💕دلبرونگی💕
اونقدر سنم کم بود که نفهمیدم اون بله ای که گفتم بله به عاقد بود 🍃🍃🍃🍃🍃🌹صنوبر
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹
گفت حتما کار اشتباه میکنم که میزنه دیگه.مادر توروخدا نیا پیش اوستام .اگر بیای منو اخراج میکنه. من دوست دارم کار کنم. به گریه افتاده بود.دلم سوخت.گفتم برو سرکارت.تا شب صبر کردم.آقا کریم که اومد دلم طاقت نیاورد. رفتم پیشش.گفتم آقا کریم اوستای اکبر کتکش زدہ بدنش کبوده. آقا کریم صورتش از عصبانیت کبود شد.گفت غلط کرده. مگه بی صاحاب گیر اورده.آبجی به اکبر بگو از فردا نمیخواد بره. خودم میرم پول این هفتشو از حسین آقا میگیرم. وقتی به اکبر گفتم نباید از فردا بره سرکار ناراحت شد. افتاد به دستو پام ولی من اهمیت ندادم. صبح میخواست یواشکی بره که نذاشتم.خیلی ناراحت بود.گفتم اکبر تو نگران خرج خونه نباش.خودم بیشتر کار میکنمو زندگیو میگذرونیم.گفت من مرد خونم. چطور نگران نباشم.خندم گرفت از حرفش ولی به روی خودم نیاوردم. شب وقتی آقا کریم اومد یه راست اومد جلو اتاق ما.صدام كرد.رفتم بیرون. پول حقوق هفتگی اکبرو داد دستمو گفت آبجی نگران نباش خودم به کار بهتر براش پیدا میکنم.من تشکر کردم. بعد اکبرو صدا زدو گفت بیا کارت دارم.اکبر رفت تو حیاط.به ساعتی گذشتو اکبر نیومد.نگران شدم. رفتم تو حیاط دیدم ته حیاط اکبرو کریم آقا دارن نجاری میکنن.آخه شغل کریم آقا نجاری بود.گفتم حتما کریم آقا کمک نیاز داشته و اکبرو برده.وقتی اکبر اومد خیلی خوشحال بود.دستاشو پشتش قایم کرده بود.گفت مادر چشماتو ببند.من چشمامو بستم. بعد گفت حالا باز کن.وقتی باز کردم دیدم یه قایق چوبی تو دست اکبره.گفت مادر کریم آقا بهم یاد داد اینو بسازم. قراره از فردا چوبای بدردنخور کارگاهشو بیاره من از این قایقا بسازمو بفروشم. دلم باز شد وقتی خوشحالی اکبرو دیدم.گفتم خدا خیر دنیا و آخرت بده به کریم آقا.از فرداش اکبر از صبح میرفت گوشه حیاطو قایق میساخت.شبا رنگش میکرد.هرشب آقا کریم با چوبای به درد نخور کارگاهش میومد. وقتی یکم قایقا زیاد شد اکبر شروع کرد به فروختنشون به بچه های محل. به محله های دیگه هم میبرد و میفروخت.وقتی پولو میاورد یه درصدی هم به آقا کریم بابت چوبا و رنگا میداد.آقا کریم اول قبول نمیکرد ولی من گفتم قبول کنه تا اکبر حلال و حرومو یاد بگیره. پول زیادی گیرش نمیومد ولی از اینکه تو خرج خونه کمک میکرد خیلی خوشحال بود.یه مدت بعد دوباره آقا کریم اومد پیشم.گفت آبجی یه نفر هست برای مغازه الکتریکی دنبال شاگرد میگرده .راهش یکم دوره.ولی حرفه خوبیه.اكبرو بفرست اونجا کار کنه.من قبول کردم. گفت فردا میام باهم بریم مغازش. من گفتم کریم آقا من دیگه نمیام.شما خودت ببرش.گفت نه شماهم باید بیاید.اومدو من یه روز نبودم اکبر دیر اومد خونه. باید بدونی کجارو دنبالش بگردی.خلاصه فردا باهم رفتیم. راهش دور بود.یه ساعتی پیاده طول کشید تا رسیدیم.تو مغازه یه آقایی بود که سیبیل کلفتی داشت و چهارشونه بود.قیافش خیلی غلط انداز بود. من دلم شور افتاد.گفتم نکنه اینم بچمو بزنه.ولی روم نشد چیزی بگم.اسمش حاج امین بود.آقاکریم گفت حاج امین این همون پسریه که باهات درموردش حرف زدم. پسر کاری ایه.حاج امین به اکبر نگاه کرد. دوباره کریم آقا گفت دیگه سفارش نکنما.اکبر پدر نداره و مرد خونشونه. یه جور کار بهش یاد بده که بتونه به خونه رو بچرخونه.حاج امین گفت خیالت راحت باشه.اگر توفیقی باشه جوری کار یادش میدم که یه عمر رحمت بفرسته.برگشتیم خونه.از فرداش قرار شد اکبر بره اونجا سرکار. از وقتی اکبر رفته بود پیش حاج امین هرروز میومد با ذوق از چیزایی که یاد گرفته بود حرف میزد.مرضیه رو فرستادم مدرسه.ولی خودم کم کم به اکبر تو خونه خوندن یاد دادم.اکبر بیشتر از درس خوندن کار کردنو دوست داشت.شبا که از کار میومد قایق میساخت.
💕@delbarongi💕
برای دخترانی که خواستگار ندارند...🍃🍃🍃🍃🌹
سلام فاطمه جان هفته ی دیروز عقدم بود از ته ته قلبم برای خانمهای کانالمون که میگفتم خواستگار ندارند و دختری که از دست زن داداششون کتک میخوردند دعا کردم،انشاالله به زودی خوشبخت بشن..یه مراسم ساده توی خونه با خانواده هامون گرفتیم و همسرم بعد از عقد فورا نماز خوندند ....به نیت خوشبختی مون .....
میخواستم بگم دخترهایی که خواستگار ندارند حتما چله زیارت عاشورا روبگیرن بخدا خیلی اثر داره...
ممنونم فاطمه بانوی مهربون بابت کانال قشنگتون...
💕@delbarongi💕
مشکل پدره بنده هست.....🍃🍃🍃🍃🍃🌹
.ایشون ۶۵ سالشون و مادرم ۵۷ سالشون.پدرم آدم دلخراب و شکاکی هست.چند سالی بود کار نمیکرد و من و خواهرم که هر دو ازدواج کردیم خرج زندگیشون رو میدادیم ولی الان مدت یکسالی هست که تونسته ایثارگری بگیری و حقوق بخور و نمیری میگیره.
پدرم، مادرم رو خیلی اذیت میکنه.۱ریالی خرجی نمیده،یه جفت جوراب براش نمیخره.خونه مادرش یا برادرش یا خواهرش نمیزاره بره که اونا بد کاره هستن.
تنها نمیزاره جایی بره.خونه من نمیزاره بیاد تنهایی.میگه تو با مرد غریبه قرار داری و میخوای تو راه با اون بری.خیلی تهمت های بد مثلا میگه من خاب بودم تو مرد آوردی تو خونه وقتی بیدار شدم از خونه فراریش دادی.وقتی مادرم با خانم بنده و خواهرم میره بیرون میگه اینارو کنار خودت راه انداختی که کاراهای هر.ز.گیت بکنی و کسی بهت شک نکنه.میگه تو هر جایی هستی بیا این کارهات رو ترک کن،گناه داره من کمکت میکنم پناه ببری به خدا🙄واینکه خودش نمیدونه مادرم اینارو گاها به ما میگه تا خودش رو خالی کنه.زنگ میزنه به من گریه میکنه که دیگه خسته شدم اخه میخوام خودم رو راحت کنم.منم ارومش میکنم.
ولی اصلا اینطور نیست مادره من اصلا دیگه سنش ب این کارها نمیخوره.پیر شده موهاش سفید شده.صاحب نوه هستش. سلامتیش از دستش رفته.لازم به ذکر که پدرم یه مدت خیلی طولانی تریاک و شیره مصرف میکرده و دوران کودکی ما خونمون شیره کش خونه میکرد با دوستاش ولی الان ۵ یا ۶ سالی میشه ترکه ولی قرص از این ترک اعتیاد ها میخوره که از وقتی اینارو شروع کرده بیشتر مغزش به زوال رفته بیشتر چرندیات میگه..مادرم اجازه نمیده منو خواهرم وارد این افتراهاش که به مامانم میزنه بشیم چون میترسه با ما هم دعوا کنه و ما مجبور شیم بد رفتاری کنیم اون وقت کل احترام بین ما از بین بره.
به مادرمون میگیم بلند شو قهر کن بیا خونه ما ولش کن،طلاق بگیر میگه اولا بخاطر آبروی شما و دوما واسه این زندگی زحمت گشیدم نمیتونم بیام مولی هر روز داره زجر میکشه و آب میشه.مادرم داره نابود میشه😭😭😭
از شما خواهش میکنم یه راه حلی به ما بدین.
💕@delbarongi💕
#سوال_اعضا 🍃🍃🍃🍃🍃🌹
۰:
سلام ممنون بابته کاناله خوبتون
میخواستم عزیزان گروه به صمیمی ترین رفیقم کمک کنن
🥰🥰
ماجرا از اینجاس که دخترخاله ی من ۱۶ سالشونه و نامزدشون ۲۶ سالشونه که ۹ یا ۱۰ ماهه عقد کردن ماجرا از اینجا شروع میشه که مادرشوهر دخترخاله ی منو محل نمیزاره و جاریشون هم اذیتش میکنه
دخترخالم نامزدشو خیلی دوس داره و شدید به نامزدش وابسته هستش اون نمیخواد به خاطره دیگران از چشمه نامزدش بیوفته و زندگیش خراب بشه
مادرشوهرش تیکه بهش میندازه فقط عروس بزرگشو تعریف میکنه پیشه اون و اذیت های دیگر... و یکی از اذیتهاشون اینه که نامزد دخترخالم تو حیاطشون اتاق داشتن و یکم از حیاط برداشته به اون اتاقه اضافه کرده میخواست اتاق بزرگ بشه و مادرشوهر دخترخاله منم فکر میکنه دخترخالم گفته اصلن با دخترخالم حرف نمیزنه محلش هم نمیده
در ضمن دخترخالم میخواد بره پیشه مادرشوهرن زندگی کنه
میخواستم بزرگی کنید و کسایی که تجربه دارن کمکش کنن خیلی به کمک های شما نیاز داره و میخواست کمکش کنید که چطوری با مادشوهرش رفتار کنه و زندگیش هم از هم نپاشه
فاطمه بانو دخترخالم ۱ ماه دیگه #عروسیشه میشه پیام رو زود تر بزارید گروه تا زندگیش خراب نشده
💕@delbarongi💕
💕دلبرونگی💕
#سوال_اعضا 🍃🍃🍃🍃🍃🌹 ۰: سلام ممنون بابته کاناله خوبتون میخواستم عزیزان گروه به صمیمی ترین رفیقم کمک
#پاسخ_اعضا 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹
سلام
با آرزوی سلامت برای مدیر و همه ی اعضا
برای خانمی که دختر خاله شون با مادرشوهرش مشکل داره
بهتره بگم مادرشوهر با دختر خاله شون مشکل داره
عزیزم با توجه به فضای موجود بین این دو بزرگوار بهتره که محل زندگیشون را مستقل کنن
حتی اگر به قیمت عقب افتادن عروسی وطولانی شدن دوره عقد باشه ولی بهتره که محل زندگیشون مستقل باشه. مطمئنا با شروع زندگیشون در خونه مادرشوهر خیلی اذیت میشن.
جدی بگیرید این مسئله را چون ممکنه باعث بشه روزهای اول زندگی و همچنین ادامه ی زندگیشون با بحث و مشاجره و دلخوری غصه باشه.
انشاالله که خداوند به همه ی ما کمک کنه.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
💕@delbarongi💕
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹🌹
عاشق
خوشی های ساده
باش
که زندگی
بهت لبخند میزنه 😇🌹
💕@Delbarongi 💕
#پاسخ_اعضا 🍃🍃🍃🍃🍃🌹
سلام وخداقوت
عزیزی گله کرده بودن ازتبعیض بین زن ومردوظلم به خانمها واینوازطرف خدامیدونستن
عزیزم خداهیچ وقت به هیچ بنده ایی ظلم نکرده ونمیکنه وتبعیضی درکارنیست
اینکه بعضی ازخانواده ها اینطوربرخوردمیکنن اشتباه تربیتی اونهاست
عزیزکاملا مشخصه شمامطالعتون خیییییلی کمه کمی در رابطه بامقام زن والطافی که دراسلام شامل حال زن شده مطالعه کنین متوجه میشین
حتی اگرسرگذشت درکشورهای مختلف قبل از اسلام روببینین متوجه اشتباهتون میشین
شماحتی اگرباکسانی که به کشورهای دیگه رفت وآمددارن صحبت کنین میبینین که توایران جایگاه علمی شخصیتی و....زن خیلی بالاترهست
ولی خودخداگفته کسی نبایدظلم پذیرباشه اینکه خانمی دربرابرسختیهای زندگیش فقط صبرمنفعلانه داشته باشه وهیچ تلاشی برای بهبودنکنه وبشینه بگه من بدبخت آفریده شدم به نطرتون مشکل ازکجاست؟آیابازم خدابهش ظلم کرده؟
لطفا کمی مطالعه کنین
💕@delbarongi💕
💕دلبرونگی💕
•درست مقایسه کنیم•🍃🍃🍃🍃🌹
🍃🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃🍃🍃
میخوام بدونی اگه ورزشکاری،تحصیلات بالا داری یا شغلت خوبه نشونه این نیست از کسایی که اینطوری نیستن بالاتری
و همینطور میخوام بدونی اگه ورزشکار نیستی،تحصیلات بالا نداری یا شغلت خوب نیست نشونه این نیست که از کسی بدتر یا پایین تری
توفقط میتونی باخودت مقایسه بشی که آیا بهتر شدی یا بدتر،چون خلق و خو،محیط تربیت و ژنتیک هیچ دوفردی کاملا یکسان نیست
پس نمیشه قاضی باشی و حکم کلی برای ارزشمندی آدم ها صادر کنی و یادت باشه تو باید تلاش کنی که به خودشکوفایی برسی نه اینکه از دیگران بالاتر باشی
و همچنین نباید دربرابر هیچکسی به ارزشمندیت شک کنی،چون عزت نفس یعنی من خودم رو دوست دارم و این ربطی به موفقیت ها و برچسب های بیرونی نداره
💕@delbarongi💕
#سوال_اعضا 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹
سلام من p بیست سالمه
ی علاقه دوطرفه ب کسی دارم ک چهل سالشه زن داره دوتا دختر
من خودم مشکلی ندارم با شرایطش خیلی میخوامش اونم همین طور ولی خانوادم اجازه نمیدن باهاش ازدواج کنم از طرفی هم پسر عموم نامزدمه
نمیدونم چیکار کنم کسی نظری داره
نمیتونم ازش دل بکنم ...
💕@delbarongi💕