eitaa logo
💕 دلبری 💕
489 دنبال‌کننده
921 عکس
229 ویدیو
11 فایل
💕هوالمعشوق💕 عاشقانه و دلبرانه از جنس بهشتی💖 سبک زندگی اسلامی ❣کپی بدون ذکر منبع فقط برای #همسر مجاز میباشد! کپی از #هشتکهای اختصاصی و #بنــرهای کانال #حرام میباشد. انتقادات و تراوشات دلتان را با ما در میان بگذارید👇 تبادل👇 @ghased313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 محبت برای روح یک زن، مثل هوا برای تنفس لازم است. زن و مرد به محبت همدیگر احتیاج دارند اما نیاز روحی یک زن به محبت شوهر، فوق العاده مهمتر و حساستر است... 💟 @Delbari_Love
🌸 چشم های تو و چشم های من تنها دو دو تایی ست که نمی شود چهار تا می شود عشق تا 😍❤️ سوسن درفش 💟 @Delbari_Love
سعدیا گر همه شب شرحِ غمش خواهی گفت شب به پایان رود و شرح به پایان نرود شب بخیر 💟 @Delbari_Love
من دوست دارم كوتاه بنويسم كوتاه حرف بزنم مى دانى حرفهاى كوتاه بيشتر در ذهن آدم مى مانند مثلا كوتاه بگويم دوستت دارم و خدا مى داند كه اين خودش كلى حرف است 💟 @Delbari_Love
🌸 *همسرانه* عیوب همسرتان را برای هر کسی بازگو نکنید. زن و شوهر باید امین و رازدار یکدیگر باشند. عدم رعایت این مورد سبب ایجاد فاصله و کم‌رنگ شدن محبّت بین زن و شوهر می‌شود...! 💟 @Delbari_Love
🌺 بنای ازدواجم با مصطفی عشق او به ولایت بود، دوست داشتم دستم را بگیرد و از این ظلمات و روزمرگی بیرون بیاورد. همین مبانی بود که مهریه ام را با بقیه مهرها متفاوت کرده بود. مهریه ام قرآن کریم بود و تعهد از داماد که مرا در راه تکامل و اهل بیت و اسلام هدایت کند. اولین عقد در شهر صور بود که عروس چنین مهریه ای داشت یعنی در واقع هیچ وجهی در مهریه اش نداشت. 💟 @Delbari_Love
رویای شما تاریخ انقضا ندارد نفسی تازه بکشید و دوباره تلاش کنید 💟 @Delbari_Love
جهان بی عشق چیزی نیست جز تکــرار یک تکــرار ... #فاضل_نظری 💟 @Delbari_Love
در من پرنده ای به انتظار نشسته است تا بگویی دوستت دارم .. و ثابت کند آسمان آنقدر ها هم که میگویند بلند نیست ‌‌... #مریم_قهرمانلو 💟 @Delbari_Love
عصرتون عااااشقونه🍓🍎😍💑❤️🍎 💟 @Delbari_Love
💕 دلبری 💕
#قبله_ی_من #قسمت30 محمدمهدی لبهایش را با زبان ترمیکند و لبخند دندان نمایی می زند.  _ محیا چرا ای
میخندم و یک خیار نصفه که درظرف سالاد بود برمیدارم و به طرف اشپزخانه میروم. بلند می پرسد: ببینم بچه تو امتحان نداری؟ درس و مشق نداری؟! _ وای مامان کارامو کردم. _ ببینم این استاده مرد خوبیه؟!بابات خیلی نگرانته. میگه این استاده میشنگه. _ نه مادرمن.بابا بیخود نگرانه اون زن داره. _ اخه خیلی جوونه. باذوق زیر لب میگویم: خیلیم خوبه! مامان_خلاصه مراقب باش دختر!... به غریبه هااعتمادی نیست. _ استادمه ها. دریخچال را باز میکنم و بطری کوچک آبمیوه ام رابرمیدارم مامان_ میدونم .میدونم! ولی ...حق بده دلش شور بیفته!بلاخره خوشگلی..سرزبون داری. _ خب خب؟! دربطری را باز میکنم و سرمیکشم مامان_ الحمدالله یه چادر سرت نمیکنی که خیالمون یخورده راحت شه. ابمیوه به گلویم میپرد. عصبی میگویم: ینی هنوز زندگی ما لنگ یه چادرمنه؟! ازجا بلند میشود و بالبخند جواب میدهد:نه عزیزم!خداروشکرعصاب نداری دوکلمه بهت حرف بزنم! _ اخه همش حرفای کهنه و قدیمی !بزرگ شدم بخدا.اونم مرد خوبیه. بنده خدا خیلی مراقب درسمه. نمره هامم عالیه شانه بالا میندازد _ خب خداروشکر که مرد خوبیه. خدابرا زنش نگهش داره. دردلم میگویم: اتفاقا خوب شد که نگه نداش. اما بلند حواب میدهم: خدابرا شاگرداش نگهش داره! و با حالتی مسخره میخندم روی میز میشینم و با شکلک ادای معلم زیست را درمی آورم و همه غش غش میخندند! همیشه دراین کارها مهارت خاصی داشتم. میترا که ازخنده قرمز شده روی صندلی ولو می شود. همان لحظه چندتقه به درمیخورد معاون آموزشی وارد کلاس می شود. سریع ازروی میز پایین میپرم و سرجایم مثل بچه تخس ها آرام میشینم. موهایم راکه بخاطر تحرک بیرون ریخته زیر مقنعه ام میدهم و به دهان خانوم اسماعیلی خیره می شود. یک برگه نشانمان میدهد که زمان برگزاری ازمون های مختلف و تست زنی است. هربخش را با هایلایت یک رنگ کرده. چه حوصله ای.برگه را به مسئول کلاس میدهد تا به برد بزند. درسم خوب بود، اماهنوز انگیزه ی کافی برای کنکور نداشتم. ↩️ ... :مهیاسادات_هاشمی بدون ذکر منبع و نام نویسنده پیگرد الهی دارد. 💟 @Delbari_Love
خانوم اسماعیلی بعداز توصیحاتش ازکلاس بیرون میرود و دوباره بچه ها مثل زندانی های به بندکشیده ازجا میپرند و مشغول مسخره بازی میشوند.میترا که بابرگه های امتحانی خودش راباد می زند با لب و لوچه آویزان میگوید: وای کنکور ! درسش خوب نبود و همیشه سرامتحان باسرخودکارش پایم را سوراخ میکرد.یا مدام باپیس پیس کردن ندا میداد که حسابی تو گل گیر کرده لبخند میزنم _ خب نده. _ خلیا!! پس چراتاالان اومدم مدرسه؟! _ چه میدونم! خب بده! _ برو بابا توام بااین راهنماییت! _ خب خودمم نمیدونم میخوام چی بخونم تودانشگاه!اصن انگیزه ندارم!! _ واقعا؟! من همش فکر میکردم ،میخوای بری دانشگاه تااز دست خانوادت خلاص شی! مثل گیج ها میپرسم: یعنی چی؟ _ بابا خیلیا میرن دانشگاه تا یکوچولو ازاد شن. خیلیام درس میخونن برن یه شهر دیگه کلا مامان باباها نباشن! هاج و واج نگاهش میکنم.یکدفعه ازجا می پرم و میگویم: ببین یه بار دیگه بگو! چشمهای درشتش گردتر می شود: چیو بگم؟! _ همین ...این این...این چیز... _ اینکه خیلیا میرن تاخلاص شن؟ چیزی درذهنم جرقه میزند!دستهایم را دوطرف صورتش میگذارم و لپهایش را به طرف داخل فشار میدهم: وای میترا تو فوق العاده ای فوق العاده! دستهایم را عقب میزند و صورتش را میمالد _ چته تو!؟ دیوونه .درسته!حرفش کاملا درست است!!! نجات واقعی یعنی رفتن به جایی که خانواده ات نیستند!! ↩️ ... :مهیاسادات_هاشمی بدون ذکر منبع و نام نویسنده پیگرد الهی دارد. 💟 @Delbari_Love