‌ نوشته بود: «دقیقا همون لحظه ای که فکر کردی من نفهمیدم، من به این فکر میکردم که ارزش اینو داری به روت بیارم یا نه.»

بازنمی‌گردی می‌دانم..

چقدر قشنگ نوشته بود: «کسی چه می‌داند شايد يلدا، وقت اضافه‌ی روزگار است برای گفتن دوستت دارم‌های در دل مانده.» یلداتون مبارک♥

‌شب یلدا بهش بگو: پاییز رسید تا دچار تو شوم باران بزند که بی‌قرار تو شوم هر روز بکاری به دلم دانه‌ی عشق یلدا که شود باز انار تو شوم

چشمانت برای غمگین بودن، بیش از اندازه زیباست.

گاهی هم او را خندانده‌ام. می‌خواهم بگویم تمام عمرم هم هدر نرفته است. - حمید سلیمی

«تو» همان زنی هستی که اگر بخواهم از نگرانی هایش بگویم بعد از خدا تو را مثال خواهم زد بخواهم از اشک‌هایش بگویم باران را خِجِل خواهم کرد ... و اگر بخواهم از صبوری‌اش برایت مثالی بزنم ایوب حرفی برای گفتن نخواهد داشت... "مادر" قطعا فرشته‌ایست که راهش را در زمین گُم کرده است♥️

مادرم زهراست :)))

قبله‌من..❤️

نوشته بود: «من افتادم ته چاهِ ۵متری! تو واسم طناب ۳ متری انداختی ! بگم نیستی دروغ گفتم  بگم هستی کافی نیست.» چقدر خوب گفت...

زاده‌ی اضطرابِ جهانم ای عاشق، ای افسانه، ای عاشق.

«خواهم از تو در تو آورم پناه.»