eitaa logo
دخترانِ‌ پرواツ
924 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
24 فایل
🌱بښمِـ اللّهـ... ☺دختران پروا مِصداق دُختر خانوماییه که: • ⌠پـــیـــرو آقــاݩ⌡• پَروا ←پِیرواݩِ آقـا ✅فَقط در ایتاییم وشُعبہ دیگه اے نداریم💚 کپی از پست ها ؟ حلالتون😍😁 😁خادممون↶ ≫⋙ @Fezeh114 👀کانال دوممون ↶ ≫⋙ @Toktam_gallery_13
مشاهده در ایتا
دانلود
دخترانِ‌ پرواツ
#بسم_رب_المهدی #قسمت_بیست‌وهفتم #عقیق_فیروزه_ای 🌷 روایت دلدادگی سربازان گمنام پسر فاطمه ارواحنا فدا
ادامه قسمت بیست و هفتم فیروزه 💍 خودش هم نفهمید کی افتاد. تازه از گشت برگشته بود. کمی که دور خانه چرخید و سر به سر مینا گذاشت و کمک مادر آشپزخانه را جمع کرد، رفت به اتاقش و جزوه‌های حکمت متعالیه را برداشت که بخواند. علاقه‌اش به علوم دینی باعث شده بود وقت آزادش را با مطالعه دروس حوزه پر کند. هنوز نیم ساعت هم نگذشته بود که پلک‌هایش روی هم افتاد. نمی‌خواست اما دست خودش نبود. -بابا، بشری جان، پاشو بابا... سرش روی زانوی پدر بود. پدر دست بین موهایش دست انداخته بود و نوازشش می‌کرد. به چشم‌هایش دست کشید: -چقدر وقته خوابم؟ -نمی‌دونم! اومدم دیدم بی‌هوشی. بیا، برات بستنی خریدم! پدر شاید تازه می‌خواست هرچه در کودکی بشری کم گذاشته جبران کند. هرچه بشری بزرگ‌تر می‌شد، از دید پدر کوچک‌تر می‌شد انگار. بشری اول خواست بگوید اینها از سنش گذشته است اما نتوانست دل پدر را بشکند. با ذوقی کودکانه بستنی را گرفت. پدر گفت: -به جای همه اون بستنیایی که بچه بودی برات نخریدم. بشری همان‌طور که بستنی می‌خورد خندید: -چیزایی که شما به من دادین خیلی بیشتر از ایناست. بستنی رو که همه باباها می‌تونن بخرن. اما شما قهرمانین. -قهرمان مداحیان و ابراهیم بودن نه من. -هرکسی که آن‌قدر راحت جونش رو کف دستش بگیره قهرمانه بابا. اینو الان دارم می‌فهمم. -چطور؟ -گفتنش راحته اما هرکسی نمی‌تونه جونش رو کف دستش بگیره، حتی اگه امنیتی باشه، نظامی باشه. خیلی باید بزرگ باشی تا با خیال راحت، حتی با ذوق و شوق بری توی دل مرگ. هرکسی به اینجا نمی‌رسه. چشمان پدر پر شد. بشری دلش نمی‌خواست گریه پدر را ببیند. برای همین پرسید: -بابا... -جان بابا؟ -این‌همه چیز یادم دادین، میشه مردن رو هم یادم بدین؟ پدر از درون گر گرفت. منظور بشری را خوب می‌فهمید. ↩️ .... نویسنده:فاطمه شکیبا(فرات) کپی بدون اسم نویسنده جایز نیست.❌ ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ @Dokhtarane_parva
🌷 روایت دلدادگی سربازان گمنام پسر فاطمه ارواحنا فداه... رکاب (آقا) حالا که فکرش را می‌کنم، الکی نگران بودم که از رفتنم ناراحت شود. او که خودش این کاره است، بار اولش هم نیست و عادت دارد. شاید نگرانی‌ام به خاطر بچه بود. انگار نه انگار که مامور امنیتی است و جوانی‌اش را در آموزش نظامی و عملیات صرف کرده. مثل زن‌هایی که یک عمر فقط خانه داری کرده‌اند، با انبساط خاطر تمام مشغول آماده کردن سحری است. به گمانم بادمجان سرخ می‌کند؛ می‌داند که دوست دارم. تلوزیون روشن است. گذاشته‌ام شبکه قرآن و مثلا به حرف‌های کارشناس مذهبی گوش می ‌دهم؛ ولی نگاهم به اوست. چادر نماز سرش کرده و زیر لب چیزی زمزمه می‌کند. فکر کنم دارد نماز شبش را می‌خواند. چشمم به مفاتیح و تسبیحش می‌افتد که روی میز است. از همین حالا دلم برایش تنگ شده؛ با این که اولین ماموریتم نیست. بارها پیش آمده چند ماه خانه نباشم و خم به ابرو نیاورد. او هم ماموریت طولانی داشته. زندگی ما همین است. غذا را بار می‌گذارد و می‌آید سر میز، سراغ مفاتیح. می‌گوید: -نمی‌خوای بری یکم استراحت کنی؟ باید سرحال باشی. -خوابم نمیاد. نمی‌گویم تا وقتی چشمم به اوست، خواب به چشمم نمی‌آید. می‌گویم: -ببخشید تنهات می‌ذارم. درحالی که دعای ابوحمزه را باز می‌کند، لبخند می‌زند. بی قرارتر می‌شوم. حیف که نمی‌شود عکسش را در گوشی نگه دارم و باید در این مدت با یادآوری چهره‌اش بسازم. حتی نمی دانم می‌شود تماس تلفنی داشته باشیم یا نه؟ سنگینی نگاهم را حس می‌کند و می‌گوید: -به چی نگاه می‌کنی؟ پاشو برو قرآنی دعایی چیزی بخون! این سحرا رو نباید از دست داد. یک لحظه حس می‌کنم با یک عارف خلوت نشین طرف هستم. چقدر شخصیت پیچیده‌ای دارد. این را بار اولی که دیدمش نفهمیدم. اما الان خوب می‌دانم به موقعش بانوی خانه است، یک وقت شیر مبارزه است، گاهی فرمانده‌ای مقتدر است، گاه طلبه، بعضی وقت‌ها هم مثل الان زاهدی سجاده نشین. در همه این حالات، خودش است؛ خود خودش. پیداست نگاهم باعث شده نتواند بر فرازهای دعای ابوحمزه تمرکز کند. می‌گویم: -این مدت که نیستم برو خونه مامان اینا. لبخند می‌زند: -مگه بار اولمه تنها می‌مونم؟ تازه مگه خودم چقدر توی خونه هستم؟ -فرق می‌کنه. الان امیرمهدی هم هست. یه موقع کمک بخوای. تازه... ادامه حرف در دهانم نمی‌چرخد. ذهنم می‌رود به روزهای تلخ دوازده سالگی‌ام. می‌گوید: -تازه چی؟ -بچه‌ها خانواده‌هاشون رو بردن جاهای دیگه، چون ممکنه اگه زورشون به ما نرسید، سر خانواده‌هامون خالی کنن. از تصورش هم سردرد می‌گیرم. تهدید خانواده یک مامور، آخر نامردی است. آخر بزدلی. -تهدید کردن یا احتمال می‌دین؟ -خانم یکی ازبچه‌ها الان روی تخت بیمارستانه. به خیر گذشته. تهدید کردن. لبخندی پر از آرامش می‌زند: -مرگ اگه بخواد بیاد که هرجا باشم میاد. ولی برای این که ذهنت درگیر نشه، چشم. وقتی چشم می‌گوید خواستنی‌تر می‌شود. شاید چون همه اقتدار سرتیم بودنش را پشت سر می‌گذارد و می‌شود خانم خانه‌ام. نگاهی به آشپزخانه می‌اندازد و می‌رود که غذا را بکشد. بوی خورش بادمجان و برنج زعفرانی، مستم می‌کند. دعای سحر شروع می‌شود. مسواک زدنم که تمام می‌شود، اذان می‌دهند. به نماز که می‌ایستم، پشت سرم می‌ایستد. معمولا اگر خانه باشیم اقتدا می‌کند. موقع تسبیحات، دلتنگی‌ام بغض می‌شود و بعد اشک. نمی‌گذارم بفهمد. دارد دعای عهد زمزمه می‌کند: - اللهم اجعلنی من انصاره و اعوانه، والذابین عنه، و المسارعین الی قضاء حوائجه، و الممتثلین لاوامره، و المحامین عنه، و السابقین الی ارادته، و المستشهدین بین یدیه. (خدایا مرا از یاران و یاوران و دفاع کنندگان او (حضرت مهدی ارواحنا فداه) قرار ده، و از شتابندگان به سویش در جهت برآوردن خواسته‌هایش، و اطاعت کنندگان اوامرش، و مدافعان حضرتش، و پیش گیرندگان به جانب خواسته‌اش، و شهادت یافتگان پیش رویش) به خودم می‌آیم و دارم با او زمزمه می‌کنم. بعد از تمام شدن دعا، مقابلم می‌ایستد: -دیرت نشه؟ سر تکان می‌دهم. نگاهش را از نگاهم می‌دزدد. نمی‌دانم کی وقت کرده لباس‌هایم را اتو کند. می‌پوشمشان. به چارچوب در تکیه می‌دهد: -اگه یه موقع کارتون گره خورد، صلوات حضرت زهرا(علیها السلام) فراموش نشه. یادت نره افطار و سحری رو بخوری حتی به اندازه یه خرما، از پا در میای! این‌ها توصیه‌هایی است که قبل از هر ماموریت، اگر خانه باشد، تحویلم می‌دهد. تند تند سر تکان می‌دهم. کیفم را برمی‌دارم. صدایش کمی می‌لرزد: -مواظب خودت باش. اگه تونستی زنگ بزن. ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ @Dokhtarane_parva
دخترانِ‌ پرواツ
#بسم_رب_المهدی #قسمت_بیست‌وهشتم #عقیق_فیروزه_ای 🌷 روایت دلدادگی سربازان گمنام پسر فاطمه ارواحنا فدا
دلم برایش پر می‌کشد. قبل از این که در آپارتمان را ببندم، با صدایی که آشکارا بغض آلود است، می‌گویم: -مواظب مامانِ پسرم باش. لبخند می‌زند: -این رو از خدا بخواه. ماشینی که دنبالم آمده، بوق می‌زند. سوار می‌شوم. نگاهی به پنجره می‌اندازم. در گرگ و میش صبح، می‌بینمش که با چادر نماز، پشت پنجره نشسته. چیزی زمزمه می کند می دانم ایت الکرسی،برای سلامتی ام است. ↩️ .... نویسنده:فاطمه شکیبا(فرات) کپی بدون اسم نویسنده جایز نیست.❌ ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ @Dokhtarane_parva
4_196698794803332983.mp3
1.47M
💖🕊 صلوات خاصه امام رضا علیه السلام: اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.🌹🍃 ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ @Dokhtarane_parva
107571_760.mp3
3.62M
. ♥السلام علیک یا ابا صالح المهدے♥ ❣❣ ✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ 🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ الْخَفاءُ،وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُواَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ،اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلاً قَريباًكَلَمْحِ الْبَصَرِاَوْهُوَاَقْرَبُ؛يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ،وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛ يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني،السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ،الْعَجَل،يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ،بِحَقِ مُحَمَد وآلِهِ الطاهِرین🕊 ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ @Dokhtarane_parva
دخترانِ‌ پرواツ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕 شب سی و ششم به نیت شهیده زینب کمایی💚 اجرتون با قمر بنی هاشم علیه السلام🌺 🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿 یَا مَنْ تُحَلّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ، وَ یَا مَنْ یَفْثَأُ بِهِ حَدّ الشّدَائِدِ، وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلّتْ لِقُدْرَتِکَ الصّعَابُ، وَ تَسَبّبَتْ بِلُطْفِکَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِکَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِکَ الْأَشْیَاءُ. فَهِیَ بِمَشِیّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَهٌ، وَ بِإِرَادَتِکَ دُونَ نَهْیِکَ مُنْزَجِرَهٌ. أَنْتَ الْمَدْعُوّ لِلْمُهِمّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمّاتِ، لَا یَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا یَنْکَشِفُ مِنْهَا إِلّا مَا کَشَفْت‏ وَ قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبّ مَا قَدْ تَکَأّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمّ بِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ. وَ بِقُدْرَتِکَ أَوْرَدْتَهُ عَلَیّ وَ بِسُلْطَانِکَ وَجّهْتَهُ إِلَیّ. فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیَسّرَ لِمَا عَسّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. فَصَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یَا رَبّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِکَ، وَ اکْسِرْ عَنّی سُلْطَانَ الْهَمّ بِحَوْلِکَ، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النّظَرِ فِیمَا شَکَوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَهَ الصّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِکَ مَخْرَجاً وَحِیّاً. وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنّتِکَ. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِی یَا رَبّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیّ هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ، یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ. ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ @Dokhtarane_parva
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•° 『بسم‌اللھ‌ِ الذی‌خَلقَ‌الحُسَیۡن؏🌿』 💕اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 💕وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ 💕وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ 💕وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن یه‌سلامم‌بدیم‌به‌آقامون‌صاحب‌الزمان! 💕السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ 💕یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن 💕و یا شریڪَ القران 💕ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے 💕و مَولاے الاَمان الاَمان🌱 اللٰهُمَ‌عَجِّلْ‌لِوَلیِکَ‌الفَرَجْ‌بِه‌حَقِ‌زینَب ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ @Dokhtarane_parva
• ° 💕بسم الله الرحمن الرحیم 🌺"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"🌿 بھ نیابٺ از ↯♥ شهیده مریم فرهانیان اللٰهُمَ‌عَجِّلْ‌لِوَلیِکَ‌الفَرَجْ‌بِه‌حَقِ‌زینَب ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ @Dokhtarane_parva
سلام‌الله‌علیها ما وسیله ارتباط خدا با مخلوق های او هستیم. ما برگزیدگان خداییم و جایگاه پاکی ها، ماراهنماهای روشن خداییم و وارث پیامبر او هستیم💫✨ ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ @Dokhtarane_parva
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همه دل گرفتگی ها و حال بد ، واسه اینه که خیلی وقته هیئت نرفتیم🙃💔 ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ @Dokhtarane_parva
『💓』 شاعر می فرماد که.... هنوزم طرح لبخندت...دلیل بغض دیوانست:)💔 🥀 اللٰهُمَ‌عَجِّلْ‌لِوَلیِکَ‌الفَرَجْ‌بِه‌حَقِ‌زینَب ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ @Dokhtarane_parva
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلم... به عظمت باران برایت... دلتنگی می‌کند امروز عجیب بر تو می‌میرم :) ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ @Dokhtarane_parva
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چ:چهرع آ:آسمان د:دختر ر:رسول الله☺️❤️ ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ @Dokhtarane_parva