🇮🇷لیست رمانهای کانال 💞دلبریـ 💞 🇮🇷
💚 #قبله_ی_من👇
https://eitaa.com/Delbari_love/804
💛 #مدافع_عشق 👇
https://eitaa.com/Delbari_love/421
💜 #مقتدا 👇
https://eitaa.com/Delbari_love/1493
❤️ #فـنـجــانـے_چـاے_بـا_خـدا 👇
https://eitaa.com/Delbari_love/1834
💝💝💝💝💝
✨رمان فعلی 👇
❤️#مبارزه_با_دشمنان_خدا ❤️
https://eitaa.com/Delbari_love/2469
بزنین روی نام هرکدوم از رمان ها که میخواید😊
چون هشتگ داره میره روی جستجو
🌸فقط کافیه فلشهای پایین صفحه تون رو بالا و پایین کنین تا قسمتهای قبل و بعد بیاد😍
❌اگر فلشها غیرفعال بود یا قسمتها پرش داره.... دوباره امتحان کنین❌
💟 @Delbari_Love
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 زن ها از مردها جذاب ترند
💟 @Delbari_Love
💕 دلبری 💕
#مبارزه_با_دشمنان_خدا ✍🏻#سید_طاها_ایمانی 📝#قسمت_چهارم کله پاچه عمر از بدو امر و پذیرش در ایران ...
#مبارزه_با_دشمنان_خدا
✍🏻#سید_طاها_ایمانی
📝#قسمت_پنجم
سرنوشت نامعلوم
دفتری را که محاسن شیعیان و مردم ایران را در آن نوشته بودم، آتش زدم ... هر برگ آن را که می سوزاندم استغفار می کردم که چطور شیطان مرا گول زد و داشت کم کم دلم را نسبت به این کفار نجس نرم می کرد ...
برگ های دفتر که تمام شد، برای آخرین بار قسم خوردم ... دیگر هرگز نسبت به شیعیان نرم نخواهم شد تا نسل آنها را نابود کنم و کودک های شان وهابی شوند؛ دست از مبارزه برنمی دارم ..
بعد از چند ماه، دوباره ساکم را جمع کردم و رفتم سمت ترمینال ... حالا وقت این رسیده بود که کاملا بین آنها نفوذ کنم و درباره عقاید شیعیان مطالعه کنم ... .
از خوابگاه که بیرون زدم هنوز مقصدم را انتخاب نکرده بودم ... مشهد یا قم؟ ... خودم را به خدا سپردم ..
برای خرید بلیط اتوبوس، وقتی باجه دار مقصدم را پرسید با صلابت گفتم: قم یا مشهد، فرقی نداره. هر کدوم جا داره و زودتر حرکت می کنه ... .
حدود یک ساعت و نیم بعد، من توی اتوبوس نشسته بودم و در پی سرنوشت نامعلوم به سمت مشهد می آمدم ...
ادامه دارد...
#مبارزه_با_دشمنان_خدا
✍🏻#سید_طاها_ایمانی
📝#قسمت_ششم
غریب و تنها در مشهد
بعد از رسیدن به مشهد، طبق اطلاعات و تحقیقاتی که در مورد بهترین حوزه های مشهد و قم کرده بودم؛ رفتم سراغ شون ... .
دو تای اول اصلا حاضر به پذیرشم نشدن ... گفتن: بدون درخواست و تاییدیه پذیرش، اجازه ثبت نام ندارن ...
راهی سومین حوزه شدم ... .
کشور غریب، شهر غریب، دیگه پول هم نداشتم که ماشین بگیرم ... ساکم رو گرفتم دستم و پرسان پرسان راه افتادم ... توی کوچه پس کوچه ها گم شدم ... تا به خودم اومدم دیدم رسیدم به حرم ... .
خسته و گرسنه، با یه ساک ... نه راه پس داشتم نه راه پیش ... برای رسیدن به سومین حوزه، یا باید حرم رو دور میزدم یا از وسطش رد می شدم ... .
نفرتم از شیعه ها به حدی شده بود که دلم نمی خواست حتی برای کوتاه کردن مسیر، از داخل حرم رد بشم ... چند قدمی که رفتم یهو به خودم اومدم و گفتم: اینجا هم زمین خداست. چرا مسیرم رو دور کنم؟ اگر به موقع نرسم و پذیرش نشم چی؟ توی این شهر و کشور غریب، دستم به جایی میرسه؟ ... .
دل به دریا زدم و مدارک رو جدا کردم. ساکم رو به امانات دادم و وارد حرم شدم ...
↩️ #ادامہ_دارد...
#کپی بدون ذکر منبع و نام نویسنده پیگرد الهی دارد.
💟 @Delbari_Love
#حدیثـــ_عشــღــق
🌸پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
{مَن تَرَكَ التَّزويجَ مَخافَةَ العَيْلَةِ فَلَيسَ مِنّا .}
«هرکه از ترس تنگدستی ازدواج نکند از ما نیست.»🌸
📚 میزان الحکمه، جلد 5، ص84- کنز العمّال: 44460
#مجردها
💟 @Delbari_Love