هدایت شده از دفاع مقدس
هو الحکیم
🔹خداحافظ من رفتم...
در برگهای آلبوم عکس رزمندگان همدان در دوران دفاع مقدس، تصویری از پیکر یک شهید دیده میشود که پیکر مطهرش روی تخته سنگی آرام گرفته؛ روی کلاه آهنی این شهید نوشته شده است: #خداحافظ_من_رفتم و روی لباس پاسداریاش نوشته شده #حسن_مرادیان؛ شهیدی که یازده ماه، آفتاب، سایهبانش بود و ابرها بر پیکرش گریه میکردند.
#شهید_مرادیان مسئول و مربی آموزش بود، در اجتماعات دینی فعالیت میکرد، اگر برای نیرویی مشکلی پیش میآمد، آن را رفع میکرد؛ یکی از ویژگیهای بارز او این بود که حقوقی را که از سپاه میگرفت به فقرا میداد؛ با اخلاصی که داشت، فقط به فکر دیگران بود و دنبال منافع خودش نبود.
او فرماندهی بود که خودش را بین نیروها میدید و میگفت: «برویم و این کار را انجام دهیم». وقتی با ضدانقلاب مواجه بودیم، بارها او تهدید شد. او از فعالانی بود که مقابل مخالفان نظام و منافقین ایستاد. در عین حال با افراد زیر دست خودش مهربان بود.
💠💠💠 در جریان عملیات «شهیدان رجایی و باهنر» در ۱۱ شهریور ماه ۱۳۶۰ در منطقه سر پل ذهاب، این فرمانده عزیز در قسمت مقابل ارتفاع ۸۰۱ و ۸۱۶ مسئولیت سختترین نقطه را بر عهده گرفت. طراحی این عملیات در سه محور بود که #شهید_مرادیان فرماندهی محور میانی را بر عهده داشت.
۴_۳ روز قبل از عملیات #شهید_مرادیان در پادگان ابوذر به شدت بیمار شد. وقتی که او را دیدم، دو تخته پتو روی خود کشیده بود و در آن گرمای شهریور به خود میلرزید. با دیدن این وضعیت جسمیاش به او گفتم: «به آقای همدانی و شهبازی میگویم که شما برای عملیات نیایید». #شهید_مرادیان اجازه نداد و با همان حالت بیماری فرماندهی محور میانی عملیات را رها نکرد و در ارتفاعات قراویز حضور پیدا کرد.
او نیروها را به خوبی مدیریت کرد؛ آقایان شریفی و رضایی که از اسرای این حمله بودند، پا به پای #شهید_مرادیان حرکت کردند تا جایی که سنگر عراقیها را گرفتند و تلفات سنگینی بر آنها وارد کردند.
#شهید_مرادیان جلوی سنگرهای دشمن به شهادت رسید؛ بعثیها هم برای تلافی پیکر او را به میان صخرهها پرتاب کرده بودند؛ در اصل پیکر شهید جلوی دید ما باشد. با توجه به وجود میدان مین و شرایط حاکم در منطقه، ما نمیتوانستیم پیکر شهدا را به عقب برگردانیم.
بالأخره بعد از یازده ماه محاصره منطقه قراویز توسط دشمن، خرمشهر آزاد شد و بعثیها از قراویز عقبنشینی کردند و پیکر شهدا را به عقب برگرداندیم.
🆔 @DefaeMoqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۱ شهریور ۱۳۶۵
سالروز عملیات کربلای ۳
▪️پس از تصویب حمله به اسکلههای نفتیالامیة عراق در خلیجفارس، اجرای این ماموریت بهقرارگاه نوح و لشگر امامحسین واگذار شد
🆔 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنان کمتر شنیده شده از #شهید_محمود_کاوه
فرمانده لشکر ویژه شهدا
📆 به مناسبت سالگرد شهادت - ۱۱ شهریور ۱۳۶۵
🆔 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
هدایت شده از دفاع مقدس
📆 11شهریور 1365–سالروز شهادت محمود کاوه، فرمانده مؤمن و دلاور لشکر ویژه شهدا
ا▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️
💠 خاطرهای از شهید محمود کاوه
یکبار از آقای مرادی که از فرماندهان گردان لشکر ویژه شهدا بود جریان خودرو سیمرغی که در پادگان بود و بچهها میگفتند که غنیمت هست را پرسیدم. او گفت:
▫️یکی از سران ضد انقلاب نامش حسن سر سفید بود که با آقا محمود کل کل داشت. یکبار تک و تنها میاد تو پادگان لشکر بنزین میزنه دم در دژبانی به سرباز میگه به کاوه بگو حسن سر سفید تنها اومد تو پادگان لشکرت بنزین زد و رفت اگرمرد هستی تو هم تنها بیا.سرباز از همه جا بیخبر هم میره جریان رو به آقا محمود میگه. ایشون هم هیچی نمیگه، اما یک روز تنها با تجهیزات بلند میشه میره تو یکی از ساختمانهای ضدانقلاب، همون اول کار چندتا ضد انقلاب که تو حیاط نشسته بودن رو هلاک میکنه. سریع وارد اتاق مالی میشه مسئول مالی حزب رو هم میکشه و مقادیری پول رو به همراه یک خودرو سیمرغ که تو حیاط پارک بوده به غنیمت میاره و جواب یک باک بنزین حسن خان رو با کلی کشته و پول و ماشین میده. بعدها همین حسن خان طبق ذکر کتاب نبرد الواتان در اعماق جنگل الواتان توسط شهید کاوه و بچههای لشکر شهدا به جوخه اعدام سپرده میشه. البته ضد انقلاب به تلافی این کار اومدن نزدیک درب پادگان لشکر هنگام تردد شهید کاوه بمب کار گذاشتن که شکر خدا ناموفق بودن.
@DefaeMoqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
📆 11شهریور 1365–سالروز شهادت محمود کاوه، فرمانده مؤمن و دلاور لشکر ویژه شهدا - کردستان
@DefaeMoqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
تحلیل_شهید_کاوه_از_وقایع_کردستان.wma
1.29M
📢 صوت | تحلیل شهید کاوه از وقایع کردستان در #اوایل_انقلاب
🆔 @DefaeMoqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
شهید_کاوه_ترس_و_وحشت_در_دل_رزمنده.wma
1.22M
11شهریور65سالروزشهادت محمودکاوه فرمانده لشکرشهدا
ا▫️🔹▫️
📢شهیدمحمودکاوه:
🔹ترس و وحشت در دل رزمنده اسلام نیست و این دشمنان هستند که لرزه براندامشان افتاده زیراآنان بویی از ایمان نبردهاند
@DefaeMoqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 به یاد و نام سردار شهید خراسان و دلیر کردستان، محمود کاوه
سالروز شهادت او در عملیات کربلای ۲ در منطقه حاجعمران است.
@DefaeMoqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 فیلمی مستند از عملیات کربلای۲ و دقیقا همان محلی را روی قله نشان میدهد که بولدوزر جاده نیمه کاره را رها کرده و آنجابودکه شهید کاوه به امدادگران گفت مرا رو به قبله بگذارید و بروید مجروحان را نجات دهید
🆔 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 شهید کاوه و باز خواست فرماندهان
🆔 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
هدایت شده از دفاع مقدس
karbala-2.mp3
1.2M
شرح توصیفی عملیات کربلای دو
سال ۱۳۶۵
که منجر به شهادت سرلشکر شهید محمود کاوه شد
🆔 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلمی نایاب از ستونکشی لشکر ویژه شهدا به فرماندهی شهید محمود کاوه
🔴 هر گاه نیروهای لشکر به منظور عملیات و پاکسازی در منطقهای در کردستان و آذربایجان غربی حرکت میکردند لرزه بر اندام ضدانقلاب و دشمن زبون میافتاد
🌴 دوران #دفاع_مقدس
💠 #جنگهای_کردستان
🆔 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 فیلم تاریخی از مراسم تشییع پیکر سردار شهید محمود کاوه در شهرهای ارومیه و مهابادو مشهد در استان های کردستان و خراسان و آذربایجان غربی
⏳ شهریور سال ۱۳۶۵
🆔 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 فیلم تشییع پیکر پاک سردار رشید اسلام شهید محمود کاوه در گلزار بهشت رضا علیه السلام مشهد سال ۱۳۶۵
🆔 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
هدایت شده از دفاع مقدس
سخنرانی_قالیباف_در_مراسم_تشییع_شهید.mp3
1.26M
📆11شهریور 1365–سالروز شهادت محمود کاوه، فرمانده مؤمن و دلاور لشکر ویژه شهدا - کردستان
ا▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️
📢صوت | سخنرانی محمدباقر قالیباف، فرمانده لشکر5نصر در مراسم تشییع پیکر پاک شهید کاوه
🆔 @DefaeMoqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
🌷حرکت شهید محمود کاوه بسوی شهادت 🌷
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
در قرارگاه کماکان با محمود بر سر جلو نرفتن چانه میزدیم و او قبول نمیکرد
اما ناگهان در کمال ناباوری نظرش برگشت و گفت باشه قبول، من جلو نمیرم و توی قرارگاه میمانم
منصوری!تو هم نمیخواد بری
مجید!تو هم همین جا بمون
خود فرمانده گردان ها میرن توی محور هاشون عملیات رو انجام میدن
نفس راحتی کشیدیم، انگار دنیا را بما داده بودند،خیال مان راحت شد
محمود همه ی لشکرما بود و اگر اتفاقی برای او می افتاد لشکر ویژه شهدا از هم میپاشید. نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و با حالی خوش به محمود گفتم، همین که نمی ری جلو عملیات برای من پیروز شده به حساب می آد.
دیگر فکرم آزاد شد،آستین هایم را بالا زدم و از سوله فرماندهی بیرون زدم،کنار یکی از تانکرها نشستم و مشغول گرفتن وضو شدم حین وضو چند نفر را در حال بیرون آمدن از قرارگاه دیدم. آنها به طرف خط حرکت کردند.
تاریکی شب اجازه نداد چهره شان را تشخیص بدهم.اما از آنتن های بیسیم هایشان حدس زدم، مسئول محورها هستند.
بعد از وضو داخل سوله آمدم منصوری نشسته بود نماز مغرب را شروع کردم، در حین نماز صدای محمود را که از گوشی بیسیم بیرون می آمد شنیدم
حسابی حواسم را پرت کرد،اصلا نفهمیدم نماز را چطور تمام کردم،سلام را گفته و نگفته به منصوری نهیب زدم،«محمود کجاست مرد حسابی؟!»عاجزانه گفت:رفت
حالم خراب شد، با تشر گفتم «کی. آخه چرا گذاشتی بره»
مگه قرار نبود نره جلو؟این ها را که گفتم منصوری از کوره در رفت و داد زد
«مگه کسی از پس این آدم بر می آد؟مگه کسی میتونه جلوشو بگیره؟هر کاری کردم نره فایده ایی نداشت، منو پس زد و رفت.
دیدم وضع او از من بدتر است،
تازه شصتم خبر دار شد که چه رودستی خوردیم.
محمود برای آنکه ما زیاد پاپیچش شده بودیم،سر کارمان گذاشته بود.آن چند نفر هم که من در تا یکی دیدم محمود و چند تا بیسیم چی بودند، مثل یخ در زمین وا رفتم، کار از کار گذشته بود، محمود به محور «گردان امام سجاد علیه السلام»رفته بود و حالا در نوک پیکان عملیات و حمله قرار داشت.
(راوی : سید مجید ایافت)
🆔 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
هدایت شده از دفاع مقدس
قسمت ۱۱۱ به بهانه شهادت کاوه.mp3
6.4M
📢 صوت| نحوه شهادت محمود کاوه، فرمانده دلاور لشکر ویژه شهدا در دوران دفاع مقدس
🎤 راوی: جانباز سرفراز و همرزم شهید کاوه، #جواد_نظام_پور
🆔 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
هدایت شده از دفاع مقدس
👈کانال "دفاع مقدس" @DefaeMoqaddas
─ ایتا:
🆔 https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
─ تلگرام:
🆔 https://telegram.me/Defa_Moqaddas
دفاع مقدس
شهید محمود کاوه طراح فکور جبهه های نور با دیدی روشن و آینده نگر نسبت به مسائل دفاع مقدس و پیش بینی
تریلی مهمات
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
سال ۶۰ قرار شد یک گروه از سپاه سقز به فرماندهی بنده از سنندج یک تریلی مهمات جهت استفاده در نبرد آزاد سازی بوکان را به سپاه سقز برسانیم بعد از تحویل بار مهمات از سنندج به سمت دیواندره حرکت کرده که متاسفانه حوالی ظهر تریلی خراب شد و تا آن را تعمیر کنیم طول کشیده و هوا تاریک شدو با شهید جعفر کنعانی در جاده ایی گیر افتادیم که روز هم امنیت نداشت چه رسد به شب. دو راه بیشتر نبود یکی برگشت به سمت سنندج و یکی رفت به دیواندره که هر دو نامن و خطرناک بود.
ما مسیر دیواندره را انتخاب کرده و خدا میداند چه شبی بر ما گذشت غوغایی بود بیسیم های ارتش و ژاندارمری کولاک میکردند و ما را ناسزا میگفتند خاطرم هست یکی از بیسیم ها مرا دیوانه خطاب کرد و گفت بخودت رحم نمیکنی به بقیه رحم کن تریلی پر از مهمات هست اما من و جعفر کنعانی قاطعانه تصمیم گرفته بودیم که از طریق محور قرق شده سنندج دیواندره بار را به دست محمود کاوه و چنگیز عبدی برسانیم زیرا که آنها آماده حمله به بوکان بودند .
نهایتا در ۱۵ کیلومتری دیواندره به شهید مهدی حجتی مسئول عملیات سپاه دیواندره که از بچه های تربت حیدریه بود پیام دادم که مهدی خودت را برسان که لحظات آخر ماست و یادش گرامی او هم مانند عقاب خودش رو بالای سر ما رساند و پیام توقف داد و سپس گفت چراغ ها را روشن کن وقتی چراغ را روشن کردیم تازه محور را درشب دیدیم ساعت از نه و نیم شب گذشته بود که به دیواندره رسیدم و گفتند آقای ریحانی برادر کاوه و برادر چنگیز عبدی پشت خط تلفن منتظر شما هستند.
هیچ وقت اون خنده از ته دل محمود و چنگیز از یادم نخواهد رفت آنجا که محمود با شادی گفت:رضا دمتگرم شاخ ضد انقلاب رو شکستی و غرورش رو له کردی و قرق شب ها رو در کردستان شکستی.
تا اوندوران در تاریخ جنگ کردستان احدی جگر نکرده بود در شب ستون اسکورت آنهم ستون مهمات را جابجا کند.
راوی سید رضا ریحانی
🌹خاطره ای از گفتگوی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی با رهبر عزیزمان
✍️یکبار آقا مرا صدا زدند و اشاره کردند که جلو بیا. وقتی نزدیک رفتم، کتابی را که در دستانشان بود، باز کردند و عکس چند تن از شهدا را نشان من دادند؛ شهید باکری، شهید باقری و شهید زینالدین. یکی از عکسها، عکس خودم بود. آقا به من گفتند که عکس شما با بقیۀ عکسها چه مطابقتی دارد؟ من هم از اینکه عکس دوران جوانیم بود، عرض کردم ما هم سن و سال بودیم. آقا فرمودند: آنها وظایف خود را انجام دادند و رفتند. مصلحت خداوند بر این بود که شما بمانید و باشید و کاری که چه بسا سختتر از کار آنهاست، انجام دهید. اگر شما نباشید، چه کسی میخواهد این کار را انجام دهد؟