هدایت شده از رایحه ی احکام «تخصصی»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♨️ عزاداری مردم کشمیر هند برای شهید رئیسی
🔹عزاداری مردم کشمیر هند برای رئیس جمهور شهید و فقید ایران با شعارهای فارسیِ خامنهای رهبر ماست، ما اهل کوفه نیستیم.
〰〰〰〰〰
🔖#بالینک به #اشتراک بگذارید👇
╭═⊰🍃📚🍃⊱━╮
http://eitaa.com/joinchat/2371223552Ca5be77fd53
╰═⊰🍃📚🍃⊱━╯
هدایت شده از رایحه ی احکام «تخصصی»
1_11332972450.mp3
15.36M
تقدیم به روح شهیدرئیسی وتیم همراهشان
〰〰〰〰〰
🔖#بالینک به #اشتراک بگذارید👇
╭═⊰🍃📚🍃⊱━╮
http://eitaa.com/joinchat/2371223552Ca5be77fd53
╰═⊰🍃📚🍃⊱━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔄 بازبینی زندگی در لحظه جان دادن 🔄
🔺 در لحظات آخر زندگی تمام اعمال انسان جلوی چشمش میآید، اما یک سوال مهم ❗️
❓اگر کسی گناهی کرد و از آن توبه کرد آن راهم در لحظه مرگ میبیند یا کاملا پاک شده
┈┈••••✾•🌿🏴🌿•✾•••┈┈
🥢#جهانِ_پس_ازمرگ👇
eitaa.com/joinchat/787349625C44347bd843
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
أمیرالمومنین علیهالسلام:
🌏دنیا دو روز است؛ روزی به سود تو و روزی به زیان تو. هرگاه به سود تو بود، #سرکشی نکن و وقتی به زیان تو بود، #شکیبایی پیشه کن.
📚غررالحکم ، ح۱۹۱۷
┈┈••••✾•🌿🏴🌿•✾•••┈┈
🥢#جهانِ_پس_ازمرگ👇
eitaa.com/joinchat/787349625C44347bd843
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴آیا بچه های سقط شده در آخرت برانگیخته میشوند؟
🎙استاد محمدی
┈┈••••✾•🌿🏴🌿•✾•••┈┈
🥢#جهانِ_پس_ازمرگ👇
eitaa.com/joinchat/787349625C44347bd843
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
🚫اینجا جای ما نیست!
هیچوقت #دنیا بهشت انسان نمیشود و زندگی انسان در وضعیت ایده آل قرار نمیگیرد، چون ما برای این دنیا خلق نشدهایم و دنیا دار امتحان و عبور است. در بهترین صورت، یعنی پس از ظهور، اینگونه میشود که همه چیز بهتر انسان را به سوی خدا سوق میدهد و راههای به سوی غیر خدا خیلی سختتر میشود.
✍استاد پناهیان
┈┈••••✾•🌿🏴🌿•✾•••┈┈
🥢#جهانِ_پس_ازمرگ👇
eitaa.com/joinchat/787349625C44347bd843
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥آخرین تلاش شیطان در زمان احتضار...
┈┈••••✾•🌿🏴🌿•✾•••┈┈
🥢#جهانِ_پس_ازمرگ👇
eitaa.com/joinchat/787349625C44347bd843
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
💥ثواب درگیری با مأمور وهابی در قبرستان بقیع!
بعد از اتمام حج، اوایل ماه شعبان بود که راهی مدینه شدیم. یک روز صبح در حالی که مشغول زیارت بقیع بودم متوجه شدم که مأمور وهابی دوربین یک پسر بچه را که میخواست از بقیع عکس بگیرد را گرفته، جلو رفتم و به سرعت دوربین را از دست او گرفتم و به پسر بچه تحویل دادم. بعد به انتهای قبرستان رفتم. من در حال خواندن زیارت عاشورا بودم که به مقابل قبر عثمان رسیدم. همان مأمور وهابی دنبال من آمد و چپ چپ به من نگاه میکرد. یکباره کنار من آمد و دستم را گرفت و به فارسی و با صدای بلند گفت: چی میگی؟ داری لعن میکنی؟ گفتم: نخیر دستم رو ول کن. اما او همینطور داد میزد و با سر و صدا، بقیه مأمورین را دور خودش جمع کرد در همین حال یکدفعه به من نگاه کرد و حرف زشتی را به مولا امیرالمؤمنین (ع) زد. من دیگر سکوت را جایز ندانستم. تا این حرف زشت از دهان او خارج شد و بقیه زائران شنیدند، دیگر سکوت را جایز ندانستم. یکباره کشیده محکمی به صورت او زدم. بلافاصله چهار مأمور به سر من ریختند و شروع به زدن کردند. یکی از مأمورین ضربه محکمی به کتف من زد که درد آن تا ماه ها اذیتم میکرد. چند نفر از زائرین جلو آمدند و مرا از زیر دست آنها خارج کردند و سریع فرار کردم. اما در لحظات بررسی اعمال ماجرای درگیری در قبرستان بقیع را به من نشان دادند و گفتند شما خالصانه و فقط به عشق مولا علی (ع) با آن مأمور درگیر شدی و کتف شما آسیب دید. برای همین ثواب جانبازی در رکاب مولا علی (ع) در نامه عمل شما ثبت شده است!🌷
📚کتاب سه دقیقه در قیامت
┈┈••••✾•🌿🏴
🥢#جهانِ_پس_ازمرگ👇
eitaa.com/joinchat/787349625C44347bd843
🗝کلید باران رحمت خدا !✨
أمیرالمؤمنین علیهالسلام:
🌷خداوند كليدهاى خزائن (رحمت) خود را در دست تو قرار داد، بدين ترتيب كه اجازه سؤال و درخواست از حضرتش را به تو داد.
🌷پس هر گاه خواستى، درهاى نعمت او را بوسيلهى #دعا گشوده و درخواست فروريختن باران هاى پياپى #رحمت او را مىنمائى.
📘 نهجالبلاغه ، نامه ۳۱
┈┈••••✾•🌿🏴🌿•✾•••┈┈
🥢#جهانِ_پس_ازمرگ👇
eitaa.com/joinchat/787349625C44347bd843
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در قیامت کدام چشم گریان نیست؟!
❤️ اَلسَّلاَمُ عَلَي الْحُسَيْنِ وَ عَلَي عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَي أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَي أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ...
┈┈••••✾•🌿🏴🌿•✾•••┈┈
🥢#جهانِ_پس_ازمرگ👇
eitaa.com/joinchat/787349625C44347bd843
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
💢آمادگی برای مرگ...
امیرالمؤمنین علیهالسلام به فرزندشان امام حسن علیهالسلام توصیه معروفی دارند:
🍃بدان که تو تنها برای #آخرت آفریده شدهای نه برای دنیا
🍃و برای #فنا آفریده شدهای نه بقا (در دنیا)
🍃و برای رفتن نه ماندن
🍃و برای مردن نه زنده ماندن
📘نهجالبلاغه، نامه۳۱
┈┈••••✾•🌿🏴🌿•✾•••┈┈
🥢#جهانِ_پس_ازمرگ👇
eitaa.com/joinchat/787349625C44347bd843
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شادابی، بخشش گناهان و ثواب ۷۰ بار زیارت خانه خدا...
🎙استاد رفیعی
┈┈••••✾•🌿🏴🌿•✾•••┈┈
🥢#جهانِ_پس_ازمرگ👇
eitaa.com/joinchat/787349625C44347bd843
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
💯 ثوابش دو برابر در نامه اعمال خودت ثبت میشود!!!
سال ۱۳۸۸ توفیق شد که در ماه رجب و ماه شعبان زائر مکه و مدینه باشم. ما مُحرِم شدیم و وارد مسجد الحرام شدیم. بعد از اتمام اعمال به محل قرار آمدم. روحانی کاروان به من گفت: سه تا از خواهران الان آمدند شما زحمت بکش و این سه نفر را برای طواف ببر. خسته بودم اما قبول کردم. سه تا از خانمهای جوان کاروان به سمت من آمدند تا نگاهم به آنها خورد سرم را پایین انداختم. یک حوله اضافه داشتم یک سر حوله را دست خودم گرفتم و سر دیگرش را در اختیار آنها قرار دادم. گفتم: من در طی طواف نباید برگردم، حرم الهی هم به خاطر ماه رجب شلوغ است. شما سر این حوله را بگیرید و دنبال من بیایید. یکی دو ساعت بعد با خستگی فراوان به محل قرار کاروان برگشتم. در کل این مدت اصلاً به آنها نگاه نکردم و حرفی نزدم. وظیفه ای برای انجام طواف آنها نداشتم، اما فقط برای رضای خدا این کار را انجام دادم. در روزهایی که در مکه مستقر بودیم خیلی ها مرتب به بازار می رفتند و... اما من به جای اینگونه کارها چندین بار برای طواف اقدام کردم. ابتدا به نیت رهبر معظم انقلاب و سپس به نیابت شهدا مشغول شدم و از فرصت ها برای کسب معنویات استفاده کردم. در آن لحظاتی که اعمال من محاسبه می شد جوان پشت میز به این موارد اشاره کرد و گفت: به خاطر طواف خالصانه ای که همراه آن خانم ها انجام دادی؛ ثواب حج واجب در نامه اعمالت ثبت شد! بعد گفت: ثواب طوافهایی که به نیابت از دیگران انجام دادی دو برابر در نامه اعمال خودت ثبت میشود!
📚کتاب سه دقیقه در قیامت
┈┈••••✾•🌿🏴🌿
🥢#جهانِ_پس_ازمرگ👇
eitaa.com/joinchat/787349625C44347bd843
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻آیا با توبه گناهان انسان پاک میشود، یا همچنان در پروندهاش باقی میماند؟!
🎙استاد محمدی
┈┈••••✾•🌿🏴🌿•✾•••┈┈
🥢#جهانِ_پس_ازمرگ👇
eitaa.com/joinchat/787349625C44347bd843
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
هدایت شده از رایحه ی احکام «تخصصی»
سلام علیکم
🔴📣 #خــــــــــــــــبرخـــــــــــــــوش😊
🚨#گروه پاسخگویی تخصصی احکام شرعی در #ماه_مبارک_رمضان افتتاح شد👌👌
برادران و خواهران
✍باپاسخگویی اساتیدمجرب( خواهران و برادران)
⚠️لینک #گروه_پاسخگویی تخصصی به احکام شرعی شما👇
https://eitaa.com/joinchat/2289369820Cd65bd109c2
✅احکام جـــامع #متاهلین درماه رمضان☝️
جهان پس از مرگ
سلام علیکم 🔴📣 #خــــــــــــــــبرخـــــــــــــــوش😊 🚨#گروه پاسخگویی تخصصی احکام شرعی در #ماه_مبا
.
توصیه عضویت 👆👆
✅✅سوال شرعی دارید اینجا حاجآقا خـــــــسروی پاسخگوی احکام شماست☝️☝️
✨فریاد رسی امیرالمومنین از دوستدارانش در سه جا
🌸حارث هَمْدانی: نیمروزی نزد امیر مؤمنان(ع) رفتم. فرمود: چه چیز تو را بدین جا کشانده است؟ عرض کردم: به خدا قسم که محبّت به تو.
فرمود: اگر راست بگویی، بی گمان در سه جا مرا خواهی دید: زمانی که جانت به این جا رسد و با دست خود به حنجره اش اشاره کرد و هنگام گذشتن از صراط و در کنار حوض [کوثر].
📚الدعوات ، ص۲۴۹ ، ح۶۹۹
┈┈••••✾•🌿🏴🌿•✾•••┈┈
🥢#جهانِ_پس_ازمرگ👇
eitaa.com/joinchat/787349625C44347bd843
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
🌹ماجرای جالب تجربهگری که حضرت زهرا (س) را زیارت کرد و ایشان او را شفا داد!
همه چیز از دوازده روز بعد از زایمان شروع شد. زمانی که فرزندم به دنیا آمد روز به روز ضعیف تر شدم و حالم بدتر شد. صبح روز دوازدهم با کمک پدر و مادرم رفتیم بیمارستان. کاملاً بی حال شده بودم. نزدیک ورودی اورژانس که قرار گرفتم احساس کردم یک نفر شبیه خودم زودتر از من وارد بیمارستان شد. خیلی تعجب کردم من زودتر از پدر و مادر و بدنم که روی تخت بود به بیمارستان وارد شده و همه جا گشت و گذار می کردم. دکتر اورژانس مرا معاینه کرد و گفت: اینکه زنده نیست سطح هوشیاری خیلی پایینه، چهار یا پنج درصد هوشیاری داره کاری از دست ما بر نمی یاد. بعد یکی دیگر از پزشکان بیمارستان را صدا کردند و... اما من در حالی که خیلی شاد و خوشحال بودم با سلامتی کامل به اطراف میرفتم یکباره احساس کردم نوری بسیار شدید و مهربان تمام اطراف مرا احاطه کرد. این وجود نورانی و مهربان مانند ابری زیبا اطراف مرا پر کرد و گویی مرا در آغوش خود گرفت بعد با مهربانی سه بار نام مرا صدا زد و گفت زهرا... اینقدر در این صدا مهربانی نهفته بود که عاشق و حیران به دنبال صاحب صدا میگشتم، من مبهوت مهربانی او شده بودم که مرا به سوی آسمانها سیر دادند. با آن وجود مهربان به جایی رفتیم که بسیار زیبا بود با هیچ چیزی از دنیا نمی توانستم آنجا را مقایسه کنم. من بهشت موعود را به چشم خود دیدم. وقتی وارد باغهای آنجا شدم خاک آنجا مانند زعفران و مشک خوش بو و زیبا بود. تمام گلها و برگها با نوایی بسیار زیبا ذکر میگفتند. چه حس آرامش بخشی بود. چیزی شبیه ارابه های قدیمی اما بسیار زیبا و تمیز و قشنگ در مقابل ما توقف کرد. یک نفر از ارابه پیاده شد و خیلی به من احترام گذاشت و گفت سوار شوید. به خودم نگاه کردم لباسی شبیه حریر با رنگ آبی روشن بر تن داشتم. من لحظات زیبایی را میگذراندم یکباره با خودم گفتم عجب جایی آمدم من چه مقامی دارم من وارد بهشت شدم و حق من بود. دیگر بیرون نخواهم رفت، اما چه خیال خامی... سریع مرا به جای دیگری بردند خیلی سریع جایی بردند که یک نفر گرفتار عذاب بود. مردی مهم که درگیر عذاب بود. از آنچه در اطرافم اتفاق می افتاد وحشت کردم. جوانی که همراه من بود گفت: مراقب باش عاقبت شما مانند این فرد نشود او هم میتوانست مانند شما در بهشت الهی ساکن باشد اما فریب شیطان را خورد و عاقبت او جهنم شد. پرسیدم او کیست گفت: عابد و زاهدی از بنی اسراییل به نام برصیصا که هرگز فکر نمی کرد جایگاهش جهنم باشد. اما شیطان او را گمراه کرد و...
دوباره کنار بدنم در بیمارستان برگشتم. شوهرم گریه میکرد گوشی تلفنش را کوبید روی زمین و داد میزد و اشک میریخت. زیر دستگاه بودم تیم پزشکی كاملاً قطع امید کرده بود. من در آن حال یاد فرزند ۱۲ روزه ام افتادم، او را میدیدم و دلم برایش میسوخت. چند ساعتی بود که من بیهوش زیر دستگاه بودم. یکباره به داخل بدن خودم رفتم احساس کردم جوانی بسیار زیبا پایین پای من ایستاده آنقدر چهره اش جذاب بود که محو جمالش شدم. او پشت سر پدرم ایستاده و یک سیب سرخ زیبا و خوش بو در دست داشت مطمئن بودم فرشته مرگ است. نمیخواستم بمیرم هنوز اعمالم درست نبود. از خدا خواستم زنده بمانم. گفتم: خدایا به من فرصتی بده تا اشتباهاتم را جبران کنم. یکباره چیزی به ذهنم رسید. خدا را به حق حضرت زهرا (س) قسم دادم. بلافاصله دیدم خانم مهربانی که صورتش را نور مطلق میدیدم بالای سرم آمدند و مرا نوازش کردند. بعد با دستان زیبا و ظریف خود از داخل ظرف کوچک و طلایی رنگی که در دست داشت چند قاشق سمنو به من دادند. البته احساس کردم سمنو بود. من آن را خوردم و یکباره بدنم تکان خورد. خانم فرمودند: «ما تو را شفا دادیم.» از جا بلند شدم و با تعجب به اطرافم نگاه کردم، حالم خوب بود. پدر و مادرم پرستار را صدا کردند. او هم پزشک را خبر کرد پزشک بیمارستان پس از معاینات اولیه به مادرم گفت این شبیه معجزه است این خانم اصلاً هوشیاری نداشت. ما آماده بودیم که دستگاه ها را قطع و گواهی فوت صادر کنیم...
📘کتاب بازگشت
┈┈••••✾•🌿🏴🌿•✾•••┈┈
🥢#جهانِ_پس_ازمرگ👇
eitaa.com/joinchat/787349625C44347bd843
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 روایتی #تلنگرآمیز از امام المتقین (ع)
┈┈••••✾•🌿🏴🌿•✾•••┈┈
🥢#جهانِ_پس_ازمرگ👇
eitaa.com/joinchat/787349625C44347bd843
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻آیا درگذشتگان به منزل و اهلشان سر میزنند؟!
🎙استاد محمدی
┈┈••••✾•🌿🏴🌿•✾•••┈┈
🥢#جهانِ_پس_ازمرگ👇
eitaa.com/joinchat/787349625C44347bd843
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
💥ثواب درگیری با مأمور وهابی در قبرستان بقیع!
بعد از اتمام حج، اوایل ماه شعبان بود که راهی مدینه شدیم. یک روز صبح در حالی که مشغول زیارت بقیع بودم متوجه شدم که مأمور وهابی دوربین یک پسر بچه را که میخواست از بقیع عکس بگیرد را گرفته، جلو رفتم و به سرعت دوربین را از دست او گرفتم و به پسر بچه تحویل دادم. بعد به انتهای قبرستان رفتم. من در حال خواندن زیارت عاشورا بودم که به مقابل قبر عثمان رسیدم. همان مأمور وهابی دنبال من آمد و چپ چپ به من نگاه میکرد. یکباره کنار من آمد و دستم را گرفت و به فارسی و با صدای بلند گفت: چی میگی؟ داری لعن میکنی؟ گفتم: نخیر دستم رو ول کن. اما او همینطور داد میزد و با سر و صدا، بقیه مأمورین را دور خودش جمع کرد در همین حال یکدفعه به من نگاه کرد و حرف زشتی را به مولا امیرالمؤمنین (ع) زد. من دیگر سکوت را جایز ندانستم. تا این حرف زشت از دهان او خارج شد و بقیه زائران شنیدند، دیگر سکوت را جایز ندانستم. یکباره کشیده محکمی به صورت او زدم. بلافاصله چهار مأمور به سر من ریختند و شروع به زدن کردند. یکی از مأمورین ضربه محکمی به کتف من زد که درد آن تا ماه ها اذیتم میکرد. چند نفر از زائرین جلو آمدند و مرا از زیر دست آنها خارج کردند و سریع فرار کردم. اما در لحظات بررسی اعمال ماجرای درگیری در قبرستان بقیع را به من نشان دادند و گفتند شما خالصانه و فقط به عشق مولا علی (ع) با آن مأمور درگیر شدی و کتف شما آسیب دید. برای همین ثواب جانبازی در رکاب مولا علی (ع) در نامه عمل شما ثبت شده است!🌷
📚کتاب سه دقیقه در قیامت
┈┈••••✾•🌿🏴🌿•✾•••
eitaa.com/joinchat/787349625C44347bd843