eitaa logo
دختران نظامی
624 دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
6هزار ویدیو
145 فایل
بسم‌رب‌الشہید ‌مشخصات کانال و‌قسم‌بہ‌خستگے‌چشمانت! ‌ ‌شروع‌خادمے:1400/11/4 پایان‌خادمۍ: انشاءالله‌شہادٺ _‌کپے؟! ‌ +صلوات‌یادت‌نره‌مؤمن:) برای حرفای قشنگتون... :) https://daigo.ir/secret/6203690599
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۵ 🔹با اون پای مشکل دارش، پا به پای همه کار می کرد ... برمی گشت خونه اما چه برگشتنی ... 💢 گاهی از شدت خستگی، نشسته خوابش می برد ... 🌺 می رفتم براش چای بیارم، وقتی برمی گشتم خواب خواب بود ... 🌷نیم ساعت، یه ساعت همون طوری می خوابید و دوباره می رفت بیرون ... 😌 🔸هر چند زمان اندکی توی خونه بود ... ولی توی همون زمان کم هم دل بچه ها رو میبرد ... 💞 عاشقش شده بودن ... مخصوصا زینب ... ❤️ هر چند خاطره ای ازش نداشت اما حسش نسبت به علی، قوی تر از محبتش نسبت به من بود ... 🔴 توی التهاب حکومت نوپایی که هنوز دولتش موقت بود ... آتش درگیری و جنگ شروع شد ... ⭕️ کشوری که بنیان و اساسش نابود شده بود ... ثروتش به تاراج رفته بود ... ارتشش از هم پاشیده شده بود ... حالا داشت طعم جنگ و بی خانمان شدن مردم رو هم می چشید ... ✅ و علی مردی نبود که فقط نگاه کنه ... و منم کسی نبودم که از علی جدا بشم ...
🎆 ۲۶ رگ یاب! 🔷 اون شب علی مثل همیشه دیر وقت و خسته اومد خونه ... رفتم جلوی در استقبالش ... 😊 ✅ بعد هم سریع رفتم براش شام بیارم ... دنبالم اومد توی آشپزخونه ... - چرا اینقدر گرفته ای؟ 💢 حسابی جا خوردم ... من که با لبخند و خوشحالی رفته بودم استقبال!! ... با تعجب، چشم هام رو ریز کردم و زل زدم بهش...😒 خنده اش گرفت ... - این بار دیگه چرا اینطوری نگام می کنی؟ 😊 - علی ... جون من رو قسم بخور ... تو ذهن آدم ها رو می خونی؟ ...🙄 صدای خنده اش بلندتر شد ... نیشگونش گرفتم ... - ساکت باش بچه ها خوابن 😒 🔸صداش رو آورد پایین تر ... هنوز می خندید! - قسم خوردن که خوب نیست ... ولی بخوای قسمم می خورم ... نیازی به ذهن خونی نیست ... روی پیشونیت نوشته 🙂 🔸 رفت توی حال و همون جا ولو شد ... - دیگه جون ندارم روی پا بایستم ... با چایی رفتم کنارش نشستم ... 🔷 راستش امروز هر کار کردم نتونستم رگ پیدا کنم ... آخر سر، گریه همه در اومد ... دیگه هیچکی نذاشت ازش رگ بگیرم ... تا بهشون نگاه می کردم مثل صاعقه در می رفتن... - اینکه ناراحتی نداره ... بیا روی رگ های من تمرین کن😌 - جدی؟ لای چشمش رو باز کرد ... - رگ مفته ... جایی هم که برای در رفتن ندارم ... 😊 و دوباره خندید ... منم با خنده سرم رو بردم دم گوشش ... - پیشنهاد خودت بود ها ... وسط کار جا زدی، نزدی؟! و با خنده مرموزانه ای رفتم توی اتاق و وسایلم رو آوردم... ادامه دارد ... ‍‌‌‌‌
🔴 مثل اینکه تازه موتور مغزشون داره راه میفته! -------------------------
- سوخت موشک‌های ایران در حمله به پایگاه آمریکایی عین الاسد، خروش میلیون‌ها ایرانی در تشییع پیکر شهید سلیمانی بود. جمعیت حاضر در بزرگداشت ۱۳ آبان در کشور، بخشی از معادلات آینده را رقم خواهد زد. ۱۴۰۱/۸/۱۱ این جملات دیروز حضرت آقا خیلی مفهوم دارد. ایشان در واقع از مردم ایران خولستند راهپیمایی ۱۳ آبان را بصورت ویژه ای برگزار کنند... بجنبیم تا زمان نگذشته و مقدمات را فراهم کنیم همه رو دعوت کنید بسم الله