eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
10.4هزار ویدیو
842 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
.... 🌷آخرین عملیات پروازی خلبان شیرودی در بازی دراز صورت گرفت. عراق لشکری زرهی با ٢٥٠ تانک و با پشتیبانی توپخانه و خمپاره انداز و چند فروند جنگنده روسی و فرانسوی، برای بازپس گیری ارتفاعات «بازی دراز» به سوی سر پل ذهاب گسیل می کند. 🌷خلبانیار احمد آرش که به همراه شهید شیرودی در این عملیات پروازی شرکت داشت، در مورد چگونگی شهادت این خلبان دلاور چنین می گوید: " بارها او را در صحنه جنگ دیده بودم که خود را با هلیکوپتر به قلب دشمن زده و حتی هنگام پرواز مسلسل به دست می گرفت. 🌷در آخرین نبرد هم جانانه جنگید و بعد از آنکه چهارمین تانک دشمن را زدیم، ناگهان گلوله یکی از تانک های عراقی به هلیکوپتر اصابت کرد و در همان حال شیرودی که مجروح شده بود با مسلسل به همان تانک شلیلک کرده و آن را منهدم نمود و خود نیز به شهادت رسید." 🌹خاطره اى به ياد خلبان شهيد على اكبر شيرودى
دفاع مقدس
#بعد_از_چهارمين_تانك.... 🌷آخرین عملیات پروازی خلبان شیرودی در بازی دراز صورت گرفت. عراق لشکری زرهی
!! 🌷ساعت ۹:۰۰ شب بود که شهید شیرودی مرا به گوشه ای برد و گفت: پایخان، یکی از فرماندهان بلندپایه سپاه در پشت کوه‌های بازی دراز زخمی شده و به شدت خونریزی می‌کند و تنها وسیله‌ای که می‌تواند او را نجات دهد، هلی‌کوپتر است. حاضری با هم به آن منطقه پرواز کنیم؟ گفتم: چرا که نه، حالا که جان یک همرزم ما در خطر است من با کمال میل حاضرم. به دنبال آن، به سراغ ستوان‌یار فرید علیپور و بعد ستوان‌یار امینی (خلبان ۲۱۴) رفت و نظر موافق آن‌ها را هم جلب کرد و آماده پرواز شدیم. آن روزها، دیده‌بان نیروهای ما، یک روحانی به نام حاج آقا غفاری بود. او فردی خوش سخن و شاعر بود و هر وقت لب به سخن می‌گشود، همه را به خود جذب می‌کرد. او دوره دیده‌بانی هم دیده بود و خیلی دقیق گرا می‌داد. این بزرگوار همیشه در خطر بود و در طول هفته، فقط یک بار به پایگاه می‌آمد و استحمام می‌کرد و لباسش را می‌شست یا عوض می‌کرد و دوباره به مقر دیده‌بانی خود می‌رفت. 🌷وقتی ما به منطقه نزدیک شدیم، صدای آقای غفاری در رادیو پیچید و او توانست با کمک چراغ قوه، هلی‌کوپترها را به نقطه امنی هدایت کند. هلی‌کوپتر ۲۱۴ در آن نقطه نشست و توانستیم آن برادر سپاهی را سوار کرده، به طرف پادگان به پرواز در آییم. عراقی‌ها که به حضور ما پی برده بودند، بی‌هدف به سمت ما شلیک می‌کردند؛ البته ما با چراغ خاموش پرواز می‌کردیم و فرصت را از نیروهای عراقی گرفته بودیم. پس از سوار کردن آن برادر پاسدار، برای آن‌که آتش عراقی‌ها را خاموش کنیم، شیرودی گفت: پایخان، چند راکت به طرف عراقی‌ها بینداز! من با آن‌که در شب تیراندازی نکرده بودم، با توجه به روشنایی گلوله‌های عراقی سمت عراقی‌ها را بدون دقت هدف قرار دادم و دو راکت شلیک کردم. با شلیک راکت‌ها، لحظه‌ای کور موقت شدم و هیچ‌جا را نمی‌دیدم. شیرودی هم که مثل من شده بود با تعجب گفت: یا امام حسین، من هیچ‌جا را نمی‌بینم. طبق آموزشی که قبلاً دیده بودیم، لحظه‌ای.... 🌷لحظه‌ای چشمان خود را بستم و وقتی حالت عادی پیدا کرد، چشمانم را باز کردم. ناگهان در مقابل خود کوهی از آتش را دیدم که از طرف محل استقرار عراقی‌ها بلند شده است، و ارتفاع آتش به اندازه یک ساختمان پنج طبقه بود. به دنبال آن، صدای آقای غفاری در رادیو بلند شد که تکبیر می‌گفت. ما هم آتش به آن عظمت را تماشا کردیم، ولی چون فرصت تماشا نداشتیم، به سرعت برادر مجروح را به پایگاه آوردیم. در مسیر برگشت، در ارتفاعات میله سرخه ناگهان کنترل هلی‌کوپتر از دست من خارج شد، ولی به هر صورت، برخود مسلط شدم و کنترل هلی‌کوپتر را حفظ کردم. بالاخره سالم در پادگان نشستیم و برادر مجروح هم به کرمانشاه منتقل شد. فردای آن روز حاج آقا غفاری به پایگاه آمد و درحالی‌که یک یک ما را می‌بوسید گفت: یکی از راکت‌های شما به انبار مهمات عراقی‌ها و دیگری به تانکر ۲۰ هزار لیتری اصابت کرده بود. 🌷بعد از من می‌پرسید که من چطور در دل شب و در آن تاریکی آن هدف‌های ارزشمند را تشخیص داده و مورد هدف قرار داده ام؟ من در جواب گفتم: به خدا من همین جوری تیراندازی کردم. حاج آقا غفاری درحالی‌که با نگاهی تحسین‌آمیز مرا میخکوب کرده بود، گفت: امداد غیبی یعنی این. امداد غیبی، یعنی این‌که موشک شما به طرف مهمترین هدف هدایت می‌شود و در دل شب آن‌ها را به آتش می‌کشد! و من در تأیید فرمایش ایشان گفتم: امداد غیبی، یعنی دستی که ما را در گردنه میله سرخه از سقوط حتمی نجات می‌دهد. در صورتی که اصلاً ندانستیم این حادثه چگونه اتفاق افتاد. حاج آقا غفاری که از آن حادثه خبر نداشت، گفت: خداوند شما را از همه بلایا نگه دارد ان‌شاءالله.... و من گفتم: همچنین شما را حاج آقا و بعد لبخندی بر لبان هر دو نفر ما رویید. 🌹خاطره‌ای به یاد خلبان شهید علی‌اکبر شیرودی (ایشان ۸ اردیبهشت ماه سال ۶۰ در عملیات بازی دراز به شهادت رسیدند.) ------------------------------------------- ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
☀️ سهمشان، آر پی جی ، گلوله ... نان خشک❗️ 🔹 اگر خوب بنگریم، آنها دنبال سهم نبودند، آمده بودند دینشان را به جنگ ادا کنند ------------------------------------------- ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
⏳ ساعاتی به عملیات پیروزمند بیت المقدس نمانده است در این عملیات بزرگ، رزمندگان اسلام توانستند با یاری خداوند، خونین شهر را از چنگال بعثیون کافر آزاد کنند. ا🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴 📷 ☝️☝️نماز و سجده شکر یکی از نیروهای رزمنده پس از آزادی خرمشهر - خرداد ۶۱ ------------------------------------------- ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 ۱۰ - ۹ اردیبهشت ۱۳۶۱ - آغاز عملیات بیت المقدس در جبهه جنوب در این کارزار بزرگ، رزمندگان اسلام توانستند در طی چهار مرحله، مناطق عظیمی از خاک ایران را از لوث وجود نیروهای متجاوز خارج ساخته و قهرمان را از اشغال بیگانگان آزاد کنند. فرازی از پیام امام خمینی در پی آزادی خرمشهر: . . . سپاس بی حد بر خداوند قادر که کشور اسلامی و رزمندگان متعهد و فداکار آن را مورد عنایت و حمایت خویش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصیب ما فرمود. این جانب با یقین به آنکه "مَا النَّصْرُ إلّا مِنْ عِندِ الله" ، از فرزندان اسلام و قوای سلحشور مسلح، که دست قدرت حق از آستین آنان بیرون آمد و کشور بقیة الله الاعظم - ارواحنا لمقدمه الفداء - را از چنگ گرگان آدمخوار که آلت هایی در دست ابرقدرتان خصوصاً امریکای جهانخوارند بیرون آورد و ندای «الله اکبر» را در خرمشهر عزیز طنین انداز کرد و پرچم پر افتخار «لا اله الا الله» را بر فراز آن شهرِ خرّم- که با دست پلید خیانتکاران قرن به خون کشیده شده و «خونین شهر» نام گرفت - [بیافراشت] تشکر می کنم... پ.ن: اشغال بندر استراتژیک خرمشهر در سال ۵۹ برای عراق، پیروزی بزرگی محسوب می‌شد، چنانکه صدام گفته بود: "اگر ایرانی ها بتوانند را پس بگیرند، کلید فتح را به آنها می‌دهم" . . . که این نشان از اهمیت فوق العاده خرمشهر برای عراقی ها را داشت. ------------------------------------------- 📡 کانال "دفاع مقدس" (ایتا، روبیکا،تلگرام، واتساپ) اینجا بیت شهداست☝️☝️ 🌱 انتشار مطالب، صدقه جاریه است
🌴 خرمشهر، ما می آییم ⏳ ۱۰ - ۹ اردیبهشت ۱۳۶۱ - آغاز عملیات بیت المقدس در جبهه جنوب ⚪️ بعد از ظهر داغ آخرین روزهای اردیبهشت ۱۳۶۱ ، قاسم محمدی فرمانده‌ گردان‌مان، نیروها را جمع کرد، نقشه‌ای را نشان‌مان داد و گفت: وظیفه‌ی گردان ما اینه که از جاده‌ی خرمشهر و شلمچه، به‌طرف غرب، مستقیم بریم توی دل عراق. پنج کیلومتر که رفتیم و دشمن رو عقب زدیم، اون‌وقت می‌ریم به‌طرف چپ و تا اون‌جا که ممکنه، خودمون رو به نیروهای دیگه می‌رسونیم. توی این عملیات، ما هیچ نیروی پشتیبانی نداریم. ما پیشمرگ یگان‌های دیگه هستیم. ما باید همه‌ی حواس دشمن رو به اون نقطه جلب کنیم. معلوم هم نیست که هیچ‌کدوم از ما برگرده. چهار طرف ما، نیروهای دشمن قرار می‌گیرند؛ حتی پشت‌سر ما. از نیروی کمکی و مهمات و تدارکات و چیزهای دیگه هم خبری نیست. حتی آمبولانس برای بردن مجروح‌ها نمی‌تونه بیاد جلو. حالا دیگه حساب کار رو بکنید. من این ماموریت رو داوطلبانه از تیپ قبول کرده‌ام، چون شماها رو خوب شناخته‌ام و با روحیه‌ی همه‌تون آشنا شده‌ام و می‌دونم براتون هیچ مسئله‌ای نیست. سوالات بچه‌ها شروع شد: - حتما باید گردان ما پیشمرگ بشه؟ - یعنی ما نمی‌تونیم توی گرفتن خرمشهر شرکت کنیم؟ - یعنی فقط همین راه مونده؟ با یک صلوات متفرق شدیم و به چادرها رفتیم. حال بچه‌ها خیلی تغییر کرد. مهربان که بودند، مهربان‌تر شدند. بچه‌های گردان‌های دیگر یک‌جور دیگری نگاه‌مان می‌کردند. برخورد‌شان خیلی گرم و باحال شده بود. روز بعد که قاسم محمدی جمع‌مان کرد، کسی خیال سوال کردن نداشت، چرا که هرچه بود، روز قبل شنیده بودیم. آرام به سیمای استخوانی او نگاهی انداختم. با لهجه‌ی اصفهانی بسم ‌الله گفت و شروع کرد به حرف زدن: برادرا، مطلبی هست که باید به اطلاع‌تون برسونم. اون نقشه‌ای رو که دیروز نشون‌تون دادم و اون کاری که گفتم، منتفی شد. آه از نهاد همه بلند شد. ادامه داد: اون نقشه به خاطر این بود که ما اطلاع دقیقی از مواضع دشمن نداشتیم، اما یکی از فرماندهان عراقی که چند روز پیش اسیر شده، وضعیت تمام مناطق‌شون رو برای ما روشن کرد و حالا خوب می‌دونیم دشمن چه موانعی داره و کجا چه تعداد نیرو گذاشته. اون فرمانده‌ عراقی گفته: من همه‌ی اینا رو به‌تون می‌گم، چون می‌دونم شماها نمی‌تونید خرمشهر رو بگیرید. توی اون‌جا بیش‌تر از سی هزارتا سرباز تا دندان مسلح عراقی نشسته. جریان کار به این صورت شده که ما از طرف شمال، به‌سمت خرمشهر پیش می‌ریم. نزدیک شهر، از میدان مین که رد شدیم، می‌رسیم به خونه‌های سازمانی. به احتمال زیاد، اون‌جا جنگ چریکی و خونه به خونه پیش می‌آد. یه چیز تا یادم نرفته بگم، قبل از خونه‌های سازمانی یه خاکریز دوجداره هست که وسط یه جاده‌ی خاکی‌یه. اون خاکریز خط پدافندی ماست. هیچ‌کس حق نداره بره اون طرف‌تر. ما می‌ریم با دشمن درگیر می‌شیم، ولی خط‌مون خاکریزه. قراره خرمشهر سه چهار روز توی محاصره‌ی سنگین باشه. هواپیماها هم از بالا بمبارونش کنند تا دشمن تحت‌فشار قرار بگیره و چه‌بسا فکر کنه ما نمی‌تونیم اون‌جا رو بگیریم. به همین خاطر نیروهاش رو اون‌جا متمرکز کنه. روز سوم ما باید بریم جاده‌ی خرمشهر - بصره رو بگیریم و با اومدن تیپ محمد رسول‌‌الله (ص) بریم طرف بصره و ان‌شاءالله به لطف خدا اون‌جا رو فتح کنیم. فقط توصیه‌هایی رو که روز اول عملیات کردم، فراموش نکنید ‌ها! ✍️نقل ☝️☝️ از عملیات بیت المقدس - برگرفته از کتاب: "خرمشهر آزاد شد" نوشته: حمید داودآبادی. نشر یا زهرا (س) ------------------------------------------- 📡 کانال "دفاع مقدس" (ایتا، روبیکا،تلگرام، واتساپ) 🌱 انتشار مطالب، صدقه جاریه است
دفاع مقدس
🌴 خرمشهر، ما می آییم ⏳ ۱۰ - ۹ اردیبهشت ۱۳۶۱ - آغاز عملیات بیت المقدس در جبهه جنوب ⚪️ #خاطره
اردیبهشت 1361 – آغاز عملیات بیت المقدس اردوگاه دارخوئین – تیپ 8 نجف اشرف در جمع با صفای بچه های گردان 2 ثامن الائمه. نشسته وسط دو شهید :امیر محمدی و جهانشاه کریمیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 مصاحبه شهید احمد کاظمی، فرمانده تیپ نجف اشرف - در جریان عملیات بیت المقدس 🎥 تصاویری از سنگر فرماندهی و قرائت دعای توسل ▫️در فیلم، محسن رضایی فرمانده سپاه، شهید علی صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش، ... احمد غلامپور ... و نیز جمعی دیگر از مسئولین قرارگاه دیده می شوند - همچنین رمز عملیات از طریق بیسیم به یگان های عمل کننده ابلاغ می شود. 🌴 دوران 🌿 اردیبهشت ۱۳۶۱ - سالگرد عملیات بیت المقدس (آزادسازی خرمشهر) ⏳ ۱۰ - ۹ اردیبهشت ۱۳۶۱ - آغاز عملیات بیت المقدس در جبهه جنوب ------------------------------------------- 📡 کانال "دفاع مقدس" (ایتا، روبیکا،تلگرام، واتساپ) اینجا بیت شهداست☝️☝️ 🌱 انتشار مطالب، صدقه جاریه است
📃 اعلام رمز عملیات بیت المقدس توسط شهید احمـد کاظمی، فرمانده تیپ نجف اشرف ⏳ نهم اردیبهشت 1361
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 شهید سلیمانی: 💠 افتخار ما در زمان جنگ، درجه‌هایی که روی شانه من است نبود و همه یکدیگر را برادر خطاب می‌کردند. 🌴 دوران
🌹🌷🌹🌷 🌷🌹🌷 🌹🌷 🌷 🌷 شهید سید علی طباطبائی – رزمنده لشکر علی ابن ابی طالب (ع) ✍️ سلام بر امام خمینی ولی فقیه این قامت ایستاده که مانند جدش حسین در برابر ظلم و ستم مستکبران و قدرتهای بزرگ ایستاده و یک قدم هم به عقب نخواهد برداشت. ▫️ و به خدا سوگند یاد می کنم که همیشه و تا آخرین نفس در راه مقدس او و یاری دین او مستحکم و جان برکف در راهش فداکاری کنم و تا آخرین لحظه دست از اسلام برندارم و این راهی است که همۀ ما انتخاب کرده ایم و بهترین راه رسیدن به خداست. از شما می خواهم در نبودن من خیلی ناراحت نباشید چون جای من بهترین جاهاست. و قدری کتاب دارم که آنها را به کتابخانه مسجد بدهید تا از آنها استفاده شود و قدری انبر و وسایل کار است که به درد خودتان می خورد. خواهشمندم که از آنها برای خودتان استفاده کنید و چیز دیگری ندارم. اگر از یادم رفته خودتان آنها را بردارید. دیگر هیچ وصیتی ندارم بجز صبر برای شما و دعا برای امام. والسلام. علی طباطبائی. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
*🔴بسم الله القاسم الجبارین* *دهم اردیبهشت سالروز آغاز عملیات غرورآفرین "بیت المقدس" سرآغاز فتوحات بزرگ جنگ که منجر به آزادسازی خرمشهر شد و همچنین یاد و خاطره شهدای قهرمان این عملیات بزرگ و ماندگار در تاریخ دفاع مقدس گرامیباد* 🔺عملیات بیت المقدس در ۳۰ دقیقه بامداد روز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ با قرائت رمز عملیات "بسم الله الرحمن الرحیم، بسم الله القاسم الجبارین، یا علی ابن ابی طالب" از سوی فرماندهی آغاز شد. 🔺عملیات بیت‌ المقدس بزرگترین عملیات نیروهای مسلح ایران در دفاع مقدس محسوب می‌شود. رزمندگان اسلام با توان ۱۳۰ هزار نیرو در ساعت ۳۰ دقیقه بامداد ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ در محور اهواز، خرمشهر و دشت آزادگان، با هدف آزادسازی خرمشهر این عملیات را آغاز کردند و ۳ هفته بطول انجامید. *🔻فـــرماندهان کلیدی* *▪️شهیدعلی صیاد شیرازی* (فرمانده قرارگاه کربلا ارتش) *▪️شهید قاسم سلیمانی* (فرمانده تیپ ۴۱ ثارالله) *▪️مرتضی قربانی* (فرمانده لشکر ۲۵کربلا) *▪️محسن رضایی* (فرمانده کل سپاه) *▪️حسین حسنی سعدی* (فرمانده قرارگاه نصر ارتش) *▪️شهیدحسن باقری* (فرمانده قرارگاه نصر سپاه) *▪️مسعود منفرد نیاکی* (فرمانده قرارگاه فتح ارتش) *▪️عبدالله نورانی* (فرمانده تیپ۲۲ بدر) *▪️غلامعلی رشید* (فرمانده قرارگاه فتح سپاه) *▪️سیروس لطفی* (فرمانده قرارگاه قدس ارتش) *▪️احمد غلامپور* (فرمانده قرارگاه قدس سپاه) *▪️ بهرام هوشیار* (فرمانده عملیات هوایی جنوب) *سردار احمد متوسلیان* (فرمانده تیپ ۲۷ محمد رسول الله) *▪️شهید احمد کاظمی* (فرمانده لشکر ۸ نجف)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 صوت | جلسه توجیهی حاج احمد ، فرمانده تیپ ۲۷ محمد رسول الله ص برای فرماندهان قسمت ها 🌴 دوران 🌿 اردیبهشت ۱۳۶۱ - سالگرد عملیات بیت المقدس (آزادسازی خرمشهر) ------------------------------------------- 📡 کانال "دفاع مقدس" (ایتا، روبیکا،تلگرام، واتساپ) اینجا بیت شهداست☝️☝️ 🌱 انتشار مطالب، صدقه جاریه است
🌷رعنا جوانانی که شجاعت و مردانگی‌شان پشت خصم زبون را به خاک مالید 🌴 دوران ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡گروه واتساپ دفاع مقدس 🕊🕊
💠 1️⃣ °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔖 عملیات « » در ۹ اردیبهشت ۱۳۶۱ جهت آزادی سازی خرّمشهر آغاز شد؛ و نیروهای عمل کننده تیپ ۲۷ در قالب دو محور عملیاتی با نام‌های و کار خود را آغاز کردند. پس از انتقال کلیه‌ی گردان‌ها از کرانه شرقی به کرانه غربی رود ، ابتدا پیشروی پنج گردان تحت امر محور عملیاتی سلمان به سمت جاده‌ی آسفالت اهواز – خرّمشهر آغاز می‌شود. این نیروها می‌بایست مسیر ۱۸ کیلومتری دشت طاهری را طی کرده و خود را به جاده‌ی آسفالت اهواز – خرّمشهر برسانند. ⚡️احمد متوسّلیان با حضور در سنگر فرماندهی قرارگاه عملیاتی هدایت نیروهای سپاهی، بسیجی و ارتشی (تیپ ۲، لشکر ۲۱ حمزه) تابع این قرارگاه را بر عهده می‌گیرد. او لحظه به لحظه با تماس‌های مکرر بی‌سیمی و هم‌چنین اعزام پیک‌های خبررسان از آخرین وضعیت نیروها کسب اطلاع می‌کند. وی هم‌چنین در لحظات مقتضی، خود در صحنه‌ی نبرد حضور پیدا می‌کند تا از نزدیک شاهد تحوّلات حین عملیات باشد. پس از تصرّف برق‌آسای جاده‌ی اهواز –خرّمشهر توسط گردان‌های محور سلمان، گردان‌های محور محرّم نیز، به سمت این جاده به حرکت درآمدند. 💢 شرایط پیش آمده که ناشی از پاتک‌های سنگین واحدهای زرهی دشمن و عدم الحاق یگان‌های مجاور با تیپ ۲۷ بوده، باعث می‌شود تا ادامه‌ی نبرد برای نیروهای این تیپ سخت‌تر شود. در چنین شرایطی با هدایت نیروها سعی در کنترل اوضاع دارد، امّا فشار دشمن زیاد است و امکان مقابله با آن‌ها کم. ⏱در ساعت‌های اوّلیه‌ی صبح روز جمعه دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ با شهادت و ؛ فرمانده و جانشین محور عملیاتی محرّم، اوّلین ضربه‌ی کاری به احمد متوسلیان وارد می شود. ⇦ .. 🌿 اردیبهشت ۱۳۶۱ - سالگرد عملیات الی بیت المقدس (آزادسازی خرمشهر) 🌴 دوران ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡گروه واتساپ دفاع مقدس 🕊🕊
دفاع مقدس
💠 #خاطرات_ماندگار 1️⃣ #قسمت_اول °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔖 عملیات « #الی_بیت_المقدس» در ۹ اردیبه
💠 2️⃣ °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔖 در ساعت‌های اوّلیه‌ی صبح روز جمعه دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ با شهادت محسن وزوایی و حسین تقوی‌منش؛ فرمانده و جانشین محور عملیاتی محرّم، اوّلین ضربه‌ی کاری به احمد متوسّلیان وارد می‌شود. آنچه در زیر می‌آید متن بی‌سیم‌های این عملیات است: 📞 اپراتور محور محرّم: احمد جان، احمد جان، جنازه‌های برادرهای ما، از صبح تا حالا مانده روی زمین، از صبح تا حالا مانده روی زمین. این برای [روحیه‌‌ی] بچّه‌ها زیاد خوب نیست که این‌ها همین‌جور روی زمین بمانند. 🔺متوسلیان: ببین برادر من؛ شما خودرو و این چیزها که پیش‌تان هست، از آن‌ها [برای تخلیه‌‌ی شهدا] استفاده کنید دیگر! الآن [خط پدافندی محور سلمان] شلوغ است و من نمی‌توانم محور شما را هم کنترل کنم. 🔰لحظاتی بعد ؛ سرپرست محور محرّم با احمد متوسّلیان تماس گرفته و نحوه‌ی آرایش گردان‌های این محور را به اطلاع او می‌رساند. 🔹خالقی: احمد، احمد، خالقی. 🔺متوسلیان: خالقی، احمد. 🔹خالقی: احمد جان، حاج آقا، ببینید، ما [ به فرماندهی حسین] « » را در رأس [منتهی الیه محور چپ] قرار داده‌ایم بعد از او هم [ به فرماندهی علی رضا] « ». و دو، سه تا [گردان] دیگر را هم همین‌طور بعد از آن قرار دادیم. متوجّه شدی؟ 🔺متوسلیان: بله، خوب است. آرایش کامل بگیرید. آرایش کامل بگیرید. 🔹خالقی: چشم، ان‌شاء‌الله حالت پدافندی خودمان را حفظ می‌کنیم. ✳️ دیگر بار متوسّلیان از خط مقدّم محور سلمان در جاده‌ی آسفالت با قرارگاه فرعی نصر – ۲ تماس می‌گیرد: 🔺متوسّلیان: هاشم، هاشم، احمد! 🔸همّت: بگوشم احمد، بفرما! 🔺متوسلیان: هاشم؛ تو را خدا این مهمّات چه شد؟ تو را خدا! 🔸همت: به خدا [از رود کارون] رد شد، آن طرف. این‌ها [بچّه‌های تدارکات] دو تا تویوتا پُر، مهمّات بار] زدند و آمدند، الآن آن طرف آب هستند. 🔻متوسلیان: کِی آمده؟! کِی آمده؟! بابا چرا به دست ما نرسیده آخر⁉️ 🔸همت : الآن من مجتبی [ ] را با ماشین خالی، پشت سر آن [دو تا تویوتای حامل مهمّات] می‌فرستم تا آن‌ها را بیاورد و به دست شما برساند. ⇦ ..
دفاع مقدس
💠 #خاطرات_ماندگار 2️⃣ #قسمت_دوم °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔖 در ساعت‌های اوّلیه‌ی صبح روز جمعه ده
💠 3️⃣ °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔖 در پی این هماهنگی، همّت مجدداً با مسؤولین ستاد پشتیبانی و واحد تدارکات تیپ تماس می‌گیرد. امّا این بار لحن صحبت‌های او به مراتب شدیدتر از قبل است. (در این مکالمه صدای واحد تدارکات را نداریم.) ✨ همّت: الو، خاکسار!… چی؟! خاکسار آن جا نیست؟… نگاه کن! حاج آقا نیکومنظر [مسؤول واحد تدارکات تیپ ۲۷] هستند یا نه؟!… ببین، بگو یا خود حاج آقا، و یا برادر جان محمّد [علی مرادی] مسؤولیت این را به عهده بگیرند. این جوری نمی‌شود. این قدر پشت بی‌سیم بر سر ما داد زدند و فحش دادند که حد ندارد. نیروهای جلو دیشب تا حالا بُریده‌اند. خوب، سی کیلومتر پیاده‌روی کرده‌اند. یک نفر باید باشد که [تدارکات را] بین آن‌ها تقسیم کند. پشت بی‌سیم فقط داد می‌زنند و می‌گویند مهمّات!… تانک‌های دشمن مرتب دارند هجوم می‌آورند. دقیقاً توجّه بفرمایید، وانت تویوتا دیگر فایده ندارد. یک ماشین بزرگ دیگر را چند صندوق [مهمّات] آر. پی. جی و کلاش [بار] بزنید. پشت سر آن هم یک ماشین آب و یک ماشین را هم مقداری کمپوت و کنسرو [بار بزنید]. یک ماشین را هم عرض شود خدمت شما، گالن بنزین بار بزنید. الآن، سریع! [چون] حاج احمد توی جاده داداش به هوا بلند شده. فقط سریع‌تر! الآن که من به شما ابلاغ می‌کنم، دیگر تا ۲۰ دقیقه نکشد و ماشین حرکت کرده باشد. الآن [ساعت] نزدیک ۷ غروب است. من باز هم چند دقیقه دیگر زنگ می‌زنم ببینم ماشین‌ها حرکت کرده‌اند، یا نه؟! 💢 به رغم تمامی نارسایی‌ها و مشکلات موجود، رزمندگان تیپ ۲۷ طی شش شبانه‌روز جنگ نابرابر، توانستند سرانجام اهداف مرحله‌ی اوّل عملیات الی بیت المقدس را تثبیت نموده و خود را برای آغاز مرحله‌ی دوّم نبرد آماده نمایند. در این مرحله بیشترین نگرانی متوسّلیان از جانب گردان سلمان فارسی به فرماندهی حسین قجه‌ای در منتهی الیه سمت چپ محور محرّم، واقع در ایستگاه گرمدشت بود که در محاصره دشمن به مدّت پنج شبانه روز جنگیدند و مقاومت کردند و عاقبت با شهادت اکثر نیروهای این گردان از جمله حسین قجه‌ای؛ فرمانده و محمّد رضا موحّد دانش؛ معاون گردان، آن منطقه را تثبیت کردند. ⇦ ..
دفاع مقدس
💠 #خاطرات_ماندگار 3️⃣ #قسمت_سوم °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔖 در پی این هماهنگی، همّت مجدداً با مسؤ
💠 4️⃣ °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔖 به دلیل ضرباتی که در مرحله‌ی اوّل عملیات، بر پیکره‌ی نیروی انسانی، به خصوص کادرهای فرماندهی گردان تیپ ۲۷ وارد شد، برای بازسازی مجدّد گردان‌ها با مشکلات عدیده‌ای مواجه بود که مهم‌ترین آن‌ها، شهادت ؛ فرمانده و ؛ جانشین محور محرّم بود. به همین منظور، این بار متوسّلیان گردان‌های عملیاتی تیپ را فقط در قالب یک محور عملیاتی، سازمان‌دهی نمود و مسؤولیت فرماندهی آن را هم، به یار دیرینه‌اش واگذار کرد. این گردان‌ها، مأموریت داشتند تا از ایستگاه با گرای ۲۶۰ درجه رو به سمت غرب پیشروی نموده، و پس از طی سیزده کیلومتر، خودشان را به دژ مرزی برسانند. 🔰با اتمام مرحله‌ی دوّم و متعاقب آن انجام ناموفق مرحله‌ی سوّم عملیات الی بیت المقدس – در بیستم اردیبهشت ۱۳۶۱ – دیگر همه چیز به نبرد پایانی موکول می‌شود. این در حالی است که دیگر نه توانی برای ادامه‌ی عملیات باقی مانده و نه نیروی کارآمدی برای بازسازی گردان‌ها، به گونه‌ای که فرماندهان در تصمیم‌گیری نهایی با مشکل و تردید مواجه می‌شوند. 🌟 ؛ جانشین فرماندهی تیپ ۲۷ محمّد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) در این خصوص می‌گوید: «… برادران عزیز، بسیجیان با ایمان! 📑 به خدمت شما عرض کنم که در آن وضعیت بحرانی، بعد از آن همه درگیری، دیگر مغزها خسته شده بود! یعنی برای مرحله‌ی نهایی عملیات الی بیت المقدس هیچ کدام از فرماندهان نمی‌دانستند چه تصمیمی بگیرند. با آن شرایطی که پیش آمده بود، تردید داشتند که آیا داخل خونین ‌شهر بشوند یا نشوند؟ از طرف دیگر؛ چون تلفات داده بودیم، کیفیت نیروهایمان به شدّت افت کرده و همین امر باعث شده بود که همه‌ی ما دودل شویم که آیا به داخل خونین شهر برویم یا نرویم؟ اگر برویم، آیا ضربه نخواهیم خورد دیگر هیچ کس قدرت تصمیم‌گیری نداشت. تا این که قرار شد برادران عزیزمان محسن رضایی و صیّاد شیرازی به محضر حضرت امام شرفیاب بشوند. این دو برادر خدمت امام رسیدند و به ایشان عرض کردند که ورود به خرّمشهر داری چنین سختی‌هاست. ما هرچه پیش‌بینی می‌کنیم، می‌بینیم نیروی ما برای اجرای مرحله‌ی نهایی عملیات کافی نیست. استحکامات دشمن فوق‌العاده زیاد است و ما نمی‌توانیم به او حمله کنیم؛ ولی باز در عین حال قادر به تصمیم‌گیری نهایی هم نیستیم. شما نظر بدهید که ما چه باید بکنیم؟ حمله بکنیم یا نکنیم؟ 🔺تمام این صحبت‌ها را که مطرح کردند، در جواب آن‌ها فرمودند: تا توکّل‌تان چقدر باشد❗️ ⇦ ..
دفاع مقدس
💠 #خاطرات_ماندگار 4️⃣ #قسمت_چهارم °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔖 به دلیل ضرباتی که در مرحله‌ی اوّل ع
💠 5️⃣ °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔖 تمام این صحبت‌ها را که مطرح کردند، امام در جواب آن‌ها فرمودند: تا توکّل‌تان چقدر باشد❗️ 💠 در این لحظه برادران ما – و – دیگر ننشستند و سریع حرکت کردند به سمت جنوب؛ کلّ فرماندهان لشکرها و تیپ‌ها را احضار کردند و به آن‌ها گفتند ما مسایل و مشکلات‌مان را با امام مطرح کردیم و ایشان در جواب ما فرمودند: تا توکّل‌تان چقدر باشد! 🍃 این موضوع در روحیه‌ی برادرها خیلی تأثیر گذاشت، طوری که آن‌جا برادرها همه به گریه افتادند و می‌گفتند: لابد توکّل‌مان ضعیف است دیگر، لابد توکّل نداریم که امام چنین صحبتی فرموده! این شد که همه عزم‌شان را جزم کردند تا با توکّل به خدا، خودشان را برای اجرای مرحله‌ی پایانی عملیات آماده کنند.» 📄 بعد از ابلاغ پیام امام، نیز با پای گچ گرفته و عصا به دست، وارد منطقه می‌شود و به کمک و ، با سرعت هر چه تمام‌تر سازمان رزم تیپ ۲۷ را تمام می‌کنند و متوسلیان در جلسه توجیهی قبل عملیات، در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۱، در شامگاه جمعه فرماندهان گردان‌های تیپ ۲۷ را چنین مورد خطاب قرار می‌دهد: 🔸… برادرها، باید به خدمت شما عرض کنم که لازم است سریعاً کارها را شروع کنیم؛ و آماده‌ی عملیات بشویم؛ عملیات برای آزادسازی . 💢 باید بدانید که عملیات به هیچ وجه لغو شدنی نیست. ولو این که حتّی یک نفر هم زنده نماند، لغو عملیات نخواهیم داشت؛ مرگ با آزادی خرّمشهر. ⇦ ..
دفاع مقدس
💠 #خاطرات_ماندگار 5️⃣ #قسمت_پنجم °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔖 تمام این صحبت‌ها را که مطرح کردند، ا
💠 6️⃣ °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔖 من دیشب هم خدمت تعدادی از برادرها عرض کردم: خرّمشهر الآن دیگر به عنوان یک نمادِ مطرح شده و ما در حال حاضر به شدّت در یک تنگنای سیاسی هستیم و حیات سیاسی این مملکت بستگی دارد به آزاد شدن خرّمشهر. همین‌طور، حیات سیاسی رژیم عراق هم بستگی به حفظ خرّمشهر دارد. گردان‌هایی که من الآن اسامی آن را ذکر می‌کنم باید بازسازی شوند و نیروهای خودشان را از برادر دستواره – مسؤول پرسنلی تیپ – تحویل بگیرند. اوّل؛ گردان میثم، دوّم؛ گردان مقداد، سوّم؛ گردان بلال، چهارم؛ گردان حبیب بن مظاهر است. پنجم؛ گردان انصار، ششم؛ گردان حمزه و هفتمین گردان ابوذر و گردان هشتم هم گردان مالک اشتر است. ✳️ نیروهایی که در گردان مسلم بن عقیل باقی مانده‌اند، با نیروهای گردان عمّار ادغام می‌شوند و مسؤول گروهان‌های مسلم، مسؤول گروهان‌های گردان عمّار محسوب خواهند شد. این یک تدبیر است. در ضمن، نیروهای باقیمانده‌ی بقیه‌ی گردان‌های ضربه خورده هم در داخل این گردان‌ها ادغام می‌شوند؛ مثل نیرهای گردان امیر المؤمنین (علیه السّلام)، گردان تبوک، گردان علی بن ابی طالب (علیه السّلام) و گردان کمیل. 🔰 برادر ، شما مؤظف هستید فعلاً ترتیب ادغام این نیروها را با گردان‌های هشت گانه‌ای که گفتیم، بدهید تا بعد کم و کسری گردان‌ها را با نیروهای اعزامی برطرف کنیم. 🔸پس از خاتمه‌ی جلسه، همه‌ی رده‌های ستادی و فرماندهی تیپ ۲۷ متفقاً دست به کار می‌شوند تا کار آماده‌سازی تیپ را انجام دهند. ⇦ ..
دفاع مقدس
💠 #خاطرات_ماندگار 6️⃣ #قسمت_ششم °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔖 من دیشب هم خدمت تعدادی از برادرها عر
💠 7️⃣ °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔖 علی صیّاد شیرازی، در خصوص چگونگی طرح‌ریزی مرحله‌ی چهارم عملیات «الی بیت المقدس» می‌گوید: 🔰«… برای پیدا کردن طرح، من و آقای رضایی؛ فرمانده سپاه تنها شدیم. دو تایی حالت عجیبی پیدا کرده بودیم؛ از بس فشار روحی و روانی بر ما وارد شده بود. ی گان‌هایی که در اختیار داشتیم، همه از رمق افتاده بودند. در این جا خداوند یک امداد عظیم نصیب ما دو نفر کرد. برای من، این امداد، از عظیم‌ترین امدادهایی است که در سراسر مدّتی که در جبهه بودم، از آن بالاتر را احساس نمی‌کردم. در این امداد، به یک طرح رسیدیم. وقتی که با هم در میان گذاشتیم، بین ما یک ذره بحث هم در نگرفت که نقطه نظر مختلفی داشته باشیم. اصلاً دو مسؤولی بودیم که یک فکر و یک طرح واحد داشتیم. این نشان می‌داد این یاری خداوند نصیب‌مان شده است؛ البته به سعی و برکت اخلاق رزمندگان اسلام؛ چون ما پشت سر آن‌ها بودیم و جلویشان نبودیم. 💠 چشم‌‌هایمان از خوشحالی درخشید؛ مثل این‌که کار تمام شده بود. حالت جالبی است که فرماندهی مطمئن باشد طرحی که می‌خواهد به اجرا دربیاورد، در این طرح اطمینان به پیروزی هست؛ یعنی ما پیروزی را در آن جرقه‌‌ی ذهنی که به وجود آمد، دیدیم. 💢 مشکل کار این بود که این طرح را چطور به فرماندهان یگان‌های تحت امر قرارگاه مرکزی کربلا ابلاغ کنیم. با آنان، بحث‌های دیگر کرده بودم و نمی‌شد یک دفعه این طرح را مطرح کنیم در ذهن‌مان بود که می‌گویند: پس مشورت‌های‌مان چطور شد؟! مخصوصاً بچّه‌های سپاه، اهل بحث و مشورت و این چیزها بودند و فکر می‌کردیم اگر یک موقع چیزی را فی البداهه بگوییم، ممکن است برایشان سنگین باشد. بنده مسؤولیت ابلاغش را به عهده گرفتم. آقای محسن رضایی هم قبول کرد و گفت: اشکالی ندارد؛ از طرف من هم شما به سپاه و ارتش بگویید. از قرارگاه‌مان که در خضریه؛ در شرق کارون بود، آمدیم به طرف غرب کارون. خودمان را رساندیم به قرارگاه عملیاتی نصر که نزدیکی‌های خرّمشهر بود؛ قرارگاه موقتی بود. به فرماندهان ابلاغ کردیم که سریع بیایند و جمع شوند. ⇦ ..
دفاع مقدس
💠 #خاطرات_ماندگار 7️⃣ #قسمت_هفتم °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔖 علی صیّاد شیرازی، در خصوص چگونگی طرح
💠 8️⃣ °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔖 خودمان را رساندیم به قرارگاه عملیاتی نصر که نزدیکی‌های خرّمشهر بود؛ قرارگاه موقتی بود. به فرماندهان ابلاغ کردیم که سریع بیایند و جمع شوند. آمدند و جمع شدند. این جلسه، از تاریخی‌ترین جلسات است. از نظر نظامی، چون آشنا بودم، می‌دانستم که برای ارتشی‌ها مشکل نیست؛ منتها بچّه‌های سپاه، چون «نظامی‌های انقلابی جدید» بودند، می‌بایست ملاحظه می‌شدند. برای این‌که آن‌ها هم کنترل شوند، مقدمه را طوری گفتم که احساس کنند فرصتی برای «بحث» نیست و به عبارت دیگر «دستور» ابلاغ می‌شود و باید فقط برای اجرا بروند؛ چون وقت کم بود اگر می‌خواست فاصله بین عملیات بیفتد، این طرح خراب می‌شد. گفتم: من مأموریت دارم (این‌طور گفتم که خودم را هم به هر عنوان مأمور قلمداد کنم) که دستور فرماندهی قرارگاه کربلا را به شما ابلاغ کنم. خواهش می‌کنم خوب گوش کنید و اگر سؤال داشتید، بپرسید تا روشن‌تر توضیح بدهم. مأموریت را بگیرید و بروید برای اجرا. مأموریت چه بود؟ آن مسأله فرعی است. حالت جلسه مهم بود. محکم مأموریت را ابلاغ کردم. در یک لحظه، همه به هم نگاه کردند و آن حالتی که پیش‌بینی می‌کردیم، پیش آمد. اوّلین کسی که صحبت کرد برادر عزیزمان احمد متوسّلیان؛ فرمانده تیپ ۲۷ حضرت رسول (صلّی الله علیه و آله) بود. ایشان در این چیزها خیلی جسور بود. گفت: چه جوری شد؟! نفهمیدم، این طرح از کجا آمد؟ منظورش این بود که اصلاً بحثی نشده؛ یک دفعه شما تصمیم گرفته‌اید و طرح را ابلاغ کرده‌اید. من گفتم: همین‌طور که عرض کردم، این دستور است و جای بحث ندارد. تا آمدیم از ایشان فارغ شویم، برادر حسین خرّازی صحبت کرد. احتمالاً احمد کاظمی هم صحبت کرد. من یک خرده تندتر شدم و گفتم: مثل این‌که متوجّه نیستید؛ ما دستور را ابلاغ کردیم؛ نه بحث را. از آن تَهِ جلسه، دیدم آقای رحیم صفوی با دست، دارد علامت می‌دهد و توصیه به آرامش می‌کند. خودش هم لبخندی بر لب داشت و به اصطلاح می‌گفت مسأله‌ای نیست. هم متوجّه بود که این‌طور باید گفت و هم متوجّه بود که واکنش آن برادران طبیعی است و باید تحمّلش کرد. من در اثر برخورد آرامش‌بخش برادر رحیم صفوی، یک خرده تحمّل خودم را بیشتر کردم. داشتم ناامید می‌شدم و فکر می‌کردم این جلسه به کجا می‌انجامد. به خودم گفتم: در نهایت به تندی دستور را ابلاغ می‌کنم. بلأخره باید اجرا شود. میدان جنگ است و باید یک مقدار روح و روان هم آماده باشد. ⇦ ..
دفاع مقدس
💠 #خاطرات_ماندگار 8️⃣ #قسمت_هشتم °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔖 خودمان را رساندیم به قرارگاه عملیات
💠 9️⃣ °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔖 خداوند متعال می‌فرماید: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً» (سوره‌ی انشراح – آیه‌ی ۴). او ما را کشاند تا نقطه‌ی اوج سختی و یک دفعه آسانی را نازل کرد؛ بدون این‌که خودمان نقش زیادی داشته باشیم، جریان جلسه یک دفعه برگشت. برادر گفت: من خیلی عذر می‌خواهم که این مطلب را بیان کردم؛ ما تابع دستور هستیم و الآن می‌رویم به دنبال اجرا. هیچ نگران نباشید. برادر هم همین‌طور. همه‌شان با هم هماهنگ کردند و شروع کردند به تقویت فرماندهی برای اجرای دستور. این‌طوری که شد، گفتم: بسیار خوب. این‌قدر هم وقت دارید. سریع بروید برای عملیات آماده شوید و اعلام آمادگی کنید.» ✅ بلافاصله پس از پایان این جلسه، احمد متوسّلیان به رغم وضعیت نامساعد جسمانی، اقدام به تشکیل جلسه با فرماندهان نمود تا برای زدن به خاکریز روی سیل‌بند سیزده کیلومتری در غرب جاده‌ی اهواز - خرّمشهر؛ و عبور گردان‌ها به سمت جنوب، مناسب‌ترین شیوه‌ی « » را انتخاب نماید. این نشست صبح روز چهارشنبه بیست و نه اردیبهشت ۱۳۶۱ در محل قرارگاه تاکتیکی این تیپ – سایت انرژی اتمی – برگزار شد که ذیلاً بخش‌هایی از مذاکرات آن را می‌آوریم: 🔹شهبازی: ما فاصله را دو کیلومتر (نه ۱۳ کیلومتر) هم اگر حساب کنیم، باز هم دشمن نیروهایش را می‌اندازد و می‌آید طرف ما. 🔸متوسّلیان: این جا نخلستان است. اصلاً امکان عبور تانک از آن وجود ندارد. 🔹شهبازی: ولی من رفتم و آن جا را دیدم. هر چند یک مقداری نخل آن جا بود، ولی تعدادشان زیاد نبود و منطقه برای مانور زرهی مناسب است. 🔸متوسّلیان: حالا با همه‌ی این اوصاف، اگر دشمن بخواهد پشت خاکریز، تانک نگه دارد، ما می‌آییم و از پشت به نیروهای او ضربه می‌زنیم؛ چنان‌که مجبور باشد تا سه کیلومتر از بغل ما را خالی کند؛ یعنی از نخلستان هم عقب‌نشینی نماید. ⇦ ..
دفاع مقدس
💠 #خاطرات_ماندگار 9️⃣ #قسمت_نهم °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔖 خداوند متعال می‌فرماید: «فَإِنَّ مَعَ
💠 🔟 °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔹شهبازی: به نظر من، باید خیلی ساده‌اندیش باشیم که خیال کنیم در این‌جا – حاشیه‌ی – فقط دوازده دستگاه تانک و نفربر گذاشته. نخیر، نه تنها این‌طور نیست، بلکه تمام نیروهایش را هم مثل میخ این‌جا کاشته. ما روز که برای شناسایی تا هفتصد متری کنار جاده می‌رویم، می‌بینیم تمام لوله‌های تانک‌ها از پشت سنگرهای تانک پیداست. به همین دلیل، ما برای این‌جا – نهر عرایض – باید چهار گردان خودمان را مستقیم حرکت بدهیم و بیاوریم جلوی مواضع دشمن و در پشت این سیل‌بند، همان‌جا پدافند کنیم. 🔸متوسّلیان: یعنی در همان جای دشمن پدافند کنیم؟ 🔹شهبازی: بله. 🔸متوسّلیان: آمدیم و دشمن این‌جا را خواست حفظ بکند و بیاید روی جاده. آن وقت شما چه کار می‌خواهید بکنید؟ تازه در آن صورت، چنان خط خودش را محکم می‌کند که حد ندارد. و هیچ بعید هم نیست که بیاید روی جاده مستقر شود. ما نمی‌خواهیم که دشمن فرار کند. هدف اصلی ما، انهدام نیروهای عراق است. ما دنبال آن هستیم که کجا باید به دشمن بزنیم که بتوانیم نیروهای او را منهدم کنیم. 🔹شهبازی: کجا بزنیم بفرما؛ شما بیا این خاکریز روی سیل‌بند عرایض را بگیر؛ من به شما قول می‌دهم چهل تا تانک این‌جا گذاشته‌اند؛ به طوری که پنجاه متر به پنجاه متر، لوله‌هایش از پشت خاکریز کاملاً پیداست. 🔸متوسّلیان: درست است. درست است؛ منتها ما بنا داریم علاوه بر آن که این دو تا را بزنیم، کلّ نیروی زرهی دشمن در پشت این سیل‌بند را هم از بین ببریم. ما با عراق، جنگ متکی به ابزار و وسیله نمی‌توانیم داشته باشیم. جنگ تانک با تانک نمی‌توانیم بکنیم؛ چون حامیان عراق تا دل‌تان بخواهد، به او تسلیحات می‌دهند؛ ولی با شیوه‌ی جنگی «نفر در برابر ابزار» روزگارش را سیاه می‌کنیم. ⇦ ..
دفاع مقدس
💠 #خاطرات_ماندگار 🔟 #قسمت_دهم °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔹شهبازی: به نظر من، باید خیلی ساده‌اندیش
💠 1️⃣1️⃣ °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔹 شهبازی: حالا آمدیم و یک تیپ از نفرات مصری را که به عراق فرستاده‌اند، در این جا وارد عمل کردند، آن وقت چه باید کرد؟ 🔸 متوسّلیان: خیلی خوب، این تیپ مصری وقتی که دید دویست – سیصد تا از نفراتش اسیر شدند، می‌بیند نخیر، این جا سنبه پر زور است و این حریف، از آن‌ها نیست که شوخی سرش بشود؛ جا می زند و منطقه را خالی می‌کند. اگر ما بتوانیم به این تیپ مصری یک ضربه‌ی نفری بزنیم، قال قضیه کنده است و دیگر پایش را از گلیم خودش درازتر نمی‌کند. 🔹شهبازی: واقعیت امر این است که ما نمی‌توانیم با وضع فعلی گردان‌های‌مان، با دشمن به صورت سرتاسری [روش تکِ جبهه‌ای] در این خط درگیر بشویم. ما باید اوّل یک گوشه‌ی خاکریز را سوراخ کنیم [روش تکِ رخنه‌ای] و بعد تمامش را بگیریم. یک چیز دیگر که در این‌جا به نفع ما تمام می‌شود، این است که اگر ده متر از سنگرهای دشمن بر روی این خاکریز سقوط کند، در واقع تمام خط دشمن سقوط خواهد کرد. 🔸متوسّلیان: اگر هم در این‌جا موفق نشویم، آن وقت، خیلی عذر می‌خواهم، ببخشید این حرف را می‌زنم، پدر صاحب بچّه درمی‌آید؛ یعنی ما این جا درب و داغان می‌شویم.» 🔖 نتیجه این مباحث فشرده، این بود که نظریه متوسّلیان مورد تصویب مجموعه فرماندهی قرار گرفت و مقرر شد تا در زمینه تصرف سیل‌بند «رود عرایض» از شیوه تک رخنه‌ای (پیشنهاد شهبازی) استفاده گردد. 🔘 فرماندهان تیپ ۲۷ برای اجرائی کردن مصوبات خود، باید دو اقدام اساسی انجام می‌دادند: ۱-‌ شناسائی ضربتی منطقه ۲-‌ تقویت روحیه رزمندگان ⇦ ..