eitaa logo
دفاع مقدس
3.6هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
10هزار ویدیو
833 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷سردار شهید "حبیب جنت‌مکان" ⚪️ رزمنده ای که هیچگاه خاک و سنگر جبهه را ترک نکرد. 🔹 شهید مدافع حـرم، 🕊 شهادت: ٢٧ فروردین ١٣۹۴_ منطقه صلاح الدین عراق 💠 مزار مطهر: بهشت آباد اهواز •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• 🌴 کانال : روایتگر رویدادهای جنگ .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
🌷سردار شهید "حبیب جنت‌مکان" ⚪️ رزمنده ای که هیچگاه خاک و سنگر جبهه را ترک نکرد. 🔹 شهید مدافع حـرم،
📌 رزمنده ای که هیچگاه خاک جبهه را ترک نکرد. 🔹 متولد: یکم فروردین ۱۳۴۰ در منطقه چنیبه سفلی اهواز ◇ همیشه در راهپیمایی ها شرکت می کرد در زمان پیروزی انقلاب ۱۷ سال داشت، با تشکیل کمیته انقلاب اسلامی به عضویت این نهاد درآمد، ۱۹ ساله بود که جنگ شروع شد از شروع تا پایان جنگ در جبهه حضور داشتند. ◇ بیشتر عمر خود را در میدان های رزم مشغول به خدمت بودند و به قول همسرش باید پرسید: که حاج حبیب چند بار به خانه آمد نه این که پرسیده شود چند بار به جبهه رفتند؟! و همیشه در بین همکارانش معروف بود به «پیک جنگ» و خبر از جنگ می آورد. ◇ وی در عملیات های مختلفی شرکت داشت؛ همراه تیپ امام حسن(ع)؛ گردان امیرالمؤمنین(ع)، جعفرطیار(ع) و سایر یگان های خوزستان ◇ از راویان و جانبازان دفاع مقدس بود و همراه با کاروان های ر"اهیان نور" به مناطق عملیاتی می رفت. او تاکید بسیار داشت که باید واقعیت های جنگ را برای مردم بازگو کرد. ◇ شهید عزیز در دوران جنگ ۹ بار مجروح شد. (۴۵ درصد جانبازی). یک ریه و یک کلیه اش از کار افتاده بود. همچنین بدلیل وجود ترکش در ناحیه کمر، نمی توانست راحت بنشید. ◇ حاج حبیب، بعد از جنگ، با وجود اینکه مجروح بود و جسم بیماری داشت، هیچ گاه آرام و قرار نداشت و هرجا که لازم می دید حضورش موثر است، به آنجا می شتافت و وظیفه خود را انجام می داد. ◇ با شنیدن خبر حمله داعشیان سفاک به عراق، داوطلبانه به آنجا اعزام شد و در لشکری که زیر نظر عتبات بود، تجربیات خود در دفاع مقدس را به نیروها انتقال داد. ◇ وی سرانجام در منطقه بیجی استان صلاح الدین عراق در حین انجام ماموریت در روز ۲۷ فروردین سال ۹۴ توسط بمب و تله های انفجاری کنترل از راه دور گروهک داعش، به شهادت رسید🕊🕊 🕌 تابوت شهید را برای طواف به حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام انتقال دادند و تقدیر چنان بود که پیکر مطهر از شب تا صبح روز بعد در جوار آقا ابوالفضل العباس (ع) ماند. مسئولین عتبات عنوان نمودند که: چنین امری تا کنون در حرم مطهر سابقه نداشته است!! 🌴 در بین الحرمین، مردم عراق و زائران ایرانی تشیع باشکوهی برای او برگزار کردند و سرانجام در ۳۱ فروردین، پیکر شهید بزرگوار در بهشت آباد اهواز در کنار همرزمانش به خاک سپرده شد. 🌴 کانال
پاره شود پیکرت ای آسمان.mp3
6.2M
🏴در ایام شهادت مظلومانه بی بی دوعالم،حضرت زهرا(س) 📢 جانسوز حاج صادق آهنگران 🌴در رثای شهادت فرزند دلبندش اباعبدالله الحسین(ع) پاره شود پیکرت ای آسمان خاک زمین، بر سرت ای آسمان یکسره نابود شوی آفتاب دود شوی،دود شوی، آفتاب ماه، فلک، ستارگان،خون شوید ملائک از بهشت بیرون شوید فرشتگاه آسمان،فرشتگان، آه آه شمر، روان گشته سوی قتلگاه فاطمه سر تا به قدم،سوخته چشم به قتلگهِ او دوخته فاطمه بر حسین خود، دعا کن اشک فشان خدا خدا خدا کن دست گشا و به خدا دل ببند آه بکش راه به قاتل ببند خنجر قاتل، تو چه بی حیایی تشنۀ خونِ حجّت خدایی سنگ کجا؟ آینۀ جان کجا چکمه کجا؟ سینۀ قرآن کجا خنجر قاتل و دل سنگ اوست محاسن حسین، در چنگ اوست خاتم انبیا بگویم،چه شد سیّد اوصیا بگویم،چه شد حضرت صدیقه، خدا خدا کرد شمر سر حسین، را جدا کرد گشته عیان، نشانۀ قیامت اهل حرم، سر شما سلامت صدای یاحسین را بشنوید همه، مهیای اسیری شوید حنجر تشنه نهری از خون شده شمر ز قتلگاه بیرون شده فاطمه، ماهت قمر نیزه‌هاست سر حسینت، به سر نیزه‌هاست سر به سر نیزه به تاب و تب است نگاه او بخیمه زینب است یک نگهش بمادرش‌فاطمه است یک نگهش بجانب علقمه است صورتش از خون جبین،خضاب است بر لب او صدای آب آب است بر سر نی،ذکر خدا بر لبش ذذقتلگه است و اسب بی صاحبش مردم کوفه! چه لئیم و پستید همه حقیقت‌کُش و زر پرستید پردۀ حرمت نبی،دریدید سر از تن حسین او بریدید چرا به روی اسب‌ها نشستید سینه او را ز جفا شکستید چقدر پست و بی حیا و بدید چرا به خیمه‌هایش آتش زدید ┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅
دفاع مقدس
🏴در ایام شهادت مظلومانه بی بی دوعالم،حضرت زهرا(س) #بشنوید 📢 #نوحه جانسوز حاج صادق آهنگران 🌴در رث
پاره شود پیکرت ای آسمان پاره شود پیکرت ای آسمان خاک زمین، بر سرت ای آسمان یکسره نابود شوی آفتاب دود شوی، دود شوی، آفتاب ماه، فلک، ستارگان! خون شوید ملایک از بهشت بیرون شوید فرشتگاه آسمان فرشتگان، آه آه شمر، روان گشته سوی قتلگاه فاطمه سر تا به قدم، سوخته چشم به قتلگهِ او دوخته فاطمه بر حسین خود، دعا کن اشک فشان خدا خدا خدا کن دست گشا و به خدا دل ببند آه بکش راه به قاتل ببند خنجر قاتل، تو چه بی حیایی تشنۀ خونِ حجّت خدایی سنگ کجا؟ آینۀ جان کجا چکمه کجا؟ سینۀ قرآن کجا خنجر قاتل و دل سنگ اوست محاسن حسین، در چنگ اوست خاتم انبیا بگویم، چه شد سیّد اوصیا بگویم، چه شد حضرت صدّیقه، خدا خدا کرد شمر سر حسین، را جدا کرد گشته عیان، نشانۀ قیامت اهل حرم، سر شما سلامت صدای «یا حسین» را بشنوید همه، مهیای اسیری شوید حنجر تشنه نهری از خون شده شمر ز قتلگاه بیرون شده فاطمه، ماهت قمر نیزه‌هاست سر حسینت، به سر نیزه‌هاست سر به سر نیزه به تاب و تب است نگاه او به خیمۀ زینب است یک نگهش به مادرش‌فاطمه است یک نگهش به جانب علقمه است صورتش از خون جبین، خضاب است بر لب او صدای آب آب است بر سر نی، ذکر خدا بر لبش قتلگه است و اسب بی صاحبش مردم کوفه! چه لئیم و پستید همه حقیقت‌کُش و زر پرستید پردۀ حرمت نبی، دریدید سر از تن حسین او بریدید چرا به روی اسب‌ها نشستید سینۀ او را ز جفا شکستید چقدر پست و بی حیا و بدید چرا به خیمه‌هایش آتش زدید اگر شما حسین را دشمنید چرا سکینه را کتک می‌زنید در وسط خیمۀ افروخته به قول آن شاعر دلْسوخته طفل سه ساله که کتک ندارد او که قبالۀ فدک ندارد فاطمه را به خویش، واگذارید به گوشواره‌اش چه کار دارید وای خدایا! نفسم، شراره است هدف اگر غارت گوشواره است چه شد که گوشواره را کشیدید گوش ورا، چو قلب او دریدید «میثم» از این شعله که افروختی جان بنی فاطمه را سوختی ✍️ شاعر: استاد حاج غلام رضا سازگار
🌷 ۷ شهریور ۱۳۹۵ -- سالروز شهادت شهید مصطفی رشیدپور شهید عزیز، متولد اول شهریور 1347 بود. در سن 15 سالگی وارد جبهه‌های دفاع مقدس شد و تا آخرین روزهای جنگ تحمیلی میدان را ترک نکرد؛ او رفته بود تا در میان پاک‌ترین انسان‌های زمان خود رشد کند و دست در دست آنها به پرواز درآید؛ اما از این قافله جاماند و این آرزو را در نهانخانه جانش پرورش داد؛ کسی چه می‌داند، شاید ذخیره‌ای الهی برای ماموریتی بزرگ‌تر بود و خود خبر نداشت؛ شاید قرار بود خون پاکش به دست شقی‌ترین انسان‌ها در دفاع از حرم آل‌الله بر زمین ریخته شود. و چه زیبا به آرزوی دیرینه خود در سوریه دست یافت و در سال 95 به شهادت رسید🕊🕊 شهید رشیدپور در یادداشتی، مدتی قبل از شهادت نوشته بود: «خدایا اگر از من راضی نشده‌ای، مرگ مرا نرسان، ببخش که بنده گنهکارت غیر از رحمتت امیدی ندارد، و تو خود می‌دانی که هرگز از رحمتت ناامید نشده‌ام و نخواهم شد و به همه گفته‌ام که چقدر خدای مهربانی دارم. می‌دانی که چقدر همسرم، پسرم و دخترم را دوست دارم، اما تو متکفل امور آنهایی و من می‌دانم وسیله‌ای بیش نبوده‌ام. عزیزانم را به تو می‌سپارم. اکنون از هر وقت دیگری خوشحال‌ترم... خدایا شکر!» او همچنین در وصیت‌نامه‌اش نوشته بود: «شهادت، شوخی نیست! قلب آدمو بو می‌کنند، بوی دنیا و تعلقاتش را داد، رهایت می‌کنند. می‌گویند: برو درد بکش، پخته شو، منِیّت‌رو رها کن.» ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ا ✍️ علی هاجری: 👇 ❣️ همه‌رفیق ◽️ همیشه می‌گفتند شهدا مال این زمان نبودند، شهدا فرشتگانی بودند که به بهشت برگشتند، شهدا آسمانی‌هایی بودند که به آسمان برگشتند و... اما حکایت آقا مصطفی با همه فرق می‌کند. لااقل برای من این‌طور بود که آقا مصطفی مال همین دوران بود. آقا مصطفی مثل ما می‌خورد مثل ما می‌پوشید و مثل ما تفریح می‌کرد. شاید تنها فرقش این بود که حواسش به همه چیز بود و هوای همه را داشت. آقا مصطفی از مغازه‌های سر کوچه‌اش خرید می‌کرد. می‌گفت: این بندگان خدا بخاطر ما آمدند در این محل کاسبی زدند اگر ما برویم جای دیگر خرید کنیم نون این‌ها آجر می‌شود. به همین راحتی... رفیقش گفت: چقدر لباست قشنگ است. در جا پیراهن را درآورد و بهش داد. به همین راحتی یک دفتر داشت که تاریخ تولد فک و فامیل و دوست و آشنا را تویش نوشته بود. روز تولد هر کس که می‌رسید برایش یک پیام تبریک می‌فرستاد. به همین راحتی... هر روز به پدر و مادرش سر می‌زد و کارهایشان را می‌کرد. بقیه خواهر و برادرها هم برای این کار شیفت بندی کرده بود. به همین راحتی... پایه اصلی پیک‌نیک‌ها و گردش‌های شهری و استانی و کشوری فامیل بود و همه را با خودش همراه می‌کرد.‌به همین راحتی... ظاهر آدم‌ها برای آقا مصطفی فرقی نمی‌کرد. هر کس با آقا مصطفی رفیق بود فکر می‌کرد او از همه با مصطفی صمیمی‌تر است. به همین راحتی... بله آقا مصطفی کاملا زمینی بود، مثل همه ما. حالا آقا مصطفی در جمع ما نیست اما کاملا نظاره‌گر ماست. او همه‌رفیق بود و من نارفیق... 🚩🚩 پ.ن: ان‌شاالله اگر در طریق کربلا هستی چند قدمی هم به نیت آقا مصطفی بردار که کربلا رفتن امروز را مدیون او و رفیقش حاج حمید تقوی‌فر هستیم... 🌴 کانال
📷 سردار شهید دفاع مقدس، احمد رشیدپور برادرِ شهید مدافع حرم، مصطفی رشیدپور
دفاع مقدس
📷 سردار شهید دفاع مقدس، احمد رشیدپور برادرِ شهید مدافع حرم، مصطفی رشیدپور
خاطره ای از سردار شهید احمد رشیدپور به نقل از برادرش شهید مدافع حرم مصطفی رشید پور سلام،،، گاهی گمان میکنم خمینی وسلحشورانی که در رکابش جنگیدند را نمیتوان درهیچ برهه ای از زمان یافت ، درصدراسلام ما دامادی بنام حنظله داشتیم که پیامبر او را غسیل الملائکه نامید یعنی دامادی که او را ملائک غسل دادند او تنها اندکی پس از ازدواجش بشهادت رسیده بود ،،، اما در دفاع مقدس شهدایی اینچنین ، تعدادشان به صدهاتن رسید !!! وشهید احمد رشیدپور فقط یکی از این مومن جوانان بود که زندگی در کنار همسر جوان و بستر دنیا را ترک ، و جهاد و شهادت را برگزید ،،، خاطره من مربوط به روزهای آغاز عملیات فتح المبین و شهادت دوستان نزدیک ایشون و خداحافظی ایشان از همسرشان و رفتنش به منطقه عملیاتی شوش است ،،، اهواز بواسطه مرکزیت جنگ و قرارگاه کربلا ، نقش مهمی داشت و پاسداران شهر اهواز بواسطه بومی بودن و آشنایی با منطقه عملیاتی نقش مهمی داشتند ، مرحله هفتم عملیات فتح المبین رسیده بود چندین مرتبه درطول هفت شبانه روز به دشمن هجوم شده و خستگی جسمی و کم خوابی ، شهادت دوستان جانی و از جمله شهادت سردار محمود رحیمی حال عجیبی به ایشان داده بود در بحبوحه عملیات ، ایشان شبی را به منزل برگشتند ، دمادم صبح صدای نجوا و گریه نماز شبش ، خانه محقر و کوچک و فقیرانه اش را ، عطرآگین کرده بود هنوز اشکهای علنی ایشان را درفراق یاران شهیدش و ماندن خود ، در آن صبح آخر را فراموش نمیکنم انگار همین ایام بود برادر همسرشان و دوست نزدیکش شهید امیرحسین همویی تازه بشهادت رسیده بود هنگام خداحافظی ، همسر جوان و سوگوارش با به یاداوری این موضوع و جنین چهارماهه اش ،،، انصراف ایشان از رفتن را التماس میکرد ، انگار بهش الهام شده بودکه اینبار دیگر ،،، ولی برای همسرش یادآوری شرط ازدواج ، آب سردی بود بر پیکر این نوعروس ،،، شرطشان این بود که جنگ و جبهه ، اولویت اول زندگیشان باشد و حتی اشکهای جانسوز نوعروس هم مانع این عهد با خدا نشد !!! و بدینسان درچنین ایامی ، حنظله ای دیگر ،،، و تداعی یاران پیامبر ،،، احمد رفت و دیگر نیامد تا دوازده روز دیگر که پیکرش درگورستان شهید آباد اهواز بخاک سپرده شد از ایشان فرزندی بنام مهدی بیادگار باقیست ،،، روحش شاد و یادش مستدام
یک صبحانه لردی !!! 🥛🍞🧀🍳☕️🍶 ⚪️ جنگ که می‌شود نان و حلوا خیرات نمی ‌کنند. جنگ یعنی آتش و گلوله🔥؛ جایی که جانت صد در صد در خطر است و تو اگر ترسو باشی، جایی در این میدان برایت نیست. فرزندان امام روح الله در دهه ۶۰ اینها را بهتر از هر کسی می‌دانستند، اما همه را به جان خریده و راهی جبهه ها می شدند. رزمندگانی که بعضا از خانواده هایی مرفه بوده و تا قبل از جنگ، ذره ای طعم سختی را نچشیده بودند، حالا باید در یک لیوان پلاستیکی یا شیشه مربای خالی شده، چایی بریزند و با نان خشک بخورند!! اگر در آن وضعیت، یک بیسکوییت پتی بور هم سر سفره بود، دیگر می‌شد: یک صبحانه شاهانه و لردی!!! همان چیزی که لردنشین های بالاشهری، صبح ها میل می‌کردند!! رزمندگانی هم داشتیم که به شدت مستضعف بوده و حتی تنها نان آور خانواده به حساب می‌آمدند، اما همه امور اهل خانه را به خدا سپرده و راهی جنگ شده بودند. هر دوی این قشر با هم در جبهه زندگی می‌کردند و به سختی می‌شد تشخیص داد چه کسی از چه خانواده ای ست. لباس خاکی که به تن می‌کردند می‌شدند برادران یک رنگ که فقط مرادشان پیر جماران بود. فضای دوران آنقدر عجیب، معنوی و با صفا بود که حتی اگر آن را درک هم نکرده باشی، دلت برای آن حال و هوا و روزها تنگ می‌شود💕 •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• 🌴 کانال : روایتگر رویدادهای جنگ .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
هرجا که عاشورا و کربلایی ست خطی ست از درس رشادتِ "عباس" "والله إن قَطَعتُمُوا یَمِینی إنّی اُحامی أبداَ عَن دینی" ⚪️ در عملیات «فرمانده کل‌ قوا خمینی روح‌خدا» دست راستش را از دست داد؛ این مجروحیت او را از ادامه جهاد باز نداشت و بارها به جبهه اعزام شد تا اینکه در عملیات محرم در حالیکه بیسیم‌چی لشکر۱۴ امام حسین (ع) بود،دست دیگرش قطع شد. در این هنگام ،شاسی گوشی را با پا فشار داده و گفت: «سلام من را به حضرت امام برسانید و بگویید رزمندگان در اجرای اوامر شما کوتاهی نکردند؛ وضع ما خوب است، مهمات، غذا ، همه چیز داریم، منظورم را که می‌فهمید؟» پس از چند لحظه، صدای او قطع شد و هر چه او را صدا زدند، دیگر جواب نداد. بعد خبر آمد که آن عزیز در همان لحظه به شهادت رسیده بود🕊🕊 •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• 🌴 کانال : روایتگر رویدادهای جنگ .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
فرمانده ! با ما که مرثیه‏ خوانِ در قفس‏ ماندن خویشیم از پرواز بگو ..... و برای بال‏‌های زخمی‏‌مان دعا کن (ع)
26.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 📽 | تصاویر زیبا خاطره انگیز از جبهه های حق علیه باطل - ، با نوای : 🕌 گلبانگ رفتن می زند کاروان کربلا شو همسفر با لشگر راهیان نینوا خوش می رود این کاروان با خروش و هلهله از بهر دیدار حسین عازم است این قافله تا بر سر کوی وفا جان و سر سازد یله همراهی آنان دهد روح و باطن را صفا با خیل عاشورائیان شو مهیای سفر باشد امیر کاروان زاده ی خیرالبشر این کاروان را می برد تا گذرگاه ظفر تا پرچم حق را کند در همه عالم بپا... •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• 🌴 کانال : روایتگر رویدادهای جنگ .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
دفاع مقدس
🌴 #کاروان_کربلا 📽 #فیلم | تصاویر زیبا خاطره انگیز از جبهه های حق علیه باطل - #سرزمین_نور ، #مَهبَط
صادق_آهنگران_سوی_دیار_عاشقان_رو.mp3
7.85M
🌷 دوران 📢 صوت| حاج صادق آهنگران 🌴سوی دیار عاشقان رو به خدا می‌رویم 🌸بهر وَلای عشق او به کربلا می‌رویم •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• 🌴 کانال :
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برش‌هایی کمتر دیده شده از سخنرانی‌ها و صحبت‌های شهید رجایی، رئیس جمهوری که فقط ۲۸ روز توانست رئیس جمهور باشد اما به عنوان یک الگو شناخته می‌شود! ۸ شهریور سالروز انفجار دفتر نخست وزیری به دست منافقان کوردل و شهادت مظلومانه شهیدان رجایی و باهنر ------------------------------------------- ▪️کانال دفاع مقدس
‏🗓 8 شهریور 1360 - انفجار دفتر نخست ‏وزیری توسط منافقین و شهادت مظلومانه "رجایی" و "باهنر" ا▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️ 📷 شهید رجایی در جمع باصفای رزمندگان در جبهه کانال دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️مسئولین این صحبت‌های شهید رجایی را خوب بشنوند / آخرتِ حرفِ حق بود 👌🏻 •┈┈••✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مسعود کشمیری (نفوذی سازمان مجاهدین خلق و عامل بمب گذاری و ترور شهیدان رجایی و باهنر) کسی که تا یک قدمی ترور امام هم پیش رفت! 🎞 چگونه گام به گام در ارکان حساس و اطلاعاتی کشور نفوذ نمود و به سری ترین اسناد محرمانه و دسترسی پیدا کرد‼️ 🔺به‌مناسبت هشتم شهریور، روز مبارزه با ------------------------------------------- 💠 کانال دفاع مقدس 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 این ۲۸ روز 🎞 به مناسبت سالروز ترور شهیدان محمدعلی رجایی و محمد جواد باهنر (رئیس جمهور و نخست وزیر وقت) توسط سازمان مجاهدین
💠 نیم‌نگاهی به عملیات‌های شهیدان رجایی و ‌باهنر ♦️پس از عزل بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا و ریاست‌جمهوری، سپاه و ارتش با همکاری یکدیگر برای اجرای چند عملیات بزرگ جهت بیرون راندن عراق از خاک ایران آماده می‌شدند. انفجار دفتر نخست‌وزیری و شهادت رجایی و باهنر(رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر وقت) موجی از شادی را در جبهه دشمن به همراه داشت. ♦️به همین دلیل، فرماندهان جهت جلوگیری از تضعیف روحیه نیروهای ایران، مصمم به اتخاذ هرچه سریع‌تر شیوه‌ای تهاجمی شدند. در همین راستا دو عملیات به طور هم‌زمان در جنوب سوسنگرد و غرب سرپل‌ذهاب و هر دو با نام شهیدان رجایی و باهنر اجرا شد... در منطقه غرب (سرپل‌ذهاب)، طرح عملیات در دو محور "قراویز" و "بازی دراز" مد نظر قرار گرفت. شهید محمد بروجردی، فرماندهی سپاه منطقه هفت (غرب کشور) تصرف ارتفاعات قراویز را به نیروهای همدانی سپرد و عملیات در "بازی دراز" را به نیروهای تهران سپرد. (که بعدها عملیات بازی دراز ۲ نامیده شد— در اردیبهشت 1360 نیروهای ما در عملیات بازی دراز ۱ موفق شده بودند قله های جنوبی بازی دراز را تصرف کنند ولی بخش شمالی همچنان در دست عراق ماند) ▫️فرمانده محور "بازی دراز" شهید محسن حاج بابا و محور قراویز شهیدان محمود شهبازی، حسین همدانی، حبیب الله مظاهری و علیرضا حاجی بابایی بودند. قبل از اجرای عملیات، همه نیروها در پادگان ابوذر مستقر بودند و سرگرم آماده شدن برای عملیات، که بناگاه خبر انفجار در دفتر نخست وزیری و شهادت رجایی و باهنر از رادیو شنیده شد. نیروها با شنیدن این خبر به شدت آشفته شدند. از سوی فرماندهی تصمیم به لغو عملیات گرفته شد که رزمندگان پافشاری کردند که هر چه زودتر عملیات انجام شود تا انتقام خون این عزیزانمان را از دشمنان اسلام بگیرند. عملیات در ساعت 4 بامداد 11 شهریور سال 60 شروع شد متاسفانه قبل از شروع، عملیات لو رفته بود اما با وجود این و علیرغم گرمای شدید و تشنگی رزمندگان توانستند ضربات مهلکی با ارتش عراق وارد سازند. آنها نبردی عاشورایی را با صدامیان سراپا مجهز آغاز نموده، پیشروی کرده و بسیاری از آنها را به هلاکت رساندند اما فشار سنگین دشمن موجب عدم دسترسی به ارتفاعات مورد نظر شد. در این نبرد نابرابر تعداد 62 نفر از بهترین فرزندان استان همدان که بیشترینشان از پاسداران اولیه سپاه بودند و هر کدام کار یک گردان یا تیپ را انجام می دادند به شهادت رسیدند و پیکر های پاک آنها را در زیر آفتاب سوزان به مدت یک سال در زیر سنگر های دشمن بر جای ماند. شهید حسن مرادیان از جمله این شهدای گرانقدر است. او فرمانده نیروهای عمل کننده در سمت وسط "تپه کمیل" بود. ▪️ کانال دفاع مقدس
نقشه عملیات شهیدان رجایی و باهنر خلاصه گزارش عملیات دستاوردها: اين عمليات با آزادسازي منطقه‌اي به وسعت 15 كيلومتر مربع و انهدام 15 تانك، 1 خودرو، 1 هليكوپتر، 1 موشك انداز كاتيوشا به پايان رسيد ⏳تاریخ عملیات: ۱۱ تا ۱۶ شهریور ماه 1360 محل نبرد: غرب سرپل ذهاب نوع تک: نیمه گسترده فرماندهی: مشترک سازمان : مشترک استعداد نیروهای درگیر ایران: 7 گردان پیاده و زرهی عراق: 9 گردان پیاده ، زرهی و مکانیزه هدف عملیات: تصرف ارتفاعات قراویز و کوره موش در شمال دشت ذهاب تلفات انسانی عراق: 2130 نفر توضیحات: با وجود شش روز نبرد بی امان در منطقه عملیاتی ، فشار دشمن باعث شد تا نیروهای ایرانی در نهایت به مواضع اولیه عقب نشینی نمایند . این عملیات تنها چند روز بعد از شهادت رجایی و باهنر انجام گردید 🔹عملیات رجایی و باهنر در محور سر پل ذهاب - قراویز به صورت نیمه گسترده در تاریخ 1360/06/11 به فرماندهی مشترک انجام شد. این عملیات به منظور تكمیل اهداف عملیات شهید چمران و آزاد سازی كامل شمال كرخه كور به همت سپاه پاسداران، ارتش و گروه جنگهای نامنظم آغاز شد. کانال دفاع مقدس
نقشه عملیات شهیدان رجایی و ‌باهنر در جبهه جنوب ⚪️ خوزستان -- جنوب سوسنگر عملیاتی که در جنوب سوسنگرد اجرا شد هرچند محدود بود ، موقعیت استراتژیک خوبی برای نیروهای ایران در جبهه کرخه کور فراهم کرد .
📷 شهید حسن مرادیان 🌷👆پیکر شهیدی که عراقی ها او را پس از شهادت، از بلندی ارتفاع به پایین پرتاب کردند و به دلیل دید و تیر دشمن کسی نمی توانست او را به عقب برگرداند. پیکر مطهر یازده ماه بر روی سنگی آرام گرفته بود تا اینکه بعد از عقب نشینی عراق از ارتفاعات قراویز (پس از عملیات بیت المقدس) توانستند پیکر شهید را یافته و انتقال دهند. روی کلاه آهنی او شهید نوشته شده است: و روی لباس پاسداری‌‌اش نوشته بود: ‼️((صدام پس از آزادی خرمشهر دست به یک مانور تبلیغاتی زد. او بمنظور نشان دادن وجهه صلح خواهی خود، از نقاطی از سرزمینهای اشغالی ایران عقب نشست که البته این عقب نشینی ها ناقص و تاکتیکی بود. در حقیقت مناطق فوق هیچ سودی برای عراق نداشت و نقاط حساس و استراتژیک همچنان در اشغال عراق ماند) کانال دفاع مقدس
دفاع مقدس
📷 شهید حسن مرادیان 🌷👆پیکر شهیدی که عراقی ها او را پس از شهادت، از بلندی ارتفاع به پایین پرتاب کر
هو الحکیم 🔹خداحافظ من رفتم... در برگ‌های آلبوم عکس رزمندگان همدان در دوران دفاع مقدس، تصویری از پیکر یک شهید دیده می‌شود که پیکر مطهرش روی تخته سنگی آرام گرفته؛ روی کلاه آهنی این شهید نوشته شده است: و روی لباس پاسداری‌‌اش نوشته شده ؛ شهیدی که یازده ماه، آفتاب، سایه‌بانش بود و ابرها بر پیکرش گریه می‌گریستند💦💦 🌷 مسئول و مربی آموزش بود، در اجتماعات دینی فعالیت می‌کرد، اگر برای نیرویی مشکلی پیش می‌آمد، آن را رفع می‌کرد؛ یکی از ویژگی‌های بارز او این بود که حقوقی را که از سپاه می‌گرفت به فقرا می‌داد؛ با اخلاصی که داشت، فقط به فکر دیگران بود و دنبال منافع خودش نبود. او فرماندهی بود که خودش را بین نیروها می‌دید و می‌گفت: «برویم و این کار را انجام دهیم». وقتی با ضدانقلاب مواجه بودیم، بارها او تهدید شد. او از فعالانی بود که مقابل مخالفان نظام و منافقین ایستاد. در عین حال با افراد زیر دست خودش مهربان بود. 💠 در جریان عملیات «شهیدان رجایی و باهنر» در ۱۱ شهریور ماه ۱۳۶۰ در منطقه سر پل ذهاب، این فرمانده عزیز در قسمت مقابل ارتفاع ۸۰۱ و ۸۱۶ مسئولیت سخت‌ترین نقطه را بر عهده گرفت. طراحی این عملیات در سه محور بود که فرماندهی محور میانی را بر عهده داشت. ۴_۳ روز قبل از عملیات، در پادگان ابوذر به شدت بیمار شد. وقتی که او را دیدم، دو تخته پتو روی خود کشیده بود و در آن گرمای شهریور به خود می‌لرزید. با دیدن این وضعیت جسمی‌اش به او گفتم: «به شهید حسین همدانی و محمود شهبازی می‌گویم که شما برای عملیات نیایید». اجازه نداد و با همان حالت بیماری فرماندهی محور میانی عملیات را رها نکرد و در ارتفاعات قراویز حضور پیدا کرد. او نیروها را به خوبی مدیریت کرد؛ برادران شریفی و رضایی که از اسرای این حمله بودند، پا به پای حرکت کردند تا جایی که سنگر عراقی‌ها را گرفتند و تلفات سنگینی بر آنها وارد کردند. جلوی سنگرهای دشمن به شهادت رسید؛ بعثی‌ها هم برای تلافی پیکر او را به میان صخره‌ها پرتاب کرده بودند تا پیکر شهید جلوی دید ما باشد. با توجه به وجود میدان مین و شرایط حاکم در منطقه، ما نمی‌توانستیم پیکر مطهر را به عقب برگردانیم. بالأخره بعد از یازده ماه محاصره منطقه قراویز توسط دشمن، خرمشهر آزاد شد و بعثی‌ها از قراویز عقب‌نشینی کردند و پیکر شهدا را به عقب برگرداندیم... ------------------------------------------- ▪️ کانال دفاع مقدس 👈ما را به دوستان خود معرفی کنید👉
🌷 شهید «حسن مرادیان»، فرمانده نیروهای عمل کننده در سمت میانی "تپه کمیل" (ارتفاعات قراویز - سرپل ذهاب) 🌿عملیات شهیدان رجایی و باهنر 📄 فرازی از وصیت‌نامه شهید: ✍️ «هیچ قطره‌ای در مقیاس حقیقت در نزد خدا از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود، بهتر نیست و من می‌خواهم با این قطره خون به عشقم برسم که خداست. به پدر و مادرم وصیت می‌کنم که بعد از مرگم نگریید، بلکه خوشحال باشید که شما هم یک قربانی برای حفظ بقای دین خدا عرضه کردید. شهادت آرزوی نهایی من است. از شما می‌خواهم که شب‌های جمعه به سراغ یتیمان و فقرای شهر بروید. به خصوص به محله‌های منوچهری و مصلا و سیلو بروید و از آنها دلجویی کنید. ضمناً برادرم مهدی را بعد از اتمام تحصیلش به سپاه بفرستید تا جای خالی مرا در سپاه امام پر کند. با درود به رهبر کبیر انقلاب ما خمینی بزرگ؛ موفقیت نیروهای رزمنده اسلام را خواستارم». ▪️ کانال دفاع مقدس