eitaa logo
دفاع مقدس
3.8هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
11هزار ویدیو
928 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ #دهه۶۰ #کپی_آزاد اینجاسخن ازمن ومانیست،سخن ازمردانیست که عاشورا رابازیافته،سراسر ازذکر«یالیتناکنامعک»لبریز بوده و بال دربال ملائک بسوی کربلارهسپارشدند بگذار اغیارهرگز درنیابندکه ما ازتماشای شهدا سیرنمی‌شویم
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩 یاد شهدای گردان مالک اشتر گرامی باد 🔶 عملیات نصر ۷ ، سردشت ،ارتفاعات دوپازا ۴ آذر ۱۳۴۷ --- سالروز تولد 🌷 شهید محمدرضا رحمتی کچویی 🔸 گروهان شهید بهشتی 🔸 شهادت ۱۵ مرداد ۱۳۶۶ 🔸 مزار شهید: بهشت زهرا (س) ، قطعه ۲۹ ، ردیف ۱۳۳ ، ش ۹
۱۵ مرداد ۱۳۶۶ -- سالروز شهادت اسوه معرفت و شرف، خلبانِ شهید عباس بابایی 🚩🌷🚩🌷🚩🌷🚩 🌷ماجرای شنیدنی اطاعت شهید بابایی از سرباز پادگانش! 🔸یکی از همرزمان شهید بابایی می‌گوید: نگهبان درب فرودگاه اهواز از ورودش به داخل ممانعت کرد، او بدون اهانت به نگهبان برگشت و در آن گرمای سوزان حدود نیم ساعت روی جدول نشست. 🔹به بنده حقیر، مسئول وقت فرودگاه، اطلاع دادند "دم درب مهمان داری."! رفتم و با کمال تعجب شهید عباس بابایی را دیدم که راحت روی زمین نشسته، پس از سلام عرض کردم "جناب بابایی، چرا تو این گرما اینجا نشستی؟!" 🔹خیلی آرام و متواضع پاسخ داد "نگهبان بنده خدا گفت «هواپیما روی باند است و شما نمی‌توانی وارد شوی»، من هم منتظر ماندم، مانع پرواز نشوم". در صورتی که شهید بابایی فرمانده معاون عملیات وقت نهاجا بود، نه به نگهبان اهانت کرد و نه خواستار تنبیه او شد، بلکه از من خواست که نگهبان را مورد تشویق قرار دهم.
7.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 🗓 ۱۵ مرداد ۱۳۶۶ سالروز شهادت خلبان عباس بابایی
فرار از دست شیطان 📛 💠 خاطره ای از خلبان شهید عباس بابایی در دوران تحصیل در آمریكا و گذراندن دور آموزش خلبانی، روزی در بولتن خبری پایگاه «ریس» كه هر هفته منتشر می شد، مطلبی نوشته شده بود كه توجه همه را به خود جلب نمود!! ⚪️ مطلب این بود: دانشجو بابایی ساعت دو بعد از نیمه شب، می دود تا شیطان را از خودش دور كند!! من و بابایی هم‌اتاق بودیم. ماجرای خبر بولتن را از او پرسیدم. او گفت:ـچند شب پیش، بی خوابی به سرم زده بود. رفتم میدان چمن پایگاه و شروع كردم به دویدن. از قضا كلنل «باكستر»، فرمانده پایگاه با همسرش از میهمانی شبانه بر می گشتند. آنها با دیدن من شگفت زده شدند. كلنل ماشین را نگه داشت و مرا صدا زد. نزد او رفتم. او گفت: در این وقت شب برای چه می دوی؟ گفتم: خوابم نمی آمد خواستم كمی ورزش كنم تا خسته شوم. گویا توضیح من برای كلنل قانع كننده نبود. او اصرار كرد تا واقعیت را برایش بگویم. به او گفتم: مسایلی در اطراف من می گذرد، كه گاهی موجب می شود با هایش مرا به گناه بكشاند و در دین ما توصیه شده كه در چنین موقعی بدویم و یا دوش آب سرد بگیریم💦💦 آن دو با شنیدن حرف من، تا دقایقی می خندیدند، زیرا با ذهنیتی كه نسبت به مسایل جنسی داشتند نمی توانستند رفتار مرا درك كنند.» 🎤 (راوی: امیر اكبر صیاد بورانی) کانال
دفاع مقدس
فرار از دست شیطان 📛 💠 خاطره ای از خلبان شهید عباس بابایی در دوران تحصیل در آمریكا و گذراندن دور
📄 شهید عباس بابایی از خاطرات خود در مورد تحصیلات دوره خلبانی‌اش در آمریکا می گوید:👇 «دوره خلبانی ما تمام شده بود، اما به خاطر گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود، تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمی‌دادند، تا این که روزی به دفتر مسئول دانشکده، که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم. پرونده من در جلو او، روی میز بود، ژنرال آخرین فردی بود که می‌بایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم اظهار نظر می‌کرد. او پرسش‌هایی کرد که من پاسخش را دادم. از سؤال های ژنرال بر می‌آمد که نظر خوشی نسبت به من ندارد. این ملاقات ارتباط مستقیمی با آبرو و حیثیت من داشت، زیرا احساس می‌کردم که رنج دو سال دوری از خانواده و شوق برنامه‌هایی که برای زندگی آینده‌ام در دل داشتم، همه در یک لحظه در حال محو و نابودی است و باید دست خالی و بدون دریافت گواهینامه خلبانی به ایران برگردم. در همین فکر بودم که در اتاق به صدا در آمد و شخصی اجازه خواست تا داخل شود. او ضمن احترام، از ژنرال خواست تا برای کار مهمی به خارج از اتاق برود با رفتن ژنرال، من لحظاتی را در اتاق تنها ماندم. به ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست، تا برگشتن ژنرال همین جا نماز را می‌خوانم. به گوشه‌ای از اتاق رفتم و روزنامه‌ای را که همراه داشتم روی زمین پهن کرده و مشغول نماز شدم. در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم او وارد اتاق شده است، ناز را ادامه دادم و پس دادن سلام رفتم روی صندلی نشستم. ژنرال پس از چند لحظه سکوت نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه می‌کردی؟ گفتم: عبادت می‌کردم. گفت: بیشتر توضیح بده. گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعت‌های معین از شبانه روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعات زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم. ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست. این طور نیست؟ پاسخ دادم: بلی همین‌طور است. او لبخندی زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از صداقت و پای‌بندی من به سنت و فرهنگ خودمان خوشش آمده است. با رضایت خود نویس را از جیبش بیرون آورد و پرونده‌ام را امضا کرد. سپس با حالتی احترام‌آمیز دریافت گواهینامه خلبانی را به من تبریک گفت و ادامه داد: شما قبول شدید. برای شما آرزوی موفقیت دارم. من هم متقابلاً از او تشکر کردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. آن روز به اولین محل خلوتی که رسیدم به پاس این نعمت بزرگی که خداوند به من عطا کرده بود، دو رکعت نماز شکر خواندم». ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 🌿 درسی که شهید بابایی به ما آموخت: این افسر مسلمان در قلب آمریکا در وقت اذان در اتاق ژنرال نماز اول وقتش را خواند ..... که می توان گفتن بهترین "امر به معروف" را انجام داد... ⚪️ ما هم در بسیاری از مواقع در دور و بر خود در جامعه نمی توانیم جلوی کارهای ناشایست برخی را بگیریم و در واقع "نهی از منکر" کنیم ... ولی می توانیم با انجام کار خیر و معروف، نظیر آنچه شهید بابایی در حضور ژنرال آمریکایی انجام داد، به طور عملی و علنی "امر به معروف" کنیم🌱🎋 .... که بی تردید تأثیر خود را در دیگران خواهد گذاشت.
ر 🌷 💠ظهر یک روز شهید بابایی آمد قرارگاه تا به اتفاق هم برای نماز جماعت به مسجد قرارگاه برویم، ایشان موی سر خود را چون سربازان تراشیده و لباسی خاکی بسیجی پوشیده بود، وقتی وارد مسجد شدیم به ایشان اصرار کردم به صف اول نماز برویم ولی ایشان قبول نکرد و در همان میان ماندیم، چرا که ایشان سعی می‌کرد ناشناخته بماند، در نماز حالات خاصی داشت مخصوصا در قنوت، در برگشت از نماز رفتیم برای نهار، اتفاقا نهار آن روز کنسرو بود و سفر ساده ای پهن کرده بودند، ایشان صبر کرد و آخر از همه شروع به غذا خوردن کرد، وی آنچنان رفتار می‌کرد که کسی پی نمی‌برد که با فرمانده عملیات نیروی هوایی ارتش، روبه‌روست، بیشتر وانمود می‌کرد که یک بسیجی است. شهید عباس بابایی🌷 (راوی: سرلشگر رحیم صفوی.)
🔰 در این هوا هوس نمی‌گنجد؛ رهبر معظم انقلاب: «همانند شهید بابایی دل‌ها را به هم نزدیک کنید؛ درون را پاک کنید؛ عمل را خالص کنید؛ برای خدا کار کنید؛ آن وقت خدای متعال برکت خواهد داد. عباس بابایی یک انسان واقعاٌ مؤمن و پرهیزگار و صادق بود.» 🌱🚩🌱🚩🌱🚩🌱🚩 🔸 از شهید بابایی پرسیدند: عباس جـان چه خبر؟ چه کار میکنی؟ گفت: به نگهبانی دل مشغولیم که غیر از خدا کسی وارد نشود.
20.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | روایتی از سبک مدیریت و زندگی متفاوت یک مدیر جوان انقلابی 🔹در میان برخی بی‎مهری‎ها به سربازان در سال‌‎های اخیر، رفتار تکان‎دهنده شهید عباس بابایی را با سربازها ببینید.