eitaa logo
دفاع مقدس
4هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
11.6هزار ویدیو
1هزار فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅مرجع‌ نشر آثار شـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر﴿یالیتناکنامعک﴾لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند🕌
مشاهده در ایتا
دانلود
10.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭐️ کلام شهید سلیمانی پیرامون حق بزرگ شهدا بر جامعه ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
9.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷🌷 نذر لاله ها 🎙 نوای: حاج صادق آهنگران کجا رفت تاثیر سوز دعا...🤲 ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
25.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 داستان صوتی ( دشمنِ اسرائیل ) ( به یاد شهید دانشمند حسن تهرانی مقدم ) روزنامه ی اسرائیل هایوم: کسی که میخواست اسرائیل را نابود کند (حسن تهرانی مقدم) کشته شد...
🔆 با اینکه مجروح بود و درد داشت ، اما جلوی لنز دوربین عکاس برای من و شما خندید 😊...فدای استقامتتون...
20.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 برشی بسیار زیبا و دیدنی از مستند با گفتاری زیبا و شنیدنی از سید اهل قلم 🎙 : ‌‌‌‌‌‌تسلیحات نظامی ما عمدتاً از ساده‌ترین تجهیزاتی است كه در ارتش‌های دنیا موجود است ، حال آنكه موازنه‌ی قدرت در دنیای امروز بر سلاح‌های اتمی استوار شده است. آنها مثل گرگ‌هایی متخاصم رو در روی یكدیگر ایستاده‌اند و چشم به دندان‌های هم دوخته‌اند. آنچه كه این گرگ‌ها را از تهاجم باز داشته است ، رحم و عطوفت و بشردوستی و جوانمردی و عدالت نیست ؛ آنها از دندان‌های یكدیگر می ترسند. معیار قدرت در جهان امروز ابزار است و آن كه ابزارهای نظامی مهلك‌تری در اختیار دارد قدرتمندتر است. آیا به‌راستی در این دنیای وارونه كه منطق دیوانگان حكمفرماست ، ما نیز با همین معیارها پای به میدان نهاده‌ایم؟ جواب این است : خیر ، قدرت حقیقی در جایی دیگر است. منشأ قدرت و شجاعت ما اگرچه برای دشمن معمایی است ، اما برای ما و همه‌ی بسیجی های دیگر روشن است. حضور چهره‌های سوخته‌ی بچه‌های سیزده چهارده‌ساله‌ی بندری در میان جمع ، بیش از هر جواب دیگری صراحت و بلاغت دارد. آمریكا اگر كور و غافل نباشد ، از حضور این بچه‌های لاغر و سیاه‌چرده‌ی بسیجی بیش‌تر از وجود موشك استینگر در دست‌های ما وحشت خواهد كرد ، اما خدا را شكر كه كید و مكر شیطان ضعیف است و آمریكا هرگز از آن عقلی كه بتواند مبادی و مبانی قدرت ما را پیدا كند برخوردار نیست... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... دوران
لحظه‌‌ ی تلخ وداع ؛ ۲۸ فروردین ۱۳۶۶ شمالغرب بانه ، بوالحسن از راست نشسته: شهید احمد قندی بالایِ سر خواهرزاده‌اش "شهید خیام‌نیا"
30.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نوای دوران دفاع مقدس 🌴 آماده پیکارم، آماده پیکارم، یا فاطمه الزهرا، یا فاطمه الزهرا (س)
12.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 به نظر من این کلیپ استثنایی ترین برش از مستند «روایت فتح» است که روح مکتبی و عاشورایی جمهوری اسلامی را نشان می دهد! ♦️شهید آوینی: «آیا هنوز هم کسی مانده است که نداند جمهوری اسلامی نه بر رای مردم، که فراتر از آن، بر قلب مردم بنا شده است!؟» 🔸منبع: کتاب «گنجینه آسمانی» ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
‌ دلم تنگِ نماز خواندن‌های جعفر است بخش۱ از۲ "جعفرعلی گروسی"،از آن دست بچه‌هایی بود که درهمان اولین برخوردها،صداقت و معنویتش آدم را جذب می‌کرد.آن‌طور که خودش می‌گفت،اعزام قبلی‌اش را در کردستان بوده که باوجود سختی و مشقات بسیار در آن‌جا،تصمیم گرفته بود برای تقویت روحیه،مدتی در جبهه جنوب به‌سر ببرد. ازهمان سلام‌و‌علیک اول،از او خوشم آمد.خوش‌برخورد، خنده‌رو،کم‌حرف و بسیار اهل معنویات. شاید اگرکسی اولین‌بار او را می‌دید،این احساس را پیدا می‌کرد که او دارد ریا می‌کند!ولی کافی بود دقایقی با او هم‌صحبت شود تا به اوج اخلاصش پی ببرد. جعفر،شیفته‌ نماز بود.یک‌ساعت مانده به اذان ظهر،دل‌دل می کرد چرا اذان نمی‌گویند؟ باخنده می‌گفتم:خب تو که این‌قدر مشتاق نمازی،بی‌خیال اذان شو و خودت نماز بخون. و این درحالی بود که مدام مشغول انجام مستحباتش بود. گاهی باصدای نازک و قشنگش،در رسای شهدا سرود می‌خواند؛مخصوصاً آن شب که بین نماز مغرب‌وعشا،خواند: لاله‌ها لاله‌ها نشکفته پَر شد "ساری"نیامد،جبهه شهید شد... ("محسن ساری"فرمانده‌مان که درعملیات بدر به‌شهادت رسید.) آن روزهایی را که باهم در گردان شهادت بودیم،در اردوگاه کوزران کرمانشاه،در قسمتی از کوه،با شاخ‌وبرگ درختچه‌های بلوط،آلونکی درست کرده بودیم.بعد ازظهرها به آن‌جا می‌رفتیم،نوار نوحه‌خوانی و زیارت عاشورای حاج"منصور ارضی"را داخل ضبط می‌گذاشت و می‌گریست. بیشتر از هرچیز،عاشق گریه‌های پاک و مخلصانه‌اش بودم.اهل ریا نبود و جلوی هرکس و هرجا که بود،تا گریه‌اش می‌گرفت،خود را رها می‌کرد. آن روز عصر،سرش را گذاشته بود روی شانه‌ من و به نوحه‌خوانی در رسای شهید خردسال کربلا،"عبدالله بن الحسن"(ع)گوش می‌داد: ز بُستانِ زهرا، گلِ یاسَمَن ز خیمه برون شد،به طرف ِچَمن هراسان و لرزان،چنان میدوید به سوی حسین،یادگارِ حسن شدیداگریه می‌کرد.من که اهل این چیزها نبودم،فقط با گریه‌های او می‌گریستم!آن‌قدر خالص اشک می‌ریخت که حیفم می‌آمد قطرات زلال اشکش روی زمین بریزند! درهمان حال که نوحه به اوج خود رسیده بود و های‌های گریه‌ جعفر بلند بود،روکردم به او و گفتم:جعفر. -جانم؟ -یه چیز می‌پرسم، جونِ من راستش رو بگو. -دست شما دردنکنه.مگه من تا حالا دروغ هم بهت گفتم؟ -نه،ولی خواهشا این رو درست جواب بده. -باشه.بفرما. -تو که این‌قدر عاشق نماز هستی،چرا وقتی موقع سلام نماز می‌شه،بدنت شروع می‌کنه به لرزیدن؟ جا خورد.سرش را از شانه‌ام برداشت،نگاهی متعجب انداخت وگفت: -چی؟تو ازکجا می‌دونی بدن من می‌لرزه؟ -پدرآمرزیده،فکر کردی الکی موقع نماز می‌شینم کنارت و خودم رو می‌چسبونم بهت؟ -خب که چی؟ -واقعا برای چی موقع سلام نماز،بدنت شروع می‌کنه به لرزیدن؟آخه خیلی غیرعادیه. -ولش کن داش حمید...چیزی نیست. -چیه فکر کردی ریا می‌شه؟نترس بابا،من برای کسی تعریف نمی‌کنم. فکر کردی الان می‌رم سر نمازجماعت و داد می‌زنم؟نخیر.می‌خوام خودم بفهمم.راحتت کنم،می‌خوام یاد بگیرم.حالیم بشه.مگه این‌جا غیر از من و تو و خدا،کس دیگه‌ای هم هست که نمی‌خوای جلوش حرف بزنی؟سعی کرد ازپاسخ دادن طفره رود.سرانجام پس از التماس زیاد،قبول کرد وگفت: -ببین حمیدجون،من همون‌قدر که عاشق شروع نماز هستم،وقتی به سلام نماز که می‌رسم،دست خودم نیست،ناخودآگاه بدنم شروع می‌کنه به لرزیدن.نمی‌دونم چرا،ولی فقط این‌رو می‌فهمم که انگار بدنم می‌گه وای بدبخت شدی،نماز تموم شد. -خب مگه چیه؟ -خودمم نمی‌دونم.ولی ازبس عاشق نماز هستم،می‌رم نمازشب می‌خونم،زیارت عاشورا می‌خونم تا یه کم آروم بشم. -خب که چی؟برای چی این حال بهت دست می‌ده؟ -ببین داداش،من‌که خدا رو دوست دارم.عاشقشم.می‌میرم براش.اصلا اومدم این‌جا که جونم رو براش بدم. -خب. -خب اونم باید بگه که من‌رو دوست داره؟ -ای بابا...اگه تورو دوست نداشته باشه،کی‌یو می‌تونه دوست داشته باشه؟ -نه...باید بهم بگه.باید ثابت کنه که دوستم داره. ادامه دارد حمید داودآبادی و شهید جعفرعلی گروسی تابستان ۱۳۶۴پادگان دوکوهه،گردان شهادت