eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
10هزار ویدیو
833 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب: «دسته یک» ✍ اثر اصغر کاظمی انتشارات سوره مهر «دسته یکم» مربوط به دسته شهید گلستانی هست و علاقه مندان می‌توانند شرح حال ایثارگران و شهدای والامقام این دسته را در این اثر تحقیقی مطالعه کنند
دفاع مقدس
کتاب: «دسته یک» ✍ اثر اصغر کاظمی انتشارات سوره مهر «دسته یکم» مربوط به دسته شهید گلستانی هست و عل
این کتاب شامل سه بخش است و در قالب شانزده فصل. درهریک ازفصل‌ها خاطره‌ای خواندنی و داستانی از زبان رزمندگان روایت می‌شود. در یگان‌های پیاده،کوچک‌ترین واحد نظامی و رزمی، دسته است.دسته یک، یکی از دسته‌های گروهان یکم از گردان حمزه لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) بود که در عملیات والفجر هشت در جاده ام القصر در عمق هفده کیلومتری جبهه دشمن و در نزدیکی مرز عراق با کویت در شب ۲۴ بهمن ۱۳۶۴ با بخشی از ارتش متجاوز عراق درگیر شد. گردان حمزه آن شب با دو گردان پیاده- مکانیزه دشمن جنگید و طرفین درگیری، متحمل تلفاتی سنگین شدند. این درگیری ساعت ۲۲و۲۰ دقیقه شروع شد و هجده نفر از دسته یک شهید شدند. باغ، بی نشان، برادرخوانده، کلاه آهنی، ققنوس،گلستانه، ساعت مچی، سایه‌ها، خون، دز، سوت، امانتی، روز نوشته‌ها، دفتر یادگاری، شب خرچنگ و جاده سوم عنوان‌های شانزده فصل این کتاب حجیم و خوشخوان هستند. در پایان هر فصل اسناد و عکس هایی درباره آنچه گفته شده آمده است تا بر اعتبار و استناد کتاب بیافزاید. نام راوی، رسته، سمت، تاریخ و محل نخستین مصاحبه در ابتدای هر فصل و مستنداتی که شامل نام و نام‌خانوادگی، اسناد مکتوب، عکس و اسناد غیر مکتوب، بیوگرافی و در برخی فصل‌ها مصاحبه با خانواده شهید در پایان هر فصل آمده است. ▫️اصغر کاظمی، متولد ۱۳۴۴ تهران، رزمنده دیروز و نویسنده امروز از نام‏های شناخته شده تاریخ و ادبیات دفاع مقدس است. کاظمی را اهل کتاب با کتاب«دسته یک» می‌شناسند؛ نویسنده‏ای که سال‌های نوجوانی و جوانی اش را در جنگ گذراند و پس از پایان جنگ تحمیلی خاطراتش را در قالب یادداشت، مقاله و کتاب منتشر کرد. وی کتاب خواندنی دیگری هم دارد به نام«بمو»که در زمان انتشارش نظرات بسیاری جلب کرد. 💠 نمای دور: آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب: از جنگ یک تصویر باشکوه ولیکن دوری در جلو چشم همه بود، باشکوه و با عظمت. اما مثل تابلویی که در بالا گذاشته باشند و آدم از دور بخواهد به آن نگاه کند. این کتاب‌ها آمدند این ریزه‌کاری‌ تابلو را کشانده‌اند جلو و حالا انسان می‌تواند آن‌ ها را از نزدیک ببیند. این «دسته یک» را ببینید! به هیچ وسیله‌ای نمی‌شد آن ریزه‌کاری‌های زیبای آن تابلوی با عظمت را به کسی نشان داد جز در چنین کتابی و با چنین مصاحبه‌هایی؛ با همین خصوصیاتی که انجام گرفته. انصافا خیلی خوب سلیقه به خرج داده و خیلی خوب کار کرده‌اند. اصغر کاظمی: برای بازگویی این خاطرات، رزمندگان دسته یک گردان حمزه لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) را انتخاب کردیم. هدف هم این بود که اکنون و پس از گذشت سال‌ها به این بیاندیشیم که نوجوانان بسیجی با چه انگیزه‌ای به اختیار خود و مشتاقانه پا به راه جانبازی ‌نهادند ؟ از کتاب:هر دسته سوار یک کامیون شد. کف کامیون را پتو پهن کرده بودند. دستور آمد که کسی برزنت روی قسمت بار کامیون را کنار نزند تا عملیات لو نرود. در راه، پرتقال پخش کردند. یک جعبه پرتقال را در راه خوردیم و پوستش را هم در جعبه گذاشتیم. نمی‌دانستیم به کجا می‏رویم؛ اما یکی از بچه‌های دسته که بچه خوزستان بود، با نگاه از سوراخ‌های برزنت گفت که نزدیک آبادان هستیم. شب هنگام از کامیون پیاده شدیم. باران نم‌نم می‌آمد. صفحه ۳۹۹و۴۰۰
با سلام ▫️عزیزانی که توانایی دسته بندی، آرشیو و ذخیره مطالب کانال را دارند، لطفاً از طریق: @mehretaban313 اطلاع دهند. 🙏 ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 بهانه روضه امام حسین (ع) در سیره شهید علی چیت سازیان ▫️در یکی از گشت‌های اطلاعاتی در جبهه میمک ، پشت سر علی آقا(علی چیت سازیان فرمانده شهید اطلاعات عملیات لشکر ۳۲ انصارالحسین همدان) بودم .ناخواسته پام رفت رو کفش علی آقا و پاشنه پوتین او کنده شد. باید ۱۵ کیلومتر برمی گشتیم تا به مقرمان برسیم . به علی گفتم بیا پوتین منو بپوش ولی نپذیرفت و کل مسیر پر از خار و خشاک و سنگریزه رو با یه لنگه پوتین اومد. ⚪️ به مقر که رسیدیم چشمم به پاهای زخمی و تاول زاده او افتاد ، از روی شرم سرم رو پایین انداختم . به من نگاهی کرد و از من تشکر کرد . گفتم : من کف کفش شما رو کندم تشکر چرا ؟ گفت : واسطه توفیق بزرگی شدی . تمام این مسیر برای من روضه یتیمان اباعبدالله بود و چه لذتی بالاتر از همراهی با اسیران کربلا؟ راوی: حسینعلی مرادی (بخشی از کتاب "هفتاد و دومین غواص"خاطرات جانباز کریم مطهری) ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ✅مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 : عباس ، نور چشمان حسین ابالفضل ، پاره ی جان حسین عالم ، شد حیران در روی تو عباس ، ماه تابان حسین فرزند حیدر ، شیر شیران خدایی آیت ایثار ، سوره ی صدق و صفایی تو علمدار لشگر عشق و وفایی عباس ، سرو بستان حسین ابالفضل ، پاره ی جان حسین عالم ، شد حیران در روی تو عباس ، ماه تابان حسین... 🖤 سلام بر محرم حسین (ع) 🏴 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 فیلمی دیدنی و خاطره برانگیز از دوران دفاع مقدس و حال و هوای رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل با نوحه ای بسیار زیبا و شنیدنی از مداح باصفای جبهه ها 🎙السلام ای حامی دین رسول الله یا حسین جان ، یا ثارالله ای شهید غرق خون فی سبیل الله یا حسین جان ، یا ثارالله السلام ای جلوه ی حق آیت سبحان السلام ای حامی دین مشعل ایمان السلام ای کرده جان قربانی جانان السلام ای وارث علم صفی الله یا حسین جان ، یا ثارالله مکتب عشق و شهادت را تو استادی ای سفینه النجات بحر آزادی درس ایثار و شهامت بر جهان دادی السلام ای وارث نوح نبی الله یا حسین جان ، یا ثارالله....
با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین با هر که نیست عاشق کم کن قرینیا باشد گه وصال ببینند روی دوست تو نیز در میانهٔ ایشان ببینیا 📡 ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
📃 - -24 تیر 1358 دوران ناآرامی ها در کردستان تحرکات ضدانقلاب و تجزیه طلبان در مناظق کُردنشین ⏳ چند ماه پس از پیروزی انقلاب کانال
- همین روز
📆 ۲۴ تیرماه ۱۳۶۱ - توجیه نیروهای رزمنده توسط فرمانده گردان امام سجاد (ع) در مرحله دوم عملیات رمضان ▪️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲" https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
📆 تیر ماه ۱۳۶۱ - بازجویی افسران عراقی از اسیران دربند ایرانی – عملیات رمضان ▪️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲" https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
📄 روزنامه‌ - مورخه: ۲۴ تیر ماه ۱۳۶۰ اظهارات هوشنگ عطاران در مورد اوضاع جبهه غرب 🔴 سرهنگ عطاران، عامل نفوذی حزب توده (وابسته با شوروی سابق) در ارتش ! ..... او در اوایل جنگ خود را تا رده فرمانده عملیات غرب کشور رسانده بود. این عنصر وابسته در بهار سال 62 دستگیر و در زمستان آن سال به اعدام محکوم شد ⛔️ نمونه دیگر از جاسوس ها و نفوذی ها در زمان جنگ، بهرام افضلی است، فرمانده نیروی دریایی ارتش در اوایل جنگ— او نیزبه همراه عطاران اعدام شد ⚘⚘⚘⚘⚘ 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
📆 ۲۴ تیرماه ۱۳۶۱ - توجیه نیروهای رزمنده توسط فرمانده گردان امام سجاد (ع) در مرحله دوم عملیات رمضان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷24 تیر ماه 1361 - سالروز شهادت جلال افشار تولد: اصفهان – 1335 شهادت: عملیات رمضان – شلمچه مزار: گلستان شهدای اصفهان 🎥روایتی از مردان عصر ظهور 🌿 بعد از شهادت، عکسش را بردیم محضر آیت الله بهاءالدینی. جلال را خوب می شناخت. حالا خبر شاگرد عارف مسلکش را آورده بودند برایش. صورت جلال افشار را توی قاب نگاه می کرد و اشک می ریخت. به مان گفت «امام زمان ازمن یک سرباز خواستن، منم آقای افشار رو معرفی کردم. حالا این اشک ها، اشک شوقه.»
🌷آیت الله بهاء الدینی عاشق اذان‌های جلال بود. موقع اذان می‌فرمود: آن‌که اذان را با معنا می‌گوید، اذان بگوید. و منظورش جلال بود. وقتی هم اذان می‌گفت، می‌فرمود: ایشان خیلی خوب اذان می‌گویند. در تشویقش می‌فرمودند: احسنت بابا! 🌷غروب روز ۲۴ تیر ۱۳۶۱، در منطقه علملیاتی رمضان و در ماه رمضان، وقتی آفتاب داشت غروب می‌کرد، آماده اذان گفتن شد و به بچه‌ها گفت تا آماده نماز شوند. بچه‌ها یکی یکی از سنگرها برای وضو بیرون می‌آمدند و جلال آماده اذان گفتن می‌شد که گلوله توپی آمد و ترکشی نثار پهلویش نمود. هنوز زیر لب داشت اذان می‌گفت. او شهید اذان شد. 🌹خاطره ای به یاد سردار شهید جلال افشار 📚 کتاب "جلوه جلال" 🌱🌱🌱🌱🌱 ! 🌷از اصفهان به قم می‌رفت. صدای آهنگ مبتذلی که راننده گوش می‌کرد جلال رو آزار می‌داد. رفت و با خوشرویی به راننده گفت: اگر امکان داره یا نوار رو خاموش کنید، یا برا خودتون بزارین. راننده با تمسخر گفت: اگه ناراحتی می‌تونی پیاده شی! جلال رفت توی فکر، هوای سرد و بیابان تاریک و.... قصد کرد وجدان خفته راننده رو بیدار کنه، این‌بار به راننده گفت: اگه خاموش نکنی پیاده می‌شم. راننده هم نه کم گذاشت و نه زیاد، پدال ترمز رو فشار داد و ایستاد و گفت بفرما! 🌷....جلال پیاده شد. اتوبوس هنوز خیلی دور نشده بود که ایستاد! همین که جلال به اتوبوس رسید راننده به جلال گفت: بیا بالا جوون، نوارو خاموش کردم. وقتی سالها بعد خبر شهادت جلال رو به آیت الله بهاء الدینی دادن، ایشون درحالیکه به عکسش نگاه می‌کرد فرمود: امام زمان (عج) از من یه سرباز خواست، من هم صاحب این عکس رو معرفی کردم
جاذبه ها ، همیشه به سمت پایین نیستند!! کافیست پیشانیت به خاک باشد ، به سمت آسمـان خواهی رفت ...🌈 عراق ، پاسگاه زید ، ۲۷ تیر ۱۳۶۱ ، عملیات رمضان 📷 تصویر یک رزمنده تخریبچی که به حالت سجده به شهادت رسیده است. ▫️ عکاس: علی فریدونی ا▫️💠▫️💠▫️💠▫️ 🌗 شب ، پشت میدان مین رزمنده ها زمین گیر می شوند. از میان ۱۵۰ داوطلب، ۲۰ نفر از آنان اجازه عبور از میدان مین را پیدا می کنند تا با گذشتن از آن، معبر پیشروی به سوی دشمن گشوده شود. ... آن بیست نفر، به نوبت روی زمین غلت زده و تن خود را در معرض مین ها قرار می دادند و آنها را منفجر می کردند ...و به این وسیله راه ستون نیروها به سمت دشمن باز شد.
🌷 شهید غلامحسین پازهر امامی 🌿 فرمانده گروهان علی اصغر از گردان امام حسین (ع) - لشگر ویژه شهدا 🌱 او در مرحله اول در تابستان ۱۳۶۴ در در سن ۵۴ سالگی بشهادت رسید🕊🕊 ------------------------------------------- ▪️ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas 🌱
🌷 شهید غلامحسین پازهر امامی 🌿 فرمانده گروهان علی اصغر از گردان امام حسین (ع) - لشگر ویژه شهدا که در تابستان ۶۴ در در سن ۵۴ سالگی بشهادت رسید🕊🕊 🌱 متولد: ۱۳۱۰ - شهرستان درگز دارای اخلاق حسنه- به واجبات و مستحبات اهمیت می داد مؤمن، صبور، متقی، فداکار و انقلابی بود با خانواده، نزدیکان و همسایگان مهربان بود و به دیگران کمک می کرد کارگری می کرد و کشاورزی- دارای ۵ فرزند با نشاط و چابک بود و روحیه جوانی داشت با شروع جنگ به جبهه رفت. در عملیات طریق القدس، در آزاد سازی بستان شرکت داشت. در شهر و دیار خود مردم بویژه جوانان را از هر تیپ و مسلک بحضور در جبهه تشویق می کرد. اخلاق نیک او دیگران را تحت تأثیر قرار می داد. سال ۱۳۶۱ به عضویت سپاه درآمد و عازم کردستان شد و به لشگر ویژه شهدا پیوست و تا زمان شهادت در آنجا ماند. در مناطق جنگی کسانی را می دیدم که فکرش را نمی کردم آن ها را در جنگ ببینیم. شهید آن ها را به جبهه دعوت کرده بود و روی آن تاثیراتی گذاشته بود.» به مستحبات نیز توجه داشت. شهید غلامحسین پازهر امامی فردی متقی، صبور، فداکار و با گذشت بود. اعتقاد قلبی به دین و خدا داشت. ابتدا به عنوان خدمه تیربار دوشکا انجام وظیفه می کرد و بعد به گردان پیاده رفت و معاون گردان شد. سپس به مدت دو سال فرمانده گروهان علی اصغر از گردان امام حسین (ع) بود. کارایی بالایی داشت. ولی چون سوادش در حد خواندن و نوشتن بود، نمی توانست به مناصب بالای نظامی، مانند معاون تیپ و فرمانده تیپ برسد. بارها فرمانده هان گردان ها از او تمجید کردند و در اکثر مواقع با او مشورت داشتند. 🌷 در عملیات آسمانی شد پیکر مطهرش پس از شش سال تفحص شد و پس از انتقال به مشهد مقدس در بهشت رضا (ع) بخاک سپرده شد. ------------------------------------------- ▪️ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوکوهه سینه زن ها را صدا کن میان داری نما و کوچه واکن چه ساعاتی که عاشورا شد اینجا شهادت نامه‌ها امضا شد اینجا ... 🏴 عزاداری در جبهه ------------------------------------------- ▪️ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas 🌱
جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید ...
گلی گم کرده‌ام می‌جویم او را به هر گل می‌رسم، می‌بویم او را گلِ من یک نشانی در بدن داشت یکی پیراهنِ کهنه، به تن داشت ...
آن روضه را که ما شنیدیم دیده است اینگونه صبر را زِ که تعلیم دیده است؟! «ننه مریم» مادری که وقتی خبردار شد پسرش برای پاکسازی شهر بر اثر انفجار مهمات شهید شده است. به محل حادثه رفت و وقتی با بدن قطعه قطعه شده‌ی پسرش در خرمشهر مواجه شد، یک پتو آورد و اعضای بدن شهیدش را جمع کرد و همراه با رزمندگان او را به خاک سپرد