eitaa logo
دل‌نوشت
220 دنبال‌کننده
316 عکس
141 ویدیو
5 فایل
همیشه نوشتن حالم را خوب کرده است بی‌آنکه حواسم باشد.امیدوارم خواندن نوشته‌هایم حال شما را هم خوب کند،بی‌آنکه حواستان باشد. دکتری‌تخصصی‌تاریخ‌تشیع.مترجمت.استانبولی 📚کتاب‌‌‌ها: گفتگوهایی‌درباب‌الهیات‌.علوی‌گری‌بکتاشی‌گری. ✍🏻 زهراکبیری‌پور @z_kabiri
مشاهده در ایتا
دانلود
در کجایِ دنیا اکثر الخیر فی النساء بالایِ سرِ شخصِ اولِ مملکت می‌زنند؟! ـــــــــــــــــــــــ حضرت آقا بابای تمام دختران ایران است. الحمدلله @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅خانه‌داری به معنای خانه نشینی نیست 🔹اصلی‌ترین نقش یک زن از نظر اسلام همین نقش خانه‌داری است اما خانه‌داری به معنای خانه‌نشینی نیست. بعضی این‌‍‌ها را باهم اشتباه می‌کنند وقتی می‌گوییم خانه‌داری، خیال می‌کنند می‌گوییم در خانه بنشینید هیچ کار نکنید، هیچ وظیفه‌ای انجام ندهید، تدریس نکنید، مجاهدت نکنید، کار اجتماعی نکنید، فعالیت‌های سیاسی نکنید، معنای خانه‌داری این نیست. 🔹خانه‌داری یعنی خانه را داشته باشید در کنار داشتن خانه هر کار دیگری که از عهده‌ شما برمی‌آید و میل به آن و شوق به آن را دارید می‌توانید انجام بدهید؛ منتهی همه در ذیل خانه‌داری است.‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«صورتش همه خونی بود» مادر این جمله را که می‌گوید و مکث می‌کند، احساس می‌کنم جانش دارد از بدنش بیرون می‌رود...  همه توانش را جمع می‌کند و تقلا می‌کند برای سوگ عمیقش کلمه‌ پیدا کند: « تا الان ندیدمش»... هنوز جوان رشیدش را ندیده و سه‌روز از آن لحظه‌های سخت که اولین بار صحنه‌های جان‌دادنِ پسر رشیدش زیر مشت و لگد و ضربه چاقوی آن جماعت گذشته.  بغضش می‌شکند و توی‌گریه‌هایی تلخ، گم می‌شود: «من سه‌روز پیش رفتم دادگاه و‌ آنجا دیدم چطوری زدنش»  بعد مظلومانه‌ترین و غریبانه‌ترین لحظه‌های روح‌الله زیر مشت و لگد جانی‌ها جلوی چشمش می‌آید: «یک دستش رو تنش بود و یک دست دیگر  را...» دستش را مثل آن لحظه‌های روح‌الله بالا می‌برد و انگار آن لحظه با همه وجودش آرزو می‌کند خودش آنجا جای پسرش بود: « یک دست دیگرش را اینجوری کرده که نزننش... هزار نفر زدنش» جمله آخر توی سرم می‌پیچد؛ «هزار نفر زدنش»... غریب گیرآورده بودنش. امروز دو تا از قاتل‌هایش را ق.صاص کردند؛ حالا جانی‌ها دوره افتاده‌اند برای مرثیه‌خوانی برایشان. کاش مادر روح‌الله هیچ‌وقت نیاید و نبیند؛ مگر یک زن، چندبار باید بمیرد و زنده شود؟ ✍حسین‌دارابی 👈 عضوشوید @hosein_darabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ستون بی‌فرهنگی در جایی می‌خواندم انگلیس ستون سیاسی، آلمان ستون اقتصادی و فرانسه ستون فرهنگی اروپا است. اینکه هر سه ستون اکنون در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایران صف کشیده‌اند، مصداق عدو شود سبب خِیر اگر خدا خواهد است. لازم نیست برای درک این مطلب به گذشته‌های خیلی دور بروید. کافی است اتفاقات همین چند ماه اخیر را مرور کنید. هرجا این ستون‌ها آمدند و مقابل ملت ما صف کشیدند، اتفاقات به شکلِ زیبایی به نفع ما چرخید. همین چند ماه پیش بود که حضرت آقا در تجمعات و گعده‌های جَوزدگان و مُغرضان در توئیتر و اینستاگرام مورد اهانت قرار می‌گرفت، حالا شما ببنید اهانت یک نشریه‌ی زرد و وقیح فرانسوی چه خروشی در دل ملت ایران ایجاد کرده است، همانطور که اهانت این نشریه‌ی سخیف به چهره‌ی نورانی پیامبر اکرم اسلام جوشش و خروشِ بی‌نظیری در دل امت مسلمان ایجاد کرده بود. آنکه مرد مبارزه است، در میدان حاضر می‌شود نه اینکه از پنجره‌ی خانه‌اش با بد و بیراه گفتن مبارزه کند. نامردی و بی‌فرهنگی در ذات کشور فرانسه است، حالا هر چقدر هم که آن را ستون فرهنگی بخوانند. حضرت آقا پیر، مراد و بابایِ تمام مردم ایران است. اگر دلش را دارید بسم‌الله، این شما و این هم تمام ملت ایران. ✍🏻 زهرا کبیری پور @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2_144123984236553442.pdf
12.27M
رهبر معظم انقلاب: از خواندن کتاب "پروتکل های دانشوران صهیون" غفلت نکنید. کتاب پروتکل های دانشوران صهیون، توسط گروه اتاق تحلیل خلاصه شده و در قالب یک فایل پی دی اف، تقدیم عزیزان می شود. لطفاً در حد توان این فایل را در گروه هایی که عضو هستید به اشتراک بگذارید.
Zion Protocol.pdf
844.4K
فایل کامل کتاب پروتکل‌های دانشوران صهیون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Khdmat-mtghabl-eiran-va-aslam_Ketabnak_34582.pdf
25.59M
کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران را که رهبری در نوزده‌ دی اشاره کردند، مطالعه کنید
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. مجله افکار بانوان حوزوی 🔰 در مجله‌ی🖐افکار 🖐🏻 بانوان🖐🏼 حوزوی🖐🏽 بانوان از نقاط مختلف کشور، دور هم جمع شده‌اند تا از دنیای مادری، همسری، کنشگری‌های اجتماعی و...قلم بزنند. ✔️✔️ ☆شما هم دعوتید☆ 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645 @AFKAREHOWZAVI
ما بچه‌ها ما بچه‌ها به بودن مادرهایمان عادت می‌کنیم. به بویش، به نسیم خنکی که در خانه از سمت او می‌وزد. به جانی که می‌ریزد در غذا و قاشق قاشق به خوردمان می‌دهد. به نفس‌هایی که هرکدامش جانی می‌شود در روحمان نه اینکه بودنش عادی شود و تکراری... نه! ما بچه‌ها عادت می‌کنیم به نگاهی که نگران‌مان است، به نگاهی که می‌پایدمان که روزگار تنمان را آزرده نکند که آفتاب نسوزاند جسم‌مان را که سنگ به پایمان نخورد ما بچه‌ها، عادت می‌کنیم به شنیدن اسم‌مان از زبانش حالا اگر مادر برود اگر بدون خداحافظی برود اگر قبل از رفتنش جان‌هایش را به کسی نسپارد ما بچه‌ها می‌شویم ماهی‌ای که آب را از او گرفته‌اند. کاش لااقل خدا روز مادر می‌گذاشت مادرهایمان را ببینیم... ✍🏻 زهرا کبیری پور (س) @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آینه من معمولا به آینه نگاه نمی‌کنم. انگار حس می‌کنم آدم درون آینه از چشم‌هایم قرار است خیلی چیزها را بخواند. من معمولا به آینه نگاه نمی‌کنم، تا وقت‌هایی که خیلی خسته‌ام، خستگی از آینه نپاشد(نپاچد) روی صورتم. من زیاد به آینه نگاه نمی‌کنم، چون می‌ترسم بغض کِز کرده‌ی گوشه‌ی چشمم، از شادیِ پخش شده روی لب‌هایم خجالت بکشد. من زیاد به آینه نگاه نمی‌کنم، چون دوست دارم دلم برای خودم تنگ شود و گاهی دو دستم را دور خود بپیچم و خودم را سفت بغل کنم. شاید این نگاه نکردن به آینه از دوران مجردی درون من شکل گرفت. برای نسل ما نگاه کردن به آینه یک تابو بود. چون از نظر قدیمی‌ها نگاه کردن دخترها به آینه معنای خوبی نداشت. برای همین ما دخترهای دهه شصتی یاد گرفته بودیم تصویر خودمان را در مردمک‌های چشم پدر و مادرمان ببینیم. در انعکاس آبی که بعد از شستن حیاط روی موزائیک‌ها می‌نشست ببینیم. ما گاهی با خجالت صورت خودمان را در شیشه‌ی ماشین پدر می‌دیدیم. این نگاه نکردن به آئینه برای من تبدیل به یک عادت شد و حتی وقت‌هایی که در آسانسور تنها هستم هم با خجالت به خانم درون آینه نگاه می‌کنم و آن حجب و حیای درون چشمانش را دوست دارم. حالا شما فکر کن ما دهه شصتی‌ها بخواهیم از خودمان سلفی بگیریم، عذاب دنیا و آخرت است. ✍🏻 زهرا کبیری پور @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوشنبه‌های امام حسینی، وعده‌گاه تاریخ‌دوستان و تاریخ‌پژوهان مدتی است دوشنبه‌ها‌، وعده‌گاه بانوان‌تاریخ‌دوست شده اما به دور از چارچوب اداری و رسمی؛ تجمعی صمیمانه برای تاریخی‌ها. نام این جمع صمیمی را با نام هیأت عجین کردیم تا متبرک شود به نام و یاد اهل بیت علیهم‌السلام. باوجود اینکه نام هیأت دارد اما متفاوت است با دیگر هیأت‌ها؛ ماهیت این تجمع، گفتگومحوری است و در واقع منبری و سخنران نداریم تا مثل همیشه، یک نفر گوینده و مابقی شنونده باشند. هیأت ما مکانی است برای اظهارنظرهای مختلف، حول یک موضوع تاریخی از پیش تعیین شده. جمعیت ما هرچند زیاد نیست اما بسیار صمیمی و خوش‌فکر است. استاد و شاگرد، تاریخی و غیر تاریخی در اینجا به بحث و گفتگو می‌پردازند و گره‌های ذهنی‌شان را باز می‌کنند. آنچه هیأت ما را زیباتر می‌کند، نام و روز برگزاری آن است و زمان آغاز فعالیت آن که مصادف بود با دهه اول محرم و این تقارن زیبا، برکت و نشاط آن را دو چندان کرد و از آن وقت است که روزهای دوشنبه‌ما، رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است. ✍️زهرا مهرجویی ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیئت یاوران زینبی من از بچگی در هیئت بزرگ شدم. یک هیئتی داشتیم که برای فامیل‌های مقیم مرکزمان بود و هر هفته شب‌های جمعه به صرف دعای کمیل برگزار می‌شد. این هیئت خاندانیِ ما دم و دستگاه ویژه‌ایی داشت، از تابلوی چراغ‌داری که به کمک پدر جلوی در خانه می‌گذاشتیم تا دیگ‌ها و ظرف‌های بسیاری که برای مراسم عروسی و عزای خاندان تهیه شده بود. این هیئت خانوادگیِ ما چرخشی بود و هر هفته در منزل یکی از اقوام برگزار می‌شد. ابتدای جلسه با ختم قرآن شروع می‌شد و معمولا در هر جلسه ختم یک جزء به پایان می‌رسید. اگرچه هیئت ویژه‌ی برادران بود اما وقت‌هایی که در منزل عموها بود، ما هم شَرف حضور پیدا می‌کردیم و در اتاق کوچکی که زن‌عموها و دخترهایشان نشسته بودند در یک فضای صمیمی در جو هیئت قرار می‌گرفتیم. بگذریم... در سال‌های نوجوانیِ من به دلایلی چراغ این هیئت خاموش شد، اما از آنجا که پدر و برادرهای من هیئتی بودن و دوباره از آنجایی که هیئت محله‌مان بی‌جا و مکان مانده بود، پدرم پیشنهاد دادند این هیئت که شب‌های چهارشنبه‌ی هر هفته برگزار می‌شد در خانه‌ی ما برگزار شود و از آن به بعد ما هر چهارشنبه شب، در منزلمان ذکر روضه داشتیم. این هیئتی بودن در خون ما بود و تا بعد از ازدواجمان هم با ما ماند، تا اینکه با آمدن بچه‌ها هیئت رفتن کمی مشکل شد. اگرچه همچنان ادامه داشت اما نه به پر رنگیِ سال‌های قبل. تا اینکه یک روز یکی از دوستان عزیزم که به واسطه‌ی تاریخ با هم آشنا شدیم، از تأسیس یک هیئت گفتگو محور خبر داد، هیئتی که قرار بود قواعد را بر هم بزند و از حالت سنتیِ تمام هیئت‌های کوچک و بزرگ خارج شود. هیئتی که همه سخنران، روضه‌خوان و چایی ریز بودن و قرار بود تمام تاریخ‌پژوهان، تاریخ‌جویان و تاریخ دوستان را دور هم جمع کند. بنا نبود کسی بر دیگری برتری داشته باشد و استاد و شاگرد شانه به شانه‌ی هم وارد معرکه‌ی مباحثه می‌شدند، مباحثه‌ایی که موضوعش و منابع پیشنهادی‌اش چند روز قبل‌تر به اشتراک گذاشته می‌شد. این هیئت همه‌جوره قواعد را بر هم زده بود و نوآوری را به اوج رسانده بود و به جای هر هفته بنا شد، یک هفته درمیان برگزار شود. طعم این هیئت با هیئت‌‌هایی که تا به حال رفته‌ بودم خیلی فرق می‌کرد و اشتیاق من را بیشتر. اینکه در یک جمع کوچک اما صمیمی مباحث تاریخی مورد تحلیل قرار می‌گرفت، برای من تاریخ‌دوستِ تاریخ‌خوان نورٌ علی نور بود. اگرچه هنوز هم گاهی سلب توفیق می‌شوم اما از اینکه من هم عضو کوچکی از این مجموعه هستم، به خودم افتخار می‌کنم. ✍🏻 زهرا کبیری پور @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سرد است هوا بیا وضویی بکنیم در عشق دوباره جست و جویی بکنیم گرمای دل هموطن خود باشیم در مصرف گاز صرفه جویی بکنیم ✍️مهتا صانعی، عضو تحریریه مجتهده امین @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا