✨ #داستان_شب ✨
دوستی میگفت:
یک شب وقتی از سر میز غذا بلند شدم، شنیدم مادرم بابت تهدیگ سوخته از پدرم عذرخواهی میکرد.
هرگز پاسخ پدرم را فراموش نخواهم کرد که گفت: "عزیزم، من عاشق تهدیگهای خیلی برشته هستم."
همان شب، کمی بعد، وقتی رفتم به پدرم شببهخیر بگویم، از او پرسیدم: "آیا واقعاً دوست داری تهدیگ سوخته باشد؟"
او مرا در آغوش کشید و گفت: "مادرت امروز روز سختی را گذرانده و خیلی خسته است. علاوه بر این، تهدیگ کمی سوخته هیچکس را نمیکُشد!"
زندگی پر است از چیزهای ناقص... و انسانهایی که پر از کم و کاستیاند.
یکی از مهمترین راهحلها برای ایجاد روابط سالم، پایدار و مداوم، درک و پذیرش عیبهای یکدیگر و شاد بودن از تفاوتهایمان است.
🌺#دهاقانیها:
🌹وبسایت / 🌹تلگرام / 🌹ایتا / 🌹اینستاگرام / 🌹بله
✨ #داستان_شب ✨
یه نفر میگفت:
پدربزرگم یه نیسان داشت که گفته میشد اولین نیسانیه که وارد ایران شده. با راست و دروغش کار ندارم، خیلی نیسانشو دوست داشت و روشم تعصب داشت و باهاش هم تو جاده کار میکرد. یادمه یه بار نشستم کنارش گفتم من هیچی نمیبینم اینقد که شیشه شکسته شده و خورد شده شما چجوری رانندگی میکنی؟ گفت به این خوبی دیده میشه چی رو نمی بینی؟
گفتم چجوری این شکلی شد؟گفت یه بار داشتم تو جاده رانندگی میکردم که یه تیکه سنگ کوچیک از ماشین کناری پرت شد اولش یه ترک کوچیک بود بعد کم کم بر اثر زمستون و تابستون و سرماگرما،بزرگ و بزرگ تر شد تا اینکه کل شیشه رو گرفت میگفت پدربزرگم حاضر نبود قبول کنه که ترک داره و تعمیرش کنه بس که دوسش داشت.
ما آدمام اینجوریم...عیبامونو قبول نمی کنیم،ایرادامونو نمی پذیریم و اصلاحش نمیکنیم تا اینکه بزرگ و بزرگ تر میشن...
میگفت اگه میخواید عاقبت پدربزرگمو بدونید،یکی از همون شب ها تو جاده بدلیل دید کم تصادف کرد و فوت کرد.
همین عیبامون باعث نابودیمون میشن...همینایی که نمی پذیریمشون!
🌺#دهاقانیها:
🌹وبسایت / 🌹تلگرام / 🌹ایتا / 🌹اینستاگرام / 🌹بله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ #داستان_شب #دهاقانیها✨
✅ این داستان: سلطان محمود غزنوی و کبک
🌺#دهاقانیها:
🌹وبسایت / 🌹تلگرام / 🌹ایتا / 🌹اینستاگرام / 🌹بله
✨ #داستان_شب ✨
✅فردی به “ویلیام جیمز”، روانشناسان مشهور آمریکایی مراجعه کرد و به او گفت ذهنش دائماً درگیر افکار منفی است.
🔸جیمز به او گفت: از امشب سعی کن اصلاً به میمونهای جنگل فکر نکنی. .مراجع با تعجب گفت: من اصلا تا امروز به این موضوع فکر نکردم.
🔹جیمز در پاسخ گفت: خب! از این به بعد هم تلاش کن که فکر نکنی.
به هنگام شب آن فرد دید هر چه بیشتر تلاش میکند که به میمون فکر نکند، بیشتر به ذهنش میآید.
فردا دوباره مراجعه کرد و داستان شب قبل را شرح داد.
جیمز گفت: “وقتی تلاش میکنی به چیزی فکر نکنی، آن موضوع به صورت متوالی و با شدت بیشتری به سراغ ذهنت میآید.
بنابراین برای اجتناب از افکار مزاحم و ناخواسته، سعی کن بر چیزهایی که میخواهی و آنچه که دوست داری برایت پیش بیاید، تمرکز کن.
آنگاه افکار ناخواسته و منفی فرصتی برای ظهور در ذهنت پیدا نمیکنند...
🌺#دهاقانیها:
🌹وبسایت / 🌹تلگرام / 🌹ایتا / 🌹اینستاگرام / 🌹بله