#حرفقشنگ•|🌼💛|•
بعضے وقتا هم
باید بشینے سر سجاده،
بگے: آخدا !✨
لذت گناه کردن رو ازم بگیر..
میخوام باهات رفیق شم ((:🌿🕊
#ما_ملت_امام_حسینیم
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
@Dokhtarane_parva
دخترانِ پرواツ
🕊دفاع هشت سالهی ملت ایران مجموعهی در هم تنیدهئی از عظمتها و جلوههای جلال و جمالی است که یک ملت م
پایداربمانید ؛ کھاینانقلاب ،
راهگشاۍحکومتمطلوب
امامزمان(؏ـج)است :)🌱
❲ شھیدحسیننجفۍ ❳
#محرم
#انقلابیونیم
ربِّلاتَزِرنیفَرداً
پروردگارمنمـراتنھـامگـذار!
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
@Dokhtarane_parva
کم کم حـسـادت میکنـم مـن بـه عـراقـے هـا
مݩ طالب صحن تو ام خواهان نمےخواهے؟
#اربعین
#ما_ملت_امام_حسینیم
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
@Dokhtarane_parva
منتظرم برید نماز بخونید ...
میخوام پست بزارم🙃
خواهش میکنم پا روی نفستون بزارید گوشی رو پرت کنید بریم نماز بخونیم😉
التماس دعا✋🏻❤️
یاعلی
هدایت شده از دخترانِ پرواツ
4_196698794803332983.mp3
1.47M
💖🕊
صلوات خاصه امام رضا علیه السلام:
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.🌹🍃
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
@Dokhtarane_parva
🔴پیام حسین(ع) را درست بشنوید!!!
هل من ناصر ینصرنی؟!
آیا کسی هست که
برای این انقلاب نیرو تربیت کند؟!
#محرم
#آقامونه
#ما_ملت_امام_حسينيم
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
@Dokhtarane_parva
『🌿』
〖میگفت:
شهادت "هدف" نیست
هدفاینہڪہعَلَمِاسلامُاسمِ
امآمزمان(عج)روببریدبالا
حالااگہوسطِاینراهشہیدشدید
"فداےسرِاسلام" :)! ♥️〗
#حرف_دل
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
@Dokhtarane_parva
راستی رفقای کنکوری ...
شنیدم امروز جواب های اولیه کنکور اومده 🙃
ان شاالله موفق باشید☺️
الان سخته اما بعداً به این روزا میخندید😁❤️
با گفتن ببخشیدی دست برد و از داخل جیبم چند اسکناس برداشت.
بعد شروع به گریه کردن کرد.
–فقط تو رو خدا بیایید.
–باشه، فقط فکر کن مسابقه دو هستیا. مثل یه دونده حرفهایی بدو.
با گریه سرش را به کمرم چسباند. احساس کردم لباسم را بوسید و گفت:
–به امید دیدار. دلم تکان خورد. برگشتم به طرفش، از چشمهایش مثل چشمه اشک میجوشید. دید من هم تار شد، گفتم:
–به هر دلیلی نیومدم منتظرم میمونی؟
سرش را تند تند تکان داد.
–تا آخر عمرم.
–صدای شلیک گلوله و بعد سوزشی که در پایم احساس کردم باعث شد فریاد بزنم:
– آخ، بعد اسلحه را به طرف سیا که جلو میآمد گرفتم.
تکون بخوری میزنمت. اُسوه فرار کن. زود باش.
او هم جیغ زد.
–تو تیر خوردی من ولت نمیکنم. به در تکیه زدم خون از پایم جاری شد. پریناز هم به دست و پا افتاده بود.
–اُسوه اگه نری زحمتهام به باد میره، تو رو جون من برو، حرف آخر را زدم.
–اگه دوسم داری خودت رو نجات بده، به خاطر من برو.
–ولی من تو رو اینجوری...
–اُسوه تو باید بری. من خوبم، برو دیگه.
رو به پریناز گفت:
–پریناز، تو رو خدا مواظبش باش ...
•
°
ببین تو چه شرایطیه که عشقشو به دست رقیب عشقیش میسپره😱😢
رمانی که تا حالا نخوندی از خانم فتحی پور☺️
https://eitaa.com/joinchat/3720216618Ce8d4ba24dc
دخترانِ پرواツ
با گفتن ببخشیدی دست برد و از داخل جیبم چند اسکناس برداشت. بعد شروع به گریه کردن کرد. –فقط تو رو خدا
رفقا بنرمون رو واسه دوستاتون بفرستین و حمایتون کنین✨🙏🏻