🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
🌸شــهــیــد #مـحـمـدرضـا_دهـقـان_امـیـری🌸
💙شـــهـــیـــدانـــه...💌
🍃📝بــــــوســــــیــــــدن
هــــدیـــــــ🌺ــــــه...
🍁اوایـل کـه وارد دانـشـگـاه شـده بـود ، از طـرف آیـتالله امـامـی کـاشـانـی یـک عَـبـا هـدیـه گـرفـتـه بـود..🙂🙂🙂
از داشـتـن ایـن هـدیـه 🎁 ، آنقـدر ذوق کـرده بـود کـه بـارهـا دیـدم آن را مـیبـوسـیـد..
خـیـلـی دوسـتـش داشـت و مـوقـعـی کـه نـمـاز📿 مـیخـوانـد ، روی دوشـش مـیانـداخـت..
آن را تـا مـیکـرد و مـرتـب شـده در کـمـدش مـیگـذاشـت و بـرای روحـانـیـت و لـبـاس آن ارزش قـائـل بـود...😊😊😊
#نقل_شده_از_مادر_بزرگوار_شهید
🌸خــاطــرات ابــووصــال
❣🍂 @dehghan_amiri20
💠زنان زینب گونه درکلام امام خمینی
ما مکرر دیدیم که زنان بزرگواری زینب گونه (علیها سلام الله) فریاد می زنند که فرزندان خود را از دست داده و در راه خدای تعالی و اسلام عزیز از همه چیز خود گذشته و مفتخرند به این امر و می دانند آنچه به دست آورده اند بالاتر از جنات نعیم است چه رسد به متاع ناچیز دنیا
📚صحیفه نور ، جلد ۲۱ ، صفحه ۱۷۲
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
💦👇👇👇لطفا بخونید #زیباست
♦️امام جماعت یکی از مساجد لندن تعریف میکرد
به یکی از مساجد داخل شهر لندن
منتقل شدم که کمی از محل زندگی ام
دور بود.هر روز با اتوبوس از مسجدم
به خانه برمی گشتم.هفته ای می شد که این مسیر را با
اتوبوس طی می کردم که یک روز
حادثه ی نه چندان مهمی برایم رخ داد…
سوار اتوبوس شدم و پول کرایه را به
راننده دادم و او هم بقیه اش را بهم
پس داد. وقتی روی صندلی ام نشستم
متوجه شدم راننده ۲۰ پنی بیشتر بهم پس داد.با خودم گفتم باید این مبلغ را به راننده پس بدهم. اما از یک طرف این مقدار مبلغ را چندان مهم نمی دانستم و با خودم می گفتم این چندان مبلغی نیست که لازم باشد پسش بدهم!همین طور داشتم با خودم یکی به دو
می کردم تا اینکه تصمیم گرفتم بقیه
آن پول را پس بدهم چون بالاخره
حق، حق است…هنگام پیاده شدن مبلغ اضافی را به
راننده دادم و گفتم: ببخشید شما این
۲۰ پنی را اشتباهی اضافی دادید.راننده تبسمی کرد و گفت:
ببخشید شما همان امام جماعت جدیدی نیستید که تازه به این منطقه آمدید؟ من مدتی است که دارم درباره اسلام فکر میکنم.این مبلغ را هم عمدا به شما اضافی دادم تا ببینم رفتار یک مسلمان در چنین موقعیتی چگونه خواهد بود؟!آن امام جماعت مسجد می گوید:
وقتی از اتوبوس پیاده شدم حس کردم
پاهایم توانایی نگه داشتن من را ندارند.
به نزدیکترین تیر چراغ آن خیابان تکیه دادم…اشکهایم بی اراده سرازیر بودند
نگاهی به آسمان انداختم و گفتم:
خدایا! نزدیک بود دینم را به ۲۰پنی بفروشم!!!
چنان زندگی کن .
کسانی که تو را میشناسند، اما خدا
را نمیشناسند،به واسطه آشنایی
با تو با خدا آشنا شوند
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
💠اخلاق ناب فرماندهی
اون شب بہ سنگر ما آمده بود تا شب را در سنگر بگذراند .
ولی ما او را نمی شناختیم .
هنگام خواب گفتیم :
« پتو نداریم برادر !!! »
گفت : « ایرادی نداره ... »
یڪ برزنت زیر خود انداخت و خوابید .
صبح وقت نماز فرمانده گردانمان آمد و گفت :
« برادر خرازی شما جلو بایستید . »
و ما تازه فهمیدیم ڪه او فرمانده لشگر حاج حسین خرازی بود ...
#سردارشهیدحاجحسینخرازیفرمانده_لشگرامام_حسین (علیه السلام)
#فرماندهی_ازآن_توست_یاحسین
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
🍂🍃🌺🍂🍃 گفتمش بي تو دلم مي گيرد ! گفت با خاطره ها خلوت كن گفتمش خنده به لب مےميرد گفت با خون جگر ع
صبوری مادران شهدا وسلامتی وجود پرخیروبرکت شون صلوات
#شبتون_شهدایی
#التماس_دعای_فرج
✨💫✨💫✨💫✨💫✨
✨💫✨💫✨💫✨
✨💫✨💫✨
✨💫✨
✨💫
🌹بِــسْــمِ رَبِّ اَلْـــــشُّــــــــ⭐️ــــــهَــــداءِ
وَاَلْـــــصِّــــــدّیــــقـــــیـــــنْ🌹
🍃📝بــرگـی از فـضـایـل و کـرامـات اهـل بـیـت(ع)
🍁🖋ادامــه بـخـش : دسـتـه گـلِ یـاس...👇👇👇
🌷امّ سـلـیـم مـیگـویـد :« مـن از گـفـتـار و بـیـان امـام حـسـیـن(ع) در آن زمـان کـودکـی ، بـسـیـار مـتـعـجّـب و شـگـفـتزده شـدم. عـرض کـردم کـه عـلامـت و نـشـانـهٔ درسـتـی گـفـتـار شـمـا چـیـسـت ؟؟؟ »
آن حـضـرت فـرمـود :« چـنـد عـدد ریـگ از روی زمـیـن بـردار و بـه مـن بـده ».
چـنـد عـدد ریـگ از روی زمـیـن بـرداشـتـم و بـه ایـشـان دادم. آن حـضـرت سـنـگهـا را در کـف دسـتـان مـبـارک خـود قـرار داد و آنـهـا را بـه هـم مـالـیـد تـا تـمـامـشـان پـودر شـد. سـپـس آنـهـا را خـمـیـر کـرد و انـگـشـتـر مـبـارک خـود را بـر آن زد و نـقـش انـگـشـتـر بـر خـمـیـر نـمـایـان گـردیـد. سـپـس فـرمـود :« ای امّ سـلـیـم ، خـوب در آن دقـت کـن ، بـبـیـن چـه مـیبـیـنـی؟؟؟»
وقـتـی خـوب دقـت کـردم ، دیـدم اسـامـی مـبـارک پـیـامـبـر اکـرم(ص) ، امـیـرالـمـؤمـنـیـن ، امـام حـسـن ، امـام حـسـیـن و نُـه فـرزنـدش(ع) بـه هـمـان تـرتـیـبـی کـه در کـتـابهـای آسـمـانـی خـوانـده و دیـده بودم ، در آن اسـت بـه هـمـیـن بـیـش از انـدازه تـعـجـب کـردم و بـا خـود گـفـتـم کـه چـه نـشـانـههـا و عـلامـتهـای بـزرگ و ارزشـمـنـدی بـرایـم آشـکـار شـد؟؟؟ سـپـس عـرض کـردم :« ای مـولای مـن!!! چـنـانـچـه مـمـکـن اسـت عـلامـت دیـگـری نـیـز بـه مـن نـشـان بـدهـیـد».💚💚💚
👈ادامــه دارد...
❣🍂 @dehghan_amiri20
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
🕊 #سلام_امام_زمانم🕊
🌼بیا عدالٺ مطلق مسیر مےخواهد
🌼سپاه منتظرانٺ امیر مےخواهد
🌸زمین و ڪل زمان را بیا و زیباڪن
🌸حڪومٺ علوے را دوباره برپا ڪن
#اللﮩـم_عجل_لولیڪ_الفـرج
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
✍حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودهاند:
برای یك مرد پس از قبول اسلام هیچ
سودی بهتر و برتر از همسری با یك زن مسلمان درستكار نیست. زنی که مرد را با دیدن خود شاد سازد، از دستورش اطاعت نماید و در غیاب شوهر حافظ عفّت
خویش و اموال وی باشد.
📚 مکارم الخلاق، ص ۱۰۱
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
🌸🍃ظرافتهای اخلاقی شهدا..
نجف آباد اصفهان که بودیم یه پیر زن سراغ حاج احمد رو میگرفت.وقتی حاجی برای سرکشی اومد، پیرزن رفت ملاقاتش و بعد از چند دقیقه گفتگورفت.
یک هفته بعد پسر پیرزن اومده بود برای تشکر می گفت: حاج احمد مشکلم را حل کرده بعد فهمیدیم پسر پیرزن به خاطر نداشتن دیه قرار بوده بره زندان اما حاج احمد بخشی از ارثیه ای که از پدر و مادرش بهش رسیده رو میده تادیه رو پرداخت کنن و اینجوری پسر پیرزن آزاد شده بود...
#شهیدحاج_احمدکاظمی
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
✨💠بیان معنوی....
عفاف یعنی حیا داشتن و هوس نداشتن برای خوردن غذای دیگران عفاف پذیرفتن محدودیت های دنیاست با لبخند رضایت.
#استادپناهیان
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
در لبخندشان چیزی هست، شبیه گریه و در گریه شان چیزی هست، شبیه خنده. سلامشان عطر وداع دارد و وداعشان بوی سلام.
پرواز را می شود در بالهای شکسته شان دید. زندگی را می شود در پیکر به غرق به خونشان تماشا کرد.
حکایت شهود عارفانه شان را باید از
#سید_شهیدان_اهل_قلم شنید:
زندگی #زیباست، اما #شهادت از آن زیباتر است؛ سلامت تن زیباست، اما پرندهی عشق، تن را قفسی میبیند که در باغ نهاده باشند.
و مگر نه آنکه گردنها را باریک آفریدهاند، تا درمقتل کربلای عشق، آسانتر بریده شوند.
و مگر نه آنکه از پسر آدم، عهدی ازلی ستاندهاند که حسین را از سر خویش، بیشتر دوست داشته باشد.
و مگر نه آنکه خانه تن، راه فرسودگی میپیماید تا خانه روح، آباد شود.
و مگر این عاشق بیقرار را بر این سفینه سرگردان آسمانی، که کرهی زمین باشد، برای ماندن در اصطبل خواب و خور آفریدهاند؟
و مگر از درون این خاک، اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز کرمهایی فربه و تنپرور برمیآید؟
ای #شهید، ای آنکه بر کرانهی ازلی و ابدی وجود بر نشستهای، دستی برآر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز، از این منجلاب بیرون کش.
ما سینه زدیم بی صدا باریدند
از هر چه که دم زدیم، آنها دیدند
ما مدعیانِ صفِ اول بودیم
از آخر مجلس #شهدا را چیدند
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
✨💦ازاین دست شوخی ها
💠اسلام در خطر است
بچههای گردان دور یک نفر جمع شده بودند و بر تعداد آنها هم اضافه میشد. مشکوک شدم من هم به طرفشان رفتم تا علت را جویا شوم.
دیدم رزمندهای دارد میگوید: «اگر به من پایانی ندهید بی اجازه به اهواز میروم.»
پرسیدم : «چی شده؟ قضیه چیه؟»
همان رزمنده گفت: «به من گفتند برو جبهه، اسلام در خطر است. آمدم اینجا میبینم جانم در خطر است!!.»
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
🌹🍃السلام وعلیک یا مولانا یا اباصالح المهدی #امام_مهربانم
بی تو جان آشنا ندارد هیچ
دردهامان دوا ندارد هیچ
کشتی محنت زمین جز تو
به خدا ناخدا ندارد هیچ
بی تو اینجا به زردی گلها
هیچکس اعتنا ندارد هیچ
بی تو دستان زخمی احساس
التماس دعا ندارد هیچ
باز گرد ای نجابت شرقی
"بی تو اینجا صفا ندارد هیچ"
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺