خدایا؛ گاهی مرا در آغوش بگیر... وقتی در محاصره ی مشکلاتم و تنها پناهگاهم تویی. وقتی تمام تلاشم را کرده ام ، خسته ام و دلم کمی سکوت می خواهد، کمی آرامش، کمی تسکین... بی خبر از راه برس و مرا بغل کن باور کن آدمِ جا زدن نیستم! اما؛ از یک جایی به بعد ، بگو که با هم درستش می کنیم، از یک جایی به بعد، خودت برایم معجزه کن!🌱

یا رب! نظری بر من سرگردان کن لطفی به من دلشده‌ی حیران کن با من مکن آنچه من سزای آنم آنچ از کرم و لطف تو زیبد، آن کن #ابوسعیدابوالخیر

کدام پل، در کجای جهان، شکسته است، که هیچ‌کس به خانه‌اش نمی‌رسد...

می‌گفت اگر خودمان را گم کردیم دست روی قلبِ‌مان بگذاریم و بگوییم " اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ "

آسمان پيش قدم‌هات به حيرت افتاد كهكشان وقت تماشات به زحمت افتاد :)🩵

اللهم عجل لولیک الفرج...

دلی گرفته و چشمی به راه دارم من مخواه بی تو بمانم گناه دارم من...

«اگر کسی مرا خواست بگویید رفته باران‌ها را تماشا کند. و اگر اصرار کرد، بگویید برای دیدن طوفان‌ها رفته است. و اگر باز هم سماجت کرد، بگویید رفته است تا دیگر باز نگردد.»

عزیزم صبور باش! من برات بهترینارو میخوام و بهترین زمان ممکن رقمش میزنم. از طرف :خدا🌱

آدمی هر اندازه قوی و تمام فن‌های دنیا را حریف باشد، باز دلش طلب می‌کند کسی باشد که او را متفاوت از نگاه باقی مردم ببیند. کسی که با تمام حواس پنج‌گانه‌اش، کنار روزهای تلخ و شیرینش باشد. آدمی زنده به کسی‌ست که تمام آنچه در مخیله‌اش می‌گذرد و قلبش را به تپش وا می‌دارد، از چشمانش بفهمد...

تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم گاهی از کوچه معشوقه ی خود میگذرم #شهریار

خسرو شکیبایی میگفت “فرید بابا عشق اون نیست که وقتی دیدیش دلت بلرزه؛ عشق اونه که وقتی نمیبینش دلت میخواد کنده شه...

حتما شاملو چند روز از آیدا دور بوده و فاصله گرفته حالا یا عمدا یا سهوا، بعد نوشته: «‌و فاصله تجربه‌ای بیهوده‌ است»

و چه "بی‌رحم" است، کسی که میداند با "حرفی" خوب میکند "حالی" را، اما دریغ میکند...! ‌ ‌

گفتم بیا، گفتم کجا ؟ گفتی میان جان ما گفتی مرو, گفتم چرا؟ گفتی میخواهم تو

❣به جای صبحت بخیر مثل مولانا بهش بگو صبح آمده برخیز که خورشید تویی در عالم نا امیدی امید تویی ...♥️🌱

یکی از قشنگ‌ترین دعاهایی که یه عاشق می‌تونه بکنه اینه: اللهم أرح قلبه فهو وقلبه في قلبي. «خدایا قلبش را آرام کن چرا که هم او و هم قلبش درونِ قلبم هستند.»

یا ذوق مرگِ وصل، یا دق مرگِ هجران ما مرگمان حتمی‌ست، میل تو کدام‌ است؟!