eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
10.4هزار ویدیو
843 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ #دهه۶۰ #کپی_آزاد اینجاسخن ازمن ومانیست،سخن ازمردانیست که عاشورا رابازیافته،سراسر ازذکر«یالیتناکنامعک»لبریز بوده و بال دربال ملائک بسوی کربلارهسپارشدند بگذار اغیارهرگز درنیابندکه ما ازتماشای شهدا سیرنمی‌شویم
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 صوت | خاطره جواد نظامپور ،همرزم شهید کاوه در لشکر ویژه شهدا درخواست هلیکوپتر از شهید صیاد شیرازی به منظور ارسال امکانات به ارتفاعات 2519 - منطقه حاج عمران - عملیات والفجر ۲ - اوایل مرداد ۶۲ گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲ " https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1 تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
📷 تصویر تاریخی از 🌷شهید محمود کاوه در عملیات والفجر دو بر بالین رزمنده مجروح گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲ " https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 خاطره نظامپور، همرزم شهید کاوه در لشکر ویژه شهدا - عملیات والفجر ۲ - اوایل مرداد ۶۲ - منطقه حاج عمران او از شهید صیاد شیرازی درخواست هلیکوپتر کرده تا با آن، مجروحین و شهدا را به اتفاق شهید کاوه به عقب انتقال دهند گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲ " https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1 تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🍃🌷بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم🌷🍃 📆 ۲۹ تیر ۱۳۶۲ - سالروز آغاز عملیات والفجر ۲ در منطقه حاج عمران پس از عملیات والفجر مقدماتى، بار دیگر شرایط جنگ به نحوى مطرح شد که به نظر مى رسید با افزایش توانایى هاى نظامى دشمن، بدون تغییرات اساسى در شیوه نبرد، ادامه جنگ مشکل خواهد بود. از این رو، تا رسیدن به آن نقطه لازم بود روند عملیات ها ادامه یافته تا از رکود جبهه به مدت زیاد جلوگیرى شود. بدین ترتیب، پس از بحث و بررسى مناطق مختلف مقرر شد، عملیات هاى والفجر ،۲ ۳ و ۴ انجام شود. مهم ترین مسأله اى که در این عملیات ها مورد نظر بود، به کارگیرى نیروى اندک، دادن تلفات کم و جلوگیرى از وارد شدن ضربه اساسى به توان یگان ها و تضمین موفقیت عملیات بود. ✅ اهداف عملیات عمليات والفجر2 در منطقه غرب پيرانشهر ، در حد فاصل بين ارتفاعات قمطره و تمرچين ، با اهداف زير تدارک ديده شد : 1 - انهدام نيروي دشمن و گرفتن اسير 2 - تجزيه نيروي دشمن 3 - تصرف ارتفاعات سرکوب منطقه 4 - تصرف پادگان حاج عمران و تسلط بر شهر چومان مصطفي ✅ موقعيت طبيعي و اهميت منطقه: پادگان حاج عمران در موقعيتي سوق الجيشي واقع شده است ؛ بدين ترتيب که از شمال به ارتفاعات چنارستان و کلاشين ، از جنوب به ارتفاعات بسيار مرتفع سکران و کدو و از شرق به ارتفاعات تمرچين و شهر مرزي پيرانشهر ، و از غرب به تنگه دربند و شهر چومان مصطفي عراق ، محدود مي شود . آنچه بر اهميت منطقه و ضرورت تصرف آن مي افزود ، اساسا تبعات بعدي آن بود که قسمتي از آن چنين است : 1 - تسلط بر تردد ضدانقلاب و کنترل آن 2 - ايجاد تسهيلات و پشتيباني لازم از اکراد مسلمانان و مبارز عراقي 3 - فراهم سازي امکان گسترش عمليات نامنظم در خاک عراق 4 - حفظ پيرانشهر از هرگونه تهاجم و تجاوز نيروهاي عراقي 5 - زمينه سازي نزديکي بيشتر به شهر و تاسيسات نفتي کرکوک ✅ موقعیت دشمن در منطقه دشمن در سراسر منطقه، سه رده خط پدافندى داشت که هر رده آن پوشیده از موانع و استحکامات بود و همچنین استعداد دشمن در حدود ۲ تیپ پیاده و یک گردان زرهى، به عنوان نیروى درگیر و یک تیپ پیاده و آتشبار مختلف و مجموعاً ۳۰ یگان در منطقه بود. ✅ مأموریت و طرح مانور مبناى طرح مانور، عملیات تک دورانى (دور زدن دشمن) بود تا بدین وسیله هرگونه فرصت عکس العمل از دشمن گرفته شود، بدین ترتیب که ۴ گردان سمت راست و ۳ گردان سمت چپ وارد عمل مى شدند و پس از دور زدن ارتفاعات، در تنگه دربند الحاق مى نمودند و نهایتاً پاکسازى به طور کامل انجام مى پذیرفت. سازمان رزم و نحوه ادغام نیروهاى سپاه و ارتش بدین شکل بود که مجموعاً ۱۶ گردان از سپاه و ۶ گردان پیاده و یک گردان مکانیزه از نیروى زمینى ارتش در عملیات شرکت داشتند.همچنین پشتیبانى عملیات از سوى هوانیروز، با توجه به موقعیت منطقه و صعب العبور بودن ارتفاعات پیش بینى شد. ✅ شرح عملیات در ساعت ۱ بامداد روز 29تیر 1362 عملیات والفجر ۲ با رمز «یا الله» آغاز شد. قسمتى از نیروهاى خودى ۲۴ ساعت قبل از آغاز تک، به منظور دور زدن دشمن، از خط عزیمت خود حرکت نمودند و پس از ۲ ساعت راهپیمایى موفق شدند خود را به مناطق تعیین شده رسانده، براى شروع عملیات اعلام آمادگى کنند. به رغم این که نیروها پس از ۲ ساعت تأخیر در تمامى محورها، با دشمن درگیر شدند، لیکن پیشروى قابل توجهى صورت گرفت. اما از آن جا که دشمن بر ارتفاعات سرکوب منطقه تسلط داشت، آتش شدید توپخانه اش عملاً مانع از تکمیل و دستیابى به تمامى اهداف عملیات شد، به طورى که همچنان ارتفاعات «کینگ»، ،۲۵۱۹ «بردسر» و «دربند» را در اختیار داشت. در ادامه عملیات در صبح روز 3مرداد 62 روستاى رایات به دست نیروهاى خودى تصرف شد و ضمن محاصره چند روستاى دیگر، گمرک جاده پیرانشهر-حاج عمران آزاد گردید. همچنین پس از آن که نیروهاى خودى بر قسمتى از ارتفاعات ۲۵۱۹ تسلط یافتند، دشمن طى دو نوبت به ارتفاعات یاد شده پاتک نمود که در نوبت اول مجبور به عقب نشینى شد و در نوبت دوم توانست بر قسمتى از آن تسلط یابد. اما پس از آن که هوانیروز امکان یافت که نیروهاى خودى را تدارک کند، مابقى نیروهاى دشمن پاکسازى شدند و بدین ترتیب ارتفاعات ۲۵۱۹ به طور کامل به تصرف نیروى خودى درآمد. همچنین دشمن در تاریخ 5مرداد1362 با ۱۶ فروند هلیکوپتر و با استفاده از هلى برد به یال ارتفاعات کلو حمله کرد که در پى آن ۶ فروند هلى کوپتر خود را از دست داد. یکى از این هلیکوپترها مملو از نیرو بود. نیروى دشمن که در پاتک ها شرکت داشتند، مجموعاً تیپ ۶۶ نیروى مخصوص، تیپ ۵ و تیپ ۹۱ پیاده و نیز تیپ ۱۱۳ و ۴۳۳ پیاده کوهستانى را شامل مى شد. ✅ دستاورد و نتایج عملیات
عملیات حاج عمران، با آزادسازى ۲۰۰ کیلومترمربع از خاک دشمن و تسلط بر قسمتى از ارتفاعات سرکوب منطقه، به پایان رسید. طى این عملیات، مناطق زیر به تصرف نیروهاى خودى درآمد: پاسگاه مرزى تمرچین عراق، پادگان حاج عمران، گمرک مرزى، سلسله ارتفاعات «کلو» و قله استراتژیک (۳۰۰۰ مترى) آن، ارتفاعات ۲۵۱۹ (گردمند)، «سرسول»، ««آزادى» ۳۷۰۰ «سلمان»، ۲۴۰۰ «شیوه کارتا»، «بردزرد»، همچنین آزادسازى روستاهاى زینو «ممى خلان»، «رایات»، «شیوش»، «خوارو»، «میوتان بالا» و« میوتان پایین»، از نتایج این عملیات بود. تسلط رزمندگان اسلام بر شهر چومان مصطفى و حومه آن نیز قسمت دیگرى از دستاوردهاى این عملیات محسوب مى شد. ✅ تلفات دشمن و غنائم مجموع کشته ها و زخمى هاى دشمن به بیش از ۴ هزار نفر رسید، ۲۰۰ نفر به اسارت گرفته شدند و نزدیک به ۵۰ پایگاه دشمن منهدم و یا تصرف گردید. همچنین از مقر تیپ ۹۱ که مأمور حفظ پادگان و منطقه بود مدارک و اسناد بیشمارى به دست آمد که حاکى از روابط عمیق گروهک هاى کومله و دمکرات با حکومت عراق بود.در میان غنائم، چندین قبضه توپ ۱۲۲ م. م، بیش از ۲۰ دستگاه تانک، ده ها دستگاه تفنگ ۱۰۶ با ماشین، انواع مختلف ادوات و نیز مقدار معتنابهى سلاح و مهمات، که از انبار پادگان حاج عمران به دست آمده بود، به چشم مى خورد. لشكر 64 پیاده‌ ارومیه با هدایت قرارگاه عملیاتی شمال غرب و تیپ ویژه شهدا به فرماندهی شهید سردار محمود كاوه نقش بسیار بارزی در عملیات والفجر 2 داشت. پس از طي موفقيت رزمندگان اسلام درعمليات والفجر1 كه در جبهه هاي مياني اجرا شد و طي آن ، ضربات سختي به نيروهاي عراقي وارد آمد ، در شمال غرب و درمناطق سخت و صعب العبور كوهستاني در حد فاصل بين ارتفاعات قمطيره و تمرچين كه مأمني براي اشرار و گروهك هاي ضد انقلاب داخلي نيز بود، منطقه عمليات والفجر دو انتخاب گرديد. دراين منطقه عملياتي، پادگان حاج عمران كه از اهميت سوق الجيشي برخوردار است قرار دارد ، اين پادگان از شمال به ارتفاعات چنارستان و كلاشين، از جنوب به ارتفاعات بسيارمرتفع سكران وكدو، از شرق به ارتفاعات تمرچين و شهر مرزي پيرانشهر و از غرب به تنگه دربند و شهر چومان مصطفي (عراق) محدود مي شود. ✅ خلاصه گزارش عملیات نام‌ عملیات: والفجر2 زمان‌ اجرا : 29تیر 1362 مدت‌ اجرا : 14 روز تلفات‌ دشمن‌ (کشته، زخمی‌ و اسیر) :4200 رمز عملیات: یا الله‌ - یا الله‌ - یا الله‌ مکان‌ اجرا: منطقه‌ مرزی‌ پیرانشهر - حاج‌ عمران‌ ارگان‌های‌ عمل‌کننده: نیروی‌ زمینی‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ و ارتش‌ جمهوری‌ اسلامی‌ اهداف‌ عملیات: انهدام‌ نیروی‌ دشمن، تجزیه‌ آنها و فتح‌ چندین‌ ارتفاع‌ مهم در منطقه‌ و خارج‌ ساختن‌ شهرهای‌ مرزی‌ از زیر آتش‌ توپخانه‌ عراق‌،گشودن جبهه جدید در شمالغرب و بستن یکی از راه های اصلی تردد ضد انقلاب به داخل کشور جبهه : شمال غرب موقعیت : غرب پیرانشهر نوع تک : نیمه گسترده فرماندهی : مشترک سازمان : مشترک استعداد نیروهای درگیر : ایران : 24 گردان پیاده و مکانیزه عراق : 36 گردان پیاده و کماندویی تلفات انسانی عراق : 4200 نفر توضیحات : این عملیات با موفقیت انجام گرفت و منطقه عمومی حاج عمران که مهمترین پادگان نظامی عراق در شمال شرق این کشور بود به تصرف نیروهای ایران در آمده و آتش توپخانه دشمن از شهر پیرانشهر دور گردید . مصطفی ردانی پور ، فرمانده روحانی مشهور اصفهان در پایان این عملیات به شهادت رسید و پیکرش هیچگاه یافت نشد . گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲ " https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1 تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
: در جبهه هر فرد به مدت ۲۴ ساعت، شهردار یا خادم الحسین بود و مسئولیت تهیه ی غذا و مخلفات آن را و همچنین انداختن و جمع کردن سفره، شستن ظروف صبحانه، نهار و شام را بر عهده می گرفت …. البته بچه های دیگر در پهن ڪردن سفره، چیدن لوازم، آوردن خوراڪی ها و جمع کردن و نظافت وسایل کمک می کردند. وقتی قرار بود خودشان غذا درست ڪنند، یکی می پرسید: «برادرا! چی میل دارید؟» و اگر قرار می شد سبزی پلو باشد، دو نفر کارشناس سبزی بیابانی به سراغ سبزی می‌رفتند. یکی دو نفر هم به دنبال هیزم می‌رفتند و آشپز و همدستانش هم مشغول پخت و پز می شدند چنان چه شهردار در نوبت وظیفه اش خوب عمل می کرد و سلیقه به خرج می داد، مرتب برای سلامتی اش صلوات می فرستادند و از او می‌خواستند در پُستش باقی بماند. گاهی این رفتار را برای برادری که خوب از عهده‌ی کار برنیامده بود انجام می دادند تا در این کار استاد شود و با او شوخی می ڪردند ڪه «ننه چرا غذا سرد است؟» چرا غذا کم نمک است و از این حرف ها… گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲ " https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1 تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رفتار بعثیون صدامی با اسرای غواص دوران جنگ تحمیلی گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲ " https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
✍️استاد فاطمی نیا : مشاجره ها و نزاع ها، نور باطن را خاموش می کند . بسیاری از بی حالی ها و عدم نشاط ها به جهت مشاجرات و درگیری های لفظی است. کم منزلی داریم که در آن پرخاش و تندی نباشد! روزی چند تا پرخاش باشد، برکات را از منزل می برد. حتی اگر حق هم با تو بود ، در امور جزئی و شخصی مشاجره نکن ، چون کدورت می آورد. مرحوم علامه جعفری از صاحب دلی نقل کرد : در موضوعی که گمان می کردم حق با من است ، داشتم با همسرم مشاجره می کردم؛ ناگهان صورت باطنی غضبم را نشانم دادند ! بسیار کریه و زشت بود! آن صورت نزدیکم آمد و گفت : ای کثیف! ساکت شو! همین که متنبه شدم فوراً دست همسرم را بوسیدم و عذرخواهی کردم! 📚برگرفته از سخنان مرحوم استاد فاطمی نیا گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲ " https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
اے قاصدان رسانید پیغام دوست بر دوست تابِ دگر نشاید بر هجرتان کشیدن گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲ " https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
از زخم، شناسنامه دارند هنوز در مسجد خون اقامه دارند هنوز آنان همه از تبار باران بودند رفتند، ولی ادامه دارند هنوز گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲ " https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
شهدا، مرگ را به سخره گرفته‌اند تا ما به حقارت دنیا بخندیم .... سال ۱۳۶۳ در زمان عمليات بدر ؛ ما جزو رزمندگان گردان حضرت‌رسولﷺ از لشكر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) بوديم. بچه‌های كادر گردان، از جمله شهيدان امير جوادی و فرمانده گردان، سیدمصطفی حاج سيدجوادی، آماده عزيمت به منطقه برای شناسايی شدند. آن ها هنگام اعزام، سخت همديگر را در آغوش گرفتند. هر دو جزو بچه‌های خنده‌رو، مهربان و صميمی لشکر بودند. هنگام خداحافظی در اصل مرگ را به سخره گرفته بودند !! امير جوادی با خنده گفت: « سيد اگر شهيد شدی كه می‌شوی، ما را در آن دنيا شفاعت كن. » سيدمصطفی هم به امير همين را گفت و امير هم خندید تا رد گم كرده باشد! آن دو نفر خيلی زود به شهادت رسيدند. راوی: سيدابراهيم موسوی منبع: کتاب ماندگاران ،۱۳۹۰ حسن شكيب‌زاده / نشر شاهد گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲ " https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
یگان قاطریزه در جبهه ... حمل تیربار تک لول ۱۴/۵ میلیمتری با قاطر این تیربار علیه اهداف هوایی و زمینی مورد استفاده قرار می گیرد. دوران گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲ " https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
قاطرهای هوشمند😊 در حسينيه شهيد حاج همت در مراسمی بود. با حضور برادران اعزام مجدد. سخنران که از برادران روحانی تبليغی _ رزمی بود، ضمن صحبت‌هايش گفت: در يکی از مناطق ، با چند قاطر که بارشان سلاح و مهمات و تجهيزات بود، راهی منطقه عملياتی بوديم. عراقی ها با شليک توپ و خمپاره ردّ ما را می ‌زدند. منتها چون فاصله زيادی با ما داشتند، گلوله‌هايشان کارگر نبود. نکته قابل توجه اين بود که وقتی با شنيدن سوت يا سفير توپ روی زمين دراز می‌کشيديم، قاطرها نيز کنار ما زانو می ‌زدند و هرچند بار اين عمل تکرار می ‌شد، آن ها نيز رو به زمين می ‌خوابيدند.😊 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲ " https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
ورود ترکش و خمپاره بدون اجازه خدا 🚫 است گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲ " https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 حتماً ببینید... 📽 از صحنه های نادر فیلم برداری شده در زمان جنگ عمل جراحی شجاعانه‌ دکتر ایرج محجوب در آمبولانس در زمان جنگ ایران و عراق که خمپاره عمل نکرده در پای یک رزمنده اصابت کرده بود. گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲ " https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
💠 تلاش جراحان برای بیرون آوردن خمپاره ۶۰ عمل نکرده از دست یک رزمنده !! 🔹 دوران گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲ " https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
دفاع مقدس
💠 تلاش جراحان برای بیرون آوردن خمپاره ۶۰ عمل نکرده از دست یک رزمنده !! 🔹 دوران #جنگ_تحمیلی گروه وا
💠 گلوله خمپاره 60 در بازوی رزمنده رامسری‼️ 🔹فوری مقداری آذوقه تهیه کردیم و به اتفاق یکی از همرزمان، سوار بلم شدیم و به سمت سنگر یاسر به راه افتادیم. همین که از میان آب راه گذشتیم، ناگهان دریافتیم که انبوهی از نیزارها بر اثر اثابت گلوله خمپاره 60 دشمن، از بین رفته و سطح آب را گرفته اند. اندکی جلوتر رفتیم، سنگری بدون استتار نظرمان را جلب کرد؛ متوجه شدیم که آن سنگر، همان سنگر یاسر است که نیزارهای اطراف آن به دلیل آتش زیاد دشمن، از بین رفته است. کمی قایق را به طرف جلو راندیم، مشاهده کردیم دشمن از محل اولیه خود به طرف ما پیشروی کرده، موضع خود را تغییر داده و کاملاً بر سنگرهای ما مسلط شده است. ناچار غذا و آذوقه را در میان دو دستم قرار دادم و خود را به داخل آب انداختم. به برادری که قایق را هدایت می کرد، گفتم قایق را از دید دشمن استتار کن. سپس شنا کنان خود را به سنگر کمین یاسر رساندم. دشمن دقیقاً محل سنگر را شناسایی کرده بود. گلوله هایی که به سوی این سنگر پرتاب می شد، به نزدیک سنگر اصابت می کرد. گرد و خاک حاصل از برخورد گلوله ها با کیسه های خاکی که در اطراف سنگر چیده شده بود، بچه ها را آزار می داد، به همین دلیل مظلومانه در گوشه سنگر کز کرده و فقط با ائمه معصومین راز و نیاز می کردند و از آن بزرگواران استمداد می طلبیدند. خود را به درون سوله رساندم و موقعیت شان را بررسی کردم. برای ارسال پیام و گزارش وضعیت به گروهان، از سوله بیرون رفتم و روی پل شناور(آکاسیف) نشستم. گوشی بیسیم را برداشتم و مشغول ارسال پیام شدم. دکمه گوشی را فشار دادم. (یاسر... یاسر...یاسر...علی) در همین حین، ناگهان شی سنگینی به شدت به دستم اثابت کرد و من را روی پل شناور کوفت. بچه های داخل سنگر نیز بر اثر گلوله دیگری مجروح شده و دائم «حسین... حسین» می گفتند. چون مسئولیت آن ها را هم برعهده داشتم، جراحت خودم را فراموش کردم و به آنان گفتم: «ماندن در این سنگر خطرناک است، هر چه زودتر خودتان را به داخل آب بیاندازید و شناکنان از محل سنگر دور شوید.». آن ها هم همین کار را کردند. وقتی که می خواستم از جایم برخیزم و خود را به آب بیاندازم، ناگهان تیری به کمرم اصابت کرد و درد و سوزش آن سراسر وجودم را فراگرفت. اما با این اوصاف به درون آب پریدم اما متوجه شدم دست چپم قادر به حرکت کردن نیست. فکر کردم شاید دست چپم قطع شده! به هر حال حدود بیست متر از مسیر را با این وضعیت و به طور شناکنان پیمودم و خود را به همرزمانم رساندم. به یکی از بچه ها گفتم: پل شناوری را بیاورد تا با استفاده از آن به طرف پاسگاه بروم. دو نفر از همرزمانم یعنی (ایرج) و (رکنی) پل شناور را از دیگر پل ها جدا کرده و آن را نزد من آوردند، ابتدا دست راستم را روی پل قرار دادم. هر چه تقلا کردم نتوانستم دست چپم را بلند کنم. بالاخره به کمک بچه ها توانستم خودم را بالا بکشم. روی پل نشستم و به دست مجروهم با دقت نگاه کردم. با کمال تعجب یک گلوله خمپاره 60 را در قسمتی از ساعدم مشاهده کردم! سر خود را برگرداندم و دیدم، سر گلوله خمپاره از پشت بازویم خارج شده است، در واقع گلوله خمپاره، ساعد و بازویم را به همدیگر دوخته بود. این صحنه عجیب، حتی برای خودم که تماشاگر آن بودم، باورکردنی نبود. سپس به چاشنی و ماسوله ی گلوله خیره شدم، فهمیدم هر دو به وسیله سوزن مربوطه، ضربه خورده و آماده انفجار هستند. وحشت سراسر وجودم را فرا گفت. فوری به بچه ها گفتم: «از من دور بشید....!» همگی فاصله گرفتند. لحظه های بسیار سخت و نفس گیری بود و دلهره عجیبی بر من مستولی شده بود. هر لحظه احتمال داشت، تکه تکه شوم. بعد از حدود 3 ساعت، به قرارگاه خاتم الانبیا(ع) رسیدیم. در محل بهداری، همه کارکنان بهداری از ترس اینکه مبادا گلوله خمپاره منفجر شود، از من دور شدند. گلوله خمپاره حدود 9 ساعت در بازویم بود، تا اینکه بالاخره یکی از برادران تخریب چی سپاه را آوردند. آن برادر به طور دقیق گلوله را بررسی کرد اما جایی از گلوله را برای خنثی کردن نیافت. وی با حالت افسرده ای گفت: «متاسفم! هیچ کاری از دست من بر نمی آِید». در نهایت به دستور پزشکان، برای اقدام های بعدی وارد محل بهداری شدم. همه کارکنان دورم حلقه زده و با حال شگفت آوری به من خیره شدند. سپس عکس های متعددی از دستم که حاوی گلوله خمپاره بود، گرفتند. بعد از این مرحله مرا بیهوش کردند. وقتی چشم باز کردم در کمال ناباوری، دست چپم را دیدم که هنوز سرجایش بود اما خبری از خمپاره نبود، به هرترتیب تلاش فداکارانه تیم پزشکی نتیجه داد و آقای دکترمهاجر و سایر همکارانش، بدون اینکه دستم را قطع کنند، در جریان یک عمل جراحی حساس و نفس گیر، خمپاره را از دستم خارج کردند و کلیه عصب های دستم که بر اثر اصابت گلوله خمپاره قطع شده بود، به همدیگر پیوند زدند. 🔹 دوران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 کجایید ای شهیدان خدایی 🍀 بلاجویان دشت کربلایی 🎥 | شهدایی که در این کلیپ روی ماهشان را می بینید به ترتیب:👇 . -شهید حاج محمد ابراهیم همت -شهید علی اکبر هاشمی -شهید آقا مهدی باکری -شهید حمید باکری -شهید حاج حسن تهرانی مقدم -شهید محمد رضا کارور -شهید حاج احمد کاظمی -شهید حاج داوود کریمی -شهید بهمن نجفی -شهید محمد بالاپور -شهید غلامحسین رزاقی -شهید مرتضی یاغچیان -شهید سید محمد رضا دستواره -شهید علی اکبر حاجی پور -شهید مرتضی ستاریان -شهید حاج محمد عبادیان -شهید علیرضا ناهیدی -شهید حسن زمانی -شهید اسدالله پازوکی -شهید رسول خالقی پور 🏴السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س) 🔹 دوران گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲ " https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
هدایت شده از عکس‌هاے زیرخاکے
💠 محمود خالقی پور در گذر زمان ⏳ 📷 حاج محمود خالقی پور ، پدر شهیدان خالقی پور او خود نیز از رزمندگان دفاع مقدس بود که در تیرماه 1395 به فرزندان شهیدش پیوست ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📺 عکس‌هاے زیرخاکے https://chat.whatsapp.com/Fx3SaURZyl904kbhkYzShq
هدایت شده از عکس‌هاے زیرخاکے
🌷 شهید ، سردار سرفراز ۳۱_عاشورا - جانشین شهید مهدی باکری 🌱 دوران نوجوانی 🌷 دوران دفاع مقدس ا🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱 گروه واتساپ عکس‌هاے زیرخاکے https://chat.whatsapp.com/Fx3SaURZyl904kbhkYzShq تلگرام https://t.me/Axe_zirkhaki ایتا https://eitaa.com/Axe_zirkhakii 📽 مجموعہ عڪس‌ها، فیلم‌ها و فایل‌هاے صوتے قدیمے 📢
دفاع مقدس
🌺 کجایید ای شهیدان خدایی 🍀 بلاجویان دشت کربلایی 🎥 #کلیپ | شهدایی که در این کلیپ روی ماهشان را می
شهدا 😁 ⁉️ پای چپ یا راست !! .. توی سنگر هر کس مسئول کاری بود . یک بار خمپاره ای آمد و خورد کنار سنگر 😮 به خودمان که آمدیم ، دیدیم رسول پای راستش را با چفیه بسته است. نمی توانست درست راه برود . از آن به بعد کارهای رسول را هم بقیه بچه ها انجام دادند .. کم کم بچه ها به رسول شک کردند ، 😕 یک شب چفیه را از پای راستش باز کردند و بستند به پای چپش .😆 صبح بلند شد ، راه افتاد ، پای چپش لنگید !😨😲 سنگر از خنده بچه ها رفت روی هوا !!😄😃😂 تا می خورد زدنش و مجبورش کردن تا یه هفته کارای سنگر رو انجام بده!! خیلی شوخ بود ، همیشه به بچه ها روحیه می داد ، اصلا بدون رسول خوش نمی گذشت .. 💕 شهید رسول خالقی پور 😊 و از سیره شهدا بود . . . روحشون شاد🥀 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲ " https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
دفاع مقدس
#طنز شهدا 😁 ⁉️ پای چپ یا راست !! .. توی سنگر هر کس مسئول کاری بود . یک بار خمپاره ای آمد و خورد
🕊🕊 شهید رسول خالقی پور از زبان خود شهید چند روز قبل از آخرین عملیات درست در ایامی که قطعنامه امضاء شده بود، دشمن دوباره در جبهه غرب از اسلام آباد و در جنوب از منطقه "پاسگاه زید" شروع به حمله کرد و گردان ما می بایست به منطقه شلمچه در جنوب می ر فت. درست در آن هنگام بود که شهید رسول خالقی پور در جمع بچه ها گفت:👇👇 🌿 بچه ها باب شهادت دوباره کمی باز شده است (کرکرهء شهادت کمی بالا رفته ) و ما فرصت کمی داریم، هر کسی شهادت می خواهد باید شیرجه بزند. من هم مثل فیلم ها در لحظه آخر کشته می شوم و روی مرز بین المللی به زمین می افتم. بعد نیروهای سازمان ملل در حالی که سوت پایان را می زنند می آیند و درست بالای سر من پرچم های سفید خود را در زمین فرو می کنند. بعد خانواده هایمان می آیند و ا جساد ما را می برند. 🌷شهید رسول خالقی پور به همراه برادر و چند همرزم دیگرش دو روز بعد در واپسین لحظه های جنگ روی جاده مرزی بین آبادان و بصره جان به جان آفرین تسلیم کردند و پیکر های پاکشان تا چهل روز بعد نیز در همان محل باقی ماند. تا اینکه پدر شهیدان خالقی پور به همراه چند تن از دوستان وهمرزمان شهید به منطقه رفته و اجساد مطهر ایشان را شناسایی و به محل دفنشان در قطعه ۲۷بهشت زهرای تهران منتقل می کنند . روحشان متعالی باد . گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲ " https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1