eitaa logo
- دِلـخُوشیم -
586 دنبال‌کننده
156 عکس
22 ویدیو
0 فایل
Palestine 🇵🇸 - خاطرات ِ حرم رو میگیرم تو بغلم، تا یکم آروم بشه قلبم؛ - فعلِ مجهول اولین بار، کنارِ بدنِ تو ساخته شد؛ آیا تو حسین منی :) ؟
مشاهده در ایتا
دانلود
- دِلـخُوشیم -
شبی از شبها ، در روزی از روزها . شبی که می‌درخشد ماهی تابـان میان ِ آسمانِ سیاه رنگ ِ پـر ستاره ؛ و درخشنده تر از آن ، ماه‍ ِ روی ِزمین . . پس کجاست ابـرهای خاکستری رنگ ِ آسمان ؟ چنین است که این حریم ، ابر ِ خاکستری ندارد ؟ هوای آلوده ندارد ؟ نفس ِگرفته ندارد ؟ کجاست دلتنگی‌ای که می‌فشرد قلب را ، می‌گرفت نفس ِ درون ِ سینه را ، سرد میکرد دستان ِ تب‌دار را ، می‌لرزاند تن ِبی‌تاب را و اشک میکرد ناتوانی ذهن را ، که تاب و توان ِ این دلتنگی و طوفان ِ توفنده‌اش را نداشت . این آرامش ِ آرام کننده که آرام کرده این دل ِ بی‌قرار را ، از کجا شد مرحَـم ِ این زخم ِ باز شده و به‍بود نیافته ، که هربار تازه‌تر میشد با اتحاد ِ میان ِ خاطراتُ عکس‌ها ، خاطرات ُ صداها ، خاطرات ُ لمس‌ها . . لمسی که تجربه‌ی آغوش بود . تجربهء دستانی که پیچیده میشد به دور ِ تن . تجربه‌ی نفسی که نفس داد به نفس ِگیر کرده در سینه برای زندگانی ، و تلاطم ِ نفس‌ها شد موجی آرام که نوازش کند روح را ؛ روح ِ زخم خورده .! زخمی که با هربار تازه شدن ، دَوایَش مرحمی بود از جانب ِ طبیبی که آغوشش ، دارالشفای ِ زخم ها بود ؛ درد و زخمی دوست داشتنی ، که در پایان ، التیامش به دستان ُ و آغوش ِ باز شده‌ی شماست . . آقای ِ اباعبدالله :)))!
- دلتنگم و دیدار ِ تو درمان ِ من است .!
بی‌خیالیم ، خیالِ تو به سَرهامان نیست .!
آنچنان جای تو خالیست صدا می‌پیچد .!
شهر بی‌یار مگر ارزش ِ دیدن دارد ؟
آقای من ، بی تو ، کنار ِ همه‌ام و هیچم ، تشنه‌ام و کنار ِ دریای ِ شورم .
ولی دلتنگی دو دستی بغلم کرده ^^ !
دلتنگم .. گفتنی‌هایم همین‌قدر کوتاه‌اند و همینقدر عمیق . . !
نه اینکه حرفی نباشد ، هست ؛ خیلی هم هست .. اما عاشق‌ها می دانند دلتنگی به استخوان که برسد می شود '' سکوت ''
مثل ِ بغضی که میشکنه ، از خستگی ِ دلی که تنگ ِ امام حسینه .
مثل ِ خنده‌ی ِ آبجیم ، با شنیدن اسم ِ امام رضا ^^!
ولی اون عکس‌هایی که تو بین‌الحرمین گرفته میشه ، همون بهترین عکس ِ آلبومه ، بهترین قابِ دیواره ، که با دیدنش خنده‌ی ِ ذوق‌زده مون بلند میشه ..
[ نظری کن که به جان آمدم از دلتنگی .. ]
- دِلـخُوشیم -
چند ماه است که با حسرت ِ دیدار حرم می‌خوابم و بیدار میشوم ؟ چند ماه است که جای ِ حضور ِ در حرم ، در رؤیای ِ حرم سیر میکنم ؟ چند ماه است که دلتنگی پا روی ِ قلب ِ خسته‌ام می‌فشارد و نفس را میگیرد از او ؟ چند ماه است که به انتظار نشسته‌ام و ذره ذره جان میدهم در این دوری ؟ و خدا رحم کند این همه دلتنگی را ..
- دِلـخُوشیم -
به وقت ِ ظهر ِ روز ِ دوازدهم ِ فروردین ِ یک هزار و چهارصد و یک .. قدم قدم پشت ِ سر گذاشته شدند ؛ خیابان‌ها ، کوچه‌پس‌کوچه‌ها ، آدم‌ها و مغازه‌ها .. خیابان‌هایی که آخر ِ آن می‌رسید به خیابانی ، که پایانش مرکز ِ دلدادگی‌ها بود .. کوچه‌هایی که با پیچیدن میان ِ آنها و گذر از راه ِ تنگنای ِ نفس گیرش که مُنتهایش می‌رسد به دارالشفای ِ دلهای ِ بیمار .. گذشت از کنار ِ مغازه‌هایی که ، سالیان سال قرار گرفتند رو‌به‌روی ِ آن گنبد طلایی رنگ .. و این بودن و دیدار و رسیدن و برگشتن . بودن کنار ِ پناه ِ بی‌پناهان ، دیدار ِ تنها دارایی‌مان ، رسیدن به آغوش ِ همیشه باز ِ تکیه‌گاه ِ همیشگی ، برگشتن به پیش ِ صاحب ِ این دلتنگی ، که لطف و کرم او ، نوازش‌های او ، حریم ِ امن ِ او ، شده لیلی ِ این قصه و من مجنون ِ او شدم .. دیداری که همان نگاه ِ اول ، با بغض بود و اشک بود و هق‌هق بود تا لحظه‌ی جدایی .. لحظه‌ی جدایی .. لحظه‌ی جدایی .. امان از لحظه‌ی جدایی .. که باقی ماند دلی بی‌قرار ، چشمانی سرخ و بغضی که انباشته میشد میان ِ گلو .. و دلی تنشه ، که سیراب نشده از لب ِ چشمه بلند شد ..
اسمت خنده‌ی ِ بعد ِ گریه‌هامه ، آقای اباعبدالله ^^!
- دِلـخُوشیم -
اگه یه روز از همه دنیا و آدماش بریدی ، خسته شدی ، صبرت لبریز شد .. از همون اول فاطمیه که هرچی روضه و مداحی داشتم و گذاشتم و پلی کنید و بیاید تا آخریش .. حالت گرفته میشه ، گریت میگیره ، بغضت میگیره ولی آخرش آروم میشی .. آروم ِ آروم . هرقدر هم که گناهکار باشی ، مادر بچه گناهکارش رو کنار نمیزاره .!
گاهی وقتا چیزایی که دوست داریُ رها کن ؛ نشون بده دلت روی ِ زمین گیر ِ هیچی نیست !