🎞 میگفت : پسرم انقدر خوشکل بود نمیذاشتم آفتاب به پوست صورتش بخوره...
🕊🕊 شهید که شد تو تابوت و قبر جا نمیشد...
قایقران بود و عضو یگان دریایی لشکر ۲۵ کربلا
🎥 ....(( دقایقی با مادر شهید «میر سعید یوسف نژاد» ))
دوران جنگ تحمیلی
😥اشکهای یک مادر شهید، زیر سایه درختی که پسرش برایش کاشت...
🌿 زیر سایه درختی که روزی پسرش با دستان مهربانش برایش کاشت، مادری نشسته؛ قاب عکسی در آغوش دارد و اشکهایش آرام بر برگهای خشک زمین میچکد.
🔹️پسر سالهاست که رفته؛ نه خبری، نه نشانی، نه پلاکی... فقط همین قاب، همین درخت، و دلی که هنوز چشمانتظار است.
▪️این مادر، زیر شاخههای همان درختی که ثمرهی عشق فرزندش بود، دلتنگیاش را در سکوت فرو میبرد. انگار خودش را به این سایه گره زده، تا شاید روزی رد قدمی از عسکریاش دوباره پیدایش شود.
▫️و اما ما،در ازدحام زندگی، شاید کمتر به یاد میآوریم که آرامش امروزمان، پشتوانهای از اشک و انتظار دارد.
□کاش لحظهای بایستیم، به چهرهی خسته این مادرها نگاه کنیم…چرا که ما، همهی ما، زیر سایه درختی زندگی میکنیم که با ریشههای خونین فرزندان این آبوخاک تنومند شده است.
🔻تلنگر امروز:آیا ما قدردان این سایهایم؟ یا از یاد بردهایم که این درخت، به قیمت جان چه کسانی قد کشیده است...
مادر شهید مفقودالاثر "سید عسکری موسوی"
📸 عکاس: فاطمه بهبودی
#مادر_شهید
#سید_عسکری_موسوی
چادرش ؛
رستاخیز شکوفههاست 🌸☘
بهار است "مادر شهید"...🌱
#شهیدان_امینینور 🌷🌹🌷
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
✅ مرجعنشرآثارشـهدا و دفاعمقدس
🔴 هدف آمریکا از مذاکره: 👇
💠 بکار بردن تمام تلاش خود برای👇
تبدیل ایران قوی، به کشوری ضعیف!!
#چگونه ؟ 👇👇
💠 ابتدا با پایینتر آوردن نرخ دلار، تا اندازهای قیمتها را پایین میآورد.
▫️در دور بعدی مذاکرات، دشمن حیلهگر، خواسته اصلی خود را مطرح میکند:👇
درخواست جمعآوری بساط موشکی و هستهای ایران=کاهش قدرت دفاعی کشور
🔹... و اگر دولت، زیر بار خواست ذلتبار آنها نرفت، قیمتها دوباره به وضع سابق باز میگردد، شاید بالاتر!!
💢 در اینجا عوامالناس، که مدتی گشایشی در زندگی خود احساس کردهاند، به دولتمردان فشار میآورند که شرایط آمریکا را قبول کنند.
🔺بدین ترتیب، دشمن، قصد دارد غیرمستقیم، ترفند و نقشه خود را پیش ببرد .. همانگونه که غیرمستقیم وارد مذاکره شد
⛔️ البته، ملت هوشیار است ... و به هیچ وجه زیر بار ذلت آنها نمیرود.
﴿﴿تجربه #برجام و بَدعهدی آمریکا را کسی فراموش نکرده ...﴾﴾
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
⚪️ در ادامه، دو دیدگاه و دو تحلیل متفاوت را در رابطه با مذاکرات، #بشنوید👇👇👇
🌷در روز ۲۵ فروردین ماه ۱۳۶۵ نیروهای تخریب لشگر ده از زیر قرآن رد شدند و پای در میدان مین در منطقه #فاو گذاشتند، آنها در آن سوی خط مقدم، به منظور عدم نفوذ افراد دشمن به خاکریز نیروهای خودی، در تاریکی شب اقدام به مین گذاری می کردند که ناگهان در نزدیکی های صبح بر اثر انفجار یک مین قوی به شهادت رسیدند🕊🕊🕊
ا👇👇👇
🌷شهید مجید رضایی
🌹طلبه شهید حسین مسیبی
🌷شهید رحمان میرزازاده
🌹 شهید منصور احدی
🌷شهید توحید ملازمی
🌹شهید صاحب علی نباتی
🌷شهید غلامرضا زند
🕊🕊 شهادت این هفت تن، بهار رزمندگان تخریب را مبدل به پائیز نمود.
چند روز بعد، رویای صادقه ای در آستانه نیمه شعبان فضا را عوض کرد. یکی از رزمندگان در عالم رؤیا این هفت شهید را شادمان و مسرور در کنار یکدیگر دید، مانند جمعی باصفا که متنعم اند از الطاف الهی ...
🌿 از آن پس، این جمع شهدا را "هفت تن آل صفا" نامیدند!
🌱طوبی لَهُم وَ حُسنُ مَآب
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
دفاع مقدس
🌷در روز ۲۵ فروردین ماه ۱۳۶۵ نیروهای تخریب لشگر ده از زیر قرآن رد شدند و پای در میدان مین در منطقه
♥️آن شب میان عاشقان شوری دگر بود
🌺از اتفاقی تازه قلب شب خبر بود
♥️مرغان عاشق زین قفس پرواز کردند
🌺پرواز را تا بیکران آغاز کردند
♥️از دخمه تاریک دنیا پر گرفتند
🌺راه دیار دوست را از سر گرفتند
♥️رفتند تا اوج فلک، تا چشمه نور
🌺رفتند تا سینای عشق و وادی طور
♥️رفتند آنجایی که کوی آشناییست
🌺آنجا که ماوای شهیدان خداییست
ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
🕊🕊 وقتی هفت مرغ عاشق در وسط میدان مین پر کشیدند🕊🕊
—به روایتِ: شهید چاردولی 👇
✍️ ما در خط پدافندی فاو بودیم و بچههای تخریب رفته بودند برای مینگذاری خط دشمن که یکدفعه صدای انفجار شدیدی بلند شد!
با خود گفتم: “حتما طبق معمول، موشکی از طرف دشمن شلیک شده”
اما نه! نتوانستم خودم را گول بزنم! دلشوره؛ همۀ وجودم را گرفت…
خودم را به فرمانده خط رساندم و گفتم: «نگران بچههای تخریبم. صدا از میدان مین آمد. میروم ببینم چه خبر است…»
راه افتادم… خودم را به میدان مین رساندم. صدایی نمیآمد. یک یک بچهها را صدا زدم ولی جوابی نشنیدم.
یک لحظه دلم به کربلا رفت…
یاد حضرت زینب(س) افتادم که به گودال قتلگاه رفته بود و صدا میزد “برادر کجایی؟”
از یک طرف هم نگران بودم گرفتار گشتیهای دشمن شوم. بدنم یخ کرده و لرز همۀ وجودم را فراگرفته بود. وارد میدان مین شدم و در مسیری که بچهها مین کاشته بودند شروع کردم به دویدن. هوا هنوز روشن نشده بود و بوی باروت ناشی از انفجار به مشام می رسید
همین طور که میدویدم، داخل یک چاله افتادم. همان وقت، دشمن منور زد. در زیر نور منور، بدن متلاشی شدهای را دیدم. جلوتر رفتم و نگاه کردم، بدن برادر زند بود. شروع کردم به گشتن… چند قدم جلوتر پیکر مسیبی و مجید رضایی را دیدم. انتهای نوار مین، بدنی افتاده بود که از کمر به پایین را نداشت و کاملا با گل آغشته شده بود. به سمتش رفتم و با زحمت به پشت برگرداندمش. صورتش کاملا متلاشی شده بود.
باز به جستجو ادامه دادم…
از هفت نفر بچههای تخریب، چهار تن را پیدا کرده بودم ولی از سه نفر اثری نبود: میرزازاده، احدی و ملازمی
مسیری را که رفته بودم، برگشتم. کنار بدن شهید زند رسیدم و داخل چاله انفجار شدم. دو تا پای قطع شده و مقداری گوشت و پوست که در اطراف محل انفجار پراکنده شده بود، خبر از انفجاری مهیب و متلاشی شدن بدن بچه ها میداد. کاری از دستم بر نمیآمد. با احتیاط از میدان مین خارج شدم و خودم را به پشت خاکریز خط مقدم رساندم. خبر شهادت بچه های تخریب را دادم و با کمک دوستان، ابدان مطهر بچهها را به عقب انتقال دادیم.
شهیدان رحمان میرزازاده، منصور احدی، توحید ملازمی، صاحب علی نباتی و مجید رضایی در قطعه ۵۳ گلزار شهدای بهشت زهرا(س) آرمیدند. شهید غلامرضا زند به گلزار شهدای سعید آباد شهریار رفت و طلبه شهید حسین مسیبی مهمان گلزار شهدای مراغه شد.
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
سقوط فــاو ...
در ۲۵ فروردین ۶۷ عراق به ارتفاعات شاخ شمیران حملهی محدودی میکند تا فرماندهان ایرانی یقین کنند گارد ریاست جمهوری عراق، همگام با ایران جبههی خود را از جنوب به شمال غرب منتقل کرده است؛ غافل از اینکه عراق خواب دیگری دیده است. سه روز بعد در ۲۸ فروردین، عراق به فاو حمله کرد. همزمان تهران نیز موشکباران میشود و سه سکوی نفتی ایران در خلیجفارس توسط آمریکاییها مورد حمله قرار میگیرد و متعاقب آن ناوچهی سهند و سبلان نیز با آمریکاییها درگیر میشوند. از سوی دیگر فرماندهان سپاه که در کنفرانس «آخرین نفر، آخرین منزل و آخرین قطره خون» با سخنرانی آیتالله موحدی کرمانی در کرمانشاه حضور داشتند، پس از اطلاع از این مسئله تعدادی از آنها از جمله آقایان رحیم صفوی، غلامپور، احمد کاظمی، مرتضی قربانی با دو هلیکوپتر راهی آبادان شدند تا اوضاع فاو را از نزدیک بررسی کنند. احمد غلامپور ساعت ۱۲ ظهر طی تماسی تلفنی با محسن رشید وضع را بد و رخنهی دشمن را اساسی توصیف میکند. ارتش عراق از سویی مناطق پشت جبههی فاو را بمباران شیمیایی میکند تا امکان کمکرسانی به فاو را از بین برده باشد و از سویی آتش سنگینی روی فاو میریزد. بمب ۹ تنی عراق نیز یکی از مهمترین ابزارهای تهاجمی عراق در این حمله بود. در نهایت فاو پس از سی و چند ساعت مقاومت سقوط میکند.
ا⚪️▪️⚪️▪️⚪️▪️⚪️▪️⚪️
۲۸ فروردین ۱۳۶۷ سالروز عملیات پدافندی فاو
و بمباران گستردهی شیمیایی توسط عراق
برآورد عمومی میزان سلاح شیمیایی بکار گرفته
شده در این حمله سه برابر وسعت منطقهی فاو
بود که میتوانست در حد غیرقابل تحملی برای
هر موجود زنده، هوا و زمین را آلوده کند.
#سالروز_سقوط_فاو
#عملیات_رمضان_المبارک ارتش عراق