🌱 ۵ دی ۱۳۴۰ - سالروز تولد شهید شاخص دوران دفاع مقدس،
بيسيم چی گردان
🌷شهید امیر حاج امینی
خستگی نداشت. می گفت من حاضرم تو کوه با همه تون مسابقه بذارم، هر کدوم خسته شدين، بعدی ادامه بده...
اينقدر بدن آماده ای داشت که تو جبهه گذاشتنش بيسيم چی شهيد پور احمد...
اصلاً دنبال شناخته شدن و شهرت نبود. به اين اصل خيلی اعتقاد داشت که اگه واقعاً کاری رو برای خودِ خدا بکنی، خودش عزيزت می کنه. آخرش هم همين خصلتش باعث شد تا عکس شهادتش اينطور معروف بشه...
🍃 #شهید_امیر_حاج_امینی
.
.🌷تاریخ شهادت: ۱۰ اسفند ۱۳۶۵ ، شلمچه، کربلای۵
.
🥀مزار: بهشت زهرای تهران
قطعه ۲۹ / ردیف ۶۰ / شماره ۱۰
┄──┄──┄──┄─ا
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
دفاع مقدس
🌱 ۵ دی ۱۳۴۰ - سالروز تولد شهید شاخص دوران دفاع مقدس، بيسيم چی گردان 🌷شهید امیر حاج امینی خستگی ند
📜 #وصیتنامه شهید امیر حاج امینی:
▫️سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان پاک و مخلص او. بعد از مدتها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم میدهد😔 برای رهایی از این زجر، به این نتیجه رسیدهام و آن در این جمله خلاصه میشود: خدایا!عاشقم کن.
🔹از این که بنده بد و گنه کار🚫 خدایم، سخت شرمنده ام و وقتی یاد گناهانم می افتم، آرزوی مرگ می کنم؛ ولی باز چاره ام نمی شود😞 به راستی که (ان الانسان لفی خسر) هیچ برگ برنده ای ندارم❌ که رو کنم؛ جز این که دلمـ❤️ را به دو چیز خوش کرده ام
▪️ یکی این که با این همه گناه🔞 دوباره مرا به سرزمین پاک و اخلاص و صفا و محبت باز گرداند؛ پس لابد دوستم دارد💞 و سر به سرم می گذارد؛ هر چند که چشم دلم کور است و نمی بینم و احساسش نمی کنم؛ اگر چنین نبود، پس چرا مرا به این جا آورد⁉️
▪️دوم این که قلبی رئوف و مهربان دارم و با همه بدی هایم، بسیار دلسوزم☺️ لحظه ای حاضر به تحمل هرگونه رنجی می شوم؛ بله به این دو چیز دلم❤️ را خوش کرده ام.
🔸پس ای پروردگار من! اگر دوستم داری که مرا به این جا آورده ای، پس مرا به آرزویم که...😔 برسان و یا به این خاطر که نمی توانم باعث رنجش کسی شوم، پس بیا و مرا مرنجان و خشنودم کن و مرا با خودت...😢
🔺دنیا برای ضعیف نفسان، یک گرداب هلاکت است. اگر لحظه ای به خودمان واگذارده شویم، وای برما که دیگر نابودیمان💔 حتمی است. خوشا آن کس که به یاری او، در این گرداب هلاک گردد.
⚪️ ای کسانی که این نوشته📝 را یا بهتر بگویم این سوز دلم و این درد دلـ💔 نمی دانم چه بگویم این تجربه تلخ و یا این وصیتنامه یا این پیام و یا در اصل این خواهش و تقاضای عاجزانه را می خوانید، اگر من به آرزویم رسیدم و دل از این دنیـ🌍ـا کندم، بدانید که نالایق ترین بنده ها هم می توانند به خواست او به بالاترین درجات👌 دست یابند.
🔹البته در این امر شکی نیست؛ ⚡️ولی بار دیگر به عینه دیده اید که یک بنده گنه کار خدا به آرزویش رسیده است.
یا رب ز کرم، بر من درویش نگر
هر چند نیَم لایق بخشایش تو
بر حال من خسته دل💔 ریش نگر
💠 حال که به عینه دیدید، شما را به خدا قسم، عاجزانه التماس و استدعا می کنم بیایید و به خاکش بیفتید؛ زار زار گریه کنید😭 و امیدوار به بخشایش و کرمش باشید و با او آشتی کنید💞 زیرا بیش از حد مهربان و بخشنده است.
🔹فقط کافی است یک بار از ته دل❤️ صدایش کنید؛ دیگر مال خودتان نیستید🚫 و مال او می شوید؛ دیگر هر چه می کند، او می کند و هر کجا می برد، او می برد؛ ولی در این راه، آماده✊ و حاضر به تقبل هر گونه سختی و رنج، همانند مظلوم کربلا حسین و پیامدار او زینب باشید
🔸هر چند که سختی و رنج های ما😓 در مقایسه با آنها نمی تواند قطره ای💧 در مقابل دریا🌊 باشد. بله، خداگونه شدن، مشقات و مصائب دارد....
🗓شنبه 7/4/65
⏰ساعت 5 بعدازظهر
بنده مخلص و گنهکار، امیر حاج امینی
ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
┄──┄──┄──┄─ا
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊
دفاع مقدس
📜 #وصیتنامه شهید امیر حاج امینی: ▫️سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان پاک و مخلص او. بعد از مدتها ک
8.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢فیلم/ بخشی از وصیتنامه عارفانه بیسیمچی گردان انصار لشکر حضرت رسول (ص)
🔶بخشی از وصیت عارفانه شهید «امیر حاج امینی» بیسیمچی گردان انصار لشکر حضرت رسول (ص) که نشان از اعتقاد والای این سرباز حضرت روح الله دارد را در ادامه مشاهده میکنید.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
شما را به خدا، عاجزانه التماس و استدعا می کنم بیائید و به خاکش بیفتید وزار زار گریه کنید و امیدوار به بخشایش و کرمش باشید. وبا او آشتی کنید،زیرا بیش از حد مهربان و بخشنده است.فقط کافی است یکبار از ته دل صدایش کنید،دیگر مال خودتان نیستید و مال او می شوید و دیگرهر چه میکند او می کند وهر کجا می برد،او می برد
🌹شهید امیر حاج امينی
حماسه ساز اروند، شهید حسن پام
💦 غواص ۱۸ ساله از نیروهای گردان ولیعصر (عج) لشکر۳۱ عاشورا و از شهدای «عملیات کربلای۴»
او در آبهای اروند به شدت مجروح شد اما برای اینکه صدایش دَرنیاید و بعثیها متوجه حضور ایرانیها در اروند رود نشوند، درحالیکه حضرت زهرا سلاماللهعلیها را صدا میزد سرش را زیر آب کرد ...!
دوران جنگ تحمیلی
دفاع مقدس
حماسه ساز اروند، شهید حسن پام 💦 غواص ۱۸ ساله از نیروهای گردان ولیعصر (عج) لشکر۳۱ عاشورا و از شهدای
او سرش را زیر آب کرد تا عملیات لو نرود!!
به روایت «همرزم شهید»👇
یکی از غواصان که جلوتر از من حرکت میکرد، شهید «حسن پام» بود. حدوداً ساعت ۱۱ شب، تیر دشمن به سمت چپ او اصابت کرده بود. خون زیادی از زخمهایش میرفت. من صدای یاحسین (ع) و یا زهرا (س) او را میشنیدم.
او از طرفی بخاطر دردی که میکشید، حضرت زهرا (س) را صدا میزد؛ از طرفی هم نگران لو رفتن عملیات بود. البته آن زمان که ما در اروندرود بودیم، نمیدانستیم عملیات لو رفته است. آتش ریختن دشمن روی اروندرود هم برایمان دور از انتظار نبود.
شدت جراحت و خونریزی شهید پام، طوری بود که نمیتوانست از اروند زنده بیرون بیاید. او در آن موقعیت برای اینکه عملیات لو نرود، سرش را زیر آب کرد. بعد از چند لحظه دیدم که پیکرش روی آب آمد. در آن شرایط تنها کاری که میتوانستم انجام بدهم این بود که پیکر را به جایی منتقل کنم تا بعد از عملیات او را به عقب بازگردانم. به همین خاطر او را به نزدیکی سیمخاردارهای خورشیدی بردم و لباسش را به سیمخاردارها بستم.
در مسیر بازگشت خودم را به سیمخاردارهای خورشیدی رساندم تا پیکر شهید «حسن پام» را به عقب برگردانم، اما با توجه به شرایط جزر و مدی که بر اروند رود حاکم بود، آب بالا آمده بود و نتوانستم پیکر حسن را پیدا کنم...
شهید پام از شهرستان ماکو استان آذربایجان غربی به لشکر عاشورا پیوسته بود که یکبار هم برای ادای احترام، به دیدار مادر این شهید رفتم و نحوه شهادت فرزندش را برایش روایت کردم.
چند سال بعد پیکر حسن در انتهای اروندرود پیدا شد و به آغوش خانواده بازگشت.
راوی : «محمدباقر برزگر»
از نیروهای غواص از گروهان یک
گردان ولیعصر (عج) لشکر۳۱ عاشورا
38.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 تنی چند از پرستوهای که در چنین روزی پرکشیدند🕊🕊
۴ دیماه
سالگرد عملیات کربلای چهار
دوران جنگ تحمیلی
6.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در سالگرد عملیات کربلای چهار
یاد کنیم از تمامی شهدا و اسرای مظلوم و بی نشان که تا پای جان ایستادند و ایثار و جوانمردی را معنی بخشیدند.
دوران جنگ تحمیلی
🎥 تصاویر تلویزیون عراق👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 فیلم/ ورود غواص ها به رودخانه 💦
📌عملیات کربلای ۴
صحنه نبرد:: غرب اروند رود و ابوالخصیب
⌛️ ۳ الی ۵ دی ماه ۱۳۶۵
📌هدف: تصرف ابوالخصیب و محاصره نیروهای مستقر در شبه جزیره فاو و تهدید بصره از جنوب
تهدید جاده صفوان - بصره و شهر بصره
🌴 دوران جنگ تحمیلی
ا💦🌱💦🌱💦🌱💦🌱💦
┄──┄──┄──┄─ا
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
11.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌗 شب عملیات کربلایی ۴
🎥 #فیلم | لحظات وداع رزمندگان در عملیات کربلای چهار
ورود به نهر خین 💦
🌷 🕊🕊🕊 شهدای کربلای ۴
💦 سوم دی ماه 1365 -سالروز عملیات کربلای چهار
🌴 دوران #دفاع_مقدس
17.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️ #صبحگاه_پیروزی
📽 فیلمی دیدنی و خاطره انگیز از صبحگاه پیروزی عملیات #والفجر_هشت و موانع در هم پیچیده خورشیدی ها و سیم خاردارهای مزدوران بعثی عراق در ساحل اروندرود
... یاد بادا زان دفاع بی نظیر
زان مقدس روزهای دلپذیر
یاد باد از آن همه عزّ و شرف
زان همه رزمنده ی پاک و دلیر...
⚪️ #عملیات_والفجر_۸ در بهمنماه ۱۳۶۴ با رمز مبارک فاطمهالزهرا(س) در منطقه اروندرود انجام گردید و رزمندگان اسلام با عبور شگفت انگیز از رودخانه وحشی اروندرود موفق به آزاد سازی شهر بندری فاو عراق و منطقه وسیعی از خاک کشور عراق شدند
🍊 ماجرای یک عکس و پرتقالی که شهید کاظمی از خوردنش امتناع کرد
▫️ من سال ۶۱ در واحد آتشباری ۱۲۰ تیپ ذوالفقار در منطقه عملیاتی مشغول به خدمت بودم. در یکی از روزها فرمانده حاج احمد کاظمی از یگان ما بازدید کرد. وارد چادر ما شد و پس از سلام و احوالپرسی از نیروهای بعد از تعارف ما کنار رزمندهها نشست. آن روز در چادر پرتقال داشتیم. من یک پرتقال برش زدم و به او تعارف کردم.
حاج احمد از گرفتن پرتقال امتناع کرد، اصرار در سالگرد عملیات کربلای چهار
یاد کنیم از همه شهدای مظلوم و آزادگان بی نشان این عملیات که ایستادگی را آموختند. کردم حرفی زد که تا به امروز در خاطرم مانده. او گفت؛ این میوهها سهم شماست، برای من نیست که بخواهم از آن بخورم. با اصرارهای من، اما حاضر شد یک پر از پرتقال را بخورد. برای من جای تعجب داشت که فرمانده لشکر اینقدر به سهم نیروهایش توجه داشت و این اخلاق و رفتار او الگوی تربیتی برای من و دیگران شد.
به روایت مرتضی گلی
منبع:دفاع پرس
📄 دستخط شهید احمد کاظمی، فرمانده تیپ ۸ نجف به مسئول تدارکات ل مبنی بر جدیت در انجام کار!!! (بتاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۶۱)
✍ خدمت برادر... سلامعلیکم
1- چرا هنوز گزارشی که در رابطه با آوردن بره از دانشگاه بود، (را) هنوز ندادهاید.
2- وضع، همین است. بعد از این هم نیست. اگر شما قادر نیستید بمانید، میتوانید بروید.
3- هر روز نگوئید چرا تدارکات نمیرسد. خودتان بیاید و هر چقدر وسائل تدارکاتی که میخواهید، برای بچهها ببرید.
هر روز نگویید که به ما چیز نمیرسد. پس این وسائل را در شط میریزند(؟!)
امضا: احمد کاظمی
به امید آنکه فقط رضای خداوند را بخواهیم