eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
10هزار ویدیو
833 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
کاش همچون شما باشیم دست بیعت‌مان با علی زمان از جنس حجةالوداعیان نباشد که غدیر را گذاشتند در همان برکه .. کاش! داعیۀ علوی بودن ما چون عمار، علوی بماند ، نه ننگ نامردی کوفی بگیرد ..
گر خدایی نیست جز رَبّ جلی لا امیرالمؤمنین الّا علی (ع)
⏳ دوران 🌴 عید غدیر در جبهه ا▫️🔹▫️🔹▫️ 💐عيدالله الاكبر "غديرخم" روز نصب اميرالمومنين على بن ابى طالب عليه السلام به مقام امامت و ولایت بر پیروان واقعی حضرتش مبارک باد☘️🌼🌸 🌴 کانال
نکند مکر بنی ساعده تکرار شود که علی در قفس خانه گرفتار شود مرحوم محمدرضا آغاسی روز عید غدیر، بیش از 100 هزار نفر که از امروز من و تو خیلی حزب اللهی تر بودند و مستقیم و نه با وایبر و تلگرام و واتساپ پیامبر را می دیدند و درک می کردند، شاهد بودند که حضرت محمد (ص) دست حضرت علی (ع) را گرفت، بالا برد و فرمود: "من کنت مولا، فهذا علی مولا" هر آنکس من مولای اویم، این علی مولای است. هنوز کفن پیامبر خشک نشده بود که در خانه ای مجلل و بزرگ در سقیفه، در دامنه کوهستان خوش آب و هوای شمال شهر، آنان که مثلا یار غار و خانه زاد پیامبر بودند و مردم آنان را به اصحاب و یاران رسول خدا می شناختند (و نه حتی در انتخابات عمومی برگزیده شده بودند) جلسه ویژه برگزار کردند و بدون توجه به امر ولایت، برای ریاست بر مسلمانان تصمیم گرفتند. در لیستی که در دست داشتند، نام چند نفر به چشم می خورد. ملاک، قدرت بود و توجیه، نزدیکی به پیامبر و در خانه اش مدام حاضر بودن! در تاریکی شب، مردی افسار اسب در دست که زنی بر آن نشسته بود، دو پسر خود را به همراه داشت و در کوچه ها می گشت. آن شب، درِ خانه 40 نفر از سرداران پیامبر به صدا درآمد. اهل بدر و مهاجرین و اهل سابقه دیدند که پشت در حضرت علی (ع) است. - ای وای علی، این که بر اسب نشاندی فاطمه است؟ حسن و حسین این جا چه می کنند؟! علی اما، به آنان یادآوری کرد که پیامبر خدا فرموده بود اگر اینان با تو همراه شدند، قیام کن، وگرنه ... فردا صبح و روزهای بعد، برخلاف قول و وعده چهل نفره، بجز سلمان و مقداد و ابوذر و زبیر، هیچ کس نیامد. آن یکی سردار بود، رفته بود از لشکرش سان ببیند! آن یکی دکتر بود، رفته بود دانشگاه تدریس کند! آن یکی ملا بود، آموزش قرآن به کودکان را واجبتر شمرده بود. آن یکی ... به قول سینمایی ها: کات! روز – خارجی - کوچه بنی هاشم ریسمان گردن کسی انداخته اند و در خیابان می کشند. کسی با صدای بلند می گوید: - حالا تو واسه ما مدعی شدی؟ یادت رفته من کی هستم؟ سردار پیامبر در جنگ احد. و آن دیگری با تمسخر می گوید: - کوچولو، اون روز که ما در بدر می جنگیدیم امثال تو کجا بودید؟ دیگری جامه می درد و چاک چاک شمشیر بر اندام خویش را می نمایاند و هوار می کشد: - این زخمها را که بر بدنم می بینی، یادگار نبرد خیبر است. و باز یکی دیگر قد علم می کند: - این عبا که می بینی بر دوش دارم، خود پیامبر به پاس حماسه آفرینی ام در نبرد بدر بر شانه ام انداخت، حالا تو مسلمان تری یا من؟! آن یکی با لبخندی شیطانی جلو می آید: - آن روز که من در غار بادیگارد پیامبر بودم و شخصا از جان او حفاظت کردم، هیچکدام شما نبودید! آن که ریسمان بر گردن مرد مظلوم انداخته و می کشد، عربده می زند: - حالا تو مدعی ولایت پیامبر شده ای؟ تو به او نزدیکتری یا اینها ... همهمه ای به گوش می رسد. صدای صلوات پشت سر هم می آید. چند نفر مقابل دری چوبی جمع شده اند. کسی قربت الی الله مشعل را به در خانه نزدیک می کند. آتش زبانه می کشد. چهار نفر جلو رفتند و سینه سپر کرده اند که پس زده می شوند. یکصد هزار نفر، گوشی اپل در دست، مشغول فیلمبرداری هستند. هرکدام سعی می کنند نزدیکتر از چهره مردی که بر زمین افتاده عکس بگیرد. کسی فریاد می زند: - زنگ بزنید آتش نشانی. - زنگ بزنید اورژانس ... جمعی آن سوتر، هیئت متوسلین به اهل بیت (ع) برقرار است! کم از صدهزار نفر ندارند، بر سر و سینه می کوبند: علی جان ... زهرا جان ... و ناله زنی با صدایی گرفته فضا را پر می کند: - بابا ... پیامبر ... علی ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 حل مشکل در عید غدیر ✨ حاج صادق آهنگران ❣️آن روزها شایع کرده بودند آهنگران شعری علیه نظام خوانده و به همین خاطر او را زندانی کرده اند و چه و چه .رفته بودم یکی از روستاهای زابل برای سرکشی به خانواده ی شهیدی که سه فرزند و شوهر خانواده را اشرار ترور کرده بودند.در آن روستا از من پرسیدند که حالا چرا تو را گرفتند با هزار مصیبت برایشان جا انداختم که این قضیه شایعه بوده و هم چین چیزی صحت ندارد . ❣️ در سطح خانواده و فامیل هم دایی هایم می گفتند تو را گرفته اند اما چون طرف دار نظام هستی نمی خواهی چیزی بروز بدهی بدجوری هم اذیتت کرده اند.هیأتی در دزفول داریم که بعد از ظهر عاشورا برنامه داردو در سطح شهر دسته ی عزاداری راه می اندازیم.آن سال که این شایعه پیچیده بود من وقتی رفتم دزفول و شروع کردم به خواندن یکی از زنهای همسایه ی مادربزرگم بدو بدو رفته و به او خبر داده بود پاشو بیا که نوه ات رو آزاد کردن و داره نوحه می خونه همه جا می گفتند که نظام آهنگران را زندانی کرده است. ❣️ وقتی دیدم موج شایعه خیلی بالا گرفته و شاید به نوعی نظام و مسئولین جمهوری اسلامی به ناحق زیر سوال بروند از طریق برادرم که با آقای علی لاریجانی رییس وقت سازمان صدا و سیما آشنایی داشت.پیامی فرستادم تا بتوانیم دامنه ی این شایعه را با اجرایی در تلویزیون جمع کنیم.آقای لاریجانی هم استقبال کرد و مقدمات انجام یک برنامه ی تلویزیونی فراهم شد. ❣️روز عید غدیر بود که به تلویزیون رفتم و در برنامه ای به عنوان میهمان شرکت کردم.در آن برنامه وقتی مجری پرسید امروز برای ما عیدی دارید یا نه همین شعر شیعه را خواندم و بالاخره با حضور من در تلویزیون و پخش این شعر به صورت سراسری تب شایعات فروکش کرد. ❣️ همان روزی که آن برنامه را در تلویزیون اجرا کردم و از صدا و سیما خارج شدم پشت یک چراغ قرمز راننده ی وانتی من را شناخت و پس از سلام و احترام گفت:بابت شعری که توی تلویزیون خوندی دستت درد نکنه حاج آقا ولی شعر رو فکر کنم سانسور کرده بودند ها این طور نیست؟مانده بودم چه جوابی بدهم که چراغ سبز شد و ماشین حرکت کرد.
این لوح در زمان مسئولیت فرماندهی نیروی هوایی شهید کاظمی‌به همرزم و همسنگرش در یگان موشکی نیروی هوایی اهدا شده است . در متن این لوح آمده است: بسم الله الرحمن الرحیم الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا در هجدهم ذی الحجه آبشار رحمت آسای الهی آن چنان بر کویر تفتیدده حجاز باریدن گرفت که گلستان فلاح و سعادت انسان در غدیر خم به بار نشست . و حبیب را ندا آمد که رأیت بلند ولایت را بر سپهر نبوت برافراز آری غدیر تجلی گاه گلواژه نور علی نور است . آن هنگام که علی علیه السلام این آیت الهی بر ید بیضای رسول الله (ص) قرار گرفت و نور ولایت از فراز هستی بر قلوب شیفته عشاق تابیدن گرفت. اشک شوق و محبت به شکرانه سیادت و سروری بر دیدگان جاری و طنین دلنشین مبارک باد , عالم ملک و ملکوت را متحیر ساخت. برادر ارجمند سردار سرتیپ پاسدار حسن مقدم افتخار دارم بهترین تبریکات و تهنیت خود را به مناسبت فرا رسیدن اعیاد بزرگ و با سعادت قربان و غدیر خم سالروز جشن فرخنده شیفتگان امامت و ولایت حضورتان تقدیم کنم. امید است با استعانت از درگاه خداوند لیاقت پاسداری از کران میراث غدیر ، نظام مقدس جمهوری اسلامی‌ایران که سیمای حکومت علوی است به ما عطا فرماید و توفیق قدرشناسی از نعمت ولایت به همه ما ارزانی فرماید. (ان شاالله) فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی سرتیپ پاسدار احمد کاظمی
🌷شهید عید غدیر 🌴برای مراسم پیوند ازدواجمان به محضر امام در جماران شرفیاب شدیم. حضور در جوار امام امت شوری وصف ناپذیر در دلم ایجاد کرده بود. از هیجان این پیوند در حضور ایشان سینه‌ام گنجایش قلب تپنده‌ام را نداشت. بوسه‌ای بر دستان ملکوتی امام زدیم. امام لب باز کرد و خطبه عقد ما را جاری کرد. بعد به‌عنوان هدیه عقد، این جمله را به ما هدیه کرد: «عزیزانم گذشت داشته باشید، با هم بسازید ان‌شاءالله که مبارک باشد.» 🌸 علی قبل از اینکه به نزد امام برویم به من گفته بود: «ما فقط در دنیا زن و شوهر نخواهیم بود بلکه در بهشت نیز با هم هستیم، بعد هم این آیه را برایم تلاوت کرد: «هم و ازواجهم فی ضلال علی الارائک متکئون...» 🌼 عروسی را به خاطر خانواده شهدا ظهر گرفتیم. گفتم ناهار بخور. گفت روزه‌ام! گفتم روز عروسیت! گفت نذر داشتم، اگر روز عروسیم عید غدیر بود روزه بگیرم! گفت الآن دعات مستجابه, دعا می‌کنم, امین بگو! دست هامو بردم بالا. گفت خدایا همان‌طور که عید غدیر به دنیا آمدم، عید غدیر ازدواج کردم، شهادتم را عید غدیر بذار! گفتم امین. هر عید غدیر منتظر شهادتش بودم. عید غدیر سال ۱۳۶۶ شهید شد. — (راوی: همسر )
با یک بلـــــه💕 بخـــــت و رخــــتش سفیــــد شد❣️ فردای عقـد آمد و وقت خرید شد عید غدیر جشن گرفتند و ماه بعد داماد در جزایر مجـنون شهید شد.
در جبهه ها و عقد برادری محبت و مودتي كه بين بچه های جبهه حاكم بود، كار را به جايي مي رساند كه لحظه اي طاقت دوري از يكديگر را نداشتند و همه سعي شان اين بود كه حتي دم آخر هم ديده به ديده هم بدوزند و كنار هم باشند. به همين علت بود كه صيغه برادري خواندن رونق گرفته بود. بعضي براي تحكيم بيشتر اين روابط، مزيد بر برادر صيغه ايِ هم بودن و برخورداري از شفاعت و دعاي خير و گذشتن از حقوق برادري، بين خودشان، عهدنامه اي مي نوشتند كه در صحنه نبرد و تا شليك آخرين گلوله و چكيدن آخرين قطره خونشان بر خاك، پشتيبان هم باشند و در مواقع فشار دشمن و هجوم مشكلات، دوشادوش همديگر پايداري كنند و سرسختي نشان بدهند، در خط پدافندي تا آخر بمانند. اگر يكي مجروح شد ديگري او را به عقب ببرد و چنانچه به شهادت رسيد به پشت خط برساند؛ كه گاهي اين مسائل را در دفتر يادگاري يكديگر مي نوشتند و امضا عقد اخوت به معني اجتماعي و عمومي آن معمولاً در روز عيد غدير خم و به مناسبت تجديد بيعت حضرت رسول(ص) با مردم صورت مي گرفت. ممكن بود يك نفر در آنِ واحد با بيش از 20، 30 نفر عهد اخوت داشته باشد و بسا همه يا بعضي از آنها به شهادت رسيده باشند. در اين مراسم از فرماندهان لشكر و مسئولان نيز دعوت مي شد كه در مراسم حضور به هم رسانند. براي خواندن يا نوشتن صيغه عقد اخوت، بچه ها به دو صورت عمل مي كردند؛ بعضي دو تايي به گوشه اي خلوت مي رفتند و آرام به نحوي كه غير از خودشان فقط خدا مطلع باشد صيغه اخوت مي خواندند، عده اي ديگر هم براي محكم كاري از روحاني گردان خواهش مي كردند بين آنها صيغه جاري كند. برادران صيغه اي، محرم اسرار هم بودند. با هم شرط مي كردند كه خدا دست هر كدام را گرفت و پيش خود برد، بگويد كه برادري هم دارد؛ بگويد با هم هستيم و تنها نرود؛ يا در صورت شهادت، به اذن خدا از هم شفاعت كنند. مهم تر از همه آنكه، در خواندن صيغه برادري با هم قرار مي گذاشتند و حتي اين قرار را مكتوب مي كردند كه از همه حقوقي كه يك برادر نسبت به برادر خود دارد، صرف نظر كنند و آن را ببخشند؛ جز حق شفاعت را. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ✅مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس
😊خاطرات روحانی شوخ طبعی روز به گردان اومد. تو نمازخونه که چادری پشت پادگان کرخه بود نشست و هر بار چند نفر میومدن و صیغه برادری می خوندبراشون و میرفتن. شب بعد از نماز مغرب ایستاد و گفت: می گم اینجا چه خبره! از صبح نشستم هر کی دست یه نفر رو گرفته میاد پیشم می گه حاج آقا اینو برام صیغه کن 😢😂..... و شلیک😂😂😂 خنده بچه ها که تا دقایقی همانطور ادامه داشت. ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅
🌷 عید غدیر ۱۳۶۵ — سالروز عروج شهید سیدصادق شفیعی 🌿 فرمانده تیپ الحدید (ادوات) لشکر ۲۵ کربلا - دوران دفاع مقدس 🌱ولادت: ۱۳۳۹، رودبار (استان گیلان) 🌷شهادت: جزیره مینو، بر اثر اصابت راکت هواپیماهای دشمن 💠 همیشه در خصوص مـ‌هم بودن لحظه شـ‌هادت برای هم‌رزم‌هایش صحبت می‌کرد. می‌گفت: " آن دنیا خواهند پرسید هنگام شـ‌هادت در چه حالی بودید؟" وقتی وضو گرفته بود و برای اقامه نماز آماده شده بود، خمپاره‌ای مقابلش به زمین نشست... با وضو و لبخند رضایت بر لب و روز در جزیره مینو به دیدار مولایش شتافت...🕊🕊 ------------------------------------------- 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
🔰شهید سید صادق شفیعی در سال ۳۹ در محله نوچر رودبار همزمان با ولادت امیرالمومنین(ع) چشم به جهان گشود. از كودكي حضور او در هر جمعی شور و نشاط خاصی به محفل می بخشید. شوخ طبعی ، پرهیز در گفتن و شنیدن غیبت، از خصوصیات بارز سید صادق بود. او بسیار مهمان نواز بود و احترامی خاص برای اطرافیان قائل بود... همچنین عاشق زیبائی و طبیعت بود☘️🌸 شهید از زمانیکه دانش آموز مقطع راهنمائی بود به جمع انقلابیون رودبار پیوست و به صورت های مختلف فعالیتهایش را علیه حکومت طاغوت آغاز کرد. او به کمک جمعی از دوستانش حرکت بزرگی را در رودبار دنبال کرد و طی آن تمامی مشروب فروشی ها را در هم شکست و بدین سبب مورد تعقیب ماموران شاه قرار گرفت. از آن پس ماندن در رودبار خطر دستگیریش را در پی داشت، لذا در سال دوم دبیرستان تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل و فعالیت علیه رژیم پهلوی به تهران عزیمت نماید و بدینسان اولین هجرتش را برای رضای خدا آغاز نمود. با پیروزی انقلاب به رودبار بازگشته و به کمک دوستانش جهاد سازندگی شهرستانش را تأسیس کرد. سپس در سال ۶۰ به عضویت سپاه درآمد و از آن زمان تا هنگام شهادتش پیوسته در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل بود و در طی این مدت چندین بار مجروح شد. 🔰سید با توجه به سوابق خدمتی و تخصصی که داشت، مسئولیت‌های مهمی را در طول جنگ به عهده داشت، از جمله واحد ۱۰۶ ، محور ادوات، معاون گردان ادوات و فرماندهی تیپ الحدید لشکر ۲۵ کربلا . . . 📕عروج: سرانجام این عاشق سبزپوش و سرخ‌فام در روز عید غدیر به تاریخ ۱/۶/ ۶۵ در حالی‌که از خط مقدم جبهه، پس از انجام مأموریت در جزیره مینو به محل اردوگاه بازگشته و مشغول ساختن وضو برای انجام نماز و راز و نیاز به درگاه ربوبی بود در اثر بمباران هواپیماهای دشمن جان به جان ‌آفرین تسلیم کرد و روح مطهرش بسوی لقاء پروردگار پرکشید🕊🕊🕊 ------------------------------------------- 🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳ https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
audio_2022-08-23_05-02-46.ogg
168.6K
🌷 🎙 حجت حیدری (همرزم شهید) فرمانده تیپ مستقل ضدزره القارعه -------------------------------------------
🔰قسمتی از وصیتنامه شهید ✍️ بهترین لحظات عمرم حضور در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل بود و تصور اینڪه حتی لحظه‌ای از جبهه دور باشم برایم دردناڪ است، همدیگر را دوست داشته باشید و تقوا پیشه ڪنید و در خدمت انقلاب باشید و بدانید پست و مقام وسیله امتحان است، اگر خدای نکرده خطا ڪنید در قیامت باید جوابگو باشید. در صورتیکه توفیق زیارت قبر مطهر حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) را پیدا نڪردم و به شهادت رسیدم حتما پس از دست‌یابی به تربت مطهر حضرت اباعبدالله (ع) مقداری از آن را بر سر مــزارم بریزید، خدایا سرنوشتم را آن چیزی قـــرار بده ڪه خــود می‌خواهی نـه آنچه ڪه خواسته من است، چرا ڪه می‌دانم در خواسته هـایم نــاخالصی است. 🌷شهید سیدصادق‌ شفیعی🌷 ●فرمانده تیپ الحدید لشکر ۲۵ کربلا ●تاریخ‌شهادٺ: ۱۳۶۵/۰۶/۰۱ -------------------------------------------
🌴 ۴ تیر ۱۳۹۲ - سالروز رحلت عارف سالک و زاهد فرهیخته، شاعرِ مُحبّ اهل بیت علیهم السّلام و حماسه سرای جاودانِ هشت سال دفاع مقدّس ✍️ شاعر با اخلاص و سراینده اشعار حماسی و بسیاری از نوحه هایی که صادق آهنگران در طی دفاع مقدس در جمع رزمندگان می خواند
🌴 یادمان جبهه ها - سرزمین نور 🎥 فیلم | شعرخوانی حاج صادق آهنگران به یاد ایام 💠 گفتگو با حاج حبیب الله معلمی، سراینده اشعار حماسی و نوحه هایی که صادق آهنگران در جمع رزمندگان می خواند ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌴 سالگرد عروج آسمانی شاعر اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و حماسه سرای جاودانِ هشت سال دفاع مقدّس ▫️ حاج حبیب الله معلمی ا▫️🔸▫️🔸▫️🔸▫️ 📷👆تصویر سمت راست: فوق: صادق آهنگران در زمین کشاورزی حبیب الله معلمی 🌿 جایی که در آنجا به اتفاق یکدیگر اشعار و نوحه ها را آماده و تمرین می کردند ⏳ دوران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 نسخه اصلی یکی از معروف ترین سرودهای حماسی دوران دفاع مقدس 🌴 ای لشکر صاحب زمان، آماده باش آماده باش 🎤 با نوای حاج صادق آهنگران ✍️ شعر از: مرحوم حاج حبیب الله معلمی دوران ا🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱 🌴 ۴ تیر ۱۳۹۲ - سالروز عروج ملکوتی پیر غلام اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و حماسه سرای جاودانِ هشت سال دفاع مقدّس ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ به کانال "دفاع مقدس" بپیوندید 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
بخش اول چهارم تیرماه سالروز درگذشت یکی از بزرگترین حماسه‌سرایان دفاع مقدس، «حبیب‌الله معلمی» است، که نقش موثری در جریانات فرهنگی در جبهه‌ها داشته است. این شاعر بزرگ ایثارگر چندان که باید شناخته نشده است و شاید عده‌ای ندانند که اغلب اشعار و نوحه‌هایی که «صادق آهنگران» در سال‌های دفاع مقدس می‌خواند، متعلق به زنده یاد معلمی است. اشعار معلمی وجه صرف تهییجی و شعاری ندارد؛ بلکه حاوی مضامین معرفتی و قرآنی است، که این مساله ریشه در تربیت قرآنی او دارد. معلمی دوران کودکی خود را در مکتب‌خانه پدرش «نصیر معلمی» گذراند. در واقع اولین معلم او، پدرش بود. این مکتب‌خانه به دلیل حساسیت‌های رژیم پهلوی در زمان رضاخان تعطیل شد. معلمی بعدها در محضر مجتهد برجسته‌ای چون سیدعلی بهبهانی شاگردی کرد. «حبیب‌الله معلمی» یکی از تاثیرگذارترین شاعران و حماسه سرایان دفاع مقدس است. وی شاعری و مدح اهل بیت را از جوانی و به تشویق «حاجی بابا اشتری لرکی» از دوستان پدرش آغاز کرد که بعد از شروع جنگ تحمیلی فعالیت‌های فرهنگی وی بیشتر شد. زنده‌یاد معلمی بیشتر در قالب چهارپاره، غزل و مثنوی طبع‌آزمایی کرده ‌است. شعر معلمی علاوه بر عمق معنا از سادگی خاصی بهره دارد که این موضوع ریشه در ساده زیستی و خوی روستایی و کشاورز بودن او دارد. معلمی قبل از شروع جنگ از رامهرمز به اهواز مهاجرت کرده بود و در کنار رود کارون مشغول کشاورزی شد. با آغاز جنگ وی در کنار رزمندگان خوزستانی و همراه فرزندانش به دفاع از مرزهای کشور پرداخت و در ضمن آن اشعار حماسی خود را نیز می‌سرود . «ای لشکر صاحب زمان/آماده باش/آماده باش»، «با نوای کاروان/بار بندید همرهان/این قافله عزم کرببلا دارد»، «شور حسین است چه‌ها می‌کند»، « این لشکر حق عازم کرببلاست امشب»، « سوی دیار عاشقان رو به خدا می‌رویم»، «بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت»، « ای لشکر حسینی تا کربلا رسیدن یک یا حسین دیگر» و ... از سروده‌های به یادماندنی حبیب‌الله معلمی است که هنوز تازگی و غنای خود را حفظ کرده است. بیشتر اشعار معلمی در کتاب «خونین‌نامهٔ عاشقان حسین» در دو جلد و در زمان جنگ توسط انتشارات سپاه پاسداران چاپ و منتشر شد. کتاب شعر «وادی عشق» نیز از کارهای اوست. همچنین از دیگر مجموعه اشعار این شاعر می‌توان به کتاب «شفق خونین» از انتشارات دارالهدی اشاره کرد.