eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
10.7هزار ویدیو
877 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ #دهه۶۰ #کپی_آزاد اینجاسخن ازمن ومانیست،سخن ازمردانیست که عاشورا رابازیافته،سراسر ازذکر«یالیتناکنامعک»لبریز بوده و بال دربال ملائک بسوی کربلارهسپارشدند بگذار اغیارهرگز درنیابندکه ما ازتماشای شهدا سیرنمی‌شویم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷۲۹ بهمن ۶۱ -سالروز شهادت رزمنده نوجوان، علیرضا محمودی 🌿 آرام بخواب بسیجی! .... دقایقی قبل از شهادت. عکاس: "محمود حاج محمدی" "علیرضا محمودی پارسا" ۲۳ تیر ۱۳۴۸ دیده به جهان گشود. در دیماه ۶۱ عازم جبهه شد و از آنجا بمنطقه عملیاتی فکه رفت. باوجودی که ۱۳ سال بیشتر نداشت،در گردان شهادت بفرماندهی برادر "صیاد محمدی" در عملیات والفجر مقدماتی در فکه شرکت کرد او یک بار مجروح شد و در بیمارستان به علت جراحت شدید از ناحیه صورت و گلو بستری بود ولی بمحض بهبودی نسبی، مجددا به جبهه رفت او سرانجام در روز ۲۷ بهمن ۶۱ بر اثر اصابت خمپاره از ناحیه شکم و سینه به شدت مجروح شد و به بیمارستان آیت‌الله کاشانی اصفهان اعزام گردید. وی پس از تحمل دو روز درد شدید، در نیمه شب جمعه ۲۹ بهمن ۶۱ در حالی که حضور مقدس حضرت اباعبدالله (ع) را بربالین خود احساس می‌کرد و بر ایشان سلام می‌داد، جان خود را تقدیم جانان کرد ✍فراری از وصیت شهید: "پدر و مادر عزیزم، می دانم که برای من سختی های زیادی دیده اید و بی خوابی ها کشیده اید. من شما را خیلی دوست داشته و دارم، ولی بدانید که من خدا و اسلامم را از شما بیشتر دوست دارم." ا🔹▫️🔹▫️🔵▫️🔹▫️🔹 🌷رزمنده نوجوان بسیجی، علیرضا محمودی ▫️متولد کرج -سال۱۳۴۸ بدنیا آمد، سال۶۱ به جبهه رفت، یعنی۱۳سالش بود. کمتر از یک سال بعد در عملیات والفجر مقدماتی بشهادت رسید.‌ ‌🔹دفعات حضور در جبهه: ۴ بار 🔸 دفعات جانبازی: ۱ بار - منطقه سومار‌‌ 📷عکس فوق (بالا سمت چپ) او را نشان می دهد که اسلحه‌اش را به آغوش کشیده و از فرط خستگی در کنار «شنی» تانک، آرام خوابیده 👈کانال دقاع مقدس(ایتا،تلگرام،روبیکا)
۲۹ بهمن ۱۳۶۴ 🕊 سالروز شهادت بسیجی دلاور، 🌷 رسول بوربوری ✍ به روایت برادر شهید: رسول متولد شهر آبسرد از توابع دماوند- او يكي از شهداي بسيجي دوران دفاع مقدس است با روحيه بالاي انقلابي كه براي دفاع از حريم اسلام و قرآن و ولايت سر از پا نمي‌شناخت. از سن ۱۴ سالگي براي حضور در جبهه‌هاي حق عليه باطل از همه سبقت مي‌گرفت. اولين مرحله حضور در جبهه خود را بعد از تشييع جنازه دو تن از شهدا به نام‌هاي بني قنبري و شرف‌الدين در محله مان در سال ۱۳۶۰ آغاز كرد. بلافاصله با چند نفر از دوستان خود هماهنگ كرد و برحسب احساس تكليف و نياز جبهه‌ها، تصميم به حضور در دفاع مقدس گرفت. بعد از مدتي خانواده با خبر شدند كه رسول به جبهه رفته و بعد از مدتي در حالي كه تركش به پايش اصابت كرده و مجروح بود به خانه آمد، اما از مجروحيتش حرفي به كسي نزد. وقتي از ايشان سؤال كردم كه چرا يكدفعه و بي‌خبر تصميم به رفتن گرفتيد و رهسپار شديد، در پاسخ به ماگفت به چند جهت تصميم گرفتم، اول از همه فرمان حضرت امام بود وبعد هم احساس تكليفي كه براي جهاد داشتم سومين دليل را هم اينگونه عنوان مي‌كرد كه نمي‌خواسته اسلحه برادران شهيدش زمين بماند. او نمي‌خواست ما مانع حضورش در جبهه شويم. قابل توجه است كه اين شهيد عزيز مرتب در عمليات‌هاي مختلف از طريق سپاه پايگاه دماوند و لشكر ۲۷ محمد رسول الله(ص) در گردان‌هاي مختلف آن لشكر به عنوان نيروي پايه اعزام مي‌شدند. برادرم در عمليات‌هاي بدر و خيبر و والفجر ۸ حضور داشت و در هر مرحله حضورش هم مجروح شده بود. در عمليات بدر تركش خمپاره به پاي او اصابت مي‌كند و ماهيچه پاي راستش از استخوان جدا شده و به مقداري از پوست آويزان مي‌شود و او را جهت مداوا به پشت جبهه انتقال مي‌دهند. بعد از عمل جراحي كه انجام داده بودند به منزل آمده و چند مرحله براي تعويض پانسمان همراهش بودم و تعجب مي‌كردم از صبر و حوصله و تحمل يك نوجوان ۱۵ ساله. نزديكان برايش احساس تاسف و تاثر مي‌كردند ولي او مي‌خنديد و به آنها روحيه مي‌داد، مي‌گفت: اينكه چيزي نيست ما بايد تمام وجودمان را فداي دين و اسلام و ولايت كنيم. دعا مي‌كرد كه سريع‌تر خوب شود و به جبهه برگردد. برادرم پس از بهبودي فعاليت‌هاي خود را در پايگاه بسيج ادامه و كارهايي كه به برادرم سپرده مي‌شد مخلصانه انجام مي‌داد. نهايتا در سال ۱۳۶۴ در عمليات پيروزمند والفجر ۸ شركت كرد و به همراه دوستان بسيجي‌اش به سوي آخرين ميدان كارزار راهی شد. به يكي از دوستانش گفته بود كه اگر اين بار هم به آرزوي خود كه شهادت است نرسم به خانه برنمي‌گردم. وقتي كه به اين عمليات مي‌رفت، درمسئوليت معاون دسته انجام وظيفه مي‌كرد. در ادامه عمليات تركشي به پايش اصابت مي‌كند و او آن را با چفيه بسته و هر چه اصرار مي‌كنند كه برگردد، مي‌‌گويد: تا به شهادت نرسم محال است كه برگردم. فرمانده گردانش برادر رزاقي برايمان تعريف كرد: «چهار روزي از زمان شروع عمليات والفجر ۸ در شهر فاو گذشته بود و دشمن هر شب پاتك مي‌زد. روز ۲۹ بهمن براي خاموش كردن دو دوشكاي تيربار دشمن كه روي يك پل کار گذاشته شده بود و مرتب آتش و گلوله روي سر رزمنده ها مي‌ريخت، همراه با يك گروه دوازده نفره رهسپار ميدان نبرد شديم. در طي اين عمليات تير مستقيم دشمن به سر رسول اصابت كرد و شهيد شد. آتش دشمن آنقدر سنگين بود كه نتوانستيم بدن مطهر او و تعداد ديگري كه در آنجا به شهادت رسيدند را به عقب بياوريم. در نتيجه ابدان شهدا سال‌ها به عنوان شهيد مفقودالجسد معرفي شد. بعدها كميته تفحص شهدا در شهر فاو عراق ، جنازه شهید را پيدا کرد و بعد از شناسايي جهت تشييع به شهرستان دماوند فرستاد که همراه با تشييع باشكوه در مزار شهداي آبسرد به خاك سپرده شد. .✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ کانال دفاع مقدس
۲۹ بهمن ۱۳۶۴ 🕊 سالروز شهادت بسیجی دلاور، 🌷 رسول بوربوری ✍ به روایت برادر شهید: رسول متولد شهر آبسرد از توابع دماوند- او يكي از شهداي بسيجي دوران دفاع مقدس است با روحيه بالاي انقلابي كه براي دفاع از حريم اسلام و قرآن و ولايت سر از پا نمي‌شناخت. از سن ۱۴ سالگي براي حضور در جبهه‌هاي حق عليه باطل از همه سبقت مي‌گرفت. اولين مرحله حضور در جبهه خود را بعد از تشييع جنازه دو تن از شهدا به نام‌هاي بني قنبري و شرف‌الدين در محله مان در سال ۱۳۶۰ آغاز كرد. بلافاصله با چند نفر از دوستان خود هماهنگ كرد و برحسب احساس تكليف و نياز جبهه‌ها، تصميم به حضور در دفاع مقدس گرفت. بعد از مدتي خانواده با خبر شدند كه رسول به جبهه رفته و بعد از مدتي در حالي كه تركش به پايش اصابت كرده و مجروح بود به خانه آمد، اما از مجروحيتش حرفي به كسي نزد. وقتي از ايشان سؤال كردم كه چرا يكدفعه و بي‌خبر تصميم به رفتن گرفتيد و رهسپار شديد، در پاسخ به ماگفت به چند جهت تصميم گرفتم، اول از همه فرمان حضرت امام بود وبعد هم احساس تكليفي كه براي جهاد داشتم سومين دليل را هم اينگونه عنوان مي‌كرد كه نمي‌خواسته اسلحه برادران شهيدش زمين بماند. او نمي‌خواست ما مانع حضورش در جبهه شويم. قابل توجه است كه اين شهيد عزيز مرتب در عمليات‌هاي مختلف از طريق سپاه پايگاه دماوند و لشكر ۲۷ محمد رسول الله(ص) در گردان‌هاي مختلف آن لشكر به عنوان نيروي پايه اعزام مي‌شدند. برادرم در عمليات‌هاي بدر و خيبر و والفجر ۸ حضور داشت و در هر مرحله حضورش هم مجروح شده بود. در عمليات بدر تركش خمپاره به پاي او اصابت مي‌كند و ماهيچه پاي راستش از استخوان جدا شده و به مقداري از پوست آويزان مي‌شود و او را جهت مداوا به پشت جبهه انتقال مي‌دهند. بعد از عمل جراحي كه انجام داده بودند به منزل آمده و چند مرحله براي تعويض پانسمان همراهش بودم و تعجب مي‌كردم از صبر و حوصله و تحمل يك نوجوان ۱۵ ساله. نزديكان برايش احساس تاسف و تاثر مي‌كردند ولي او مي‌خنديد و به آنها روحيه مي‌داد، مي‌گفت: اينكه چيزي نيست ما بايد تمام وجودمان را فداي دين و اسلام و ولايت كنيم. دعا مي‌كرد كه سريع‌تر خوب شود و به جبهه برگردد. برادرم پس از بهبودي فعاليت‌هاي خود را در پايگاه بسيج ادامه و كارهايي كه به برادرم سپرده مي‌شد مخلصانه انجام مي‌داد. نهايتا در سال ۱۳۶۴ در عمليات پيروزمند والفجر ۸ شركت كرد و به همراه دوستان بسيجي‌اش به سوي آخرين ميدان كارزار راهی شد. به يكي از دوستانش گفته بود كه اگر اين بار هم به آرزوي خود كه شهادت است نرسم به خانه برنمي‌گردم. وقتي كه به اين عمليات مي‌رفت، درمسئوليت معاون دسته انجام وظيفه مي‌كرد. در ادامه عمليات تركشي به پايش اصابت مي‌كند و او آن را با چفيه بسته و هر چه اصرار مي‌كنند كه برگردد، مي‌‌گويد: تا به شهادت نرسم محال است كه برگردم. فرمانده گردانش برادر رزاقي برايمان تعريف كرد: «چهار روزي از زمان شروع عمليات والفجر ۸ در شهر فاو گذشته بود و دشمن هر شب پاتك مي‌زد. روز ۲۹ بهمن براي خاموش كردن دو دوشكاي تيربار دشمن كه روي يك پل کار گذاشته شده بود و مرتب آتش و گلوله روي سر رزمنده ها مي‌ريخت، همراه با يك گروه دوازده نفره رهسپار ميدان نبرد شديم. در طي اين عمليات تير مستقيم دشمن به سر رسول اصابت كرد و شهيد شد. آتش دشمن آنقدر سنگين بود كه نتوانستيم بدن مطهر او و تعداد ديگري كه در آنجا به شهادت رسيدند را به عقب بياوريم. در نتيجه ابدان شهدا سال‌ها به عنوان شهيد مفقودالجسد معرفي شد. بعدها كميته تفحص شهدا در شهر فاو عراق ، جنازه شهید را پيدا کرد و بعد از شناسايي جهت تشييع به شهرستان دماوند فرستاد که همراه با تشييع باشكوه در مزار شهداي آبسرد به خاك سپرده شد. .✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ کانال دفاع مقدس
📷 بسیجی شهید، سعید سودمند (دانشجوی پزشکی) ⏳ متولد: 1344 شهادت: ۲۹ بهمن ۱۳۶۴ - فاو عملیات والفجر ۸ خاکسپاری: ۲۶ اسفند ۱۳۷۳ مزار شهید: بهشت ‌زهرا (س) قطعۀ ۵۳ ردیف ۱۴۸ شمارۀ ۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴 ذکر مستمر ▫️ استاد علی صفایی حائری(عین.صاد)
زمان انتخابات که می‌شد، اگر در جبهه‌ بودند یا در محل سکونت‌شان تلاش می‌کردند، دیگران را به مشارکت حداکثری تشویق کنند. از روش‌های تبلیغاتی هم گاهی بهره می‌بردند تا با روشنگری بتوانند دیگران را به انتخاب بهتر سوق دهند. از دیدن برنامه‌های مناظرات گرفته تا تبلیغ با ماشین شخصی و یا گرفتن مرخصی از جبهه؛ همه این‌ها نشانه اهتمام جدی شهدایی دارد که در زمان حیاتشان، از این وظیفه شرعی و ملی خود غافل نبودند.
52.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم / تشییع جنازه شهدا در اشکذر استان یزد 🎞 به همراه تصاویری از راهپیمایی مردم در یوم الله ۲۲ بهمن // دهه ۶۰ دوران جنگ تحمیلی
19.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم / مصاحبه مسئولان و برخی نیروهای گردان امام رضا (ع) از لشکر ۸ نجف اشرف (افراد حاضر در تصاویر، تماما از استان قزوین هستند) سال ۱۳۶۶ ارتفاعات حوالی سردشت ،(آذربایجان غربی) در آستانه عملیات نصر ۵ قسمت اول دوران جنگ تحمیلی ادامه👇👇
16.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم / مصاحبه مسئولان و برخی نیروهای گردان امام رضا (ع) از لشکر ۸ نجف اشرف سال ۱۳۶۶ ارتفاعات حوالی سردشت در آستانه عملیات نصر ۵ قسمت دوم دوران جنگ تحمیلی
18.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم / مصاحبه مسئولان و برخی نیروهای گردان امام رضا (ع) از لشکر ۸ نجف اشرف سال ۱۳۶۶ ارتفاعات حوالی سردشت در آستانه عملیات نصر ۵ قسمت سوم
19.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم / مصاحبه مسئولان و برخی نیروهای گردان امام رضا (ع) از لشکر ۸ نجف اشرف سال ۱۳۶۶ ارتفاعات حوالی سردشت در آستانه عملیات نصر ۵ قسمت چهارم (پایانی) دوران جنگ تحمیلی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
در جبهه اُجرت همه‌ی خدمات و زحمات، فرستادن صلوات بود! برکت صلواتِ رزمندگان ؛ قابلِ قیاس با هیچ درآمدی نبود... دوران جنگ تحمیلی
ابراهیم می‌گفت: مطمئن باش هیچ چیزی مثلِ برخورد خوب روی آدم‌ها تاثیر ندارد...
40 شهید ابراهیم هادی - پوریای ولی بود.mp3
11.37M
📢 داستان صوتی // شهید ابراهیم هادی، پوریای ولی بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم / ماجرای دانش آموزی که همراه نامه به رزمندگان پول توجیبی اش را هم ارسال کرد ... 🌴 دوران 🌱 کمک های مردمی به جبهه ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
⚪️ ۳۰ بهمن ۱۳۶۴ - حماسه گردان حضرت علی اصغر (ع) به فرماندهی شهید حاج حسین اسکندرلو 🌴 نبرد عاشورایی در جریان عملیات والفجر ۸ در روز ۳۰ بهمن ۶۴ ، گردان های حضرت قمر بنی هاشم (ع) و حضرت علی اصغر (ع) از لشکر سید الشهدا (ع) آماده دفع پاتک دشمن در جاده فاو_ام_القصر و سه راهی کارخانه نمک شده و به سوی منطقه رهسپار شدند. گردان قمر بنی هاشم (ع) در میانه راه عزیمت به منطقه در نزدیکی اروند مورد بمباران جنگنده های دشمن قرار گرفت و تعدادی از فرماندهان آن از جمله شهید حمید شاه حسینی به شهادت رسیدند. با توجه به صدمات وارد شده به گردان قمر بنی هاشم (ع)؛ گردان علی اصغر (ع) بفرماندهی شهید حاج حسین اسکندر لو در محدوده خط لشکر ۲۵ کربلا وارد عمل شدند و ضمن دفع پاتک سنگین دشمن، یکی از بزرگترین حماسه های عملیات والفجر ۸ را خلق کردند. منطقه درگیری حالت باتلاقی داشت و عملا تردد، فقط روی پدها و جاده هایی که اطراف کارخانه نمک احداث شده بودند امکان پذیر بود و سایر مسیرها توسط دشمن مین گذاری شده بود. رزمندگان گردان علی اصغر (ع) روی جاده ای به عرض ۵ یا ۶ متر می بایست تردد و پیشروی کنند و دشمن هم بدلیل آنکه با منطقه آشنایی داشت، آتش خود را متمرکز بر همین پدها کرده بود.🔥🔥 در چنین اوضاعی در شب ۳۰ بهمن ماه به اول اسفند ماه ۶۴ حماسه گردان علی اصغر (ع) با شهادت شهید کاظم ناظریان معاون گردان آغاز شد. رزمندگان گردان در قالب ۳ گروهان و ۹ دسته که فرمانده یکی از آنها با شهید روح الله امینی فرد بود، به شکار تانک ها و نفربرهای لشکر ۶ زرهی رژیم بعث رفتند. تا چشم کار می کرد و در امتداد یک خط راست به طول تقریبی ۱۵۰۰ متر، صدها تانک و نفربر، پشت سر هم قصد حرکت به طرف شهر فاو را داشتند که با حمله تیم های ضد زره رزمندگان اسلام روبرو شدند. این نیروها با استفاده از تاریکی شب از دو طرف جاده به عمق ستون زرهی دشمن نفوذ کرده و در حالی که نفسها در سینه حبس شده بود ناگهان با آر پی جی و سایر ادوات، ستون را به آتش کشیدند🔥🔥 دشمن نیز، اجرای توسط توپخانه، خمپاره، دوشکا و تیربار به اجرای آتش سنگین پرداخت. بدین صورت، در شب ۳۰ بهمن به اول اسفند حماسه جاده فاو_ام القصر به پاشد و در سحرگاه نخستین روز اسفند ۱۳۶۴ ، رزمندگان تخریب لشکر حضرت سید الشهدا (ع) با مسلح کردن زمین به مین های ضد تانک، ضد خودرو و ضد نفر با هدایت شهید سید محمد زینال حسینی از فشار اولیه دشمن بر باقیمانده رزمندگان گردان علی اصغر (ع) کاستند. در این حال صدای خوشحالی شهید اسکندرلو پشت بی سیم قرارگاه شنیده می شد که فریاد می زد: "تانک ها جلو می آیند و روی مین ها منهدم می شوند"🔴 ساعاتی بعد، گردان حضرت علی اصغر (ع) جای خود را به گردان قمر بنی هاشم (ع) داد و باقیمانده رزمندگان گردان علی اصغر(ع) در حین بازگشت، پیکرهای همرزمان شهید خود را نیز با خود حمل کردند که در این میان، پیکر شهید روح الله امینی فرد نیز دیده می شد. روح آسمانی اش به خدا پیوست و جسم خاکی اش به زادگاهش بازگشت، روح تمامی شهدای عملیات والفجر 8 شاد و یادشان گرامی باد 📕برگرفته از کتاب: "خاطرات شهدای مسجد بنی هاشم(ع)" ✅ کانال دفاع مقدس اینجا بیت شهداست👆 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بریده هایی از مستند زندگی "سردار شهید حاج حسین اسکندرلو" کانال دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردار شهید حاج حسین اسکندرلو حضرت_ علی اصغر گردان حضرت علی اصغر {علیه السلام} لشگر پرافتخار حضرت سیدالشهدا {علیه السلام} شهادت: ۱۳ اردیبهشت۱۳۶۵ فکه (بر اثر اصابت گلوله مستقیم دوشکا به گردن) ولادت: ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۱ _ بهشت زهرا(س)_ قطعه۲۶_ ردیف۷۷ ا🌱🕊🌱🕊🌱🕊🌱🕊🌱 🌷 🔹عضو گردان هفت (کوثر) پادگان حضرت ولیعصر {عج} سپاه تهران — معاون گردان حنین لشگر ۲۷ محمّد رسول الله (ص) — معاون گردان سلمان لشکر ۲۷ — فرمانده گردان سلمان لشکر ۲۷ — فرمانده گردان زهیر لشکر ۱۰ حضرت سیدالشهدا (ع) — فرمانده گردان حضرت علی اصغر (ع) لشگر ۱۰ ✍️متن شعری که مادر شهید بهمن نجفی برای حاج حسین سرودند: شرر عشق بسوزاند سراپای حسین همه جا خون خدا بود به رگ های حسین چون شهابی به سر قلّه درخشید و برفت مرحبا باد بر آن همّت والای حسین پاره کرد جامهٔ ذلت به تن ظلمت شب بار الها چه گذشت بر دل بینای حسین سمبل معرفت و زهد و صفای ملکوت حیف و صد حیف از آن دانش و تقوای حسین 📡 کانال "دفاع مقدس" (ایتا، روبیکا،تلگرام) 🌱 انتشار مطالب، صدقه جاریه است
12.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | فرمان نظامی شهید اسکندرلو به نیروهای گردان جهت شنیدن سخنرانی فرمانده لشگر، شهید ابراهیم همت ⚪️ فرماندهان "شهید حاج حسین اسکندرلو" "شهید حاج محمد ابراهیم همت" ⏳ آبان ۱۳۶۲ اردوگاه کوخلان، دشت شیلر 🌿 در آستانه آغاز مرحله سوم عملیات کوهستانی والفجر چهار 🌷 شهید حاج حسین اسکندرلو در این مقطع، فرماندهی گردان سلمان را به عهده داشت ------------------------------------------- 📡 کانال "دفاع مقدس" (ایتا، روبیکا،تلگرام) 🌱 انتشار مطالب، صدقه جاریه است
⚫️انا لله و انا الیه راجعون 🏴 با نهایت تأثر و تأسف همسر محترمه شهید مدافع حرم " سجاد طاهرنیا " دعوت حق را لبیک و به دیدار همسر شهیدش شتافت. از این زوج آسمانی دو فرزند خردسال به نام های فاطمه خانم و آقا محمدحسین به یادگار مانده است. شادی روح پر فتوح شهید طاهرنیا و همسر محترمشان صلوات🌷
🔰 خدا سرپرست بچه های شهید هست ... بخشی از مصاحبه مرحومه" نسیبه علی پرست " همسر شهید مدافع حرم "سجاد طاهرنیا "