『بسماللھِ الذیخَلقَالحُسَیۡن؏🌿』
💕اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
💕وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
💕وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
💕وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
یهسلاممبدیمبهآقامونصاحبالزمان!
💕السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
💕یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن
💕و یا شریڪَ القران
💕ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے
💕و مَولاے الاَمان الاَمان🌱
282K
🌺"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"🌿
بھ نیابٺ از ↯♥️
شهید محمدرضا حسینی
♥🖇••『 🌿 』
.
•
رفیق . .
میدونی"شھید"
یعنیچـے؟!
یَعنۍ :
بهـخیرگُذشت!
نَزدیكبودبِمیرھ!((:🖐🏼💔'
- #شهیدانه.
🌱Join→↓
『 @Dokhtarane_parva 』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲
دلیل موج چهارم کرونا،
ورود کرونای انگلیسی از عراق نیست؛
وجود آخوند انگلیسی خائنه!
🌱Join→↓
『 @Dokhtarane_parva 』
••💚✨
#دوشنبههایامامحسنی
دوباره صبح دوشنبه،دوباره روز کریم
دوباره یاد #حسن، یاد بارگاه و حریم
#السلامعلیڪیاکریماھلبیت"؏"
🌱Join→↓
『 @Dokhtarane_parva 』
|•✨🌙•|
«پایان ماه شعبان رسیده مرا پاک کن حُسِینْ ؏♥»
#ماه_شعبان
🌱Join→↓
『 @Dokhtarane_parva 』
منو_ماه_رمضان
⭕️ هر روز نپرسید چی درست کنم 😉 پیشنهاد برای افطار و سحری ماه رمضان
1️⃣ روز اول : افطار شله زرد و کتلت؛ سحری کباب تابه ای
2️⃣ روزدوم : سوپ ؛ قورمه سبزی
3️⃣ روز سوم : عدسی ؛ زرشک پلو
4️⃣روز چهارم : آش ؛ قیمه
5️⃣ روز پنجم : فرنی و کتلت ؛ سبزی پلو کوکو
6️⃣ روز ششم : آبگوشت ؛ رشته پلو
7️⃣ روز هفتم : آش ماست ؛ لوبیاپلو
8️⃣ روز هشتم : کشک بادمجان ؛ عدس پلو
9️⃣ روز نهم : سوپ قارچ ؛ خورش کرفس
🔟 روز دهم : فرنی و کوفته ؛ دمی پلو
1️⃣1️⃣ روز یازدهم : الویه ؛ شوید باقالی پلو
2️⃣1️⃣ روز دوازدهم : املت ؛ سبزی پلو ماهی
3️⃣1️⃣ روز سیزدهم : شله زرد کوکو ؛ خورش آلو اسفناج
4️⃣1️⃣ روز چهاردهم : عدسی ؛ لوبیا پلو
5️⃣1️⃣ روز پانزدهم : ماکارونی ؛ خورش قیمه بادمجان
6️⃣1️⃣روز شانزدهم : آش رشته ؛ ته چین مرغ
7️⃣1️⃣ روز هفدهم : فرنی و کتلت ؛ قورمه سبزی
8️⃣1️⃣ روز هجدهم : میرزا قاسمی ؛ عدس پلو
9️⃣1️⃣ روز نوزدهم : کوکو سیب زمینی ؛ ته چین گوشت
0️⃣2️⃣ روز بیستم : دلمه ؛ خورش فسنجان
1️⃣2️⃣ روز بیست و یکم : شله زرد و کتلت ؛ لوبیا پلو
2️⃣2️⃣ روز بیست و دوم : پیراشکی گوشت و مرغ ؛ سبزی پلو کوکو
3️⃣2️⃣ روز بیست و سوم : آش شله قلمکار ؛ قیمه سیب زمینی
4️⃣2️⃣ روز بیست و چهارم : فرنی و کتلت ؛ زرشک پلو با مرغ
5️⃣2️⃣ روز بیست و پنجم : املت ؛ کباب تابه ای
6️⃣2️⃣ روز بیست و ششم : سوپ ؛ خورش قورمه سبزی
7️⃣2️⃣ روز بیست و هفتم : شله زرد و کوفته ؛ لوبیا پلو
8️⃣2️⃣ روز بیست و هشتم : کشک بادمجون ؛ خورش کرفس
9️⃣2️⃣ روز بیست و نهم : کوکو سیب زمینی ؛ زرشک پلو با مرغ
روز آخر ماه مبارک رمضان آش و سبزی پلو ماهی وووووهر چه نوش جان کردید ما را هم دعا کنید🙏🏻☺️
🌀اونایی هم که خیلی فرنی دوست دارن ، میتونن هر شب فرنی هم درست کنند😊
#ناحلہ🌺
#قسمت_هجدهم
#پارت_اول
یک دو سه نشد که ماشین از جاش کنده شد .
پشت چشمم و نازک کردم و رفتم سمت سالن.
اه اه اه
اخه چرا این پسره غیر عادیه؟
چرا انقد رفتارش رو من تاثیر داره ؟
چرا
کل تایمِ کلاسارو با همین افکار گذروندم .
چقدر دلم برای ریحانه میسوخت .
دختر تک و تنها بیچاره
داداششم که ، باید خداروشکر کرد تا حالا نکشتش .
دلم میخواست تو زندگیشون فضولی کنم.
نمیدونم چرا ولی یه جورایی جذاب بود برام .
تو همین افکار بودم که زنگ مدرسه خورد .
وسایلامو مثه هیولا ریختم تو کیفو سمت حیاط حمله ور شدم .
با دیدن سرویسم رفتم سمتش و سوار ماشینش شدم .
____
مشغول تستای ادبیات بودم که صدای قارو قور شکمم منو سمت اشپزخونه کشید .
به محض ورود به اشپزخونه با خنده ی کش دار مامانم مواجه شدم
+دختر چقد درس میخونی نترکی یه وقت ؟
_الان این تیکه بود یا ...؟
+تیکه چیه ؟؟بیا بریم بازار یه خورده لباس بخریم نزدیک عیده ها .
_مامااااانننن!!! عید دیگه چه صیغه ایهه؟؟
مگه من نگفتم اسم اینکارا رو الان پیش من نیار.
من الان درگیر درساممم. درسسسسااااامممم
+اه فاطمه دیگه شورشو در اوردیا .
بسه دیگه دختر.
خودتو نابود کردی .
من نمیزارم مصطفی رو به خاطر ....
دستمو گذاشتم رو بینیم و به معنای سکوت نچ نچ کردم و نزاشتم ادامه بده.
_مامان من حرفمو گفتم .
بین من و مصطفی هیچ حسی نیست
حداقل از طرف من.
من جز به چشم برادری بهش نگاه نکردم .
این مسئله از نظر من تموم شدست .
خواهش میکنم دیگه حرف نزنیم راجبش .
اینو گفتمو رفتم سمت اتاقم .
وای من واقعا بین این همه فشار باید چیکار کنم. وای !
تلفن خونه رو تو راه اتاقم برداشتم و شماره ی ریحانه رو گرفتم .
یه دور زنگ زدم جواب نداد .
برا بار دوم گرفتم شماره رو . منتظر شنیدن صدای ریحانه بودم که با شنیدن صدای مردونه ترسیدم و تلفنو قطع کردم.
ینی اشتباه گرفتم شماره رو؟
دوباره از رو گوشیم شماره رو خوندمو گرفتم .
بعدِ سه تا بوق تلفن برداشته شد .
دوباره صدا مردونه هه بود .
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
@Dokhtarane_parva
#ناحلہ🌺
#قسمت_هجدهم
#پارت_دوم
+سلام
با شنیدن صدای محمد دستپاچه شدم . نمیدونستم باید چی بگم. به خودم فشار اوردم تا نطقم باز شه .با عجله گفتم :
_الو بفرمایین ؟!
دیگه صدایی نشنیدم .
فک کنم بدبخت کف اسفالت پودر شد
کم مونده بود از سوتی ای ک دادم پشت تلفن اشکم در اد.
بلند گفتم
_دوست ریحان جونم . ممنون میشم گوشیشو بهش پس بدین و تلفن دیگران و جواب ندین !!!
اینو گفتمو دوباره تلفنو قطع کردم
از حرص دلم میخواست مشت بزنم به دیوار .
چند بار فاصله ی بین دستشویی و اتاقمو طی کردم که موبایلم زنگ خورد
شماره ناشناس بود . برداشتم .
جواب ندادم تا ببینم کیه که صدای ریحانه و شنیدم .
+الو سلام . فاطمه جان !
بعد از اینکه مطمئن شدم صدای ریحانه است شروع کردم به حرف زدن
_سلام عزیزم . چیشد ؟ بابات حالش خوبه ؟
چرا خودت تلفنتو جواب نمیدی ؟
+خوبه فعلا بهتره.ببخشید دیگه حسابی شرمندت شدم .
شماره خونتونو نداشتم .
بعد داداشمم ک ....
سکوت کرد .
رفتم جلو اینه و تو اینه برا خودم چش غره رفتم .
ادامه داد .
+داداشمم که نمیزاره به شماره نا آشنا جواب بدم .
سعی کردم در کمال خونسردی باهاش حرف بزنم
_خب ان شالله که حال پدرتون زودتر خوب میشه .
زنگ زده بودم حالشونو بپرسم .
راستی ریحانه جان ! جزوه رو فرستادم برات .
+دستت درد نکنع فاطمه.
ممنون بابت محبتت . لطف کردی .
_خواهش میکنم . خب دیگه مزاحمت نمیشم . فعلا خدانگهدار
+خداحافظ.
سریع تلفنو قطع کردم و پریدم رو تخت ...
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
@Dokhtarane_parva