هدایت شده از صبحانه سالم | میثم
بهتره بریم. داره دیر می شه.هنوز حرفم تموم نشده بود داریوش یه قدم بهم نزدیک شد و گفت:- تو چته؟!! چه پدر کشتگی با من داری؟!! اون شب که خوب می گفتی و می خندید، از اینکه همراهیتون کنیم هم هیچ مشکلی نداشتی؟!
بعدش یهو چت شد؟ خواب نما شدی؟ دو کلمه ازت تعریف کردم خودتو گم کردی؟ فکر کردی کی هستی؟ امثال تو ، تو دست و بال من ریخته! تو توشون گمی! ببین بچه، سعی نکن با این حرفای مسخره ت منو عصبی کنی، چون بد می بینی! برو دعا کن داریوش هیچ وقت عصبی نشه!
اون لحظه واقعاً لال شده بودم، اما با غیظ چشم از چشمای آبی تیره اش بر نمی داشتم. آرمین یه قدم اومد طرفش و گفت:- اِ داریوش چته؟
خواست بازوی داریوش رو بگیره که داریوش با حرص دستشو کشید از دست آرمین بیرون و راه افتاد سمت در. سپیده هم کنار من وایساد و
زیر لب زمزمه کرد:- یا امام زمان! چه طوفانی به پا کرد!دندونامو روی هم فشار دادم و گفتم:
https://eitaa.com/joinchat/2417229931C6a919b2a13
🌸ای دوسـت 🌸
🌷ڪدامين شاخه گل را
🌸بخاطر مرامت
🌷تـقديم کنم
🌸که وجودت
🌷عطر تمامى گلهاست ؟
🌸تقدیم به قلب مهربون شما
🌷همراه با بهترین آرزوها
─━━━━⊱🦋⊰━━━━─
🎊࿐჻ᭂ⸙♥️⸙჻ᭂ࿐🎊
@Tavalod_Love20
🎂࿐჻ᭂ⸙♥️⸙჻ᭂ࿐🎂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موچی😋👌
#
بازی باروح وروان شما😉😉😉
🧇😍@mukbangchanel 🧇😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍯 موم عسل🍯
بازی باروح وروان شما😉😉😉
🧇😍@mukbangchanel 🧇😍