eitaa logo
دوشکاچی
133 دنبال‌کننده
217 عکس
53 ویدیو
0 فایل
📘کتاب #دوشکاچی 🎙خاطرات #علی_حسن_احمدی 📖چاپ اول : سال۹۸ 📚ناشر : #سوره_مهر 📍موضوع : #دفاع_مقدس ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🇮🇷 @dooshkachi 💻 dooshkachi.blog.ir ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯ 🌍اخبار رسمی ما را فقط از این کانال پیگیری بفرمائید.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺برنامه «جان و تن» (گفتگو با آقای راوی کتاب ) 🗓یکشنبه ۲ مهرماه ۱۴۰۲ ⏰ساعت ۲۰:۳۰ - تکرار : ساعت ۱۳ روز بعد 🎞شبکه افق سیما 📎 🇮🇷 @dooshkachi
📺جان و تن (گفتگو با قهرمانان مردمی ۸ سال دفاع مقدس) 📍با حضور آقای راوی کتاب 🗓یکشنبه ۲ مهرماه ۱۴۰۲ ⏰ساعت ۲۰:۳۰ - تکرار : ساعت ۱۳ روز بعد 🎞شبکه افق سیما 📎 🇮🇷 @dooshkachi
📽برنامه «جان‌وطن» با حضور آقای راوی کتاب 📥جهت مشاهده و دریافت این برنامه با کیفیت بالا به نشانی زیر مراجعه نمائید👇🏻 https://www.aparat.com/v/gGVmR 🗓یکشنبه ۲ مهرماه ۱۴۰۲ 🎞شبکه افق سیما 🇮🇷 @dooshkachi
📍روایتگری «دوشکاچی» و «نورالدین» در دانشگاه رازی کرمانشاه 🔸به مناسبت هفته دفاع مقدس، مراسم گرامیداشت یاد و خاطره شهدا، رزمندگان و ایثارگران در ۴ مهرماه ۱۴۰۲ با حضور دانشگاهیان و جمعی از فرماندهان دوران دفاع مقدس و خانواده شهدا در دانشگاه رازی کرمانشاه برگزار گردید. «سید نورالدین عافی» راوی کتاب «نورالدین پسر ایران» و «علی‌حسن احمدی» راوی کتاب «دوشکاچی» از جمله مهمانان این مراسم بودند که به روایتگری خاطراتی از آن دوران پرداختند. 🖊مشروح خبر 👈 https://dooshkachi.blog.ir/post/153 🔗 🇮🇷 @dooshkachi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 به یاد عاشورائیان محاصره شده در معرکه 📍روایتی از حماسه ایستادگی رزمندگان اسلام در عملیات عاشورا در منطقه میمک، مهرماه سال ۱۳۶۳ 🔺خاطره‌ای از دوشکاچی کرمانشاهی که تازه‌داماد بود و در مواجهه با دشمن مسلح، با امتحان سختی مواجه شد و آخر سر با بستن پایش به قبضه تیربار، تصمیمی عاشورایی گرفت و ... 🔸 (ص) 🇮🇷 @dooshkachi
📚 در حق شهدای غواص کربلای ۴ اجحاف شده است 📚 مظلومیت غواصان شهید پس از کربلای ۵ به عینه مشاهده شد 📚 رشادت شهدای غواص زمینه‌ساز پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات کربلای5 📚 برد قلم‌ها از بُرد موشک‌ها بیشتر است! 📇 روایت خبرگزاری ایرنا کرمانشاه از آقای راوی کتاب در خصوص رشادت و ایثار غواصان دریادلی که با شجاعت تمام به دل دشمن زدند ولی در نهایت مظلومیت به شهادت رسیدند را از آدرس زیر دنبال کنید: 👇🏻 🌐 https://irna.ir/xjL3P3 🇮🇷 @dooshkachi
📍به بهانه سالروز عملیات کربلای۵ 🔸شهادت‌طلبی و اخلاص رزمندگان رمز پیروزی در عملیات کربلای۵ 🎤گفتگوی شبکه اطلاع رسانی «مرصاد» کرمانشاه با علی‌حسن احمدی راوی کتاب «دوشکاچی» را از نشانی زیر دنبال نمایید👇 🌐 https://mersadnews.ir/short/VMlKP 📍 🇮🇷 @dooshkachi
📍«دوشکاچی» از گردان ادوات در عملیات کربلای۵ می‌گوید 🎤روایت خبرگزاری فارس از سختی‌ها و مجاهدت‌های گردان ادوات تیپ نبی‌اکرم(ص) کرمانشاه در عملیات کربلای۵ در گفتگویی با «علی‌حسن احمدی» راوی کتاب «دوشکاچی» را از نشانی زیر دنبال نمایید👇 👉 http://fna.ir/3h6tg9 📍 (ص) 🇮🇷 @dooshkachi
💐 به مناسبت فرارسیدن ایام پیروزی انقلاب اسلامی ایران 📖 تا زمان ورود امام به ایران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ تظاهرات مردمی هم ادامه داشت، اما در آن ایام به اوج خودش رسیده بود. ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ بود که همراه پدرم به شب‌نشینی رفته بودم. مدتی بود که رادیو هم پای ثابت شب‌نشینی‌های ما شده بود. همه به جای قصه‌گویی و شاهنامه‌خوانی، پیگیر اخبار بودند تا بدانند در مملکت چه می‌گذرد. آن شب رادیو این سرود را پخش می‌کرد: «ایران ایران ایران، رگبار مسلسل‌ها، ایران ایران ایران، مُشتِ شده بر ایوان ...» برای اولین بار بود که این سرود زیبا و شورانگیز را می‌شنیدم. با شنیدن این سرود، انگار تمام موهای بدنم سیخ شده بودند. شور و شعفی وصف‌ناشدنی تمام وجودم را فراگرفته بود. برنامه‌های آن شب رادیو، سرشار از نشاط بودند و نوید اتفاقات خوبی را می‌دادند. با شروع اخبار سراسری، همگی سکوت کردند تا به دقت خبرها را گوش کنند. آن شب خبر پیروزی انقلاب از رادیوی سراسری اعلام شد. با شنیدن خبر، در پوست خودم نمی‌گنجیدم. واقعاً شبی به یاد ماندنی بود. 👈ادامه این خاطره در کتاب 🎙خاطرات 📒انتشارات 📍 🇮🇷 @dooshkachi
هدایت شده از دوشکاچی
49.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺خاطراتی از ایام کودکی و دوران دانش‌آموزی در روستا 📺خاطره‌گویی در برنامه تلویزیونی "ماه شهر" ویژه ماه مبارک رمضان از شبکه زاگرس (سیمای کرمانشاه) 📆 19 اردیبهشت‌ماه 1400 📍 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🇮🇷 @dooshkachi ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
📺 مروری بر تاریخچه بمباران‌های استان کرمانشاه توسط رژیم بعث عراق در جنگ تحمیلی توسط در برنامه تلویزیونی "روایت" از شبکه زاگرس (سیمای کرمانشاه) 📆 ۲۱ خردادماه ۱۴۰۳ 🔺جهت دریافت فایل این برنامه به نشانی زیر مراجعه نمائید👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://aparat.com/v/knefz9j ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📍 🇮🇷 @dooshkachi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸راوی کتاب در جمع بانوان انقلابی شهرستان به جهاد تبیین پرداخت. در رابطه انتخابات گفت: 🔺شرکت در انتخابات یک تکلیف شرعی و حق قانونی است همه باید در این انتخابات شرکت کنیم. 🔺ایشان به ویژگی‌های یک فرد اصلح از دیدگاه امام و رهبری پرداخت که نمونه بارز آن است. 🔺احمدی افزود رئیس جمهوری انتخاب کنید که دارای همین ویژگی‌ها باشد و راه و منش را ادامه دهد. 🇮🇷 @dooshkachi
هدایت شده از دوشکاچی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 روایت دوشکاچی از یک جنایت بشری 📖خوانشی از کتاب خاطرات آقای پیرامون جنایت ددمنشانه در حمله به بیمارستان امام خمینی(ره) اسلام‌آبادغرب در سال ۱۳۶۷ و کشتار بی‌رحمانه مردم بی‌گناه و بی‌دفاع. 📍 (ص) 🎙با صدای جناب آقای ریاضی (@aghayeriazi1401) 🇮🇷 @dooshkachi
🔺«مرصاد»؛ کمینگاه شکست وطن‌فروشان بی‌وطن 📍روز پنجم مردادماه ۱۳۶۷ با بستن جاده جلوی پادگان الله‌اکبر، نیروهای منافقین به محاصره افتادند و جمهوری اسلامی با یک عملیات به نام «مرصاد»، عملیات «فروغ جاویدان» آن‌ها را برای همیشه به «غروب جاویدان» تبدیل کرد. 📝گفتگوی خبرگزاری فارس با آقای راوی کتاب به مناسبت سالروز پیروزی را از نشانی زیر دنبال نمائید👇 👉🌐 https://B2n.ir/mersad-fars 🇮🇷 @dooshkachi
🔺وقتی فرمانده گردان گفت «توی خط نمان و به عقب برگرد» ✊«ایستادگی جانانه در برابر نبردی نابرابر» 📝گفتگوی خبرگزاری فارس با آقای راوی کتاب به مناسبت سالروز ایام را از نشانی زیر دنبال نمائید👇 👉🌐 https://B2n.ir/Nasr7 🇮🇷 @dooshkachi
🌹کاک ناصر فرمانده قلب‌ها 📖... به دستور برادر کاظمی، چند ماشین هم به دنبال ستون‌های پشتیبانی و تدارکاتی نیروهای خودی قرار گرفتند که مقداری وسیله و مواد خوراکی هم پشت آنها قرار داشت. تعجب کردم و با خودم گفتم: «با وجود تدارکات و پشتیبانی کافی، چه لزومی داره این ماشین‌ها هم به ستون اضافه بشن؟!» ... بعداً متوجه شدم که قبل از عملیات، برادر کاظمی تعدادی از روستاهای مسیر و همچنین نیازمندی‌های مردم آنجا را شناسایی کرده و دستور داده بود که این چند ماشین هم وسایل مورد نیاز آن روستاها را با خود ببرند و بین مردم توزیع کنند. 👈تکمیلی این خاطره در کتاب 🌷به مناسبت سالروز شهادت ناصر کاظمی 📚خاطرات 📒 🇮🇷 @dooshkachi
🌷تفکیک خودی و غیرخودی | به یاد شهید محمود کاوه دشمن در حال فرار در دشت بود و سنگر و پناهگاهی هم نداشت. یکی از دیده‌بان‌ها کارهای اولیه برای اجرای آتش را انجام داد و از برادر کاوه برای اجرای آتش اجازه خواست، اما برادر کاوه به او اجازه این کار را نداد! دیده‌بان گفت: «الآن بهترین فرصت برای اجرای آتشه، چرا اقدام نکنیم؟» برادر کاوه گفت: «این‌ها هنوز بین مردم‌اند، صبر کن، بذار از مردم جدا بشن، اون موقع می‌زنیمشون.» دیده‌بان گفت: «آخه اینها از این فرصت برای فرار استفاده می‌کنند.» ولی برادر کاوه با قاطعیت گفت: «ما اینجا با ضدانقلاب کار داریم، اما اینها مردم ایران‌اند، برادران و خواهران ما هستند. ما برای نجاتشون اومدیم. اگه صد نفر از ضدانقلاب از این فرصت استفاده کرده و فرار کنند، گواراتر از اینه که یک نفر از این زن و بچه‌های بی‌گناه و مردم عادی کشته بشن.» 🌹 📚 🇮🇷 @dooshkachi
Nabard-Kordestan.mp3
2.13M
🎧 پادکست | روایتی از یک نبرد جوانمردانه در کردستان 📚 خوانشی از کتاب خاطرات 🎙 با صدای «آقای گوینده» (@aghayegooyande64) 📍 🇮🇷 @dooshkachi
🤝نماز وحدت 📖پیشنهاد برادر بروجردی برای شرکت در نماز جمعه و حضور در میان مردم، توطئه دشمنان و گروهک‌های معاند را خنثی کرد. نزدیک ظهر روز جمعه‌ای بود که برادر بروجردی اعلام کرد: «کسانی که مایل‌اند در نماز جمعه شرکت کنند، آماده بشن که با هم بریم.» با تعداد زیادی از نیروها آماده شدیم. از پادگان بیرون زدیم و به سمت مسجد جامع پیرانشهر حرکت کردیم. برای رفتن‌مان اجباری در کار نبود، اما نیروها با میل درونی‌شان از این کار استقبال کردند. برادر بروجردی و برادر گنجی‌زاده خیلی تأکید کردند که وقتی به مسجد می‌روید، کنار یکدیگر ننشینید و یک در میان، بین مردم پخش شوید ... بعد از نماز بصورت دسته‌جمعی دعای وحدت را خواندیم. صحنه زیبایی بوجود آمده بود. دست در دست یکدیگر داده بودیم طوری که دو دست ما بالا بود و پنجه‌هایمان در هم قفل شده بودند. این کار ما وحدت با مردم اهل‌تسنن را به نمایش می‌گذاشت. حضور ما در بین مردم در حالی بود که عناصر ضدانقلاب، خودشان را در میان اهالی غیور آنجا پنهان می‌کردند و سعی‌شان بر این بود تا از صمیمیت و صفای آنها سوء استفاده کنند. 👈ادامه این خاطره در کتاب 🎙خاطرات 📒انتشارات 📍 🇮🇷 @dooshkachi
🧨 پیشواز خطر 📖 ... پرواز پرندگان غیرعادی به نظر می‌آمد. شاید کسانی به آشیانه‌شان نزدیک شده بودند و آنها هم از ترس، پرواز می‌کردند و جابجا می‌شدند. از روی تویوتا، اطراف جاده را بهتر می‌دیدم. نیروهای پیاده همچنان با احتیاط به سمت روستا حرکت می‌کردند. کنار جاده‌ی نزدیک روستا یک آسیاب کهنه بود. به آنجا رسیدیم. برادر گنجی‌زاده با اسلحه‌ی قنداق کوتاه ژ-3، در جلوی یکی از ستون‌ها در حال پیشروی بود. نوک سلاحش را به طرف آسمان گرفته بود و با قرار دادن انگشت اشاره‌اش بر روی ماشه، منتظر هر جنبنده‌ای بود تا به طرفش شلیک کند. او در همه مواقع جلودار بود و به پیشواز خطر می‌رفت. در حین حرکتش دیدم که یک لحظه به آرامی به سمت ماشین من آمد. بعد از اینکه نگاهی به اطراف انداخت، رو به من کرد و گفت: «احمدی! کمی به داخل جنگل تیراندازی کن ببینیم چه خبره!» من هم بدون هدف مشخصی، یک نوار دوشکا به صورت رگباری به چندین نقطه منطقه شلیک کردم ... 👈ادامه این خاطره در کتاب 🎙خاطرات 📒انتشارات 📍 🇮🇷 @dooshkachi
🎞تولیدات چندرسانه‌ای در رابطه با کتاب و راوی آن 🔺خاطراتی از ایام کودکی و دوران دانش‌آموزی در روستا (شبکه زاگرس کرمانشاه) https://eitaa.com/Dooshkachi/140 🔺روایتی از ایستادگی خانواده‌های شهیدان فرهنگیان و احمدی (شبکه زاگرس کرمانشاه) https://eitaa.com/Dooshkachi/141 🔺روایتی از تشکیل تیپ ویژه کوهستانی در سال ۱۳۶۱ (شبکه زاگرس کرمانشاه) https://eitaa.com/Dooshkachi/143 🔺روایتی از عملیات کربلای4 (شبکه زاگرس کرمانشاه) https://eitaa.com/Dooshkachi/144 🔺روایت علی حسن احمدی از عملیات مرصاد (شبکه دو سیما) https://eitaa.com/Dooshkachi/159 🔺پخش گزارش خبری 20:30 (شبکه دو سیما) https://eitaa.com/Dooshkachi/168 🔺نفیر نی‌زار (خوانشی از کتاب دوشکاچی به یاد شهدای عملیات عاشورای میمک) https://eitaa.com/Dooshkachi/175 🔺خوانشی از کتاب دوشکاچی (تولیدی حوزه هنری انقلاب اسلامی استان کرمانشاه) https://eitaa.com/Dooshkachi/219 🔺لبخندهای مقدس (شبکه زاگرس کرمانشاه) https://eitaa.com/Dooshkachi/233 🔺پادکست | روایتی از امدادرسانی رزمندگان اسلام در بمباران حلبچه https://eitaa.com/Dooshkachi/238 🔺پادکست | روایتی از یک نبرد جوانمردانه در کردستان https://eitaa.com/Dooshkachi/241 🔺پادکست | مثل یک پدر | روایتی از شهادت محمد بروجردی https://eitaa.com/Dooshkachi/245 🔺پادکست | چهچه بلبل کرمانشاهی! | روایتی از دلدادگی متقابل میان رزمندگان و شهید کاوه https://eitaa.com/Dooshkachi/246 🔺روایت دوشکاچی از یک جنایت بشری (خوانشی از کتاب دوشکاچی از عملیات مرصاد) https://eitaa.com/Dooshkachi/247 🔺برنامه جان و تن (گفتگو با قهرمانان مردمی ۸ سال دفاع مقدس-شبکه افق سیما) https://eitaa.com/Dooshkachi/253 🔺به یاد عاشورائیان محاصره شده در معرکه (برشی از برنامه جان‌وطن) https://eitaa.com/Dooshkachi/256 🔺مروری بر تاریخچه بمباران‌های استان کرمانشاه توسط رژیم بعث عراق در جنگ تحمیلی (شبکه زاگرس کرمانشاه) https://eitaa.com/Dooshkachi/281 📍برای مشاهده عکس‌نوشته‌ها و محتوای بیشتر در رابطه با کتاب به کانال زیر مراجعه نمائید👇 🇮🇷 @dooshkachi
هدایت شده از دوشکاچی
🌷 آیت‌الله اشرفی اصفهانی 📖 ... می‌خواستیم از میدان‌آزادی به طرف پادگان صالح‌آباد برویم تا شادی پیروزی‌مان در عملیات‌ها و همچنین شوق دیدار امام را ابراز کنیم. از میدان آزادی وارد خیابان مدرّس شدیم و در قالب همان ستونِ چراغ‌روشنِ بوق‌زن به طرف مسجدجامع رفتیم. در این هنگام دیدم چند نفر از بچه‌های خودمان دوان‌دوان جلو آمدند و به ما رسیدند. بعد با صدای بلند فریاد زدند: «آقا! بوق نزنید، چراغ‌ها رو خاموش کنید!» ما هم تعجب کرده بودیم و نمی‌دانستیم چرا این‌طوری رفتار می‌کردند! با توقف موقت ماشین‌ها، به آنها گفتیم: «چرا شادی نکنیم؟ چرا بوق نزنیم؟ مگه چه شده؟ اتفاقی افتاده؟» آن چند نفر صدایشان را پایین آوردند و با لحن آهسته‌تری گفتند: «امروز چهلم شهادت آیت‌الله اشرفی اصفهانیه، امروز روز شادی ما نیست، بلکه برای او عزاداریم.» ... 👈ادامه این خاطره در کتاب 🎙خاطرات 📒انتشارات 📍 🌐 لینک خرید اینترنتی کتاب👇 https://sooremehr.ir/book/3321 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🇮🇷 @dooshkachi ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
📍به بهانه یادبود عملیات عاشورا در منطقه میمک ✊ ما تا آخر ایستاده‌ایم https://eitaa.com/Dooshkachi/75 📹 روایت "پایی که بسته شد" از زبان دوشکاچی https://eitaa.com/Dooshkachi/77 📍 به یاد خوشراه https://eitaa.com/Dooshkachi/172 🌷 الله اکبر جانم فدای رهبر https://eitaa.com/Dooshkachi/173 🚀 غرّش غیرت https://eitaa.com/Dooshkachi/174 🌷نفیر نی‌زار (خوانشی از کتاب دوشکاچی به یاد شهدای عملیات عاشورای میمک) https://eitaa.com/Dooshkachi/175 📸 دیدگاه خالق عکس دوشکاچی https://eitaa.com/Dooshkachi/204 📹 خاطره‌ای از دوشکاچی کرمانشاهی که تازه‌داماد بود (برشی از برنامه جان‌وطن) https://eitaa.com/Dooshkachi/256 🎙خوانشی از کتاب دوشکاچی (تولیدی حوزه هنری انقلاب اسلامی استان کرمانشاه) https://eitaa.com/Dooshkachi/219 📺برنامه جان و تن (گفتگو با قهرمانان مردمی ۸ سال دفاع مقدس-شبکه افق سیما) https://eitaa.com/Dooshkachi/253 📍برای مشاهده عکس‌نوشته‌ها و محتوای بیشتر در رابطه با کتاب به کانال زیر مراجعه نمائید👇 🇮🇷 @dooshkachi
هدایت شده از دوشکاچی
🔹فعالیت پدرم در بسیج 📖آذرماه سال ۵۸ بود که با فرمان امام مبنی بر تشکیل بسیج، هسته‌های مقاومت مردمی یا همان کمیته هم در مجموعه بسیج منسجم‌تر شدند. برادر حدیدی که تا قبل از این مسئول کمیته بود، به عنوان فرمانده بسیج سنقر معرفی شد و ساختمانی هم در محله «پیره‌سوند» سنقر به عنوان پایگاه بسیج معین گردید. در همان ایام پدرم به صورت افتخاری و بدون دریافت حقوق و مزایا به عضویت بسیج درآمد. تا اواخر سال ۵۸ پدرم چند نفری را نیز در این کار جذب کرد و آنها هم بسیجی شدند؛ از جمله «کرم‌رضا و غلامرضا پرویزی»، «نصرالله فرهنگیان»، «حجت‌الله احمدی» و «مولاقلی فرهنگیان» ... 👈تکمیلی این خاطره در کتاب 📚خاطرات 📒انتشارات روستای 🌐 لینک خرید اینترنتی کتاب👇 https://sooremehr.ir/book/3321 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🇮🇷 @dooshkachi ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
هدایت شده از دوشکاچی
⁉️ کی میشه من هم برم سربازی؟! 📖 رفته‌رفته علاقه‌ام به حضور در بسیج بیشتر شد. این علاقه ادامه پیدا کرد تا اینکه «رمضان احمدی»، همسایه دیوار به دیوارمان به سربازی رفت. او خدمت سربازی‌اش را در ارتش و در منطقه «میمک» ایلام می‌گذراند. زمانی که به مرخصی می‌آمد، من و چند نفر از دوستانم به خانه‌شان می‌رفتیم و او از سربازی‌اش در منطقه جنگی برای‌مان تعریف می‌کرد و من از ته دل حسرت می‌خوردم و می‌گفتم: «خدایا! کی میشه من هم برم سربازی؟!» جرأت این را نداشتم که از پدرم بخواهم اجازه دهد تا به جبهه بروم، چون پدرم اجازه نمی‌داد. در روستای ما هم کسی نبود که با سن کم به جبهه رفته باشد؛ همین طور مانده بودم و نمی‌توانستم به پدرم چیزی بگویم. بیشتر کسانی که به جبهه اعزام می‌شدند، یا کسانی بودند که سن بالایی داشتند و یا پاسداران و بسیجیانی بودند که سابقه قبلی حضور در جبهه را داشتند ... 👈ادامه این خاطره در کتاب 🎙خاطرات 📒انتشارات 📍 روستای 🌐 لینک خرید اینترنتی کتاب👇 https://sooremehr.ir/book/3321 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🇮🇷 @dooshkachi ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯