه عملیاتی هدایت نیروهای سپاهی، بسیجی و ارتشی (تیپ ۲، لشکر ۲۱ حمزه) تابع این قرارگاه را بر عهده می‌گیرد. او لحظه به لحظه با تماس‌های مکرر بی‌سیمی و هم‌چنین اعزام پیک‌های خبررسان از آخرین وضعیت نیروها کسب اطلاع می‌کند. وی هم‌چنین در لحظات مقتضی، خود در صحنه‌ی نبرد حضور پیدا می‌کند تا از نزدیک شاهد تحوّلات حین عملیات باشد. پس از تصرّف برق‌آسای جاده‌ی اهواز –خرّمشهر توسط گردان‌های محور سلمان، گردان‌های محور محرّم نیز، به سمت این جاده به حرکت درآمدند. 💢 شرایط پیش آمده که ناشی از پاتک‌های سنگین واحدهای زرهی دشمن و عدم الحاق یگان‌های مجاور با تیپ ۲۷ بوده، باعث می‌شود تا ادامه‌ی نبرد برای نیروهای این تیپ سخت‌تر شود. در چنین شرایطی با هدایت نیروها سعی در کنترل اوضاع دارد، امّا فشار دشمن زیاد است و امکان مقابله با آن‌ها کم. ⏱در ساعت‌های اوّلیه‌ی صبح روز جمعه دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ با شهادت و ؛ فرمانده و جانشین محور عملیاتی محرّم، اوّلین ضربه‌ی کاری به احمد متوسلیان وارد می شود. بعد از شهادت این عزیزان، حسین_خالقی به جای آنها مسئولیت هدایت محور را به عهده می گیرد. آنچه در زیر می‌آید متن مکالمه رد و بدل شده در بی‌سیم‌هاست:👇👇 📞 اپراتور محور محرّم: احمد جان، احمد جان، جنازه‌های برادرهای ما، از صبح تا حالا مانده روی زمین، از صبح تا حالا مانده روی زمین. این برای [روحیه‌‌ی] بچّه‌ها زیاد خوب نیست که این‌ها همین‌جور روی زمین بمانند. 🔺متوسلیان: ببین برادر من؛ شما خودرو و این چیزها که پیش‌تان هست، از آن‌ها [برای تخلیه‌‌ی شهدا] استفاده کنید دیگر! الآن [خط پدافندی محور سلمان] شلوغ است و من نمی‌توانم محور شما را هم کنترل کنم. 🔰لحظاتی بعد ؛ مسئول محور محرّم با احمد متوسّلیان تماس گرفته و نحوه‌ی آرایش گردان‌های این محور را به اطلاع او می‌رساند. 🔹خالقی: احمد، احمد، خالقی. 🔺متوسلیان: خالقی، احمد. 🔹خالقی: احمد جان، حاج آقا، ببینید، ما [ به فرماندهی حسین] « » را در رأس [منتهی الیه محور چپ] قرار داده‌ایم بعد از او هم [ به فرماندهی علی رضا] « ». و دو، سه تا [گردان] دیگر را هم همین‌طور بعد از آن قرار دادیم. متوجّه شدی؟ 🔺متوسلیان: بله، خوب است. آرایش کامل بگیرید. آرایش کامل بگیرید. 🔹خالقی: چشم، ان‌شاء‌الله حالت پدافندی خودمان را حفظ می‌کنیم. ✳️ دیگر بار متوسّلیان از خط مقدّم محور سلمان در جاده‌ی آسفالت با قرارگاه فرعی نصر – ۲ تماس می‌گیرد: 🔺متوسّلیان: هاشم، هاشم، احمد! 🔸همّت: بگوشم احمد، بفرما! 🔺متوسلیان: هاشم؛ تو را خدا این مهمّات چه شد؟ تو را خدا! 🔸همت: به خدا [از رود کارون] رد شد، آن طرف. این‌ها [بچّه‌های تدارکات] دو تا تویوتا پُر، مهمّات بار] زدند و آمدند، الآن آن طرف آب هستند. 🔻متوسلیان: کِی آمده؟! کِی آمده؟! بابا چرا به دست ما نرسیده آخر⁉️ 🔸همت : الآن من مجتبی [ ] را با ماشین خالی، پشت سر آن [دو تا تویوتای حامل مهمّات] می‌فرستم تا آن‌ها را بیاورد و به دست شما برساند. ⇦ .. پ.ن: در این عملیات، تیپ 27 دارای دو محور بود: محور محرم با مسئولیت شهید وزوایی و محور سلمان با مسئولیت شهید محمود شهبازی اولی در ابتدای عملیات بر روی جاده اهواز-خرمشهر به شهادت رسید و شهبازی در آستان ورود به خرمشهر و فتح نهایی ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
دفاع مقدس
💠 به سالروز عملیات پیروزمند بیت المقدس نزدیک می شویم. به مناسبت پرواز آسمانی سردار حاج #حسین_خال
مکالمات شهید باقری، همت ... متوسلیان از طریق بی‌سیم.mp3
979.3K
نبرد بیت‌المقدس 📢 صوت | مکالمات شهید باقری، ابراهیم همت، محمود شهبازی ... متوسلیان از طریق بی‌سیم 🔹در حین‌ عملیات بیت‌المقدس و در جریان پاتک‌های شدید دشمن ⏳ در دقیقه هفت و سی نوار صوتی فوق، خبر شهادت وزوایی و زخمی شدن موحد دانش را به متوسلیان می دهند — احتمالا فرد پشت خط حسین خالقی هست (درست معلوم نیست!!) ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
انفجار در کانکس اردیبهشت سال 61 و در جریان عملیات بیت المقدس، حادثه انفجار و آتش سوزی در عقبه تیپ محمد رسول الله(ص)، که واقع در انرژی اتمی بود، رخ داد. جریان آتش سوزی از این قرار بود که: در عملیات آزاسازی خرمشهر، مقداری سلاح و مهمات از عراقی‌ها به غنیمت گرفته بودند. اینها را به عقب انتقال داده و در کانکس تدارکات (در انرژی اتمی) انبار کرده بودند. (انرژی اتمی در نزدیکی دارخوین خوزستان واقع شده بود. تأسیسات نیمه ساخته، و یک سری سازه‌های بتونی ناقص از زمان گذشته در آنجا به یادگار مانده بود. در یک قسمت از محوطه، کانکس‌هایی درست در کنار یکدیگر قرار داشتند. یک سکوی سیمانی هم بود که در آن نماز جماعت برگزار مي‌شد. یادم مي‌آید نماز جماعتی را هم پشت سر آیت الله جنتی در آنجا خواندیم.) روزی مسؤول تدارکات در حال جابجایی وسایل و مهمات بود. گونی پُر از نارنجکی را روی کف چوبی کانکس کشیده تا به طرف دیگر ببرد. در این حین، پینِ ضامن یکی از نارنجک‌ها به سرِ میخ بیرون زده از کف کانکس گیر کرده و ضامن رها مي‌شود. چند ثانیه بعد گونی نارنجک‌ها منفجر شده و بر اثر موج انفجار، بقیه مهمات هم منفجر مي‌شود. از آنجا که کانکس‌ها چسبیده به یکدیگر بودند، آتش ناشی از انفجار، به کانکس‌های دیگر هم سرایت مي‌کند. شهید علی موحد دانش که فرمانده گردان ما بود (گردان حبیب) به اتفاق و .... درون یکی از کانکس‌ها بودند. با شنیدن صدای انفجار، از پنجره کانکس به بیرون مي‌پرند. حسین خالقی هم که آدم نسبتاً فربه بود و به سختی مي‌توانست از آن پنجره کوچک عبور کند، بچه‌ها کمک کرده و او را از پنجره رد مي‌کنند. (راوی: ادمین کانال) در یکی از کانکس ها، ساک برزنتی و وسایل شخصی نیروهای گردان حبیب، انبار شده بود که بر اثر انفجار مهیب، وسایل افراد نیز دچار حریق شد🔥از جمله چند کتاب متعلق به حقیر که بعد از خاموش شدن آتش، نیم سوخته آنها به دستم آمد، که یکی از آنها کتاب: مرجع احادیث امامان علیهم السلام, که گردآورنده آن آیت الله علی جنتی بود، به نظرم این کتاب جلد سخت و قرمز را هنوز هم داشته باشم .... ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
خاطره ای از عملیات فتح المبین (راوی: عابدین وحید زاده) در شروع عملیات به دلیل آسیب دیدگی، با عصا راه می رفتم. فردای آن روز، دم دمای صبح هر طوری بود رفتم به طرف خط. در بین راه، مرتضی مسعودی، جانشین شهید وزوایی در گردان حبیب را پیدا کردم. او یک وانت دستش بود با یک راننده. ما توی این دشت افتادیم دنبال آن ها. مرتضی مسعودی فقط یک کلاش دستش بود. او پیاده شد و یک نگاهی اینور و آنور کرد دید یک سری آن پشت هستند!! متوجه شدند ماها ایرانی هستیم، دست هایشان را بالا گرفتند و آمدند. اصلا همین جور وا رفته بودیم! خیلی هیجان داشتیم از طرفی ادم وحشت برش می دارد. همه عراقی ها خودشان تسلیم شدند. مرتضی مسعودی یک مسیری را به آن ها یاد داد و گفت این جا را بگیرید و صاف بروید، خودتان بروید. نیروها دارند می آیند ها! ما سوار ماشین مرتضی شدیم تازه فهمیدیم کجا هستیم. آنقدر چرخیدیم تا بالاخره وزوایی را پیدا کردیم. آن ها رسیده بودند و توپخانه عراقی ها را گرفته بودند. یعنی وقتی می گویند آدم خدا را می دید، آنجا قشنگ همه چیز ملموس بود. توپ های گریس خورده آماده بود.همه چیز داشت. یعنی گردان وزوایی تا کیلومترها به عمق خاک دشمن نفوذ کرده و به توپخانه و به آنها رسیدند و همه را به غنیمت خود درآوردند. کاری عجیب که بهت همه را برانگیخت. در بین مسیر هم که گردان حبیب گم شد و این وزوایی بود که با توکل، توسل و تضرع ب درگاه الهی توانست مسیر صحیح را ب نیروها نشان دهد! 🌴 به نظرم در جنگ، پرده ها می رفت کنار و بعضی ها چیزهای دیگری می دیدند!! من اعتقادم این است که آنجا برای محسن وزوایی پرده کنار رفته بود.
دفاع مقدس
خاطره ای از عملیات فتح المبین (راوی: عابدین وحید زاده) در شروع عملیات به دلیل آسیب دیدگی، با عصا ر
مرتضی مسعودی فرمانده گردان مقداد، تیپ 27 ، در کنارشهید عباس ورامینی معاون خود
دفاع مقدس
مرتضی مسعودی فرمانده گردان مقداد، تیپ 27 ، در کنارشهید عباس ورامینی معاون خود
🌷👆شهید احمد امینی ⚪️ مرتضی مسعودی در زمان دفاع مقدس از فرماندهان لشکر 27 حضرت رسول بوده و با سرداران شهیدی چون شهید محسن وزوایی ، شهید عباس ورامینی و شهید احمد امینی . . . مأنوس بود
🌴 18 فروردین1366– سالروز شهادت محمدحسن طوسی- قائم‌مقام دلاور لشکر همیشه‌پیروز ۲۵ کربلا 🌹🌷محل شهادت: شلمچه- شرق کانال زوجی (در منطقه بصره)-عملیات کربلای هشت
دفاع مقدس
🌴 18 فروردین1366– سالروز شهادت محمدحسن طوسی- قائم‌مقام دلاور لشکر همیشه‌پیروز ۲۵ کربلا 🌹🌷محل شهادت:
🌴 18 فروردین1366– سالروز شهادت محمدحسن طوسی- قائم‌مقام لشکر۲۵ کربلا 🌷شهیدطوسی(اهل طوسکلای شهرستان نکا) از خانواده ای روستایی، زحمتکش و مذهبی برخاست. با آغاز نهضت اسلامی، به اتفاق تنی چند از وفاداران به انقلاب فعالیت گسترده ای را در سطح منطقه آغاز کرد که تا سقوط رژیم پهلوی ادامه داشت. 🌿پس از پیروزی انقلاب، به کمیته و سپس به سپاه پیوست و خود را شبانه‌روز وقف خدمت به نظام کرد. با شروع توطئه گروهک‌ها در غرب کشور در رأس گروهی از پاسداران عازم کردستان شد و در منطقه کامیاران همراه با حاج احمد متوسلیان به مبارزه با عناصر وابسته و ضدانقلاب پرداخت. 🌸از آن پس، به دلیل شجاعت و لیاقتی که از خود در میدان عمل نشان داده بود، به فرماندهی عملیات سپاه ساری منصوب شد. در این زمان، تحرکات گروهک‌ها شدت یافته بود و شهیدطوسی در برخورد با توطئه آنها از پای ننشست و در اندک زمانی، لانه‌های فساد منافقین، چریک‌های فدایی، توده‌ای‌ها و سایر نیروهای چپ و راست را در هم پیچید. منافقین در نبرد با سپاه و بسیج به جنگل پناه بردند، و شهیدطوسی که با فرماندهی قرارگاه عملیاتی ناحیه 2 جنگل‌های شمال و فرماندهی عملیات سپاه منطقه 3 گیلان و مازندران را برعهده داشت، با سازماندهی نیروها به تعقیب باقیمانده ضدانقلاب در جنگل پرداخت و آنها را تارومار کرد به طوری که شمال کشور از لوث وجود عناصر سرسپرده بیگانه بطور کامل پاکسازی شد. 🌼با آغاز جنگ تحمیلی، در رأس نیروهای داوطلب سپاه مازندران به منطقه سر پل ذهاب رفت و با رشادت و شهامت بی‌نظیر خود ضربات مهلکی را بر پیکر صدامیان وارد آورد. وی در عملیات‌های متعدد از جمله آزادسازی خرمشهر شرکت داشت و در محور پل نو، هدایت چند گردان را به عهده گرفت که در همین زمان به شدت مجروح گردید. 🎋 او در سال63 به عنوان مسئول اطلاعات و عملیات لشگر 25 کربلا منصوب شد و دشوارترین مأموریت‌ها را انجام داد و گره‌های کور عملیات‌ها را با تقوی، تدبیر، رشادت و شهامت بی‌نظیر خود باز کرد. 🌴پدر و 2 برادرِ شهید طوسی نیز پیوسته در جبهه بودند که هر2 به شهادت رسیدند و خود او نیز در 22فروردین1366 (عملیات کربلای8) و در شلمچه- شرق کانال زوجی(در منطقه بصره) به شهادت رسید. آخرین مسئولیت او، قائم مقامی لشکر 25 کربلا بود. ا▫️▪️▫️▪️▫️ ➖فرازی از وصیت‌نامه شهید: انقلاب اسلامی ما در برهه‌ای از زمان واقع گردید که به جرأت می توان گفت که تمام اسلام در مقابل تمامی شرک و کفر واقع شده است. پیروزی انقلاب موجب احیا اسلام در تمام دنیا شده و شکست آن شکست اسلام در پی خواهد شد. پس باید دست به دست هم دهیم و با پیروی از امام امت، در صراط مستقیم الهی حرکت انقلاب را ادامه دهیم.
پیچید عطر یاس بین هر چفیه هر کس پیِ سبقت گرفتن از بقیه آنقدر صورت ها و پهلو غرقِ خون شد تا گشت نامِ فاو شهر فاطمیه (س) ا🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱 💠 فرماندهان لشکر ۲۵ کربلا 📷 از سمت راست : 🌷شهید محمدحسن طوسی (شهادت: کربلای8) سردار مرتضی قربانی ( فرمانده لشگر ۲۵ کربلا، دوران دفاع مقدس) ردیف دوم: 🌹شهید محمدحسین باقرزاده ( والفجر 8) 🌷شهید حاج حسین بصیر ( کربلای 10) 🌹شهید عبدالله بختیاری ( کربلای 5) 🌷شهید علی اصغر بصیر ( کربلای 1) 🌴 زمستان 1364 - جزیره مینو - قبل از عملیات پیروزمند والفجر هشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | جلسه توجیهی فرماندهان تیپ های لشکر ۲۵ کربلا قبل عملیات کربلای چهار با حضور شهیدان: - محمدحسن طوسی - شهید حاج حسین بصیر ... و سردار مرتضی قربانی (فرمانده لشگر) - سردار عین الله عمرانی - سردار کمیل کهنسال - برادرعلی نقی اباذری - برادر حسین مویدی - و دیگر فرماندهان لشکر خط شکن ۲۵ کربلا 🌴 دوران ⌛️ ۳ دیماه ۱۳۶۵ -- سالروز عملیات کربلایی ۴ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
سفر آسمان است ؛ و سفر آسمان را باید با دل بروی ... " شهید آوینی" ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊 📷 نماز جماعت به امامت سید عبدالرضا موسوی، جانشین شهید جهان آرا در سپاه خرمشهر
🎥 | لحظاتی قبل از شهادت 🌷 ۲۰ فروردین ۱۳۷۲ - سالروز عروج سید شهیدان اهل قلم، مرتضی آوینی🕊🕊 ⚪️ منطقه فکه
شهید_‌آوینی_زندگی_زیباست،_اما_شهادت.mp3
1.54M
📢 | گفتاری زیبا از شهید آوینی: 🌈 زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است 🌷 🌱 سلامت تن زیباست ... 🕊 اما پرنده‌ عشق، تن را قفسی می‌بیند که در باغ نهاده باشند!🕊 🎙 👆 | سید شهیدان اهل قلم از شهدای خرمشهر می گوید💕💦 ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 🔵 کانال دفاع مقدس (ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ) 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
دفاع مقدس
📢 #صوت | گفتاری زیبا از شهید آوینی: 🌈 زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است 🌷 🌱 سلامت تن زیباس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 🌷 : 🌹... زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است 🍀 سلامت تن زیباست، اما پرندۀ عشق 🌼 تن را قفسی می‌بیند که در باغ، نهاده باشند ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 ۲۰ فروردین ۱۳۷۲ - سالروز عروج سید شهیدان اهل قلم، مرتضی آوینی ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📆 ۲۰ فروردین ۱۳۷۲ - سالروز شهادت سید مرتضی آوینی 🎥 فیلم | لحظات كمتر ديده شده از حضور رهبرانقلاب در مراسم تشييع پيكر پاک شهيد آوینی ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📆 به ‌مناسبت شهادت سیدمرتضی آوینی- ۲۰ فروردین ۱۳۷۲ 🎬 نماهنگ | راوی راه آسمان 💠 دیدگاه رهبر انقلاب درباره ‌مستند: "روایت فتح" 🔹 لحظات كمترديده ‌شده ازحضور رهبر در مراسم ‌تشييع پيكر پاک ‌شهيد آوینی ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ شهید سید مرتضی آوینی: 🌷 ای شقایق های آتش گرفته، دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را در خود دارد... ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 📆 به ‌مناسبت شهادت سید شهیدان اهل قلم - ۲۰ فروردین ۱۳۷۲ 🔵 کانال دفاع مقدس (ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ) 🌷 اینجا بیت شهداست☝️ 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 اگر شب قدر، شبی باشد که تقدیر عالم در آن تعیین می گردد، همه شب های جبهه شب قدر است. 🌷شهید آوینی ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
🌴 روایت شهید آوینی از صحنه هایی از عملیات بدر - زمستان ١٣٦٣ 🌗 ▫️ ‌‌اگر شب قدر شبی باشد كه تقدیر عالم در آن تعیین مي‌گردد، همه‌ی شب‌های جبهه شب قدر است و از همین‌جاست كه تاریخ آینده‌ی كره‌ی زمین تقدیر مي‌شود؛ شب‌هایی كه ملائكه‌ی خدا نازل مي‌گردند و ارواح مجاهدان راه خدا را از معارجی كه با نور فرش شده است به معراج مي‌برند. شاید آن شب، شب قدر رضا* نیز باشد؛ همان شبی كه شهادت او تقدیر مي‌گردد. خدا مي‌داند. آن شب قرار بود كه ما همراه بچه‌های جهاد در عملیات شركت كنیم، اما این كار انجام نشد و رضا(١) با همه‌ی اشتیاقی كه داشت صبورانه همه چیز را پذیرفت. آن شب او نشان داد كه بسی بیش‌تر از آنچه از او مي‌دانستیم اهل توكل و شجاع است. ‌‌دوشنبه بیست و دوم دی ماه، صبح زود، در كنار دژ اول‌ ‌‌شب، گنجینه‌ی رازهای نامكشوف خلقت و بطنی است كه روز را در خود مي‌پرورد. اكنون‌ تاریخ، بعد از آن شب طولانی و سیاه كفر، به طلوع فجری دیگر رسیده است و از این پس هر روزی كه مي‌گذرد، با نزدیك شدن به صبح دولت حق، جهان روشن و روشن‌تر مي‌گردد. اینجا منبع و منشأ آن نور عظیمی است كه در وسعت جهان جلوه كرده است و البته ناگفته پیداست كه جبهه نیز نور خود را مدیون شمس ولایت است، ولایت آل محمد صلوات‌الله علیهم اجمعین. جهان هرگز باور نداشت كه اینچنین روزهایی را ببیند. سال‌ها بود كه راه و یاد انبیا فراموش شده بود و ذخایر خدا نیز همچون ستارگانی كه در ظلمت شب مي‌درخشند جز به چشم بیداران نمي‌آمدند، تا ناگاه خورشیدی دیگر متولد شد و انفجار عظیمی از نور، شب را شكست و اراده‌ی حق از وجود مؤ‌منینی كه لایق آیینگی بودند تجلی یافت و آخرین عصر جاهلیت نیز با انقلاب اسلامی ایران سپری شد. خفتگان هنوز از طلوع فجر بي‌خبرند و نمي‌دانند كه تاریخ در انتظار چه فردایی است. اما ای من! تو كه نخفته‌ای؟ چشم باز كن و جلوه‌ی اراده‌ی حق را از وجود این مجاهدان راه خدا ببین. مأموریت دسته‌ی یك از گردانِ... مشخص شده است: زدن خاكریز در یك محور تازه، نزدیكي‌های پاسگاه شلمچه. قرار است كه ما نیز به همراه آنان برویم. هیچ راهی برای آنكه از آینده باخبر شویم و بدانیم كه چه در انتظار ماست وجود ندارد. پس ای نفس، بر خدا توكل كن و صبر داشته باش! همه چیز از جانب اوست كه مي‌رسد و اینچنین، هر چه باشد، نعمت است. معطی نوروزنژاد، دانشجوی سال سوم كشاورزی، دانشگاه باختران، بي‌سیم‌چی... تركشی كه آن روز بر تن او نشست و جای زخمی كه بر پیكرش باقی مانده، سند افتخار او در پیشگاه رسول الله است. او بعد از یك دوره مداوای كوتاه در بیمارستان شریعتی، اكنون در یكی از روستاهای اسلام‌آباد زندگی مي‌كند. اینجاست كه باید ما را شناخت و رمز پیروزی ما را دریافت. وقتی زخم تركش بر تن او نشست، گفت: یا مهدی، یا مهدی، و بعد چیزی نگذشت كه بر درد غلبه كرد. با كمال آرامش به دوربین نگاه كرد و خندید. خنده‌ای كه بیش از هر چیز پشت دشمن را مي‌شكند. امیدواریم برادر نوروزنژاد اكنون در آن روستای دور اسلام‌آباد و یا شاید در جبهه‌های نبرد، هر جا كه هست، پای تلویزیون باشد و در این تصویرها با همان سادگی و تواضع همیشگی، خاطرات خویش را تماشا كند. ‌‌صبح روز سه‌شنبه بیست و سوم دي‌ماه‌ ‌‌امروز روز میقات است و رضا با آفریدگار متعال وعده‌ی دیدار دارد. یكی از هواپیماهای خودمان كه از بمباران خطوط دشمن باز مي‌گشت، از بالای سرمان گذشت و پشت سر آن یكی از هلي‌كوپترهای هوانیروز. چیزی نگذشت كه هواپیماهای دشمن نیز سر رسیدند. رعبی كه خداوند در دلشان مي‌اندازد فرصت عمل را از آنان باز مي‌گیرد. هواپیمای دشمن با دستپاچگی بمب‌هایش را نزدیكی ما، در بیابان ریخت و فرار كرد. در راه جزیره‌ی بوارین به یك ستون از رزمندگان بر خوردیم. آنها از كنار جاده‌ای كه با دو جدار خاكریز حفاظت مي‌شد، به ستون یك عبور مي‌كردند. یكی از رزمندگان اسلام مي‌گفت: «داغانشان كردیم»، و صدای دلنشین رضا را از پشت سرم شنیدم كه فریاد زد: «برای خشنودی امام زمان صلوات»، و عطر خوش صلوات در بوستان‌های بهشت پیچید. فرمانده گردان كه یك معلم لاهیجانی بود مي‌گفت: یك سپاه دشمن در محاصره‌ی ماست و آنها همه‌ی سعیشان را گذاشته‌اند تا محاصره را بشكنند و نمي‌توانند. مي‌گفت باید قدرت اسلام را در این هنگامه‌ها دید، و چه خوب مي‌گفت. به یاد مي‌آورم كه صحبت‌های دلنشین او چه خوب بر دل مشتاق رضا نشسته بود و تو گویی رضا وجود خود را در حرف‌های او مي‌یافت. از آنجا دیگر تا وعده‌گاه ملاقات، نخلستان‌های حاشیه‌ی غربی جزیره‌ی بوارین، راهی نبود. در مدخل جزیره‌ی بوارین، در لا به لای نخلستان‌ها و قرارگاه‌های تسخیرشده، در وجود مجاهدان سبیل الله، سرنوشت محتوم و قریب الوقوع كره‌ی زمین به رأی العین ظاهر بود.
فرمانده محور با یقینی كامل سخن از امدادهای غیبی مي‌گفت و طلبه‌ی همراه او شیرین‌ترین لحظات جوانی خود را در جبهه یافته بود، و آن پیرمرد مشهدی پیام مي‌داد: «به خانواده‌ام سلام مي‌رسانم و مي‌گویم اگر من شهید شدم اسلحه‌ام را زمین نگذارید.» دیگر چه كسی مي‌تواند این مؤ‌منین را از راه حقی كه در پیش گرفته‌اند باز دارد؟ رضا لحظه به لحظه به میقات و میعاد خویش نزدیك و نزدیك‌تر مي‌شد، همان میقات و میعادی كه در پیمان ازلي‌اش با خدا وجود داشت. بچه‌های جهاد كار خود را تمام كرده بودند و دستگاه‌ها را به یك محور دیگر منتقل مي‌كردند و ما هرگز نمي‌دانستیم كه چه در انتظار ماست. شاید رضا مي‌دانست كه آن‌همه برای رسیدن به جزیره‌ی بوارین اشتیاق داشت. او به دنیا آمده بود تا بیست و سه سال عمر خویش را برای رسیدن به این وعده‌گاه ذخیره كند. در حاشیه‌ی غربی نخلستان‌های جزیره‌ی بوارین، نقطه‌ای هست كه در آنجا رضا با سیدالشهدا (ع) وعده‌ی ملاقات دارد. آنجا كربلای اوست. از همان نقطه است كه رضا همه‌ی آن هزار و سیصد و پنجاه سال را به طرفه‌ی العینی طی مي‌كند و در عاشورای سال ٦١ هجری قمری در صحرای كربلا حضور مي‌یابد و در ركاب ابا عبدا الحسین شهید مي‌شود. همه‌ی شهدا اینچنین‌اند. ‌‌اسفند ١٣٦٣، عملیات بدر ‌‌رضا صدابردار بود و در همه‌ی عملیات‌ها حضور داشت، هرچند اگر مي‌خواست به جبهه نرود جواز شرعي‌اش را در اختیار داشت، آن‌گونه كه حتی گناهی هم متوجه او نگردد. از كودكی مینیسك یكی از پاهایش پاره شده بود و پزشك‌ها او را از رفتن به جبهه منع مي‌كردند. عقل او را منع مي‌كرد، اما عشق او را باز مي‌كشید. بیماری پاهایش كه مي‌توانست بهانه باشد، قفس شده بود؛ قفسی كه او را از پرواز باز مي‌داشت. اما رضا تاب نیاورد، قفس را هم برداشت و با خود برد. وقتی به یاد مي‌آورم در عملیات بدر، لحظاتی را كه در برابر تیر مستقیم دشمن، رضا و مصطفی و اكبر چگونه با خیزهای بلند به نوبت مي‌دویدند و به یكباره خود را به زمین مي‌انداختند و صبر مي‌كردند تا دیگری برسد و این‌گونه از تیررس دشمن دور مي‌شدند، در مي‌یابم كه چگونه رضا لیاقت دیدار یافته است و ما نیافته‌ایم. پای او بال شكسته‌ای بود كه مي‌خواست او را از پرواز باز دارد، اما دل شكسته‌ی عاشق برای پرواز نیازی به بال ندارد. رضا از آسمان اول هم گذشت و به معراج رفت. مادرش خیلی خوب او را مي‌شناخت و مي‌گفت: «مي‌دونید كه رضا مریض هم بود. با اون ناراحتی پا كه داشت وقتی مي‌رفتیم دكتر، مي‌گفت: این اصلاً براش رفتن به جبهه، رفتن تو سنگر و جای نم‌دار مناسب نیست. این پاهاش نباید جمع بشه، زیاد نباید حركت كنه، زیاد نباید بدوه، راه بره. ولی عشق به وطن، عشق به امام كه او واقعاً عشق مي‌ورزید به امام و تمام وجودش پر بود از عشق به امام _ این مطلب رو قبول نمي‌كرد و در اكثر عملیات‌ها در جبهه حضور داشت. در یكی از عملیات‌ها نرفته بود، آن هم به خاطر این بود كه دكتر دستور داده بود در بیمارستان بستری باشه تا نوبت عمل بهش برسه. وقتی كه من باهاش برخورد كردم، به‌وضوح اَشكاش‌رو دیدم.» ‌‌دل شكسته‌ی عاشق برای پرواز نیازی به بال ندارد. رضا از آسمان اول هم گذشت و به معراج رفت. آخرین تصویری كه از رضا در خاطره‌ی ناقص دوربین باقی مانده است همین تصویری است كه او را در برابر مدخل جزیره‌ی بوارین و پمپ‌هایی كه آب رودخانه را به داخل مواضع ما مي‌فرستادند نشان مي‌دهد. رضا صدابردار بود و چون شهید شد تصویرها همچون پیكری بي‌روح یكباره سكوت كردند. اما نه، اینجا جای سكوت نیست. پیام رضا پیام مقاومت است. او شهید شد تا به ما بیاموزد كه در برابر ظلم به هیچ قیمتی نباید سكوت كرد و این راهی است كه اگر همه‌ی ما هم شهیدِ آن شویم مي‌ارزد؛ بگذریم از آنكه خداوند نیز جز خوبان را برای لقای خویش بر نمي‌گزیند. رضا اكنون بر زمان و مكان احاطه دارد و شاهد است كه چگونه صدها هزار رضای دیگر، در كربلای ما و در كربلاهای دیگر برای خدا قیام كرده‌اند. در حاشیه‌ی غربی نخلستان‌های جزیره‌ی بوارین، ده‌ها رضای دیگر راه او را ادامه مي‌دادند. بار دیگر، سخنان آن خواهر شهید در روز اعزام چهارمین كاروان از سپاهیان محمد در خاطرم زنده شد كه مي‌گفت: «این جانمازا رو مادرا و خواهرای شهدا جمع شدند و برای شما دوختند. جانماز از ما، تربت هم از شما، برید ان شاءالله با فتح و پیروزی برگردید.» ا🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱 * شهید رضا مرادی ‌نسب‌ ، صدابردار گروه تلویزیونی و همکار شهید آوینی که در اسفند ١٣٦٣ در عملیات بدر آسمانی شد🕊🕊🕊 ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊