#طلبگی👳🏻♂
هرگاه در میان مشکلات قرار گرفتید،"سیل صلوات به راه اندازید" زیرا آن سیل، حتما مشکلات را با خود می برد.
#علامه_طباطبایی🌱
#ابووصال
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
@Dokhtarane_parva
+گفـت:
دختر رو چہ بہ شهادت؟!🤨
_گفتـم:
شاید دخترها توےِ جنگ
شهید نشن ...☺️
اما همین بس کہ ازنسل
بعضے مادرهآ
چمران و آوینے و
قاسم سُلیمانـے داریم..✌️🏻♥️
#قاسم_سلیمانی #شهید_چمران #شهید_آوینی
#شهادت #شهیدانه
#یادت_باشه
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
@Dokhtarane_parva
زیباترین پنجرھ ے دنیا
قابِ #چادرِ توست!😌
وقتے چادرت را کمے روے صورتت مےکشے
و با غرور؛ از انبوھِ نگاھِ نامحرمان عبور میکنے
آنگاھ تو میمانے و #نورُعلیٰنور
و چھ زیباست...
انعکاسِ حیا از پشتِ این سنگـرِ سادھ…😍❤️
#دخترونه_چادری
#یادت_باشه
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
@Dokhtarane_parva
『🌿』
#حرف_قشنگ
میگفت:
+امیدوارم تبعید بشی😕
-گفتم چی تبعید😳
+گفتاره🙂
+گفتم کجا چرا🍃😢
-گفت امیدوارم👇
قاضی به خاطر
علاقت به حسین دائم
العمر تبعید کنه به کربلا😍😍😍
آرزو قشنگ تر از این داریم؟؟ ☺
#یلدای_مهدوی
#کربلا #ارباب
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
@Dokhtarane_parva
#پروفایل
#آقامونه😍😁
فداشون بشیم :)
#غریب_طوس
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
@Dokhtarane_parva
#بسم_رب_المهدی
#عقیق_فیروزه_ای
🌷 روایت دلدادگی سربازان گمنام پسر فاطمه ارواحنا فداه...
#قسمت_نهم
💍فیروزه 8
مقابل دو راهی قرار گرفته بود. فکر میکرد اگر دنبال هدفش برود، باید مرد شود.
مرد شدن را هم دوست داشت هم نه. کلمه «مرد» از دید او، به معنای جنسیت نبود. اعتقاد داشت «مرد» را باید برای انسان به کار ببرند؛ چه زن باشد چه مرد؛ و زن هم میتواند مردانه زندگی کند.
برای او، مردانه زیستن نه به معنای مذکر شدن، که به معنای انسانیت بود.
فطرت دخترانهاش را هم دوست داشت، هم نه.
لطافت و ظرافت را دوست داشت اما از نقاط ضعفی مانند حسادت، تجمل گرایی و کنجکاویهای زنانه بیزار بود. از گدایی محبت، چشم و هم چشمی، از این که با زیبایی جسم سنجیده شود و تمام دغدغهاش، لباس و آرایش باشد. بیشتر از زن بودن، انسان بودن را دوست داشت.
سر دوراهی گیر کرده بود. با خودش میگفت اگر بخواهد فطرت زنانه را نگه دارد، نمیتواند برای دین و اعتقادش سرباز باشد. دلش هم نمیآمد عاطفه و لطافتش را رها کند.
برعکس همه که دنبال سقفی بودند تا خیس نشوند، بدون چتر در صحن میگشت. حاضر نبود چشم از تماشای گنبد، آن هم زیر باران سحرگاه، بردارد.
سوالهایش را آورده بود خدمت کسی که حرفش را بهتر از همه میفهمد؛ خدمت بانوی قم، کسی بهتر از ایشان را برای حرفهای دخترانهاش پیدا نکرد.
مقابل صحن ایستاده بود و هرچه میخواست گفت. گفت همان راهی را جلوی پایش بگذارند که صلاحش هست.
برعکس همیشه، هرچه خواست بر زبان جاری کرد و نگذاشت فقط از دلش بگذرد. نجوایش که تمام شد، تا مقبره پروین اعتصامی قدم زد. همچنان چشم به گنبد، صلوات میفرستاد.
از دلش گذشت استخاره بگیرد. با چشم صحن را کاوید. کسی نبود؛ همه رفته بودند داخل شبستانها؛ به جز چند طلبهای که با عجله میخواستند خارج یا داخل شوند. دوباره گنبد را نگاه کرد:
- ای که مرا خواندهای! راه نشانم بده!
چشمش به پیرمردی روحانی افتاد که عمامه مشکی و شال سبزش نشان از سیادت داشت. آمده بود برای پروین اعتصامی فاتحه بخواند شاید. مثل بقیه عجله نداشت، آرام میآمد.
بشری قرآن جیبی را از کیفش درآورد. ناخودآگاه جلو رفت و تا به خودش آمد، از پیرمرد استخاره خواسته بود.
پیرمرد هم انگار آمده بود برای بشری استخاره بگیرد.
قرآن را گرفت و زمزمه کنان نگاهی به گنبد کرد:
-نیت کردی دخترم؟
تنش از سرما مورمور شد؛ شاید هم از اضطراب. همه چیز را به صاحب حرم واگذار کرد.
پیرمرد با بازکردن قرآن، لبخند عمیقی زد:
-خیلی خوبه، حتما نتیجهش خوب میشه... خوش به حالت دخترم چه نیت پاکی داشتی! خیلی خوبه ولی سخته، باید مرحله مرحله پیش بری. مرحله مرحله، انشالله آخرش هم پیروزی و سعادت هست، انشاالله.
حس کرد سبک شده و راحت میتواند تا خود ضریح بدود، شبکههای ضریح را ببوسد و بابت این تایید تشکر کند.
خودش را کنترل کرد که جلوی پیرمرد جیغ نکشد! با ذوقی که سعی در پنهان کردنش داشت پرسید:
میشه بپرسم کدوم آیه اومده؟
پیرمرد لبخند زد:
-وَ بَنَینا فَوقَکُم سَبعاً شِداداٌ. وَ جَعَلنا سِراجاً وَهّاجاً. وَ اَنزَلنا مِنَ المُعصِراتِ ماءً ثَجّاجاً
(و برفراز شما هفت آسمان محکم استوار ساختیم. و خورشید را که چراغی گرم و پر فروغ است پدید آوردیم. و از ابرهای باران دار، آبی ریزان فرو فرستادیم سوره نباء/ آیات 12 تا 14.)
بانو چقدر قشنگ تاییدش کرد!
↩️ #ادامہ_دارد....
نویسنده:فاطمه شکیبا(فرات)
کپی بدون اسم نویسنده جایز نیست.❌
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
@Dokhtarane_parva