eitaa logo
💘دلتو بسپـار به من💘
64.6هزار دنبال‌کننده
31هزار عکس
807 ویدیو
11 فایل
منتظر دریافت پیامهاتون هستم🥰 @Sayehwahite . . . تعرفه تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/2078212208C12847e46a5
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃 من یه مادر شوهر دارم بیرون همش میخنده و خوش اخلاقه با من اخلاقش تنده دعوا میکنه... 🍃
🕊🍃🍃🍃🌹🍃🍃🍃🕊 سلام گلی جان خداقوت فوری به راهنمایی احتیاج دارم تو رو خدا زودتر جواب بدین گلی جان لطفا هر چه زودتر بذار کانال تا دوستان راهنمایی کنن من یه مادر شوهر دارم بیرون همش میخنده و خوش اخلاقه با من اخلاقش تنده دعوا نمیکنه اما یه رفتارایی داره از دعوا بدتر مثلا باهاش حرف میزنم سوال میپرسم جواب نمیده هیچکاریشم نکردم خودش با من چپ بود از اول ، ولی جلوی دیگران بلده فیلم بازی کنه مثلا اون روز بچه بغلم بود گفتمش شوهرم سرکاره یکی نیست منو ببره بهداشت محل نداد بعد زنگ زدم زن عموی شوهرم که پسرش ببرتم مشغول بود خطش ، گفتم زنگ بزن فلانی که عموی شوهرمه من شمارشو ندارم اصلا انگار نه انگار هیچ واکنشی نشون نداد منم بچه تو بغلم سرپا وول میخورد و من گوشی به دست زنگ میزدم حالا اینارو گفتم بدونین چجور آدمیه بدون سر و صدا میتونه آتیشت بزنه هیچکسم نفهمه بگذریم ما روستاییم شروع کردیم ساختن خونمون تو حیاط بزرگ خونه پدرشوهرم دیروز رفتم ظرفارو شستم اون غذا درست کرد امروز رفتم دیدم سینک خالیه ظرفا رو شسته هر ظرفی کثیف میشد در جا میشست در حالی که اخلاقش اینه ظرفا رو جمع میکنه یه جا میشوره این یعنی نمیخواد من دست بزنم دوبار دخترمو الکی زد با اینکه هیچکاری نکرده بود دقیقااا اون لحظه حس کردم میخواد منو ناراحت کنه دخترم از تو اتاق دوتا سیب برداشت برای خودش و برادرش من پسرمو تو هال گرفته بودم گفتم برو بشور ده دفعه بهش گفت برام بشور محلش نداد دخترم ۴ سالشه شیرو به زور باز کرد شستشون آورد از تو آشپز خونه داد زد به دخترم گفت یکی رو بخورین یکی رو بذار ، با چاقو ببر دخترم برگشت تو آشپزخونه اونم اونجا ایستاده بود چندبار گفت مامانی چاقو بده محلش نداد گفت خودت بردار تصور کنین دخترم دوتا چار پایه رو هم میذاشت زیر پاش دستش به جا قاشقی بالای سینک نمیرسید همه اینارو با غضب میگفت یا میگفت مگه من خدمتکارم نوکر میخواد و ... بعد از کنار دخترم رد شد اومد بیرون از آشپز خونه و بهش چاقو نداد یعنی از کنارشون رد شد و نداد😳همه اینکارا برای ناراحت کردن منه 😞 من نزدیک ۱۲ قبل ناهار اومدم خونه ام راستی غذا پختنم من نه گفتم و نه چیزی خودشون خواستن درست کنن ظاهر کارش در نظر دیگران زیباست و خوشبحالمه اما هیچکس از این رفتارا خبر نداره 😞 الان من موندم چه رفتاری انجام بدم اگر نرم که اونم همینو میخواد فردا پشتم میگه من با کمر درد و پا درد مردم از غذای کارگرا و کسی کمک حالم نبود یعنی من ، که منو خراب کنه تجربه دارم که میگمااا اگر برم نمیدونم با نیش و کنار و زدن بچه ام چیکار کنم به خدا مثل عروسک نگاه میکردم فقط ، شوهرمم پشتم نیست اونم اینو خوب میدونه شما بگین چیکار کنم و چه واکنشی نشون بدم شوهرمم میگه مامانم داره به خاطر خونه تو با وجود کمر درد و پا درد غذای کارگرارو درست میکنه باید از صبح تا کارگرا برن بری کمکش والا اگه خودم درست میکردم راحتتر بودم اما اختیاری ندارم ، اونم میدونه چجوری منو بچزونه در حالی که هیچکسم نفهمه چیکار کنم ؟😭😭😭😭 💗💗آیدی من برای دریافت پیام هاتون 👇 @Sayehwahite 💗💗لینک کانال برای معرفی کانال به دوستانتون 👇 https://eitaa.com/joinchat/1811742879C4a214231f7 💗🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🕊🍃🍃🍃🌹🍃🍃🍃🕊 سلام دوستان عزیز یا بهتره بگم یه خانواده من واقعا هر بار که گوشی دستم میگیرم اول از همه میام اینجا پیامها رو میخونم خدا شاهده که از شادی بقیه شاد میشم و به خاطر مشکلشون هم براشون دعای خیر میکنم یه سوال داشتم از دوستان گلم من می‌خوام برم گناوه واسه خرید لباس و پوشاک کسی می‌دونه که کجا و کدوم بازار باید برم اصلا لباسهای اونجا شیک و مجلسی هستن که قیمتشون هم مناسب باشه لطفا اگه کسی اطلاعی داره راهنمایی کنه خودم شیراز همسم اینجا قیمت‌ها به طرز عجیبی بالا رفته منتظر راهنمایی شما عزیزان هستم ندیده دوستتون دارم و برات آرزوی خوشبختی دارم 💗💗آیدی من برای دریافت پیام هاتون 👇 @Sayehwahite 💗💗لینک کانال برای معرفی کانال به دوستانتون 👇 https://eitaa.com/joinchat/1811742879C4a214231f7 💗🍃🍃🍃🍃🍃🍃
💘دلتو بسپـار به من💘
🌼 دختر همسایه با دیدنم تو لباس عقد ناگهانی مشتی خاک ریخت تو صورتم، نفهمیدم چیشد تا اینکه شوهرم ..
🌼 دختر همسایه با دیدنم تو لباس عقد ناگهانی مشتی خاک ریخت تو صورتم، نفهمیدم چیشد تا اینکه شوهرم .. ‌
💘دلتو بسپـار به من💘
🌼 دختر همسایه با دیدنم تو لباس عقد ناگهانی مشتی خاک ریخت تو صورتم، نفهمیدم چیشد تا اینکه شوهرم ..
با حرص مش. تی به سرم کو. بید و موهام رو ک. شید، آخی از در. د گفتم و اش. ک نش. ست روی صورتم +خرج کردی؟ خرج چی کردی؟ خرج لک. اته گری؟ خرج خ. راب باز. ی هات؟ عروس من بودی، پول منو خرج عش. ق و ح. ال. ت با یکی دیگه کردی؟ اینا رو میگفت و همونطور که با یک دست مو. هام رو گرفته بود با دست دیگه مشت به سر. م میزد. منم جز گریه ی بی صدا کاری از دستم ساخته نبود... خوب که خسته شد هولم داد عقب و با حر. ص گفت +تا قرون آخرش رو باید پس بدی... فهمیدی؟ میرم ازت شک. ایت میکنم، ...شاهدم تا دلت بخواد با پول میتونم جور کنم... کاری میکنم تو راهروی دادگاه ها انقدر بری و بیای تا م. وهات رنگ دندون هات بشه... این پول رو باید تمام و کمال بهم برگردونی با هق هق گفتم +ندارم خانم... از کجا بیارم؟ چنگی به گ. ردنم زد و با ح. رص گفت +از کجا بیاری؟ تو که راهش رو خوب بلدی... ه. ر. زه گر. ی رو ننه ات خوب یادت داده...برو ....، جز این کار دیگه ای که بلد نیستی... برو هر کاری بلدی انجام بده و پول منو بهم برگردون... تو لباس بره عین ی گرگ وارد زندگی بچه ی من شدی که ما رو ن. ابود کنی؟ فکر کردی من میذارم؟ تی. که تیک. ه ات می. کنم... ناخن هاش رو تو گ. وشت گرد. نم ف. رو برو. ده بود... تمام ت. نم می. سوخت...اما زبونم کوتاه بود و هیچی نمیتونستم بگم منیره خانم چنگی به کیفم زد و بازش کرد، چیزی توش نبود جز مقداری کمی پول در حد کرایه رفتنم تا خونه ی توران... اما منیره خانم همون رو هم برداشت و کیف خالی رو انداخت جلوی پام +یالا... تا امیر بیدار نشده گورت رو گم کن... برو ور دل ننه ات... فکر اینکه میاییم ط. لاقت میدیم و میری پی هو چی گری رو هم از سرت بیرون کن، تا عمر داری زن امیری... البته تو که از اسم تو شناسنامه ات ه. راسی نداری... اینو گفت و هولم داد سمت پله ها... با دست خالی از خونه اشون پرتم کرد بیرون... هق هق کنان گفتم +هوا تاریکه... لااقل یک پولی بدید بتونم برم خونه ی خواهرم... با نف. رت گفت +راه پول در آوردن رو باید بلد باشی! کافیه بری سر خیابون... هرچند دیدن قیافه ات کفاره میخواد اما شاید پیدا بشه آدمی که از صورت شبیه کف. تارت خوشش بیاد... با غ. صه رو گرفتم ازش، حرفی برای زدن نمونده بود... هرچند نای راه رفتن نداشتم اما چاره ای هم جز رفتن نداشتم وارد حیاط که شدم چشمم به دانیال افتاد، به راحتی روی تاب لم داده بود و چشم هاش رو بسته بود، من که می‌دونستم در. د دانیال چی بود، ح. رص اون از این بود که چرا به ج. ای علیرضا با اون نب. ودم... وگرنه واسش مهم نبود به قول خودش نا. موسش با کی باشه!
🌸🍃 📗 🍃
🕊🍃🍃🍃🌹🍃🍃🍃🕊 شخصی تعریف می‌کرد: چند وقت پیش از تهران ‌سوار اتوبوس شدیم بریم اهواز. پیرزنی پشت سر راننده نشسته بود. اول جاده قم پیرزن به راننده گفت پسرم رسیدی بروجرد خبرم کن. راننده هم گفت باشه. رسیدیم قم، پیرزن پرسید نرسیدیم بروجرد؟ راننده گفت نه. نزدیکی های اراک دوباره پرسید: نرسیدیم؟ راننده گفت: یه ساعت دیگه می‌رسیم. نرسیده به بروجرد پیرزنه رو خواب برد و راننده هم یادش رفت بروجرد بیدارش کنه. تا اینکه رسیدیم نزدیکی خرم آباد و پیرزن از خواب بیدار شد. گفت: نرسیدیم بروجرد؟ راننده گفت: رسیدیم خیلی هم ازش رد شدیم. پیرزن خودشو زد به جیغ و داد و کولی‌بازی طوری که همه مسافران به ستوه اومدن. راننده هم اولین دوربرگردون دور زد سمت بروجرد. از بس پیرزن زبون به دهن نمی‌گرفت وُ دایم نِفرین می‌کرد مسافران هم هیچی نگفتن. خلاصه رسیدیم بروجرد! اول بروجرد راننده دور زد و به پیرزنه گفت: ننه رسیدیم با احتیاط پیاده شو. پیرزن گفت: برا چی پیاده بشم؟ کی گفته میخام اینجا پیاده بشم؟ من میخام برم اندیمشک. دکتر تو تهران بهم گفته هر وقت رسیدی بروجرد قرصات رو بخور. حالا بی‌زحمت یه لیوان اَب بده قرصم بخورم😜😜🤔 💗💗آیدی من برای دریافت پیام هاتون 👇 @Sayehwahite 💗💗لینک کانال برای معرفی کانال به دوستانتون 👇 https://eitaa.com/joinchat/1811742879C4a214231f7 💗🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🕊🍃🍃🍃🌹🍃🍃🍃🕊 سلام من برادرم طیف اوتیسم هست و چند سالی هست بیماری صرع داره ( کلاس اول هست ) و بهمن ماه پارسال بیماریش بدتر شد به طوری که همه دکترا قطع امید کردن ازش که دیگه خوب شه میگفتن زنده نمیمونه و برادرم دیگه حتی نمیتونست حرف بزنه بیماری برادرم اینطوری بود نمیتونست راه بره میخورد زمین ( اینطوری تشنج می‌شد ) خلاصه خیلی بچه هفت ساله اذیت بود حرف نمیرد یه جا افتاده بود راه هم نمیتوسنت بره بچه ای که شیطون و بیش فعال بود یه روز پدرم که پیشش هم بود تو اتاق خواب رفت روی کشو ها که چند طبقه هست و بلند ( دراور) پرید بالا و سرش خورد به پنکه سقفی روشن و خون پخش می‌شد پدرم داد میزد فکر می‌کرد چشمش کور شده و اینها حالا مابقی داستان و نمیگم ( اینم بگم به خاطر مصرف دارو ها اصلا قابل کنترل نبود سریع یه کاری می‌کرد و بهش نمیرسیدیم ما) 🥲😭 ولی بعد اون اتفاق برادرم به حرف اومد همه دکترا میگفتن یه شک بهش وارد شده و باعث شده که حرف بزنه و معجزه هست این همه اولش ناراحت بودیم ولی بعدش واقعا خداروشکر درسته عمل کرد ولی اینکه نمیتونست حرف بزنه هم خیلی سخت بود خداروشکر بیماریش هم به لطف خدا کنترل شده 😭😍🙏🏻 🪻 💗💗آیدی من برای دریافت پیام هاتون 👇 @Sayehwahite 💗💗لینک کانال برای معرفی کانال به دوستانتون 👇 https://eitaa.com/joinchat/1811742879C4a214231f7 💗🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌸🍃 خانوم کانالمون میگه 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸 سلام برا مادری مینویسم که متولد ۶۴ هستند و ۳ فرزند پشت سر هم آوردند و حالا هم باز باردار هستند من اصلا حرف های این خانم را نمی پذیرم البته هر اختیار،زندگی خودشا داره ولی خواستم نظرما بگم خانم عزیز درست فرزند آوری خوبه ولی به چه قیمتی شما به سلامتی خودت اهمیت میدی میدونی هر زایمان چقدر به بدن فشار میاره یا بنده خدا همسرت کی وقت میکنی بهش،برسی شما همش یا در حال زایمانی یا در حال بچه داری کی به خودت و همسرت میرسی الان کوچیک هستند دو روز دبگه راهی مدرسه میشن با مشکلات بزرگتر یعنی ۲۴ ساعت هم باز برا شما کمه یه کم هم به فکر خودتون باشید اونم با وضعیت مستاجری واقعا درک نمیکنم یه کم به خودت بیا و به آینده ی بچه هم فکر کن مگه فقط بچه آوردن هنره به فکر فردا بچه ها هم باش اگر صلاح دونستید در گروه بذارید ممنون 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸