#عملیات_کربلای_۲
فتح ارتفاعات استراتژیک در محور حاج عمران
عمليات کربلای ۲ در ساعت ۱ بامداد ۱۰ شهريورماه ۱۳۶۵ با رمز مبارک یااباعبداللهالحسین(علیهالسلام) در منطقهی "حاج عمران" و با هدف انهدام نیروهای دشمن و تسلط بر ارتفاعات حساس منطقه (ارتفاع مهم ۲۵۱۹ و شهید صدر)؛ با شرکت يک تيپ از لشکر۱۰ سيدالشهدا(ع) ، تيپ ۹ بدر، ۱۲ قائم، ۲۱ امام رضا(ع)، ۱۰۵ قدس، ۱۵۵ ویژه شهدا که در مجموع به استعداد ۲۸ گردان از سپاه پاسداران آغاز گردید.
در اين عمليات ۲۲۰۰ کیلومتر مربع از خاک کشورمان آزاد شد و ارتفاعات ۲۴۳۵، ۲۲۰۰، ۱۶۰۰، ۱۷۰۰، ۱۸۰۰ و ۲۰۰۰، در منطقه حاج عمران به تصرف رزمندگان اسلام درآمد. سه هزار نفر از نیروهای دشمن متجاوز بعثی کشته یا زخمی و ۲۰۰ تن اسیر شدند.
▪️در این عملیات "سردار محمود کاوه" فرمانده تیپ ویژه شهدا و "سردار محمود قلیپور" رئیس ستاد لشکر قدس به درجه شهادت رسیدند.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
📷. (عکس پایین): #لشکر_قدس_گیلان
#حماسهسازان_عملیات_کربلای۲
عملیات کربلای ۲ ، اولین عملیاتی بود که رزمندگان گیلانی در قالبِ یک لشکر، بصورت مستقل، در جنگ تحمیلی به حماسه آفرینی پرداختند. در این عملیات حدود ۱۹۸ نفر از فرزندان دیار میرزاکوچکخان جنگلی به شهادت رسیدند. به طوری که مقام معظم رهبری آیتالله خامنهای دربارهی نقش لشکر۱۶ قدس در عملیات کربلای ۲ فرمودند: «نیروهای گیلانی در عملیات کربلای ۲، کربلای دیگری آفریدند»
🌷 #شهید_عیسی_کره_ای
#اطلاعات_عملیات #لشگر_10 در #عملیات_کربلای_۴
شهادت: صبح عملیات در نزدیکی مسجدجامع خرمشهر / ۴ دی ۶۵
#عیسایی_که_در_روز_تولد_مسیح_به_شهادت_رسید
#شهید_عیسی_کره_ایی
🏷 #برادران_بهشتی 🌿🌸☘
#از_لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
اهل فریدونکنار بودند. ، عضو گردان یا رسول از لشکر ویژه ۲۵ کربلا
در #عملیات_کربلای_۴ ؛ مهدی و برادرش عسگری، هر دو غواص بودند. شب عملیات، عسگری شهید می شود ... و مهدی می گوید
: من بدون برادرم برنمی گردم مازندران.
می رود که پیکرش را به عقب بیاورد، او هم شهید می شود . آنها هر دو در یک روز برمیگردن فریدونکنار!!!
برادر بزرگترشان، علی رحیمی نیز ده ماه قبل در عملیات والفجر هشت در #فاو بشهادت رسیده بود...
🩸 #خون_دلها_خورده_ایم
شادی روح شهیدان رحیمی صلوات 🌴
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
7.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#عملیات_کربلای_۴
📽 کناره رودخانه #اروندرود ، دقایقی مانده به آغاز عملیات عاشورایی #کربلای_چهار ، آماده شدن غواصان خط شکن گردان حضرت ولی عصر عج #لشگر_۳۱_عاشورا برای زدن به آب خروشان اروندرود و حرکت به سوی خطوط پدافندی عراقی ها
🎙#صوت | #شهید_مرتضی_آوینی : بگذار اغيار هرگز در نيابند که اين قلب های ما از چه اشتیاق و شور و نشاطی مالامال است و سر ما در هوای کدامین یار ، خود را از پا نمی شناسد.
بگذار اغيار هرگز در نیابند...
چه روزگار شگفتی !
ا🌱💦🌱💦🌱💦🌱💦🌱
⭕️ پ.ن: بسیاری از عزیزان حاضر در این فیلم در عملیات های عاشورایی #کربلای_چهار_پنج به درجه والای شهادت نائل آمدند که پیکر بعضی هایشان هنوز یافت نشده و همچنان از نظرها پنهان می باشد .
کانال دفاع مقدس
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
16.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 #کربلای_۵
📽 فیلمی زیبا و خاطره برانگیز از سرزمین خونرنگ #شلمچه و حال و هوای رزمنده ها در عملیات عاشورایی #کربلای_پنج
♦️ #عملیات_کربلای_۵ در زمستان ۶۵ با رمز مبارک یا زهرا (س) در منطقه عمومی #شلمچه انجام گردید. ایثار و فداکاری رزمندگان اسلام در این عملیات به حدی بود که ارتش بغث عراق و حامیان صدام را به وحشت و اضطراب انداخت!!
🎙 #شهید آوینی :
... قرنهاست كه فرياد «هل من ناصر» سيدالشهدا(ع) پهنهی زمان را پيموده است و چون نفخات حياتبخش روح القدس بر هر زمين مردهای كه گذشته است آن را به حيات عشق بارور ساخته و اينچنين ، همهی تاريخ تو گويی روزی بيش نيست و آن روز عاشوراست. راهيان كربلا را بنگر و به ياد آر ورق پارههای تقويم تاريخ را كه می گويد هزار و سيصد و چهل و پنج سال است كه از عاشورا ميگذرد. و تو از خود می پرسی : پس اين همه شور و اشتياق و اين همه شتاب در اين راهيان شيدايی كربلا از چيست؟ ....
#دفاع_مقدس
#عملیات_کربلای_۵
#رزمندگان
#غواصان
📡 کانال #دفاع_مقدس
23.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 #کربلای_هشت
📽 فیلمی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از منطقه عملیاتی #شلمچه و حال و هوای رزمندگان اسلام در #عملیات_کربلای_۸ با گفتارهایی زیبا و شنیدنی از سید شهیدان اهل قلم #شهید_مرتضی_آوینی
🌸 یاد باد یاد مردان مرد...
🇮🇷 عملیات #کربلای_۸ با هدف انهدام نیروهای دشمن و تحکیم مواضع به دست آمده در عملیات کربلای پنج ، ۱۸ فروردین ماه ۱۳۶۶ در منطقه عملیاتی شلمچه و منطقه آبگرفتگی شمال بوبيان در شرق بصره عراق توسط رزمندگان نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مدت پنج روز اجرا شد که منجر به پاکسازی وسیعی از منطقه عملیاتی و تلفات سنگین به ارتش متجاوز بعث عراق گردید .
🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد...
#دفاع_مقدس
#رزمندگان_اسلام
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
52.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 #کربلای_۸
📽 فیلمی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از منطقه عملیاتی #شلمچه و حال و هوای رزمندگان اسلام در خطوط پدافندی #عملیات_کربلای_۸ با گفتاری زیبا و شنیدنی از سید شهیدان اهل قلم #شهید_مرتضی_آوینی
🌸 یاد باد یاد مردان مرد...
🇮🇷 عملیات کربلای ۸ با هدف انهدام نیروهای دشمن و تحکیم مواضع به دست آمده در عملیات کربلای پنج ، ۱۸ فروردین ماه ۱۳۶۶ در منطقه عملیاتی شلمچه و منطقه آبگرفتگی شمال بوبيان در شرق بصره عراق توسط رزمندگان نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مدت پنج روز اجرا شد که منجر به پاکسازی وسیعی از منطقه عملیاتی و تلفات سنگین به ارتش متجاوز بعث عراق گردید .
🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد...
#دفاع_مقدس
#رزمندگان_اسلام
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
لحظه ی تلخ وداع ؛
۲۸ فروردین ۱۳۶۶
شمالغرب بانه ، بوالحسن
از راست نشسته: شهید احمد قندی
بالایِ سر خواهرزادهاش "شهید خیامنیا"
#وداع_یاران
#عملیات_کربلای_۱۰
#یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات
جان خود را
برای نجاتِ همرزمشان میدادند!
جبهه ریا نداشت ؛
سراسر عشق بود ...
دیماه ۱۳۶۵، شلمچه
منطقه عمومی خرمشهر
«قاسم عیوضی»، جعفر لشکری را
که در عملیات کربلای۵ مجروح شد
بر دوش خود به اورژانس رساند
اما در بازگشت بر اثر اصابت ترکش
به درجهی شهادت رسید ...
عکاس : محمود بدرفر
#قهرمان_وطن
#عملیات_کربلای_۵
#شهید_قاسم_عیوضی
16.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #فیلم_کوتاه
#عملیات_کربلای_۱
آزادسازی مهران
✅ پخش بمناسبت سالروز عملیات کربلای ۱ و آزادسازی شهر مهران
📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊
#بوی_عطر_گل_یاس
☀️ حوالی ظهر بود، گرما بیداد می کرد، دشمن که از ارتفاعات قلاویزان تارانده شده بود با تمام قوا سعی در باز پس گیری ارتفاعات داشت، نور آفتاب به سود آنها بود ، رزمنده ها که تمام شب مشغول عملیات بودند در این ساعات کمی خسته به نظر می آمدند.تدارکات نرسیده بود و بچه ها تشنه بودند.
در جاییکه فرمانده مقرر کرده بود ، خسته وتشنه کیسه های شن را پر می کردند تا از گزند ترکشهای توپ و خمپاره در امان باشند. سنگرها بدون سقف بود ، چون نه فرصتی برای این کار بود و نه خبری از تدارکات بود.
دوربینم را برداشتم و برای گرفتن عکس در مسیر خاکریز حرکت کردم.صدای سوت توپ و خمپاره باعث می شد دائم که خیز بروم ، بچه های رزمنده دیگربه خوبی با این صداها آشنا هستند . گوشها عادت میکند و میتوانی بفهمی که این صدای توپ از طرف خودیهاست یا دشمن تا بیجا خیز نروی!
نمی دانم برای چند دقیقه چه شد که عراقیها جهنمی به پا کردند و آنچنان آتشی روی ما ریختند که مدتی درازکش روی زمین ماندم و با اصابت هر خمپاره و توپی بالا و پایین می شدم . کمی آرامش که ایجاد شد بلند شدم تا اطرافم را بینم . در ابتدا دود حاصل از این همه انفجار و خاک باعث شد درست متوجه اوضاع نشوم ،گوش هایم تقریبا چیزی نمیشنید، به نظرم آمد که زمان از حرکت باز ایستاده و متوقف شده ، از موج انفجارها کمی گیج بودم.
دیدم بچه های زیادی به روی زمین افتاد ه اند ، در همین زمان نگاهم به صورت نوجوانی افتاد که صورتش از برخورد خمپاره به نزدیکیش سیاه شده بود و ترکشهای آن تمامی صورتش را گرفته بود . بی اختیار دوربینم را بالا آوردم و عکسی از او گرفتم. در حال حرکت بود و برای اینکه به زمین نیفتد از لبه های سنگرهای شنی کمک میگرفت. جلو رفتم ، صدای زمزمه اش را می شنیدم ، به آرامی می گفت:
🕌 #آقا_اومدم
🌴 #حسین_جان_اومدم
وقتی به او رسیدم دیگر رمقی برایش باقی نمانده بود و به زمین افتاد. او را به آرامی بغل کردم ،همچنان نجوا می کرد. با تمام وجود امدادگر را صدا زدم. صورتش را بوسیدم و به او گفتم :عزیزم ، فدات بشم ، چیزی نیست و نا امیدانه برگشتم و باز امدادگر را به یاری خواستم.
حالا اشک هایم با خونهای زلال او در هم آمیخته شده بود، دیگر نجوا نمی کرد و به آسمان چشم دوخته بود . امدادگر آمد ، اما..،.لحظه ای بعد گفت :"کاری از دستم بر نمی یاد ، شهید شده ، برادر زحمت می کشی ببریش معراج شهدا...!(معراج شهدا جایی بود که وقتی بچه ها شهید می شدند ، آنها را کنار هم می گذاشتند تا بچه های گردان تعاون آنها را به عقب منتقل کنند.)
در حالیکه تمام بدنم می لرزید او را بغل کردم ، انگار فرشتگان زیر پیکر پاکش را گرفته بودند. آنقدر سبک بود که به راحتی در بغلم جای گرفت و از زمین بلندش کردم. امدادگر با دست محل معراج شهدا را نشان داد .قبل از اینکه او را در کنار سایر شهدا بگذارم. صورتش را بارها و بارها بوییدم و بوسیدم ، به خدا بوی عطر گل یاس میداد...
✍🏻 راوی : عکاس دفاع مقدس
سید مسعود شجاعی طباطبایی
📷 #جنگ_به_روایت_تصویر
#دفاع_مقدس
#نوجوانان
#عملیات_کربلای_۱
🗓 ۹ تا ۱۹ تیرماه ۱۳۶۵ - سالگرد عملیات کربلای یک — آزادسازی مهران
ا🇮🇷 یاد شهدا، کمتر از شهادت نیست...🌷
ا▪️▫️▪️▫️▪️▫️▫️▪️▫️▪️
📡 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
📡 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
#بوی_عطر_گل_یاس
☀️ حوالی ظهر بود، گرما بیداد می کرد، دشمن که از ارتفاعات قلاویزان تارانده شده بود با تمام قوا سعی در باز پس گیری ارتفاعات داشت، نور آفتاب به سود آنها بود ، رزمنده ها که تمام شب مشغول عملیات بودند در این ساعات کمی خسته به نظر می آمدند.تدارکات نرسیده بود و بچه ها تشنه بودند.
در جاییکه فرمانده مقرر کرده بود ، خسته وتشنه کیسه های شن را پر می کردند تا از گزند ترکشهای توپ و خمپاره در امان باشند. سنگرها بدون سقف بود ، چون نه فرصتی برای این کار بود و نه خبری از تدارکات بود.
دوربینم را برداشتم و برای گرفتن عکس در مسیر خاکریز حرکت کردم.صدای سوت توپ و خمپاره باعث می شد دائم که خیز بروم ، بچه های رزمنده دیگربه خوبی با این صداها آشنا هستند . گوشها عادت میکند و میتوانی بفهمی که این صدای توپ از طرف خودیهاست یا دشمن تا بیجا خیز نروی!
نمی دانم برای چند دقیقه چه شد که عراقیها جهنمی به پا کردند و آنچنان آتشی روی ما ریختند که مدتی درازکش روی زمین ماندم و با اصابت هر خمپاره و توپی بالا و پایین می شدم . کمی آرامش که ایجاد شد بلند شدم تا اطرافم را بینم . در ابتدا دود حاصل از این همه انفجار و خاک باعث شد درست متوجه اوضاع نشوم ،گوش هایم تقریبا چیزی نمیشنید، به نظرم آمد که زمان از حرکت باز ایستاده و متوقف شده ، از موج انفجارها کمی گیج بودم.
دیدم بچه های زیادی به روی زمین افتاد ه اند ، در همین زمان نگاهم به صورت نوجوانی افتاد که صورتش از برخورد خمپاره به نزدیکیش سیاه شده بود و ترکشهای آن تمامی صورتش را گرفته بود . بی اختیار دوربینم را بالا آوردم و عکسی از او گرفتم. در حال حرکت بود و برای اینکه به زمین نیفتد از لبه های سنگرهای شنی کمک میگرفت. جلو رفتم ، صدای زمزمه اش را می شنیدم ، به آرامی می گفت:
🕌 #آقا_اومدم
🌴 #حسین_جان_اومدم
وقتی به او رسیدم دیگر رمقی برایش باقی نمانده بود و به زمین افتاد. او را به آرامی بغل کردم ،همچنان نجوا می کرد. با تمام وجود امدادگر را صدا زدم. صورتش را بوسیدم و به او گفتم :عزیزم ، فدات بشم ، چیزی نیست و نا امیدانه برگشتم و باز امدادگر را به یاری خواستم.
حالا اشک هایم با خونهای زلال او در هم آمیخته شده بود، دیگر نجوا نمی کرد و به آسمان چشم دوخته بود . امدادگر آمد ، اما..،.لحظه ای بعد گفت :"کاری از دستم بر نمی یاد ، شهید شده ، برادر زحمت می کشی ببریش معراج شهدا...!(معراج شهدا جایی بود که وقتی بچه ها شهید می شدند ، آنها را کنار هم می گذاشتند تا بچه های گردان تعاون آنها را به عقب منتقل کنند.)
در حالیکه تمام بدنم می لرزید او را بغل کردم ، انگار فرشتگان زیر پیکر پاکش را گرفته بودند. آنقدر سبک بود که به راحتی در بغلم جای گرفت و از زمین بلندش کردم. امدادگر با دست محل معراج شهدا را نشان داد .قبل از اینکه او را در کنار سایر شهدا بگذارم. صورتش را بارها و بارها بوییدم و بوسیدم ، به خدا بوی عطر گل یاس میداد...
✍🏻 راوی : عکاس دفاع مقدس
سید مسعود شجاعی طباطبایی
📷 #جنگ_به_روایت_تصویر
#دفاع_مقدس
#نوجوانان
#عملیات_کربلای_۱
🗓 ۹ تا ۱۹ تیرماه ۱۳۶۵ - سالگرد عملیات کربلای یک — آزادسازی مهران
ا🇮🇷 یاد شهدا، کمتر از شهادت نیست...🌷
ا▪️▫️▪️▫️▪️▫️▫️▪️▫️▪️
📡 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است