دفاع مقدس
نقشه عملیات مرصاد
.
📌 عملیات مرصاد | بخش اول؛
🔹 #عملیات_مرصاد در تاریخ ۶۷/۰۵/۰۵ و با رمز مبارک «یاعلی علیهالسلام» و به منظور مقابله با منافقین در منطقه اسلام آباد و کرند غرب با فرماندهی #سپاه و پشتیبانی #هوانیروز آغاز میشود. منافقین خلق، خوشحال از پیروزیهای مقدماتی و در یک اقدام عجولانه و ناپخته به شکل ستون از جاده اسلام آباد، راه باختران را در پیش میگیرند و به زعم باطل خود در مسیر حرکت بسمت تهران، با پیوستن مردم به آنها میخواستند گردانها و تیپهای جدیدی از مردم تشکیل دهند و هر کدام از منافقین فرماندهی آنها را به عهده بگیرند و با این برنامه مقدمه سقوط رژیم جمهوری اسلامی را فراهم سازند.
🔹 رادیو منافقین با ارسال پیام به مردم باختران از آنها میخواهد که زمینه را برای ورود ارتش به اصطلاح آزادی بخش مهیا سازند و آماده جذب در گردانها و لشکرها باشند. رزمندگان اسلام در ۳۴ کیلومتری این شهر ناگهان راه را بر ستونهای منافقین میبندند و بدین ترتیب نبرد سنگینی در این محور در میگیرد. واحدهای ضد زره رزمندگان در یک اقدام متهورانه و بینظیر تعداد زیادی از ادوات سنگین زرهی منافقین را هدف قرار داده و به آتش میکشند. جاده باختران - اسلام آباد در همان لحظات اولیه انباشته از ادوات سنگین سوخته شده میشود. عکس العمل جانانه رزمندگان تمامی رؤیاهای سرکردگان منافقین را به یاس مبدل میکند. بناچار منافقین با فضاحت تمام مجبور به عقب نشینی به طرف اسلام آباد میشوند. با تعقیب دشمن، این شهر به محاصره در میآید و منافقین برای در امان ماندن از آتش خشم رزمندگان چارهای جز فرار از این شهر نمییابند.
🔹 رزمندگان اسلام پس از تسخیر مواضع دشمن، در یک حرکت تاکتیکی که باعث گمراهی دشمن میشود، شبانه شهر اسلام آباد را تخلیه و اقدام به عقب نشینی تاکتیکی میکنند. منافقین به امید تداوم عملیات موسوم به «فروغ جاویدان» پیشروی مجدد خود را به سوی این شهر آغاز و با مشاهده اوضاع مناسب و عدم حضور رزمندگان، شهر را دوباره اشغال میکنند. به دنبال این تحرکات، رادیو منافقین نیز با راه انداختن تبلیغات، در بوق و کرنا میدمد که: «مردم مسلمان ایران! شب گذشته فرزندان مجاهد شما در ادامه عملیات غرورانگیز فروغ جاویدان موفق شدند شهر اسلام آباد را آزاد و ضربات سنگینی به پاسداران و بسیجیان وارد آورند. این عملیات تا رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده ادامه خواهد یافت.»
🔹 رزمندگان در حالی که تبلیغات دشمن گوش فلک را کر میکند، با عمل هلیبُرد توسط هلیکوپترهای هوانیروز در جاده کرند و تنگه پاتاق، عقبه منافقین را مسدود و ارتباط آنها را قطع میکنند. در روز ششم مرداد با حمایت تیز پروازان هوانیروز و بمباران شدید نیروی هوایی که مجالی برای حضور جنگندههای عراق نمیگذارند، پیشروی خود را به سوی اهداف از پیش تعیین شده آغاز میکنند. منافقین بار دیگر در زیر تهاجمات و ضربات سهمگین ارتش اسلام طعم تلخ شکست فضاحت بار را میچشند.
🔹 در این درگیری شدید تلفات و خسارات سنگینی به منافقین فریب خورده و خائن به ملت و مملکت وارد میآید و آنها با خفت و خواری به سوی مرزهای عراق فرار میکنند. تعقیب و گریز همچنان ادامه مییابد. شهر اسلام آباد بعد از ظهر همین روز از لوث وجود منافقین پاکسازی میشود. بدین ترتیب به خواست خداوند، منافقین این خائنین به ملت و مملکت اسلامی ایران با پای خود گام در بیشه شیران میگذارند و شکست سخت و فراموش نشدنی را متحمل میشوند.
🔄 ادامه دارد ...
📚 منبع: کتاب کارنامه توصیفی عملیاتهای ۸ سال دفاع مقدس از ص ۴۶۴ ؛ علی سمیعی | نمایندگی ولی فقیه در نیروی زمینی سپاه ۱۳۷۶.
ادامه 👇👇👇
دفاع مقدس
. 📌 عملیات مرصاد | بخش اول؛ 🔹 #عملیات_مرصاد در تاریخ ۶۷/۰۵/۰۵ و با رمز مبارک «یاعلی علیهالسلام» و
.
📌 عملیات مرصاد | بخش دوم [آخر]
🔹 هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران در سرکوب منافقین در این درگیریها چنان شایستگی و درخششی از خود نشان میدهد که جاده اسلام آباد مملو از لاشه سوخته ادوات سنگین و دیگر جنگ افزارهای منافقین میشود و حیرت و تحسین دوست و دشمن را بر میانگیزد. این شکستها در حالی نصیب منافقین خلق میشود که قوای اسلام در جبهههای دیگر ضربات سنگینی به ماشین جنگی عراق وارد میآورند و لحظه به لحظه اراضی اشغالی ایران اسلامی را آزاد و همچنان به تعقیب مرگبار دشمن ادامه میدهند.
🔹 قوای اسلام با حمایت بی دریغ و همه جانبه هلیکوپترهای #هوانیروز و جنگندههای #نیروی_هوایی #ارتش لحظه به لحظه کار انهدام ضد انقلاب را تشدید و آنها را وادار به عقب نشینی تا شهر کرند میکنند. در یک نبرد فراموش نشدنی، این شهر به محاصره در میآید و دشمن شکست خورده که تلاش میکند شاید این موضع را برای خود حفظ کند، با خفت و خواری و با دریافت ضربات سخت به طرف مرزهای بین المللی راه فرار را در پیش میگیرد. ضربات رزمندگان چنان کوبنده است که اساس فرماندهی منافقین از هم متلاشی میشود و نیروهای متفرق آنها تلاش میکنند که جان خود را از مهلکه نجات دهند.
🔹 تعداد زیادی از منافقین در عقب نشینی به طرف تنگه پاتاق، در دام رزمندگان اسلام گرفتار میآیند که از ترس جان خود به روستاهای اطراف پناهنده میشوند و با تهدید مردم بی دفاع منطقه، از آنها میخواهند تا جان پناهی برای مخفی شدن در اختیارشان قرار دهند. تعداد دیگری از منافقین با افتادن در محاصره، با قرص سیانور دست به خودکشی میزنند و عدهای هم به خاطر مصلحت سازمان، توسط مسؤولان خود به رگبار مسلسل بسته میشوند تا به خیال خود، اسرار سازمان فاش نشود.
👈 از نکات جالب توجه، حضور زنها در هیأت و لباس مردان در کنار مردان منافق میباشد که ظاهراً مسأله همزیستی مسالمت آمیز نامشروع را سازمان با تاکتیک النقاط به صورت عادی و کاملاً تشکیلاتی حل کرده بود.
🔹 زمانی که آخرین پسماندههای منافقین در عملیات به اصطلاح شکوه جاویدان با پایمردی دلیر مردان ایران اسلامی منکوب و سرکوب میشوند، تبلیغات رادیو منافقین نیز دیگر مجالی برای هوچی گری و سخن پراکنی نمیبیند و ناگهان سکوت اختیار میکند. تجاوز منافقین پناه برده به دامان رژیم بعثی به میهن اسلامی ایران، یکی دیگر از خطاهای فاحش و خیانت بار سازمان منافقین خلق است که به یاری خداوند قهار، اساس تشکیلات این سازمان را متلاشی و حقایق بسیاری را برای وجدانهای آگاه و فطرتهای پاک روشن میسازد.
🔥 بدین ترتیب، منافقین شکست خورده، در این تجاوز نابخردانه، متحمل تلفات و خسارات عظیمی شدند که عبارت است از:
🔘 تجهیزات منهدم شده دشمن:
● بیش از ۱۲۰ دستگاه تانک
● ۴۰۰ دستگاه نفربر
● ۹۰ قبضه خمپاره انداز ۸۰ میلیمتری
● ۱۵۰ قبضه خمپاره انداز ۶۰ میلیمتری
● ۳۰ قبضه توپ ۱۰۶ میلیمتری
🔘 غنایم:
● ۱۰۰۰ قبضه آر پی جی ۷
● ۷۰۰ قبضه تیربار کلاشینکف
● دهها دستگاه تانک و نفربر
● دهها دستگاه خودرو
● مقادیری تجهیزات پیشرفته الکترونیکی و مخابراتی و اسناد درون گروهی
🔘 تعداد کشتهها و زخمی منافقین:
● بیش از ۴۸۰۰ نفر کشته و هزاران نفر زخمی.
📚 منبع: کتاب کارنامه توصیفی عملیاتهای ۸ سال دفاع مقدس از ص ۴۶۶ ؛ علی سمیعی | نمایندگی ولی فقیه در نیروی زمینی سپاه ۱۳۷۶.
📝 لشکر ۵۵ ویژه شهداء و لشکر ۷۷ پیاده خراسان؛ در عملیات مرصاد حضور داشتهانن // پایان
دفاع مقدس
🔹 "عملیات غدیر" 💠 آخرین عملیات جنگ تحمیلی که همزمان با "عملیات مرصاد در مرداد ۱۳۶۷ انجام گرفت ⚪️ع
🌷شهید حاج رمضانعلی خرمی-- شهادت: ۲۶ فروردین ۱۳۶۲ - ( پدر شهید هادی خرمی)
🔹عملیات والفجر یک -- فکه — بر اثر اصابت ترکش به سر و سینه و پشت
▫️رزمنده گروهان شهادت — گردان انصار — لشکر ۲۷
🌱 تولد: نیشابور-۱۳۱۳ — بازنشسته اداره راه و ترابری
ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
#فرزند 👇
🌹 شهید هادی خرمی، فرزند رمضانعلی
🌿 معاون دسته گروهان سیدالشهدا(ع) — گردان مالک اشتر — لشکر ۲۷
🕊 شهادت: ۵ مرداد ۱۳۶۷ - پاسگاه زید عراق بر اثر اصابت ترکش
🌱 تولد: تهران -۱۳۴۷
مزار: بهشت زهرا (س) ، قطعه ۲۸ ، ردیف ۱۰۱ ، شماره ۳ - در کنار پدر شهیدش
در راه خدا تن به خطر باید داد
در مقدمِ انقلاب، سر باید داد
آن شیرزنی که شوهرش گشت شهید
می گفتد در این راه پسر باید داد
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
👇👇
🚩 شهیدی از گردان مالک اشتر در عملیات غدیر -- (آخرین عملیات زمان جنگ)
🌷 شهید محمود ابدی
🔸 گروهان روح الله
🌱 تولد ۲۹ مرداد ۱۳۴۸
🕊شهادت ۵ مرداد ۱۳۶۷
💠 مزار شهید: بهشت زهرا (س) ، قطعه ۲۷ ، ردیف ۱۴۳ ، ش ۱۰
#دردی_کشان_میخانه_عشق 💕
🌱 سالروز ولادت سردار رشید سپاه اسلم، شهید #محسن_وزوایی
فرزند حاج حسین (از همرزمان آیت اللّه کاشانی)
🗓 ولادت 🌺
۵ مرداد ۱۳۳۹ (تهران، محله نظام آباد)
👈گذراندن دوره دبستان و سپس متوسطه با نمرات عالی در دبیرستان دکتر هشترودی تهران
👈از مبارزان دوران ستمشاهی پهلوی
👈دانشجوی رشته شیمی در دانشگاه صنعتی شریف (از ۱۳۵۵)
👈عضو فعال انجمن اسلامی دانشجویان
👈حضور فعال در تظاهرات مردمی از ۱۷ شهریور تا ۱۲ بهمن (ورود امام خمینی) 🌺 و مبارزات مسلحانه تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷
👈از نخستین دانشجویان پیرو خط امام 🌺 در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا
👈از اولین اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از اوایل تشكیل در اردیبهشت سال ۱۳۵۸
👈گذراندن دوره های آموزش چریکی
👈فرمانده مخابرات و سرپرست واحد اطلاعات ـ عملیات سپاه
👈حضور در جبهه های دفاع مقدس از اولین روزهای شروع جنگ تحمیلی
👈فرمانده گردان و مسئول محور 《تنگ کورک تا حد فاصل تنگ حاجیان》 در عملیات آزادسازی ارتفاعات بازی دراز
👈چند بار مجروحیت شدید
👈فرمانده گردان در عملیات مطلع الفجر
👈فرمانده گردان حبیب بن مظاهر در تیپ تازه تأسیس محمد رسول الله (ص) در عملیات فتح المبین
👈مؤسس و فرمانده تیپ ۱۰ سیدالشهدا (علیه السلام) در عملیات الی بیت المقدس
🗓شهادت🌷
۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱
👈عملیات الی بیت المقدس
#الی_بیت_المقدس
#بیت_المقدس
📌جاده خرمشهر، غرب کارون
📍مزار
تهران، گلزار شهدای بهشت زهرا (سلام الله علیها)، قـطعـه ۲۶، ردیـف ۴۴، شـماره ۴۶
26.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 #مستند // شرح زندگی و مجاهدت های سردار رشید اسلام، شهید محسن وزوایی
۵ مرداد ۱۳۳۹ -- سالروز ولادت
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
به یاد سه دلاور محور عملیاتی محرم
در عملیات بیت المقدس
از چپ :
شهید حسین تقوی منش، جانشین محور
شهید جانباز حسین خالقی ( که بعد از شهادت وزوایی و تقوی منش، مسئولیت محور محرم به او واگذار شد)
شهید محسن وزوایی, فرمانده محور در عملیات بیت المقدس
#فرماندهان
#دفاع_مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 «شهید محسن وزوایی» که رتبه یک کنکور و رتبه یک شجاعت و ایمان را در کارنامه داشت از سرداران فاتح بازی دراز بود که آموزه های قرآنی اش در شب عملیات بر رزمندگان نمایان گشت.
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
✍️"ما در این جبهه ها می بینیم که چگونه خداوند به رزمندگان اسلام، کمک می کند و آن ها را نصرت می دهد و به مصداق آیه شریفه( کم من فئة قلیله غلبت فئة کثیرة)، می بینیم که تعداد محدود لشکریان سپاه اعم از سپاه و ارتش و نیروهای مردمی، موفق به شکست تعداد کثیری از نیروهای دشمن می شوند .."
به یاد فاتح بازی دراز
سردار شهید محسن وزوایی
رتبه اول شیمی
دانشگاه صنعتی شریف
موسس لشکر ۱۰
حضرت سید الشهدا (ع)
فرمانده گردان نهم سپاه
فرمانده گردان حبیب
در عملیات فتح المبین
فرمانده محور محرم در عملیات بیت المقدس
لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
از شهدای محله نظام آباد ( . . . و قلهک)
شهادت: ۱۰ اردیبهشت
عملیات بیت المقدس
دفاع مقدس
✍️"ما در این جبهه ها می بینیم که چگونه خداوند به رزمندگان اسلام، کمک می کند و آن ها را نصرت می دهد و
🌷شهید «محسن وزوایی» سخنگوی دانشجویان پیرو خط امام و از فرماندهان نظامی دوران دفاع مقدس، پنج مرداد سال ۱۳۳۹ در تهران به دنیا آمد. سال ۱۳۵۵ در رشته شیمی دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته و با ورود به دانشگاه وارد انجمن اسلامی شد، حضور او در انجمن اسلامی زمینه شرکت در فعالیتهای سیاسی و جلسات عقیدتی را برای او فراهم کرد. در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی نیز از دانشجویان پیشرو بود.
🔅 وزوایی در سال ۱۳۵۸ همزمان با کار تبلیغاتی در جمع دانشجویان پیرو خط امام (ره)، بلافاصله با تشکیل سپاه پاسداران، به این ارگان نظامی پیوست و در دورهای فشرده، آموزشهای چریکی را در سپاه آموخت. او مدتی در سپاه به عنوان فرمانده مخابرات انجام وظیفه کرد، سپس سرپرستی واحد اطلاعات ـ عملیات را به عهده گرفت.
➖ با آغاز جنگ تحمیلی وارد جبهههای غرب کشور شد. در عملیات جدیدی که از سوی رزمندگان اسلام در اردیبهشت ۱۳۶۰ طرحریزی شده بود، محسن وزوایی مسوولیت فرماندهی گردان را برعهده گرفت. او در عملیات بازیدراز نقش ویژهای ایفا کرد و به شدت مجروح شد و پس از بهبودی در عملیات بیتالمقدس شرکت کرد.
📌 وزوایی در طول سالهای دفاع مقدس به فرماندهی گردان حبیب ابن مظاهر و نیز فرماندهی تیپ سیدالشهدا (ع) و مسئول محور منصوب شد.
امداد آسمانی
عمليات بازيدراز قربانگاه بچههای گردان 9 بود. هلیکوپترهای عراقي در آسمان میچرخیدند و به صورت مستقيم به سمت سنگرهاي بچهها شليك میکردند. هرلحظه قامت جواني بر خاك میافتاد. ناگهان يكي از نيروها به طرف محسن رفت و با ناراحتي گفت: «پس آنهایی كه قرار بود ما را پشتيباني كنند، كجا هستند؟ كجاست نيروهايي كه قرار بود بيايند؟ چرا بچهها را به كشتن میدهی؟» وزوایي سرش را برگرداند. نگاهي به آسمان انداخت. همه را صدا زد. صدايش در فضا پيچيد: «الم تر كيف فعل ربك باصحاب الفيل...»، بچهها شروع به خواندن كردند. در همين لحظه يكي از هلیکوپترها بهاشتباه تانك عراقي را به آتش كشيد و دو هلیکوپتر ديگر به يكديگر برخورد نمودند. آري ايمان آن است كه مطمئن باشي همهجا خدا با توست.منبع: روزنامه کیهان
🌷 یا صاحب الزمان(عج)
🌷تنها شش نفر توانستند خود را به بالای ارتفاع ١٠٥٠ (بازی دراز) برسانند. برادر علی موحد دانش و برادر محسن وزوایی که فرمانده محور چپ عملیات بود از جمله افراد فتح کننده ارتفاع ١٠٥٠ بودند.
🌷محسن وزوایی که از دانشویان پیرو خط امام در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا بود و در مقطعی نیز سِمت سخن گویی دانشجویان فاتح لانه جاسوسی را داشت، اینک به عنوان بنیان گذار لشکر ١٠ سيد الشهدا (ع) عملیاتی حساس را فرماندهی می کرد. چرا که بچه های سپاه در محدوديت های پیش آمده از طرف بنی صدر در این گونه عملیات علاوه بر دشمن مهاجم، دشمنان نفوذی دو چهره که با پز خردمندی زمام امور را در دست گرفته بودند را نیز در پشت سر داشتند.
🌷به هر ترتیب در فتح این ارتفاع حاج محسن با اندک یاران باقی مانده اش حدود ٣٥٠ تن از نیروهای گردان کماندویی ارتش بعث را به اسارت گرفتند؛ لیکن در حین تخلیه اسرا به پشت جبهه یکی از افسران دشمن مصرانه تقاضای ملاقات با فرمانده نیروهای ایرانی را داشت. دوستان محسن به خاطر رعایت مسائل امنیتی، شخصى غیر از او را به آن افسر بعثی به عنوان فرمانده خود معرفی کردند اما....
🌷....اما بعثی اسیر، ناباورانه و با قاطعیت گفت: نه! فرمانده شما این نیست. از وی سئوال شد مگر تو فرمانده ما را دیده ای که این گونه قاطعانه سخن می گویی؟ او گفت: آری! او در هنگام یورش شما به ما، سوار بر اسب سفید بود و ما هر چه به طرفش تیر اندازی و شلیک کردیم به او کارگر نمی شد. لذا من او را می خواهم ببینم. محسن وزوایی که در آن جمع بود به ناگاه زانوهایش سست شد و به زمین نشستو....
🌷این واقعه نخستین جلوه امدادی بود که بدو جنگ این گونه تجلی نموده بود لذا در مصاحبه ای تلویزیونی به این واقعه به عنوان عنایت ائمه هدی (علیه السلام ) به رزمندگان اسلام اشاره کرد و در مقابل بلافاصله سلف خرد گرایان رئیس جمهور قدرت طلب، بنی صدر خائن عاجزانه دست به قلم شد و در ستون (کارنامه رئیس جمهور) روزنامه ضد انقلابیش (روزنامه انقلاب اسلامی) ضمن استهزاء عنایات غیبیى رذیلانه نوشت: این پاسدارها برای تضعیف موقعیت من این حرفها را می زنند.... اگر اسب سفید در کار است، چرا به جنوب نیامده و فقط به غرب رفته است؟
🌷غافل از اینکه دوزخیان از درک این عنایات عاجزند و بهشتیان را به این حریم راه است. لذا شهید مظلوم بهشتی در همان اول فرمودند: خانقاه عرفان ما بازی دراز است.
(راوی؛ حسین بهزاد)
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگینامه تصویری فاتح بازی دراز شهید محسن وزوایی
#قاب_ماندگار
دو رفیق و هم رزم در تلاشند تا موهای سر فرماندهی "گردان حبیب ابن مظاهر" را اصلاح کنند. "محسن وزوایی" که خیلی به برهنه نبودن بدنش حساس بود ، وقتی دید رفیق دیگری لنز دوربین را به سمتش گرفته ، به تکاپو افتاد که عکاس را ناکام بگذارد اما رفقا مانع شدند و آخرش این نما به یادگار ماند.
از راست "عابدین وحیدزاده" "شهید محسن وزوایی" فرمانده ی "گردان حبیب ابن مظاهر" و "مرحوم حسین خالقی".
👇👇
خاطره ای از عملیات فتح المبین
(راوی: عابدین وحید زاده)
در شروع عملیات به دلیل آسیب دیدگی، با عصا راه می رفتم. فردای آن روز،
دم دمای صبح هر طوری بود رفتم به طرف خط. در بین راه، مرتضی مسعودی، جانشین شهید وزوایی در گردان حبیب را پیدا کردم. او یک وانت دستش بود با یک راننده. ما توی این دشت افتادیم دنبال آن ها. مرتضی مسعودی فقط یک کلاش دستش بود. او پیاده شد و یک نگاهی اینور و آنور کرد دید یک سری آن پشت هستند!! متوجه شدند ماها ایرانی هستیم، دست هایشان را بالا گرفتند و آمدند. اصلا همین جور وا رفته بودیم! خیلی هیجان داشتیم از طرفی ادم وحشت برش می دارد. همه عراقی ها خودشان تسلیم شدند.
مرتضی مسعودی یک مسیری را به آن ها یاد داد و گفت این جا را بگیرید و صاف بروید، خودتان بروید. نیروها دارند می آیند ها! ما سوار ماشین مرتضی شدیم تازه فهمیدیم کجا هستیم. آنقدر چرخیدیم تا بالاخره وزوایی را پیدا کردیم. آن ها رسیده بودند و توپخانه عراقی ها را گرفته بودند. یعنی وقتی می گویند آدم خدا را می دید، آنجا قشنگ همه چیز ملموس بود. توپ های گریس خورده آماده بود.همه چیز داشت. یعنی گردان وزوایی تا کیلومترها به عمق خاک دشمن نفوذ کرده و به توپخانه و به آنها رسیدند و همه را به غنیمت خود درآوردند. کاری عجیب که بهت همه را برانگیخت.
در بین مسیر هم که گردان حبیب گم شد و این وزوایی بود که با توکل، توسل و تضرع ب درگاه الهی توانست مسیر صحیح را ب نیروها نشان دهد!
🌴 به نظرم در جنگ، پرده ها می رفت کنار و بعضی ها چیزهای دیگری می دیدند!! من اعتقادم این است که آنجا برای محسن وزوایی پرده کنار رفته بود.
شهید محسن وزوایی اواخر اسفند ۱۳۶۰ فرمانده گردان حبیب بن مظاهر و تیپ تازه تأسیس محمد رسولالله (ص) شد که در عملیات «فتحالمبین»، این گردان نوک عملیات بود. اوج هنرنمایی وزوایی در این عملیات سرنوشتساز است.
حاج احمد متوسلیان برای این عملیات از همان اول به محسن تأکید کرده بود که گردانهای چپ و راست شما عمل میکنند و تو نباید وارد درگیری بشوی و فقط باید عبور کنی. چون اگر نیروها موفق میشدند توپخانه دشمن را بگیرند و راه آتش را میبستند، نیروهای عراقی خلع سلاح میشدند.
نیروها در تاریکی نیمه شب مسیر را گم میکنند. جز سیاهی شب چیزی معلوم نیست و در این لحظه حساس همه نگاهها به تصمیم فرمانده است. شهید وزوایی به جای هراسان شدن, به جلوی تک رفت، تک و تنها قامت نماز بست و به خدا توسل کرد. پس از پایان یافتن نماز، محسن وزوایی بلند شد و راه افتاد و به نیروهایش گفت دنبال من بیایید. نیم ساعت یا ۴۰ دقیقه بعد به همراه نیروهایش به توپخانه عراقیها رسیدند و ۹۴ قبضه توپ عراقی به دست رزمندگان افتاد. این فتحالفتوح یکی از کلیدهای مهم در سرنوشت عملیات فتحالمبین بود. پس از این اتفاق بعثیها دیگر از نام گردان حبیب و شهید وزوایی میترسیدند.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | شهید محسن وزوایی (با بازوبند مخصوص)درحال توجیه نیروهای خود
سالروز ولادت
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
اینجا بیت شهداست👆
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه استت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فروردین ۶۱
🎞 شهید محسن وزوایی، فرمانده گردان حبیب از تیپ محمد رسول الله(ص)، در جمع نیروهایش:
🌷ما شهادت را مایه سعادت می دانیم🚩🚩
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
او با تدبیر حاج احمد متوسلیان (ف تیپ ۲۷)وظیفه داشت،قبل از آغاز عملیات سرنوشت ساز فتح المبین، در تاریکی شب، نیروهای گردان حبیب را تا ۲۰ کیلومتری عمق خاک عراق ببرد، و در آنجا با یورشی برق آسا، توپخانه دشمن را تصرف نماید (که در اینصورت، با شروع سراسری نبرد توسط یگان های خودی، آتش دشمن از آنها برداشته میشد و ایرانی ها می توانستند بسرعت مواضع عراقی ها را تصرف نمایند)
...در مسیر حرکت گردان حبیب، راه، گم شد!!! همه مستأصل مانده بودند..... و فرماندهان در قرارگاه اصلی نیز نگران رسیدن آنها به مواضع توپخانه دشمن. شرایط بسیار حساسی بود. سرنوشت عملیات فتح المبین، به انجام ماموریت آنها بستگی داشت.... در این لحظات نفس گیر، این وزوایی بود که از جمع جدا شد و در گوشه ای به نماز ایستاد و به تضرع و توسل پرداخت🤲 چیزی نگذشت که با الهامی غیبی که به او شده بود، راه به سمت عمق مواضع دشمن پیدا شد. آنجا بود که انسان می توانست دست غیبی الهی و عنایات حضرات معصومین را آشکارا ببیند. افراد وزوایی به آسانی توانستند با نفوذ برق آسای خود، توپ های نو و گریس خورده عراقی ها را یکجا به غنیمت خود درآورند!..کاری عجیب که بهت و حیرت همه را برانگیخت!
⚪️ بعدها معلوم شد، در همان نزدیکی و در قرارگاه عقبه عراقی ها، صدام به منظور نظارت و اشراف بر نیروهایش حضور داشته! ... لذا کافی بود اندکی زودتر، نیروهای وزوایی به آنجا می رسیدند که در اینصورت، دیکتاتور دستگیر شده و به اسارت در می آمد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مصاحبه شهید محسن وزوایی
28.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای گم شدن گردان شهید وزوایی
توسل به پروردگار برای هدایت گردان گم شده....
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
👆🎞 مستند «فرمانده غریب» ، روایتی از گردان حبیب بن مظاهر و فرمانده آن
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 شرح مبارزات و مجاهدت های سردار گمنام سپاه، شهید سید باقر طباطبایی نژاد
دوران #دفاع_مقدس
🌷۵ مرداد ۱۳۶۷ -- سالروز شهادت طباطبایینژاد
ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
دفاع مقدس
🎞 شرح مبارزات و مجاهدت های سردار گمنام سپاه، شهید سید باقر طباطبایی نژاد دوران #دفاع_مقدس 🌷۵ مرد
💠 گزیدهای از سخنرانی شهید طباطبایی نژاد:
🔹 ... وای بر ما اگر این نعمت الهی (جمهوری اسلامی) را شکرگزار نبوده و لیاقت استقرار حکومت جهانی اسلام را نیابیم.
شما در برابر خون پرجوش و خروش شهیدان مدیون و مسئولید. وای بر ما! چگونه میخواهیم فردای قیامت در جلو رسولالله (ص) حاضر شویم.
... بکوشید قلم و قدم و تلاش و کلام و همه اعمالمان در جهت رضای خدا و استحکام جمهوری اسلامی و پیشرفت انقلاب اسلامی باشد.
▫️ پ.ن : شهید سید باقر طباطبایی نژاد، فرمانده قرارگاه تاکتیکی نصر رمضان
از فرماندهان و مسئولین گمنام و کمتر شناخته شده دوران دفاع مقدس
➖سایر مسئولیتها: مسئول پرسنلی ستاد غرب، فرمانده سپاه سقز، فرمانده سپاه پاوه، فرمانده سپاه باختران(کرمانشاه) . . .
دفاع مقدس
💠 گزیدهای از سخنرانی شهید طباطبایی نژاد: 🔹 ... وای بر ما اگر این نعمت الهی (جمهوری اسلامی) را شکرگ
🌷شهید سید باقر طباطبایینژاد
🌿 فرمانده گمنام و کمتر شناخته شده جبهه ها:
تولد و کودکی
به سال 1341 در یکی از محله های جنوب شهر تهران در خانواده ای روحانی متولد شد. پدرش حاج سید عباس طباطبایی نژاد و اجداد بزرگوارش از طرف پدر، مرحوم حجت الاسلام حاج میرزا علی طباطبایی و از طرف مادر مرحوم حجت الاسلام حاج شیخ علی مهدوی ظفرقندی، هر دو از علما و فضلای بنام منطقه اردستان و زواره می باشند.
او که الفبای عشق حسین (ع) و ائمه اطهار (ع) را از کودکی در چنین مدرسی آموخته بود و ترنم این درس با گوشت و خونش قرین و آمیخته بود، تحصیل علوم را آغاز کرد. سنین نوجوانی او مقارن با اوج فساد در ایران بود، ولی تقوا وترس از گناه و اصالت خانوادگیش عواملی بودند که باعث شد از این پیکار اخلاقی روسفید بیرون آید. در کنار کوششی که در فراگیری علم در مدرسه داشت با شرکت و عضویت در مجامع تعلیم و تفسیر قرآن – که در حوالی میدان خراسان دایر بود – با مفاهیم این کتاب آسمانی و احادیث ائمه اطهار (ع) و مباحث اعتقادی و فلسفی آشنا شد. هفت یا هشت سال این کلاسها ادامه داشت. او که از بینش عمیق سیاسی – اعتقادی و قدرت بیان و قلم بالایی برخوردار بود، به دلیل برخورداری از غنای فکری و فرهنگی، به سهم خود در بسط ارزشهای اسلامی کوشش می کرد.
💠 دوران انقلاب
سید باقر در سال آخر دبیرستان با اوجگیری نهضت، درس خود را رها کرد و همپای امت اسلامی در صحنه های مختلف انقلاب حضور یافت. او که در این زمان به سن تکلیف رسیده بود، در کنار فعالیتهای مذهبی و پخش اعلامیه، نوار، عکس و رساله حضرت امام خمینی (ره) در نبردهای مسلحانه خیابانی شرکت میکرد و در این راه از هیچ خطر و رنجی نمیهراسید.
پدرش نقل مینماید: در سال 1357، نیمه شبی که سید باقر خسته و کوفته از تظاهرات برگشته و از فرط خستگی تاب نداشت، دراز کشید و همانطور خوابش برد. مدتی بعد به آرامی بلند شدم و خواستم زیر سرش بالش بگذارم که یک مرتبه بلند شد و بالش را به کنار گذاشت. وقتی دلیل آن را پرسیدم گفت: این راهی که ما آن را شروع کردهایم از این سختیها زیاد دارد؛ باید از حالا به این چیزها عادت کنیم.
شهید طباطبایینژاد که خود را وقف انقلاب اسلامی کرده بود، با پیروزی انقلاب و تاسیس کمیته انقلاب اسلامی، عضو این نهاد شد. ایشان در کنار کارهای نظامی، کلاسهای عقیدتی و تفسیر قرآن برگزار میکرد. وجود او در بین شیفتگان انقلاب و پاسداران جان بر کف که برای حفظ و حراست انقلاب، شب و روز در تلاش و فعالیت بودند، غنیمتی بود که علاوه بر بعد نظامی، باعث ترویج معنویات و اشاعه و روحیه برادری، محبت و صفا و صمیمیت میشد.
💠حرکت به سوی کردستان
با صدای اولین گلولههای دشمن بعثی که سکوت مرزها را در هم شکست و ضدانقلاب کوردل جدیتر از همیشه در خاک مقدس کردستان، ندای «هل من مبارز» سر میداد، آن بزرگوار (که یک ماه پیش از این حادثه، به عضویت سپاه در آمده بود)، پس از گذشت یک هفته از جنگ تحمیلی، همراه با عدهای از دلاورمردان سپاه عازم کردستان شدند تا به وظیفه خود عمل نموده و مردم مظلوم این منطقه را از لوث وجود این یاغیان پلید، پاک سازند.
به راستی قلم و زبان از بیان ایثارها و مبارزات ایشان ناتوان است. سزاوار است تا صخرههای هولناک، درههای مرگبار کردستان و ارتفاعات سر به فلک کشیده و صعبالعبور غرب، زبان گشوده، روایت شیرین سردار سرفراز و همرزمان دیگرش را نقل نمایند و سرود حماسهها و ایثارشان را بسرایند.
ایشان در مدت هشت سال مبارزه خستگیناپذیر در محورهای غرب کشور، با مسئولیتهای متفاوت نظیر: مسئولیت پرسنلی ستاد غرب، فرماندهی سپاه سقز، فرماندهی سپاه باختران، فرماندهی سپاه پاوه و فرماندهی قرارگاه نصر رمضان، به دفاع از آرمانهای والای جمهوری اسلامی ایران پرداخت.
خاطره ای از شهید طباطبایی نژاد
سال های آخر دبیرستان بود که نهضت امام به اوج خود رسیدو سید باقر[۱] هم مانند بسیاری از هم سن و سال هایش درس و بحث را رها کرد و به مردم کوچه و محل پیوست.
سید هر کاری که از دستش برمی آمد مانند پخش اعلامیه، نوار، عکس و رساله امام تا ساخت کوکتل مولوتف انجام می داد. یک شب که خسته و کوفته وارد خانه شد. از خستگی بسیار دراز کشید و به همان شکل خوابش برد که پدر، آرام سرش را بلند کرد تا بالشی برایش بگذارد که سید بالش را به کناری گذاشت و گفت: این راهی که من انتخاب کرده ام مشقت و سختی زیادی دارد و نباید خودم را بدعادت کنم.
1.سید باقر طباطبایی نژاد که بعدها در زمان دفاع مقدس، فرماندهی قرارگاه تاکتیکی نصر را به عهده گرفت و در تاریخ پنجم مرداد ماه سال ۶۷ به شهادت رسید.
دفاع مقدس
خاطره ای از شهید طباطبایی نژاد سال های آخر دبیرستان بود که نهضت امام به اوج خود رسیدو سید باقر[۱] ه
🔵 ویژگیهای اخلاقی
شهید طباطبایینژاد تواضع و فروتنی خاصی در کنار اخلاص و ایثارش داشت. شهامت و شجاعت، به کار بستن عقل سلیم و تجارب به دست آمده در انجام امور، علاقه شدید همسنگران و همرزمانش به ایشان و برخورد خوب و مردمداری او باعث شده بود که مردم منطقه نیز شیفته و شیدای او شوند. چیزی که آن شهید بزرگوار را به کارش دلگرم و علاقمند کرده بود، عشق و ایمانی بود که نسبت به کار در کردستان داشت. همیشه از مظلومیت اکراد و فقر فرهنگی که به آنان روا داشتهاند، سخن میگفت و بر احوال ایشان خون دل میخورد. هنوز خاطره زیبای آن تبسمهای شیرین و دلنشین که نشان از قلب رئوف و مهربانش داشت، در اذهان همکاران و آشنایانش باقی است.
او با قرآن مانوس بود و علاقه فراوانی به مطالعه کتابهای اعتقادی، بهویژه نهجالبلاغه داشت و در گفتار و کردارش، از احادیث و آیات، بسیار بهره میبرد. التزام عملی و تقید او به احکام اسلام باعث شده بود که کلامش بر دلها بنشیند و در نصایح خود ارزشهای متعالی اسلام را گوشزد کند. او با حساس تعهد و مسئولیتی که داشت، برادران پاسدار را در جهت خالص کردن نیتها برای خدا و تبعیت از حضرت امام خمینی (ره) و ولایت فقیه و دوری از مظاهر فریبنده دنیوی، سفارش میکرد.
دائماً به نیروها تاکید و توصیه داشت که آموزش نظامی را خوب بیاموزیند؛ زیرا که جنگ ما با دشمنان اسلام هر روز پیچیدهتر میشود؛ بنابراین تقویت بنیه دفاعی کشور اسلامی برای پاسداری از ارزشهای انقلاب، را عاملی مهم میدانست. او کلامی شیرین داشت. دیده یا شنیده نشد که کسی را برنجاند و بیازارد. هرگز دیده نشد که غیبت کند، یا دروغ گوید و یا حرف لغوی بزند.
شهید طباطبایینژاد عشق و علاقه عجیبی به حضرت امام خمینی (ره) داشت و برای روحانیت احترام ویژهای قایل بود. با وجود اینکه مقداری از دروس طلبگی را خوانده بود، بهخاطر نیاز سپاه به نیروهای متعهد و مخلص، ناچار موفق به ادامه تحصیل علوم حوزوی نشد؛ لذا وصیت اکید نمود که پسر بزرگش، آرزوی او را جامه عمل پوشانده و به لباس مقدس روحانیت در آید.
او در طول مسئولیتهایش همواره بر حفظ بیتالمال که از حاصل تلاش این ملت محروم و ایثارگر فراهم میشد، تاکید داشت و در هر فرصتی، همکاران خود را به پرهیز از تجملات و تشریفات توصیه میکرد و به مسئولین نیز وصیت داشت که «عهدنامه مالک اشتر» را دقیقاً مورد مطالعه قرار داده و به کار بندند.
وی از روحیه شجاعت و شهامت بالایی برخوردار بود و در بیان حق زمان و مکان را نمیشناخت و خیلی صریح و قاطع برخورد میکرد.
◼️ تشرف به خانه خدا
در سال 1361 که جهت زیارت خانه خدا به مکه مشرف شده بود، با وجود برخورد شدید رژیم منحوس آل سعود با راهپیماییها و تظاهراتها، اکثر شبها تا صبح، بر روی دیوار و کف خیابانها شعارهای انقلابی و ضدآمریکایی مینوشت.
نقل میکنند که او تمثال بزرگی از حضرت امام خمینی (ره) بالای ساختمانی که کاروان آنها در آنجا اسکان داشتند، نصب کرده بود. تعدادی از عوامل مزدور رژیم سعودی سرزده وارد ساختمان شدند. افسر سعودی در حین عبور، چنگ انداخت و پوستری از حضرت امام خمینی (ره) را از روی دیوار کَند. آن بزرگوار بیدرنگ عکس را از مشت او در آورد و یقهاش را گرفت و او را وادار کرد که عکس را چندبار ببوسد.
🕊 نحوه شهادت
سید باقر با وجود آن همه مجاهدت خالصانه و مستمر، دلش در عالم دیگری بود و ناراحت از اینکه چرا پس از هشت سال حضور در صحنه های ایثار و شهادت و مصاحبت با ابرار، هنوز در این دنیای خاکی باقی و به فیض شهادت نایل نیامده است؛ لذا با ابتهال و تضرع به آستان ربوبی طالب «شهادت» بود، تا اینکه لطف حق شامل حالش شد و در پنجم مرداد سال 1367 در حالی که عازم عمق خاک عراق بود، با عدهای دیگر از همرزمانش، در کمین بعثیان ملحد گرفتار و پس از نبردی سخت به درجه رفیع شهادت نایل آمد و در جوار حق ماوا گزید.
اعتقاد قلبی او و پیام همیشگیاش برای رزمندگان این جمله بود: «به تبعیت از فرمان امام در صحنه بوده و همیشه تابع و مطیع فرمان ولایت فقیه باشید تا از لغزشها و ضربات و لطمات مصون بمانید».
🎤 گزیدهای از سخنرانی شهید:
... وای بر ما اگر این نعمت الهی (جمهوری اسلامی) را شکرگزار نبوده و لیاقت استقرار حکومت جهانی اسلام را نیابیم.
شما در برابر خون پرجوش و خروش شهیدان مدیون و مسئولید. وای بر ما! چگونه میخواهیم فردای قیامت در جلو رسولالله (ص) حاضر شویم.
... بکوشید قلم و قدم و تلاش و کلام و همه اعمالمان در جهت رضای خدا و استحکام جمهوری اسلامی و پیشرفت انقلاب اسلامی باشد.
📷 سیدعلی حسینی تاش، جانشین مخابرات سپاه .... در کنار شهید والامقام سید باقر طباطبایی نژاد (از فرماندهان جنگ در غرب کشور- ، فرمانده قرارگاه تاکتیکی نصر رمضان-فرمانده سپاه باختران(کرمانشاه) . . . و پیش از آن: مسئول پرسنلی ستاد غرب، فرمانده سپاه سنقر، فرمانده سپاه پاوه....
ا🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱
💠 گزیدهای از کلام شهید طباطبایی نژاد:
🔹 ... وای بر ما اگر این نعمت الهی (جمهوری اسلامی) را شکرگزار نبوده و لیاقت استقرار حکومت جهانی اسلام را نیابیم.
شما در برابر خون پرجوش و خروش شهیدان، مدیون و مسئولید. وای بر ما! چگونه میخواهیم فردای قیامت در جلو رسولالله (ص) حاضر شویم.
... بکوشید قلم و قدم و تلاش و کلام و همه اعمالمان در جهت رضای خدا و استحکام جمهوری اسلامی و پیشرفت انقلاب اسلامی باشد.