🍃🍃🍃🍃🍃🌹 سلام فاطمه بانو درباره سرگذشت صنوبر اول های داستان قبلم واقعا درد میگرفت از این همه ظلم کم کم داستان شیرین شد و لذت میبردم از اینکه با بچه هاش زندگی شیرینی رو داشتند واقعا احسنت بهشون خیلی اقتدار و پشتکار داشتن خدا رحمتشون کنه روحشون شاد اما ی سوالی چه کسی این داستان زیبا رو روایت کردن و ما با خوندنش لذت بردیم تشکر از کانال بسیار خوبتون🌹❤️ 💕@delbarongi💕

#پاسخ_اعضا 🍃🍃🍃🍃🍃🌹 سلام خانمی که شوهرش راننده ماشین سنگینه و بچه های شوهرش اذیت می کنن .دخترم تو شکایت می کردی که این اقا نفقه بمن وبچها نمی ده اونوقت دادگاه مجبورش می کنه هزینه زندگی و کرایه خونه رو بپردازه وگرنه زندان می ره .واینکه چرا بچه دوم رو اوردی و دیگه چرا مهریه رو نصف کردی .این خانواده خیلی بی انصافن شما نباید باهاشون مدارا می کردی .حالا هم شکایت کن برا نفقه خودت وبچه ها مطمعن باش ازش می گیرن می دنت . 💕@delbarongi💕

#برای صنوبر🍃🍃🍃🍃🍃🌹 سلام فاطمه بانو جان🌸 واقعا از خوندن زندگی صنوبر لذت بردم و امشب با خوندن آخر قصه خییییلی دلم گرفت😢 ایشالا که اگر سرگذشت واقعی بود، روح صنوبر و مخصوصا آقا محمد در آرامش باشه🙏 💕@delbarongi💕

#برای صنوبر🍃🍃🍃🍃🍃🌹 سلام داستان صنوبر خیلی دردناک بود یه سوال داستان رو چه کسی اینقدر زیبا از زبان صنوبر تعریف کرده حالا که دخترش هم 20 ساله به رحمت خدارفته و زمانی که صنوبر ازدواج میکنه بچه دار میشه و.... کی از زبان صنوبر داستان رو تعرف کرده اینقدر واضحواقعا صبر این زن ستودنیه کاش ما یاد بگیریم یکم محکم و قوی باشیم در زندگیامون البته من خودم رو میگم شادی روحشون صلوات 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 #فاطمه_بانو 🌸🍃 کسی که سرگذشت رو برامون تعریف کرده خواستن ناشناس باقی بمونن اما همینقدر هم بدونید که چه کسی توی سرگذشت صبور خیلی بهش نزدیک بود شما رو به پاسخ میرسونه🙏🏻🍃 💕@delbarongi💕

#پاسخ_اعضا 🍃🍃🍃🍃🌹 سلام در جواب این خانوم چرا بچه یکساله تون بسوزه؟؟؟؟ بچه های من شیر به شیر هستن و بچه اولم خیلی از بچه شما کوچیکتر بود دومی رو حامله شدم الان میبینم چقدر رابطه‌شون خوبه سومی رو هم باردارم با اینکه دومی شیرخواره 💕@delbarongi💕

#برای صنوبر🍃🍃🍃🍃🌹 سلام فاطمه بانوی عزیز چقدر داستان صنوبر،غمگین‌انگیز بود،روحش واقعا شاد،ولی خدا از رباب و صمد و شمسی نگذره،چقدر بیرحم بودن چقدر این زن سختی کشید😔😔😔 💕@delbarongi💕

برای صنوبر🍃🍃🍃🍃🍃🌹 از کانال زیباتون هم ممنونم.خسته نباشید سلام.من فوق لیسانسم . اولین باره پیام میدم و از پیام‌های دوستان استفاده میکنم.چیزی که وادارم کرد پیام بدم سرنوشت صنوبر بود.چقد ناراحت میشدم وقتی قصه ی صنوبر رو میخوندم که تو اون سن و سال این همه سختی کشیده و کسی نبوده بهش کمک کنه.حالا که آخرین پیام راجع به صنوبر رو خوندم اشکم دراومد و این پیام رو با بغض مینویسم که چقد زنان ما مظلوم بودن .به چه جرمی،نمیدونم😞 روحشان شاد.❤️ 🍃🍃🍃🍃🌹 سلام فاطمه جان من تاحالا پیامی ندادم ولی داستان صنوبر رو دنبال میکردم درسته صنوبر سختی کشیده ولی با تمام وجود آقا محمد رو دوست داشته امیدوارم روحشون شاد باشه ممنون از کانال خوبتون اسم من هم باشه زهرا خیلی دوست دارم 😘 💕@delbarongi💕

تجربه ی اعضا🍃🍃🍃🍃🍃🌹 این که اکثرا از مادرشوهر گله دارن حتما یه اشکالی تو کار بوده که مادرشوهر اون کار رو میکنه و زخم زبون میزنه خودم یه عروسم خداروشکر تو خانواده ای عروس شدم که اصلا بی احترامی نکردن تا به حال منم همین طور بودم مادرشوهرم خیلی هوای ما سه تا عروس رو داره حتی بیشتر از دختر هاش به پسر هاش میگه راضی نیستم زن هاتون رواذیت کنید برید با مادرشوهر هاتون حرف بزنید درد و دل بکنید ببینید چی تو دل شونه مادرشوهرم میگفت چون تو گذشته خودش از طرف خانواده شوهرش اذیتشده نمیخواد به ما زخم زبون بزنه همه میگفتن تو خونه میمونم چون یه کوچولو زبونم میگیره و ترشیده شدم حتی عمه وسطیم میگفت فکر میکردن دختر باید ۱۴ ساله عروس شه ولی من ۱۹ سالم بود ازدواج کردم عمه بزرگم مامانم میگفتن تا ۲۰ سالگی جاداره تا کامل شی و از خونه داری و زندگی همه چی رو بدونی و همینم شد الان یه همسر خوب و خوشاخلاق دارم یه پسر ۴ سال و ۴ ماهه و یه بارداری ناموفق که ۶ ماهه مرده به دنیا آمد 💕@delbarongi💕

#برای صنوبر🍃🍃🍃🍃🍃🌹 سلام بانو خداقوت میگم به شما وطول عمر باعزت برای شما وهمه ی خواهران خوب کانال ماهتون میخوام من اولین باره پیام میدم به خدا داستان صنوبر خیلی خوب بود بارهای به خاطرش گریه کردم روح صنوبر خانم وآقا محمد دوتا انسان نمونه شاد باشه ان شاءالله خدا توفیق همچین صبری رو به همه ما بده🤲به خصوص خودم🥲 منم اسمم زینب هست ۲۸ سالمه زندگی پر فراز ونشیبی داشتم اگر دوست داشتین براتون میفرستم 🍃💕🍃💕🍃💕 خواهران عزیزدلبرونگی ،کسانی که سرگذشتی برای بارگذاری در کانال دارند حتما کامل ارسال کنید انشالله بارگذاری خواهد شد🙏🏻🌹 💕@delbarongi💕

#برای صنوبر🍃🍃🍃🍃🍃🌹 سلام بانو خداقوت میگم به شما وطول عمر باعزت برای شما وهمه ی خواهران خوب کانال ماهتون میخوام من اولین باره پیام میدم به خدا داستان صنوبر خیلی خوب بود بارهای به خاطرش گریه کردم روح صنوبر خانم وآقا محمد دوتا انسان نمونه شاد باشه ان شاءالله خدا توفیق همچین صبری رو به همه ما بده🤲به خصوص خودم🥲 منم اسمم زینب هست ۲۸ سالمه زندگی پر فراز ونشیبی داشتم اگر دوست داشتین براتون میفرستم 🍃💕🍃💕🍃💕 خواهران عزیزدلبرونگی ،کسانی که سرگذشتی برای بارگذاری در کانال دارند حتما کامل ارسال کنید انشالله بارگذاری خواهد شد🙏🏻🌹 💕@delbarongi💕

#برای صنوبر🍃🍃🍃🍃🍃🌹 با سلام و خسته نباشید .به مدیر محترم کانالتون عالیه .خواستم نظرم رو درباره داستان صنوبر بدم .به نظر من مقصر اصلی بدبختی مرحومه صنوبر خانم .پدرشون بودن .یعنی دخترشون را به عنوان برده فروختند وتمام. یعنی بعد از ۱۴۰۰ سال از عصر جاهلیت پدری حاضر میشود کودک معصوم خود را به عقد مردی همسن خود در بیاورد وهیچ سراغی از او نگیرد وتازه بعداز چندین سال وقتی دخترش باهزاران امید با دو کودک یتیم به خانه او پناه اورده راضی میشود از خود براند .اسمش میشود پدر ؟ خدا اون دنیا به دادش برسد .او که مثلا حاجی هم بود . اگر فقط.ذره ای رحم و مروت در قلب اون پدر بود حداقل از فرصت دوباره که خداوند بهش داده بود موقع پناه اوردن دخترش به خانه اش راهشان میداد صنوبر اون همه سختی نمیکشید .وجوان مرگ نمیشد.برای من که پدرم مثل یک فرشته بود .باورش خیلی خسته.امروز دومین سالگرد اسمانی شدن پدر مهربان بنده هست .بعداز دوسال هنوز با یاد محبت های پدرم زندگی میکنم .امید وارم سایه ی هیچ پدری از سر بچه هاش کم نشه .و روح بلند همه پدر های اسمانی شاد باشه .اگه دوست داشتید یک صلوات هم برای پدر بنده بفرستید .خدا یارتان. 💕@delbarongi💕

#حرف_دل_اعضا 🍃🍃🍃🍃🌹 سلام وفت بخیر و خدا قوت بابت کانال عالیتون بی زحمت مشکل منم بزارید تا راهنمای و کمک ب حال بدم بشه 🙏 من ۱۳ سال با مردی که ب وسیله ی واسطه با همسرم آشنا شدم و حاصل این زندگی ۲ بجه ی پسری ۱۰ ساله که مشکل خون داره هستش و ی پسر ۷ ساله که دو روز پیش تولدش بود و نبودم تولد براش بگیرم 😭 و زندگی من خیلی فراز ونشیب داشت و اینکه اصلا موقعیت خونوادگی ما اصلا ب هم نمی‌خورد و اینکه این خانواده دنبال دختری بودن که مال و منال خوبی داشته باشه و از طریق اون ب خواسته اشون برسن و از همون دوران عقد من چون هدفشو جسته گریخته میدونستم فهمیدم و هر بار دعوا و بعد از دعوا و مداخله خانوادام چون من مادرم از بچگی فوت کرده دایما خواهرام دخالت میکردن و آشوب ب پا میشد خط و نشان میکشید کا پاز هما رو از زندگیم محو میکنه نمیزاره کسی و بیاد و بره دایما جنگ و جدال داشتیم هیچی تو عروسی بعد دوسال عقد برام نگرفت اهمیتی نداشت بدام میگفتم ب حساب اینکه خوب دستش خالیه توقعم رو پایین بیارم اما بدتر گستاخ تر میشد که تو خونوادت ب زور ب من دادن و مشکل داشتی در صورتی که پدر من از طریق واسطه واقعا ناراحت و شاکی بود و راضی ب این وصلت نبود توهین کردن‌اش ادامه دار شد که تا ب الان هم کتک دایما میخورم هم بی احترامی میکنه و هم هتک احترام و بی قید و بند بازی در ملاعام میکنه ۷ سال پیش در خواست طلاق دادم و در کمال ناباوری بچه ها رو ب خودش دادم چون هیچی بهم نمی‌داد اما برداشت بچه رو گذاشت پرورشگاه با زور نتونستم از بچه هام بگذرم گرفتم آوردم و با هزاران سختی و حرف شنیدن بزرگشون کردم 😭😭 اما بعد این همه سختی و کار کردن و درست کردن خونه ی کوچیک آقا کلا قید منو زده و چون سکد ب اسم خودشه و آدم حساب نمیکنه خونوادش دایما دخالت میکنن و توهین و تحقیر میکنن هیچی نمیگه میگه میخواستی با ما که نداریم وصلت نکنید بابا ......چی چی شده ات بیاره خرجت کنه اصلا خرجم نمیکنه که هیچ تازه من باید ب هزینه ی بچه ها رسیدگی کنم حالا این یک قسمت ازسوی های زندگیم هست و اینکه دایما هواشو داشتم و هر چی دستم در اومد ب خاطر زندگیم کوتاه اومدم حتی ارثیه مادری و فروختن وسیله و دادن پول وام خانگی الان خونوادش منو احمق فرص میکنن و میگن دیوانه ای تو👇🏻 💕@delbarongi💕