eitaa logo
♡شائِقُ الْحُسِین♡
128 دنبال‌کننده
258 عکس
160 ویدیو
3 فایل
اِلهے اِن اَدخَلتَنے النّارَ اَعلَمتُ اَهلَها اَنّے اُحِبُّڪَ ‌ خدایا منُ از همه ببُر و به خودت پیوند بده... ‌ اینجا دلْ نگاره‌ای‌ست از #نجواهای_خودمونی ‌ تبادل نداریم☘ ‌ 🚫کپیِ متن‌های کانال، فقط با ذکرِ آدرس کانال جایز است🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی با تلاشش
با تلاش برسیم و برسونیم
سرتون رو درد آوردم... وضو قبل خواب یادتون نره... باز هم به عشقِ امام عصرمون😍 شبتون بخیر... غمتون نیز🌱 یا علی مدد
می‌گفت شکنجه گرها به هـر وسیلـه ای مـانـع فریاد کشیدنمان می شدند چـون فـریـاد زدن تحمل درد را راحتتر می کند .. حالا مانده ایم پای روضهٔ سید الشهدا جان فریاد بزنیم ... یا آستین به دهان بگیریم ... 🖤 @Delnegar313
رَکْعَتٰانِ فِی الْعِشْق، لٰایَصِحُّ وُضُوءُهمٰا اِلّا بِالدَّمِ. در عشق دو رکعت است که وضوی آن درست نیست اِلّا به خون. ذکر حسین منصور حلاج @Delnegar313
من از عشقِ تو بیدارم...❤️
مرگ برای شما از عسل شیرین‌تر باشد این زنبورهای وحشی که گل و عسل حالیشان نمی‌شود ... 🖤
فرمود : مرگ نزد تو چگونه است؟ پاسخ داد : شیرین تر از عسل ... این شبها خیلی به پاسخ این سوال فکر میکنم: شیرین تر از عسل ... 🖤
مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ ...(احزاب/۲۳) زره برایش بزرگ بود پایش هم به رکاب نمی‌رسید سیزده سالش بود خب سیزده سال هنوز برای یک مردِ جنگی شدن زود است،نه؟ آن هم مقابل آن لشکر مردانِ نامرد ... تقصیر شما نبود آقاجان شما چند بار مانعش شده بودید این قاسم اما عجیب بوی برادرتان را می‌داد نمی‌خواستید پاره‌های جگر حسن(ع) را دوباره توی تشت ببینید آمده بود پیش سیدالشهدا با تمام هیبت حسنی‌اش افتاد به پاهای عمو فجعل یقبل یدیه و رجلیه یک مکتوب آورده بود برایتان آقاجان که دل شما لرزیده بود و دیگر نتوانستید چیزی بگویید انگار ... دست خط پدرش بود، برادرتان؛ حسن مجتبی(ع). راوی می‌گوید: دیدم کودکی سوار بر اسب می‌آید که به جای کلاه خود ، عمامه بسته بود، به پایش هم چکمه‌ای نبود فقط کفش معمولی به پا داشت ... کمی بعد ... ناله «یاعماه»ش که بلند شد، خودتان را به بالینش رساندید و فقط خدا می‌داند بر آن دلِ‌تان چه گذشت؟! «یعزّ و الله علی عمّک ان تدعوه فلا ینفعک صوته» من فدای همه آن لحظه‌های شما ... 🖤
شب های دلتنگی....