ایتا - دومان ؛

رها، چو برگ خسته در باد.

63 مشاهده07:43

قهوه‌اش را تمام کرد و گفت:
یك روز خاك قدر باران را میداند،
ولی آن روز دیگر باران نمی‌بارد :)

68 مشاهده11:08

70 مشاهده11:09

ما همیشه فکر میکردیم جایی که اکنون هستیم، خوشحال نیستیم و خوشبختی یك جای دیگر است؛ اما هیچوقت نمی‌دانستیم آنجایی که قرار است خوشبخت باشیم، کجاست !

105 مشاهده15:07

دنیا پر از رنج است اما باران هنوز هم می‌بارد.

56 مشاهده19:34

75 مشاهده06:44

نقشه تویی نقش تویی، بافه و بافنده تویی
فرش لگدخوار منم، بیش میازار مرا.

68 مشاهده07:15

تو همان شیشه‌ی عطرِ گل یاسی که فقط؛
به دل حجره‌ی عطاری من جا داری.

56 مشاهده00:57

1 مشاهده00:58

آدمیزاد؛ یك پوست و مشتی
استخوانِ همیشه دلتنگ.

1 مشاهده02:28

مطالب بعدی