«چقدر خوب است گاهی اوقات خود دیگرمان، مثل یک بزرگتر، آنسوی ظاهر بزرگسالِ ما را ببیند تا بتواند کودک ناامید، خشمگین و ناتوان درون ما را ببخشد و با او ارتباط بگیرد.»
گاهی بزرگترین جنگجوها هم پیشانیشان را به زمین میچسبانند و نجوا میکنند:«شجاعتم را برای زندگی کردن بیشتر کن...
میروی مشهد خیابانها، شلوغ،
شهر قم کل شبستانها، شلوغ،
کربلا که کل ایوانها، شلوغ،
اربعین حتی بیابانها، شلوغ،
هیچ کس مثل تو بی زوّار نیست، حسن جان..
26.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه وقتایی خیلی به فکر فرو میرم
خیلی دلم میگیره ...
وقتی که مادرمو در حال نون پختن می بینم و همین الان که دارم ازش فیلم میگیرم
یه نگرانی عجیب ته قلبمه که
اگه پاییز سال بعد ...
نه حتی جرات نوشتنشو ندارم اما دلم تنگ میشه براش
کاش همیشه تنور خونمون روشن باشه
کاش هیچ وقت تو صف نونوایی وانایستم !
من نون گرم با پنیر و سرشیری که مادرم درست کرده میخورم و با هر لقمه ؛ آروم زیر لب میگم ؛ دوستت دارم🌹
تمام خستگیهاش به جونم
#دلنوشته
ⓙⓞⓘⓝ@Dlnvshte🌱
آنچه گزیدم از جهان وز همه نیش و نوش آن
مهر تو بود بی گمان – مهر تو، مهربان من...!
حسین منزوی