عشق..
عادتِ آدمی به دیدارِ آدمی است..
عشق گاهی..
اندوهِ بیزیانِ آدمیست...
در فهمِ فاصله، خواب، هوا، حوصله!
|#سیدعلی_صالحی|
چگونه می گذرید از کسی که دیگر نیست ؟!
خوشا به حال شماها ؛ که دل نمی بندید!
|#حسن_امانی|
میدونی چرا لقب امام رضا 《 انیس النفوسه》 ؟
انیس النفوس به شخصی اطلاق میشه که وقتی باهاش صحبت کنی با دل و جان به حرفهات گوش میده، واسه همینم تو زیارتنامه اشاره شده که یک جاییش رو برو بالای سر حضرت بشین بخون، چون امام رئوف با تمام جان و دلش به حرفات گوش میده
پ.ن: قشنگه و پیشنهاد میشه بخونین.
|#امام_رضا|
سالها رفت و هنوز ؛
یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از پنجرهِ عشق چه ها می خواهی؟
صبح تا نیمه ی شب منتظری ،
همه جا می نگری
گاه با ماه سخن می گویی
گاه با رهگذران ؛
خبر گمشده ای می جویی
راستی گمشده ات کیست؟
کجاست؟
|#قیصرامینپور|
در آسمان روشن مشهد، تگرگ نیست
اینها که آمده همه نُقل ولادت است🌝
|#بابارضا|
از دردهای کوچک است که ؛
آدم ها می نالند
ضربه اگر سهمگین باشد
درد اگر بزرگ باشد
آدم خودش لال می شود...!
|#فروغ_فرخزاد|
هر که هستی، هر چه هستم، من تو را عاشق ترم
ای که تابیدی چو مهتابی برایم قعر شب
| #حافظ |
به کویت با دل شاد آمدم با چشمِ تر رفتم
به دل امید درمان داشتم درمانده تر رفتم
| #هوشنگ_ابتهاج |
2.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
او را ز گیسوان بلندش شناختند . . .
| #هوشنگ_ابتهاج |
- آینه آفتاب ؛
او را ز گیسوان بلندش شناختند . . . | #هوشنگ_ابتهاج |
او را ز گیسوان بلندش شناختند
ای خاک این همان تن پاک است ؟
انسان همین خلاصه خاک است ؟
وقتی که شانه می زد
انبوه گیسوان بلندش را
تا دوردست آینه می راند
اندیشه خیال پسندش را
او با سلام صبح
خندان گلی ز آینه می چید
دستی به گیسوانش می برد
شب را کنار می زد
خورشید را در آینه می دید
اندیشه بر آمدن روز
بارانی از ستاره فرو می ریخت
در آسمان چشم
جوانش
آنگاه آن تبسم شیرین
در می گشود بر رخ آینه
از باغ آفتابی جانش
دزدان کور آینه افوس
آن چشم مهربان را
از آستان صبح ربودند
آه ای بهار سوخته
خاکستر جوانی
تصویر پر کشیده آیینه تهی
با یاد گیسوان بلندت
آیینه در غبار سحر آه میکشد
مرغان باغ بیهوده خواندند
هنگام گل نبود
| #هوشنگ_ابتهاج |