eitaa logo
🕊شہیدمحمدرضادهقان‌امیرے🕊
1.3هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
96 فایل
🕊بنام‌اللہ🕊 🌸شہید محمدرضا دهقان امیرے🌸 🌤طلوع:1374/1/26 🕊شہادت:1394/8/21 💌پیامے‌ازجانب🌼 #نعم_الرفیق 🌼: ✾اگردلتان‌گرفت‌یادعاشوراڪنید ✾ومطمئن‌باشیدڪہ‌تنہابایادخداست‌ڪہ‌دلہاآرام‌مے‌گیرد. خادم ڪانال: @shahid_dehghan_amiri ادمین تبادل: @ashegh_1377
مشاهده در ایتا
دانلود
پوشش کراپ یا نیم تنه در فروشگاه های سطح شهر برای دختربچه ها داره فروخته میشه در سایت های اینترنتی هم تبلیغ میشه. آخه این چه پوششی هستش چرا مسئولین با فروشندگان برخورد نمیکنند. فردا این بچه ها عادت کردند و بزرگ شدند چطور میخواهید قانعشون کنید که بد هست. قرار هست ۲۰ سال بعد پوشش چطور بشه که از الان در کودکی تبلیغ میشه و هیچ برخوردی نمیشه‌ آدم خجالت میکشه و شرم میکنه اینو تن بچه های مردم میبینه پدر و مادر ناآگاه. اماکن و مسئولین چرا خوابن. این موضوع اصلا بودجه نمیخواد دشمن از کودکان شروع کرده و آینده را داره میخره. ....
🌟 🌟 امیرالمؤمنین علیه السلام: ✍️ أَلْمُـرُوَّةُ تَمْنَعُ مِنْ كُلِّ دَنِيَّةٍ 💠 مـــروّت، انسان را از هرگونه پستى باز مى‌‏دارد. 📚 ميزان الحكمة: ج۹، ص ۱۱۰ ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ @dehghan_amiri20✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅 شرکت در ختم قرآن برای فرج صفحه:212 ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ @dehghan_amiri20 ♥ ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾
🕊 🕊 امیدت فقط به خدا باشه 🔹مردی از اولیای الهی، در بیابانی گم شده بود. پس از ساعت‌ها سردرگمی و تشنگی، بر سر چاه آبی رسید. 🔸وقتی که قصد کرد تا از آب چاه بنوشد، متوجه شد که ارتفاع آب خیلی پایین است و بدون دلو و طناب نمی‌توان از آن آب کشید. 🔹هرچه گشت، نتوانست وسیله‌ای برای آب‌کشیدن بیابد. لذا روی تخته‌سنگی دراز کشید و بی‌حال افتاد. 🔸پس از لحظاتی، یک گله آهو پدیدار شد و بر سر چاه آمدند. بلافاصله، آب از چاه بیرون آمد و همه آن حیوانات از آن نوشیدند و رفتند. با رفتن آن‌ها، آب چاه هم پایین رفت! 🔹آن فرد با دیدن این منظره، دلش شکست و رو به آسمان کرد و گفت: خدایا! می‌خواستی با همان چشمی که به آهوهایت نگاه کردی، به من هم نگاه کنی! 🔸همان لحظه ندا آمد: ای بنده من، تو چشمت به دنبال دلو و طناب بود، باید بروی و آن را پیدا کنی. اما آن زبان بسته‌ها، امیدی به غیر از من نداشتند، لذا من هم به آن‌ها آب دادم. ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ @dehghan_amiri20✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾
🌟 🌟 علیه السلام: ✍️ المَسجُونُ مَن سَجَنَتهُ دُنياهُ عَن آخِرَتِهِ . 💠 زندانى [واقعى] كسى است كه دنيايش او را از آخرتش باز داشته باشد. 📚شرح غررالحکم، الكافی : ۲/۴۵۵/۹. ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ @dehghan_amiri20✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😂 😂 اینجور که این پاندا چوب می خوره، من نهایتا بتونم چوب شور بخورم😅 ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ @dehghan_amiri20✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾
🥀 🥀 🌷پشت سر شهيد بروجردی خيلی حرف میزدند، میگفتند ضد انقلاب و حزبيه و از اين‌جور حرفای بی‌ربط. يک‌بار آمدم بهش گفتم، ديدم به‌ هم ريخت. پيش خودم گفتم: عجب آدم بی‌جنبه‌ایه، کاش نيامده بودم چيزی بهش بگم. ازش پرسيدم: چی شده؟ رفتی تو هم؟! ناراحت شدی؟! عيب نداره، در دروازه رو اگر ببندی، در دهن مردم را نمیتوان بست. گفت: نه، ناراحت نيستم. ناراحتِ اينم که چطور اين بندگان خدا، وقت عزيزشان را صرف آدم گنهکاری مثل من میکنند و به‌ واسطه غيبت کردنِ منِ رو سياه، مرتکب گناه میشَن. من خودم رو باعثِ گناه اين‌ها میدونم...! 📚 شهید محمّد بروجردی ⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘ ‌ ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ @dehghan_amiri20✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅 شرکت در ختم قرآن برای فرج صفحه:213 ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ @dehghan_amiri20✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾
🕊 🕊 ✍ خدایا، حواست بهم باشه 🔹خلبان‌ها یه کُدی دارن به اسم «کد ۷۶۰۰». مال وقتیه که دیگه نمی‌شه چیزی گفت. 🔸معنی‌اش اینه: برج مراقبت من نمی‌تونم حرف بزنم اما تو حواست بهم باشه و راهنمایی‌ام کن! 🔹تو وقتی که بغض داری و نمی‌تونی حرف بزنی، به خدا بگو: «خدایا کد ۷۶۰۰» 🔸یعنی بغض نمی‌ذاره حرف بزنم و دارم تو این حجم غم، عمیقا غرق می‌شم، اما... 🔹تو حواست بهم باشه. ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ @dehghan_amiri20✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾
🌟 🌟 علیه السلام: ✍️ 🔅 علیه السلام: ✍️ اِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ يَوْمَ الْقِيامَةِ. 💠 معاشرت و رفت و آمد با خويشاوندان، حساب روز قيامت را بر انسان آسان مى‌كند. 📚 بحارالأنوار، ۷۴/۱۰۲ . ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ @dehghan_amiri20✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅 شرکت در ختم قرآن برای فرج صفحه:214 ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ @dehghan_amiri20✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥چرا به ما شیعه جعفری می‌گویند؟ _علیه‌السلام ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ @dehghan_amiri20✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 🥀 🌷 شهید قلیزاده یکی از شهدایی بود که در عملیات کربلای یک، افتخار همرزمی با ایشان را داشتم. در شب دوم عملیات بود وقتی رفتم برای شکار تانک، در همه یک احساس ترسی بود ولی شهید اصلاً ترس را احساس نمیکرد. وقتی من به او گفتم باید بروی تانک‌ها را منفجر کنی با شجاعت رفت جلو آن‌ها را منفجر کرد. شب سوم عملیات شد یک جایی پدافند کرده بودیم و... و من داشتم به نیروها سر میزدم ببینم چیزی کم ندارند، رسیدم به شهید قلیزاده؛ داشتیم صحبت می‌کردیم یک‌دفعه گلوله بر سر شهید اصابت کرد و گفت: من گلوله خوردم. کلاهش را برداشت داد دست من وقتی کلاهش را دیدم جای گلوله روی کلاهش بود بعد به او گفتم برگرد گفت: نه، تا آخرین نفس می‌مانم شاید بچه‌ها به من نیاز پیدا کنند. 📚 شهید حسین قلیزاده ⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘ ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ @dehghan_amiri20✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅 شرکت در ختم قرآن برای فرج صفحه:215 ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ @dehghan_amiri20✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾
🕊 🕊 ✍ زنگوله افکار 🔹 می‌گویند آقا محمد خان قاجار علاقه خاصی به شکار روباه داشته. تمام روز را در پی یک روباه با اسبش می‌تاخته تا جایی که روباه از فرط خستگی نقش زمین می‌شده. بعد آن بیچاره را می‌گرفته و دور گردنش، زنگوله‌ای آویزان می‌کرده. 🔸در ‌‌نهایت هم ر‌هایش می‌کرده. تا اینجای داستان مشکلی نیست. درست است روباه مسافت، زیادی را دَویده، وحشت کرده، خسته هم شده، اما زنده و سالم است. هم جانش را دارد، هم دُمش را. پوستش هم سر جای خودش است. می‌ماند فقط آن زنگوله!... 🔹از اینجای داستان، روباه هر جا که برود یک زنگوله توی گردنش صدا می‌کند. دیگر نمی‌تواند شکار کند، زیرا صدای آن زنگوله، شکار را فراری می‌دهد. بنابراین «گرسنه» می‌ماند. صدای زنگوله، جفتش را هم فراری می‌دهد، پس «تنها» می‌ماند. از همه بد‌تر، صدای زنگوله، خود روباه را هم «آشفته» می‌کند، «آرامش»‌اش را به هم می‌زند و در نهايت از گرسنگی و انزوا می‌ميرد. 🔸دقیقا این‌‌ همان بلایی است که انسان امروزی سر ذهن پُرتَنشِ خودش می‌آورد. دنبال خودش می‌کند، خودش را اسیر توهماتش می‌کند. 🔹 زنگوله‌ای از افکار منفی، دور گردنش قلاده می‌کند. بعد خودش را گول می‌زند و فکر می‌کند که آزاد است، ولی نیست. برده افکار منفی خودش شده و هر جا برود آن‌ها را با خودش می‌برد... ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ @dehghan_amiri20✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾
🌼 🌼 عمریست‌ که‌ دَر‌ بوته مهرت به گـدازیم هَرکس‌ به کسی‌ نازَد و ما‌ هَم‌ به تُـو‌ نازیم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ @dehghan_amiri20✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾
🥀 🥀 🌷عید سال ۱۳۶۳ بود. روز عید ما را وارد جزیره مجنون کردند، به ما دستور دادند که برای خودتان سنگر درست کنید و شهید جعفرزاده با یکی از رفقای دیگر شروع به ساختن سنگر کردند. از صبح ساعت ۸ شروع کردند تا ۵ بعد از ظهر و خاکش طوری بود که نمی‌شد با کلنگ و وسایل دیگه حملش کرد. خیلی مشکل بود و دست‌های همه بچه‌ها آبله زده بود. بالاخره تا غروب آماده شد برای استفاده و اعلام کردند که گردان ۴۱۲ باید وارد خط مقدم بشوند. شهید این‌جا خیلی جمله زیبایی فرمودند، گفت که: بچه‌ها دنیا همینه شما یک عمر زحمت می‌کشید و منادی یک‌دفعه صدا می‌زند که باید بروید و امروز باید از این کار درسی گرفته باشید و به دنیا دل نبندید. این‌ها ماندگار نیستند و دائم‌الوقت با قرآن بود. 📚 شهید علی جعفرزاده ⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘ ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ @dehghan_amiri20✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅 شرکت در ختم قرآن برای فرج صفحه:216 ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ @dehghan_amiri20✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾
🕊 🕊 ✍ همه به کسی نیاز دارن که درکشون کنه 🔹 کشاورزی تعدادی بزغاله داشت و قصد داشت آنها را بفروشد. اعلامیه‌ای درست کرد و در حال نصب آن بود که احساس کرد کسی لباس او را می‌کشد. برگشت دید که یک پسربچه است. 🔸پسرک گفت: «آقا، من می‌خوام یکی از بزغاله‌های شما را بخرم.». کشاورز گفت: «این‌ها از نژاد خوبی هستند و باید پول خوبی براشون بدی.» 🔹پسرک دستش را کرد تو جیبش و تعدادی سکه داد به کشاورز و گفت: «من ۳۹ سنت دارم. این کافیه؟». کشاورز گفت: «آره، خوبه». 🔸بزغاله‌ها را به پسرک نشان داد. پسر قطار بزغاله‌ها را دنبال می‌کرد و چشم‌هایش برق می‌زد. در حالی که مشغول تماشای آنها بود متوجه شد چیزی داخل خانه بزغاله‌ها تکان می‌خورد. 🔹یک بزغاله پشمالوی دیگر نمایان شد که از چهار تای دیگه کوچک‌تر و ضعیف‌تر بود. از لبه در لانه پایین افتاد و در حالی که لنگ لنگان قدم بر می‌داشت سعی می‌کرد خودش را به بقیه برساند. 🔸پسرک به این آخری اشاره کرد و به کشاورز گفت: «من اونو میخوام.». 🔹کشاورز خم شد و به پسر گفت: «این به درد نمی‌خوره. اون نمی‌تونه مثل چهار تای دیگه بدوه و با تو بازی کنه.» 🔸پسر با شنیدن این حرف کشاورز، پاچه شلوارش را بالا زد و یک آتل فلزی رو به کشاورز نشان داد که پایش را به یک کفش مخصوص وصل می‌کرد. پسر به کشاورز نگاه کرد و گفت: «منم نمی‌تونم خوب بدوم و اون به کسی نیاز داره که درکش کنه». ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ @dehghan_amiri20✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾ᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚᰔᩚ✾