میگن خون سر به روی چشمان اسب ریخت و اسب راه و اشتباه رفت..
رفت وسط لشکر یزیدیان.
هرکی یه سهم از نوه حیدر داشت..
یکی بر صورت زد یکی بر دست زد یکی بر سینه زد...
میگن علی اکبر و اربا اربا که کردن..
وایسا ببینم.
اصلا معنای اربا اربا میدونید؟
یعنی تکه های بینظم..
نامساوی..
یعنی عجولانه..
از ترس اینکه حسین بیاد به نجات پسرش...
حسین یهو دید یه سری شمشیر میره بالا میاد پایین..
حسین بدو عباس بدو
حسین بالای سر علی رفت.
نشست و سر و در آغوش گرفت
یزیدیان هل هله به سر دادن..
آخر حسین گریه کرد
وقتی رفتن پیش یزید.
یزید گفت حسین گریه هم کرد؟
گفتن بله امیر..وقتی سر جوانش را در آغوش گرفته بود💔😭
حسین صدا زد
_علی جان پاشو برگردیم..
_خیمه در طلاتمه..
پاشو جوون رعنای من..
پاشو قد و بالات و بابا ببینه..
دیگه رقیه پشتش به کی گرم باشه..
پاشوعلیاکبرم...
قلبمنآرومبگیره...
بدونمنکجامیریبابا...؟!
قرار بود عصای دست بابا بشی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرارنبودآفت به باغ مابزند.
پسربزرگ نکردم که دست و پابزند
4_5859400449144130012.mp3
20.68M
با حالِ مناسب گوش کنید . . !
روضهعلیاکبر !
-حاجمهدی-
خادمالشهدا