#داستان_کوتاه
🌸🍃🌸🍃
بسیار زیبا 👌👌
💠انسانیت قابل مذاکره نیست
استاد درس قانون از یکی از دانشجویان پرسید ،اسمت چیست؟
دانشجو خود را معرفی کرد ولی استاد بی جهت عصبانی شده و دانشجو را ازکلاس بیرون کرد...
دانشجو تلاش کرد ازخود دفاع کند ولی استاد با تندی او را از کلاس بیرون راند ...
دانشجو خارج شد در حالیکه احساس مظلومیت می کرد و دیگر دانشجویان ساکت بودند .
سپس استاد بحث خود را شروع کرد و پرسید:
چرا قانون وضع می شود؟
یکی از دانشجویان پاسخ داد: برای اینکه کارهای مردم نظام مند شود ؛ دیگری گفت برای ایجاد نظم و دانشجوی سوم گفت: قانون برای اینست که قوی بر ضعیف ظلم نکند .
استاد گفت :
همه اینها درست است ولی کافی نیست .
یکی از دانشجویان دست بلند و گفت : برای اینکه عدالت محقق شود .
استاد گفت : جواب همین است . برای اینکه عدالت سودبخش باشد ...
استاد ادامه داد :حالا فایده عدالت چیست؟
یکی ازدانشجویان گفت برای حفظ حقوق افراد و اینکه کسی مورد ستم قرار نگیرد .
سپس استاد گفت :
حالا بدون ترس پاسخ مرا بدهید ؛آیا من به همکلاسی شما ظلم کردم که او را بیرون کردم؟
دانشجویان یکصدا پاسخ دادند:
بله!!
پس استاد با عصبانیت گفت :
خوب پس شما چرا دربرابر ظلم من ساکت شدید و عکس العملی نشان ندادید؟
قوانین چه فایده ای دارند اگر ما شجاعت اجرای آنرا نداشته باشیم؟!
هنگامی که شما دربرابر ظلمی که به کسی می شود سکوت کرده و ازحق دفاع نمی کنید انسانیت خود را از دست می دهید و انسانیت قابل مذاکره نیست !
سپس استاد دانشجویی را که بیرون کرده بود صدا زد و در برابر دانشجویان از او عذرخواهی کرد و گفت :
این درس امروز شما بود! و باید آنرا در اجتماع خود تا زنده هستید محقق سازید ...
🌺 #کانال_دختران_بهشتی
http://eitaa.com/joinchat/1968111636C1d27d27d
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿
when you are a good person,
you don’t lose people they lose you.
آدم خوبی که باشی، تو کسیرا از دست نمیدی، آن ها تو را از دست می دهند.
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿
🌺 #کانال_دختران_بهشتی
http://eitaa.com/joinchat/1968111636C1d27d27d
#سواد_زندگی
هیچوقت ﻭﺍﺭﺩ ﮔﺬﺷﺘﻪ
ﻫﻴﭻ آدمى ﻧﺸﻮیم
ﻭ ﺯﻳﺮ ﻭ ﺭﻭﺵ نکنیم
حتى ﻋﺰﻳﺰﺗﺮینمان!
ﺯﻳﺒﺎﺗﺮﻳﻦ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﻫﻢ که ﺑﻴﻞ ﺑﺰنیم
ﺣﺪﺍﻗﻞ ﻳﻪ کرم ﺗﻮﺵ ﭘﻴﺪﺍ میکنیم
ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ کسی ﺣﺴﺎﺩﺕ نکنیم
ﺑﺨﺎﻃﺮ نعمتی که خدا به اﻭ ﺩﺍﺩﻩ...
زیرا ما نمیدانیم
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭼﻪ چیزی ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﻭ غمگین ﻣﺒﺎشیم
ﻭقتی ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ چیزی ﺭﺍ ﺍﺯ ما ﮔﺮﻓﺖ
ﺯيرا ما نمیدانیم
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭼﻪ چيزى ﺭﺍ
ﻋﻮﺽ ﺁﻥ ﺑﻪ ما ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ.
پس همیشه شاکر ﺑﺎشیم ...
🌺 #کانال_دختران_بهشتی
http://eitaa.com/joinchat/1968111636C1d27d27d
🌸🍃🌸🍃
فردی پیش بهلول آمد و گفت: راهی بگو که گناه کمتر کنم.
بهلول گفت: بدان وقتی گناه میڪنی، یا نمیبینی که خدا تو را میبیند، پس کافری. یا میبینی که تو را میبیند و گناه میکنی، پس او را نشناختهای و او را نزد خود حقیر و کوچک میشماری.
پس بدان شهادت به اللهاڪبر، زمانی واقعی است ڪه گناه نمیڪنی. چون ڪسی ڪه خدا را بزرگ ببیند نزد بزرگ مؤدب مینشیند و دست از پا خطا نمیڪند.
🌺 #کانال_دختران_بهشتی
http://eitaa.com/joinchat/1968111636C1d27d27d
🌸🍃🌸🍃
یک مداد اگر مغز نداشته باشه، هیچ ارزشی نداره،
ارزش ما آدمها هم به مغز و عقل است.
اگر عقل رو کنار بذاریم و اهل حساب و کتاب نباشیم، کار ما هیچ ارزشی نداره
به همین خاطر یکی از ناله های اهل جهنم اینه:
و قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِير(ملک/۱۰)
اگر ما (حق را) مىشنيديم يا تعقل مىكرديم، در زمره اهل آتش نبوديم.
🌺 #کانال_دختران_بهشتی
http://eitaa.com/joinchat/1968111636C1d27d27d
در پارک نشسته بود
و به لباس های کهنه فرزندش نگاه می کرد.
ماشین لوکسی جلوی پارک ایستاد و مرد شیک پوشی از آن پیاده شد.
در ماشین را برای همسرش که پسرکی در آغوش داشت باز کرد.
با حسرت به آنها نگاه کرد و از ته دل آه کشید.
آن ها کودک را روی تاب گذاشتند.
خدایا ، پسرک عقب مانده ذهنی بود.
با نگاه به جستجوی فرزندش پرداخت.
او را یافت که با شادی از پله های سرسره بالا می رفت.
چشمانش را بست و از ته دل خدا را شکر کرد.
#ناشکر_نباش
♥
🌺 #کانال_دختران_بهشتی
http://eitaa.com/joinchat/1968111636C1d27d27d
❇️روزى پيامبر صلى الله عليه و آله در حال استراحت بود، فرزندشان امام حسن عليه السلام آب خواست، حضرت نيز قدرى شير دوشيد و كاسه شير را به دست وى داد.
💠در اين حال ، حسين عليه السلام از جاى خود بلند شد تا شير را بگيرد، اما رسول خدا صلى الله عليه و آله شير را به حسن عليه السلام داد.حضرت فاطمه عليهاالسلام كه اين منظره را تماشا مى كرد عرض كرد:
🔶 يا رسول الله ! گويا حسن را بيشتر دوست دارى ؟پاسخ دادند:چنين نيست، علت دفاع من از حسن عليه السلام حق تقدم اوست، زيرا زودتر آب خواسته بود. بايد نوبت را مراعات نمود.
🌺 #کانال_دختران_بهشتی
http://eitaa.com/joinchat/1968111636C1d27d27d
✨﷽✨
✳️ راه مقابلہ با شـیطان
🔶 شیخ جعفر شوشتری (رحمت الله علیه):
♦️ هر وقت شـیطان وسوسہ کرد و نتوانستید حریف نفس شوید، هفت مرتبہ بگوئید:
✅ «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ،
لا حَولَ وَلا قُوَّة اِلّا بِاللهِ العَلےِّ العَظیم»
🔶 وقتے این ذکر را مےگوئید، هفت ملک بہ کمک شما مےآیند و آنها را دفع مےکنند ...
♦️ بارها تجربہ شده است کہ انسان وقتے آن را مےخواند احساس قوّت مےکند.
🌺 #کانال_دختران_بهشتی
http://eitaa.com/joinchat/1968111636C1d27d27d
هدایت شده از جهاد عماد مغنیه
حتما بخوانید👇👇
داستان زن زیبا در سلول انفرادی مرد تنها!
هارون الرشید کنیزى خوش سیما به زندان امام موسى کاظم(علیه السلام) فرستاد تا آن حضرت را آزار دهد. امام در این باره فرمود: به هارون بگو: «"بَلْ أَنتُم بِهَدِیتِکُمْ تَفْرَحُونَ"؛ بلکه شمایید که به هدیه خود شادمانید. مرا به این کنیز و امثال او نیازى نیست.»
هارون از این پاسخ خشمگین شد و به فرستاده خویش گفت: «به نزد او برگرد و بگو که ما تو را نیز بهدلخواه تو نگرفتیم و زندانى نکردیم و آن کنیز را پیش او بگذار و خود بازگرد.»
فرستاده فرمان هارون را به انجام رساند و خود بازگشت. با بازگشت فرستاده، هارون از مجلس خویش برخاست و پیشکارش را به زندان امام موسى کاظم(ع) روانه کرد تا از حال آن زن تفحّص کند. پیشکار آن زن را دید که به سجده افتاده و سر از سجده برنمىدارد و مىگوید: "قدوس سبحانک سبحانک".
هارون از شنیدن این خبر شگفتزده شد و گفت: به خدا موسى بن جعفر، آن کنیز را جادو کرده است. او را نزد من بیاورید.
کنیز را که مىلرزید و دیده به آسمان دوخته بود در پیشگاه هارون حاضر کردند. هارون از او پرسید : «این چه حالى است که دارى؟»
کنیز پاسخ گفت: «این حال، حال موسىبن جعفر است. من نزد او ایستاده بودم و او شب و روز نماز مىگذارد. چون از نماز فارغ شد زبان به تسبیح و تقدیس خداوند گشود. من از او پرسیدم: سرورم! آیا شما را نیازى نیست تا آن را رفع کنم؟ او پرسید: مرا چه نیازى به تو باشد؟ گفتم: مرا براى رفع حوایج شما بدین جا فرستادهاند. گفت: اینان چه هدفى دارند؟»
کنیز گفت: «پس نگریستم ناگهان بوستانى دیدم که اول و آخر آن در نگاه من پیدا نبود، در این بوستان جایگاههایى مفروش به پر و پرنیان بود و خدمتکاران زن و مردىکه خوش سیماتر از آنها و جامهاى زیباتر از جامه آنها ندیده بودم، بر این جایگاهها نشسته بودند. آنها جامهاى حریر سبز پوشیده بودند و تاجها و درّ و یاقوت داشتند و در دستهایشان آبریزها و حولهها و هرگونه طعام بود. من به سجده افتادم تا آن که این خادم مرا بلند کرد و در آن لحظه پى بردم که کجا هستم . »
هارون گفت: «اى خبیث! شاید به هنگامى که در سجده بودى، خواب تو را در گرفته و این امور را در خواب دیده باشى؟»
کنیز پاسخ داد: «به خدا سوگند نه سرورم. پیش از آن که به سجده روم این مناظر را دیدم و به همین خاطر به سجده افتادم . »
هارون به پیشکارش گفت: «این زن خبیث را نزد خود نگه دار تا مبادا کسى این سخن را از او بشنود.»
زن به نماز ایستاد و چون در این باره از او پرسیدند، گفت: «عبد صالح (امام موسى کاظم علیه السلام) را چنین دیدم.»
وقتی هم از سخنانى که گفته بود، پرسیدند، پاسخ داد: «چون آن منظره را دیدم کنیزان مرا ندا دادند که اى فلان از عبد صالح دورى گزین تا ما بر او واردشویم که ما ویژه اوییم نه تو . »
این ماجرا چند روز پیش از شهادت امام کاظم علیه السلام رخ داد اما آن زن تا زمان مرگش به همین حال بود.
📚بحارالانوار
🌺 #کانال_دختران_بهشتی
http://eitaa.com/joinchat/1968111636C1d27d27d