eitaa logo
دل‌نوشت
229 دنبال‌کننده
377 عکس
166 ویدیو
5 فایل
همیشه نوشتن حالم را خوب کرده است بی‌آنکه حواسم باشد.امیدوارم خواندن نوشته‌هایم حال شما را هم خوب کند،بی‌آنکه حواستان باشد. دکتری‌تخصصی‌تاریخ‌تشیع.مترجمت.استانبولی 📚کتاب‌‌‌ها: گفتگوهایی‌درباب‌الهیات‌.علوی‌گری‌بکتاشی‌گری. ✍🏻 زهراکبیری‌پور @z_kabiri
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ شاید تو خواستی غزلی را که نذر توست این‌گونه زخم‌خورده و بی‌سر بیاورم یک قطعه خواندی از روی نی، شاعرت شدم آن قطعه را نشد به غزل دربیاورم یک پرده خواندی از روی نی، آتشم زدی این شعله را چگونه به دفتر بیاورم؟ با حنجر تو کاری اگر خنجری نداشت کاری نداشت واژۀ بهتر بیاورم وقف تو اشک‌ها و غزل‌هام، تا اگر گفتی گواه عشق بیاور، بیاورم فصل عزا تمام شد اما چگونه من پیراهن عزای تو را دربیاورم تا می‌وزید نام تو، پر می‌کشید دل چیزی نمانده بود که پر دربیاورم نزدیک بود در تب گودال قتلگاه از عرش ربنای تو سر دربیاورم با اشک آمدم به وداعت که لااقل آبی برایت این دم آخر بیاورم این واژه‌ها به کار رثایت نیامدند با زخم‌های تو چه برابر بیاورم؟ آخر نشد که آب برایت بیاورند؟ این روضه را گذاشتم آخر بیاورم امسال هم دعای فرج، بی‌جواب ماند من می‌روم برای تو یاور بیاورم قرآن بخوان که گوش دلم با صدای توست این بیت هم، سرِ غزلی که فدای توست ✍🏻حسن بیاتانی 💠@Delneveshteeee ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍️ به مناسبت حلول ماه صفر دعايي أست مربوط به ايام ماه صفر كه مرحوم شيخ عباس قمي در مفاتيح الجنان از مرحوم فيض كاشاني نقل كرده أست كه براي در امان ماندن از نحوست ماه صفر هر روز ١٠ مرتبه خوانده شود: يا شديد القوي و يا شديد المحال يا عزيز يا عزيز يا عزيز ذلت بعظمتك جميع خلقك فاكفني شر خلقك …. حسب تحقيقات انجام شده اين دعا در هيچ يك از منابع روايي شيعه و سني وجود ندارد. همچنين تا جايي كه جستجو شد اين دعا در هيچ يك از كتب ادعيه مانند مصباح المتهجد و اقبال الاعمال و… يافت نگرديد. جالب اينكه در بحار الانوار و مستدرك الوسايل و همچنين در كتابهاي مرحوم فيض نيز نشان و ردي از اين دعا ديده نشد. 📌 تنها در کتاب تذکرة اولی‌الالباب نوشتة شیخ داوود انطاکی (متوفاي ١٠٠٨ ق) متنی تقریباً مشابه با اين دعا وجود دارد كه در مورد چهارشنبه آخر ماه صفر أست كه البته آن هم نه سندی دارد و نه دلالتی بر نحوست ماه صفر. از سوي ديگر سيد بن طاووس در كتاب المجتني من الدعاء المجتبي از ربيع الابرار زمخشري چنين نقل كرده كه: شَكَا رَجُلٌ إِلَى اَلْحَسَنِ مَظْلِمَةً فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِذَا صَلَّيْتَ اَلرَّكْعَتَيْنِ بَعْدَ اَلْمَغْرِبِ فَاسْجُدْ وَ قُلْ يَا شَدِيدَ اَلْقُوَى يَا شَدِيدَ اَلْمِحَالِ يَا عَزِيزُ أَذْلَلْتَ بِعِزَّتِكَ جَمِيعَ خَلْقِكَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اِكْفِنِي مَئُونَةَ فُلاَنٍ بِمَا شِئْتَ فَلَمْ يُوعَ إِلاَّ بِالْوَاعِيَةِ فِي اَللَّيْلِ فَسَأَلَ عَنْهَا فَقِيلَ مَاتَ فُلاَنٌ فَجْأَةً صرف نظر از ضعف سندي و عدم اعتبار اين روايت، و عدم ارتباط آن با ماه صفر؛ به نظر مي رسد كه دعاي ذكر شده در مفاتيح الجنان بنوعي اقتباس از بخشي از روايت فوق أست كه با تلفيق با عبارات ديگر بصورت مذكور سرهم بندي شده باشد كه در اين صورت كاملا جعلي و ساخته گي بوده و هيچ سنديتي ندارد. 📚 رجوع كنيد به : ١- تذكرة اولي الالباب - داوود انطاكي - ج ٣ ص ١٩٥. ٢- المجتني من الدعاء المجتبي - سيد بن طاووس - ص ٢٠. نقل مطالب تنها با ذكر ماخذ آن بلا مانع است. ‏http://eitaa.com/nokaterjalie 💠@Delneveshteeee ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا شِیعَه ءَالِ أَبِی سُفْیانَ! إنْ لَمْ یکنْ لَکمْ دِینٌ وَکنْتُمْ لَاتَخَافُونَ الْمَعَادَ، فَکونُوا أَحْرَارًا فِی دُنْیاکمْ! وَارْجِعُوا إلَی أَحْسَابِکمْ إنْ کنْتُمْ عُرْبًا کمَا تَزْعُمُونَ! «ای شیعیان و پیروان آل أبی سفیان! اگر برای شما دینی نیست و رویه شما این است که از معاد نیز نمی‌ترسید؛ پس در زندگانی دنیای خود از آزادگان باشید! و اگر همچنان‌که می‌پندارید، از طائفه‌ی عرب هستید، به حَسَب‌های خود برگردید!» ما هم خسته شدیم عزیزم💔 خسته از تماشا کردن 💠@Delneveshteeee ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌ چند قدم مانده... ‌ صدای «مای بارد زائر» در ذهنم می‌پیچید به مشامم اما عطر عجیبی می‌رسید چشمانم را به آرامی باز کردم در کنار یک موکب بر روی یک نیمکت چوبی خوابم برده بود سراسیمه بلند شدم و چادرم را مرتب کردم دستم را چرخاندم تا کوله‌پشتی‌ام را پیدا کنم روی نیمکت بود همانجایی که چند دقیقه‌ی قبل سرم را گذاشته بودم گیج و منگ نگاهی به اطراف انداختم همسفرانم کجا بودن؟! دست کوچکی مقابل صورتم قرار گرفت و آب خنکی را به دستم داد آمدم کلمات عربی‌ای که در ذهنم داشتم را بتکانم و به عربی تشکر کنم که او پیش‌دستی کرد و گفت:«خاله من ایرانی‌ام، اینجا هم موکبمونه» از لهجه‌اش فهمیدم اهل کرمان است تا بیایم کلمات فارسی را ادا کنم برای تشکر، او رفته بود بلند شدم کوله‌پشتی را روی شانه‌ام انداختم چند قدمی که رفتم چشمانم سیاهی رفت و با صدای «شد شد نشد میرم کربلا، پیش عموم اباالفضل میزنم زیر گریه»‌ی مداحی‌ای که از هندزفری در گوشم پخش می‌شد، بیدار شدم ولی این‌بار در خانه و زیر کولر... ✍🏻زهرا کبیری‌پور 💠@Delneveshteeee ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
enc_16989271762548325552639.mp3
4.03M
وصــف حـــال به کام ما دنیا نبود تو حَرَمت فقط برا ما جا نبود؟! صفا نداشت زیبا نبود دنیا قشنگ نبود اگه کربلا نبود... کاسه‌ی صبرِ من ترک خورده است 💠@Delneveshteeee ‌‌
يا فاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ فَإِنَّ لَكِ عِنْدَ اللّٰهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ ... 💠@Delneveshteeee ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در طریق... ‌ از بلندگوی یکی از موکب‌ها، روضه‌ی باب‌الحوائج شش ماهه‌ پخش می‌شد چشمم را به سیل جمعیتی که در حال تردد بودن، دوختم مادرم را گم کرده بودم قرار گذاشته بودیم اگر یکدیگر را گم کردیم، کنار عمود ۵٠٠ منتظر بمانیم یک ربعی میشد ایستاده بودم آفتاب تندی می‌تابید و علیرغم داشتن عینک آفتابی چهره‌ی افراد را به سختی تشخیص می‌دادم نگاهم متمرکز بود بر خانم‌هایی که در سن و سال مادرم بودن روضه‌ی پخش شده از سیستم صوتی موکب به روضه‌ی مادر تبدیل شد حالا هم‌زمان با نگاه کردن به جمعیت برای پیدا کردن مادرم به پهنای صورت اشک می‌ریختم چند سالی می‌شد که دیگر طاقت شنیدن روضه‌ی مادر را نداشتم چند سالی می‌شد ناگهان چیزی در ذهنم جرقه زد روضه... مادر... چند سال... انگار تمام دنیا روی سرم آوار شد من در میان انبوه جمعیتی که به سوی حسین رهسپار بودن، دنبال مادری می‌گشتم که چند سالی می‌شد نداشتمش به ناگاه صدای روضه در ذهنم مبهم شد چیزی در درونم فرو ریخت چشمانم را به سختی باز کردم نگاهم به سقف خانه‌ام افتاد و سکوتی که می‌گفت تمام اهل آن خوابن و من دوباره خواب دیدم دستم را ناخودآگاه به چشمانم کشیدم، تَر بود... همین... ✍🏻 زهرا کبیری‌پور 💠@Delneveshteeee ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا