23.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 تصاویر لحظات منتهی به شهادت علمدار
⏳ ۱۱ دی ۷۵ سالروز عروج ملکوتی جانباز شهید سید مجتبی علمدار که درعمليات کربلاي ۵ شیمیایی شده بود
🍀🌺 شهيد #سید_مجتبی_علمدار
🔺 بسیجی هفده سالهای که در سال62 به کردستان رفت. سپس در عملیات کربلای1 شرکت کرد و بعد از آن به گردان خطشکنِ مُسلمبنعقیل (لشکر25 کربلا) رفت و تا پایان جنگ در آنجا ماند.
🔹 در سال 66 ، فرمانده گروهان سلمان شد و در عملیات والفجر10، در سهراهی خُرمال،سید صادق، دوجیله در منطقه کردستان عراق رشادتهای فراوانی را از خود نشان داد و در رویارویی با دشمن، به شدت از ناحیه پَهلو مجروح شد، درست مثل مادرش، حضرت زهرا(س)،
🔸 این سید بزرگوار، مدّاحِ اهل بیت بود و بعد از جنگ، با نفس گرم خود، همواره نام شهدا را زمزمه میکرد. دوری آنها، سخت آزردهاش میساخت و در آرزوی وصال آن راهیافتگان به سر میبرد.
🌸🌼🌿 ... تا اینکه در سال ۷۵ به علّت عوارض ناشی از مجروحیت شیمیایی، به همرزمان شهیدش پیوست.
بر مشامَم می رسد ، لحظه بوی کَربَلا.mp3
1.09M
🎤بر مشامَم می رسد ، لحظه بوی کَربَلا
با نوای ملکوتی شهید سید مجتبی علمدار
از چه اینگونه با اطمینان میگویی ؟
گویی میدانستی که راهی قافله ی شهدا میشوی !
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
💚 اینجا بیت الشهداست👆👆
🌱نشر مطالب، صدقه جاریه است
alamdar_book_1940279226.pdf
4.87M
📚 کتاب: #علمدار
🌷 زندگینامه و خاطراتی از شهید سید مجتبی علمدار
🌴 کانال #دفاع_مقدس
10.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 بشنویم....
توصیف ویژگیهای خاک پاک و مقدس #شلمچه
🌷از زبان جانباز شهید سید مجتبی علمدار
🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
🌷 شهید مرتضی انصاریان فرزند نصرالله.
⚪️ دیپلم وظیفه, که در ۲۳سالگی در بوکان آذربایجان غربی--- در درگیری با ضدانقلاب به شهادت رسید (۲۰ شهریور ۱۳۶۱)
💠 مزار شهید: گلزار شهدای نجفآباد اصفهان
۱۱ دیماه ۶۱ -- سالروز شهادت
سرهنگ غلامرضا مخبری
از شهدای گرانقدر نیروی زمینی ارتش ج.ا.ا
🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷
🌷شهیدی که از دست شهید"صیاد شیرازی"به درجه سرهنگ دومی مفتخر شد...
شهیدمخبری در سال ١٣٢۴ در قوچان متولد شد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همانجا بپایان رساند. سپس وارد دانشکده افسری شد
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در سال ١٣۵٨ بعنوان فرمانده یکی از یگانهای اعزامی از لشکر ١۶ به کردستان اعزام گردید تا غائله خودفروختگان کرد را بکمک دیگر همرزمان فرو بنشاند
🔹با آغاز شروع جنگ تحمیلی شهید مخبری بعنوان فرمانده گردان١٢۵پیاده مکانیزه تیپ دوم لشکر١۶ عازم منطقه دهلاویه خوزستان شد و درخط پدافندی قرار گرفت
▪️در آبان۶۰درمنطقه کرخه جهت آزادسازی بستان (عملیات طریق القدس) رشادت وهوشمندی و اعتماد به نفس شهید مخبری باعث شد تا پل سابله که به عنوان خط پدافندی دشمن و غیرقابل شکستن بود،شکسته شود
▫️بواسطه فداکاری در این عملیات از دست شهید صیادبدرجه سرهنگ دومی مفتخر شد و با عنوان معاون فرماندهی تیپ یکم لشکر٢٨ منصوب و بکردستان اعزام شد
سرانجام در ۱۱دیماه ۶۱در یکی از این بازدیدها بهنگام بازگشت ودرمنطقه بکمین ضدانقلاب خورد و غلامرضا مخبری بشهادت رسید
🌱🌴🌱🌴🌱
📌شهید غلامرضا مخبری:هرگاه غمگین شدی و دلت از دست زمان گرفت،به نهجالبلاغه رجوع کن
او پاکباختهی کلام مولا علی(ع)بود و جانش سیراب معرفتی بود که نهجالبلاغه به او نثار میکرد
🔹او درحاشیه نهجالبلاغهاش به خطی خوش نوشته است:هرگاه غمگین شدی و دلت از دست زمان گرفت، به نهجالبلاغه رجوع کن، باشد که سخنان این مرد بزرگ تسلی خاطر گردد"
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷
🌷 شهید"عباس صاحبالزمانی"
💠 عارف ۱۶ ساله
▫️اومد گفت: میشه ساعت ۴ صبح بیدارم کنی تا داروهام رو بخورم؟ ساعت ۴ صبح بیدارش کردم، تشکر کرد و بلند شد از سنگر رفت بیرون.
▫️بیست الی بیستوپنج دقیقه گذشت، اما نیومد! نگرانش شدم، رفتم دنبالش و دیدم یه قبر کنده و نمازشب میخونه و زار زار گریه میکنه!
▫️بهش گفتم: مرد حسابی تو که منو نصفجون کردی، میخواستی نمازشب بخونی چرا به دروغ گفتی مریضم و میخوام داروهام رو بخورم؟!
▫️برگشت و گفت: خدا شاهده من مریضم، چشمای من مریضه، دلم مریضه، من ۱۶ سالمه، چشام مریضه، چون توی این ۱۶ سال امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) رو ندیده؛
▫️دلم مریضه، بعد از ۱۶ سال هنوز نتونستم با خدا خوب ارتباط برقرار کنم؛ گوشام مریضه، هنوز نتونستم یه صدای الهی بشنوم!
با شنیدن این حرفها، از خجالت آب شدم😔😓
▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️
🌷 #ﺷﻬﯿﺪ_عباس_ﺻﺎﺣﺐﺍﻟﺰﻣﺎﻧﯽ
متولد ۱۳۴۶ -- شهرستان ری
پدرش محمدباقر، کارمند فنی ارتش بود.
دانش آموز چهارم متوسطه در رشته ریاضی
به عنوان بسیجی به جبهه رفت.
۱۵ آبان ۶۲ با سمت تک تیرانداز در پنجوین عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد.
پیکر مطهر او در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
🌷شهید"محمد معماریان"
آرزویی که اجابت شد: دوست دارم بدنم سه روز روی زمین بماند...
⚪️ محمد به بهانه جمع کردن وسایلش نشسته بود؛ اما میخواست وصیت کند،گفت: «میدانی مادرجان!اینبار که بروم دیگر برنمیگردم».
▫️مادر خندید و گفت: «هر خونی لیاقت شهادت ندارد مادرجان. تو دعا کن خدا بهت لیاقت بدهد»محمد وصیتهایش را میگفت:«مامان! دوست ندارم دنبال جنازهام گریه کنی،از خدا بخواه کمکت کند، امانت الهی را که بهت داده، خودت به او پس بدهی.
▫️دوست دارم توی قبرم بایستی و به خدا بگویی: خدایا! این امانت الهی ای را که به من دادی، به خودت برگرداندم.» وقتی برایم مراسم میگیری خیلی مراقب باش. دوست ندارم بیحجاب توی مراسم عزایم شرکت کند.
▫️اصلاً هرکس حجاب درستی نداشت، بگو برود بیرون.من به مسجد محل خیلی علاقه دارم.وقتی پیکرم را آوردند ببرید مسجد.بعد گفت:«من خیلی مادرها را دیده ام که بچهشان را توی قبر گذاشتند، اما موقعی که میخواستند از قبر بیرون بیایند دیگر نمیتوانستند. شما اینطور نباش.
▫️ فقط دعا کن که در شهادتم از امام حسین سبقت نگیرم. دوست دارم که بدن من هم سه روز روی زمین بماند.
▫️وصیتهای محمد تمام شد؛ اما خدا آرزوی او را شنید. وقتیکه گلوله آرپیجی پشت سر محمد را کاملاً برد و بچه ها او را کناری خواباندند تا فردا پیکرش را به عقب منتقل کنند، فردایی که شد سه روز بعد. بدن محمد سه روز زیر آفتاب داغ جنوب روی زمین ماند
#شهیدمحمدمعماریان