گولهای باکلاس و مذهبی شیطان
یک روز گرم
سر اذان
میرسی خونه
میگه:
یه کم استراحت کن
عرقت خشک بشه
با حال نماز بخونی
چند دقیقه بعد میگه:
برو دوش بگیر
بدنت بوی عرق نده
تمیز نماز بخونی
چند دقه بعد میگه:
از حمام آمدی
خسته ای
یه لیوان چای بخور
سرحال بشی
نماز بخونی
یهو 2_3 ساعت از اذان گذشته
دیگه اون نماز
بینی شیطان ب زمین میزنه؟
یه فقیر دست دراز میکنه
طلب پول میکنه
میگه :
از کجا معلوم واقعی باشه حرفش؟
شاید یه باند باشند
این کارت باعث گداپروری میشه
و...
( البته اگر کسی بخواد مانع گداپروری بشه در عین حال انفاق کنه، راه داره... نه اینکه صورت مسئله پاک کنه)
تو عملیاتها
تو جبهه
رزمنده ها پشت لباس شون مینوشتند:
میروم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم
سرمای آب اروند
کوسه های اروند
برفهای ارتفاعات قلاویزان
و...
کم میاورد پیش رزمنده ها
چون
دشمن رو جدی گرفته بودن
محکم ایستاده بودن
مجاهد فی سبیل الله بودن
و آرزوی انتقام سیلی داشتند
ما
دشمن رو چقدر جدی گرفتیم؟
چرا
گاهی حال نداریم؟
چرا
آرزومون
منتقم شدن
برای خون امام حسین و سیلی حضرت زهرا
نیست...؟
آرزوها
آدمها رو بزرگ و کوچیک میکنه...
خودت و دیگران را
با سقف آرزوهاشون بشناس
بالاتر از آرزوی منتقم شدن برای سیلی حضرت مادر
چیزی هست؟
نباید برای محقق شدن این آرزو
شبانه روز زحمت کشید؟
بهمن 1400
🦋@drme1441
هدایت شده از بانک اطلاعات دوکوهه
نکتهی مهمّ دیگر در زندگی این بزرگوار (حضرت زینب)
که آن هم باز نشانهی تدبیر است، این است که این بزرگوار جهاد تبیین را، جهاد روایت را راه انداخت؛
نگذاشت و فرصت نداد که روایت دشمن از حادثه غلبه پیدا کند؛
کاری کرد که روایت او بر افکار عمومی غلبه پیدا کند.
حالا تا امروز روایت زینب کبریٰ (سلام الله علیها) از حادثهی عاشورا در تاریخ مانده، [امّا] در همان زمان هم تأثیر گذاشت در شام، در کوفه، در مجموعهی سالهای حکومت اموی و منتهی شد به ساقط شدن حکومت اموی. ببینید!
این درس است؛
این همان حرفی است که بنده همیشه میگویم:
شما روایت کنید حقایق جامعهی خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را.
شما اگر روایت نکنید، دشمن روایت میکند؛
شما اگر انقلاب را روایت نکنید، دشمن روایت میکند؛
شما اگر حادثهی دفاع مقدّس را روایت نکنید، دشمن روایت میکند،
هر جور دلش میخواهد؛
توجیه میکند،
دروغ میگوید
[آن هم]۱۸۰ درجه خلاف واقع؛ جای ظالم و مظلوم را عوض میکند
21 آذر 1400
میلاد حضرت زینب کبری
#جهادتبیین
بچه ها
آن طور که ما هستیم
تربیت میشوند
نه
آن طور که دوست داریم...
پس باید خودمون رو خوب تربیت کنیم
دیشب ایرج نوذری درباره پدرش صحبت میکرد
یکی از موارد
صحبت درباره سابقه مهارتهای پدر، منوچهر نوذری بود
منوچهر نوذری
معلم بوده،
دستی بر فوتبال هم داشته
پرسپولیسی بود
طوری ک اگر کمی دیگه ادامه میداد
ب مراحل بالایی میرسید
ی بار
وقتی از فوتبال برمیگرده
پدرشون میگه
دیگه فوتبال نرو
و
منوچهر نوذری
بدون بحث که چرا نرم و..
میگه چشم و نمیره
ی مدت بعد میگه
میشه بپرسم چرا نرم فوتبال؟
پدرشون روزنامه ای نشون میده
ک
یکی از فوتبالیست ها دچار صدمه شده بوده و ایشون نگران شده نکنه پسرش دچار آسیب بشه
برام جالب بود نوشتم
پذیرش اتفاقات،
کمک زیادی ب موفقیت انسان میکند
وقتی اتفاق افتاد بپذیرد نه اینکه ناله سردهد و...
انسان
در مقابل خدا
ناشکر نمیشود
درمقابل انسانها هم
توقع از کسی نخواهد داشت
وقتی اتفاق را پذیرفت
یا آن را حل میکند
یا آن را تحمل مینماید
محال است خدا
اتفاقی را رقم بزند
ک
هم قابل حل نباشد
هم قابل تحمل
برداشت از صحبت آقای انوشه
در طول 40 سال انقلاب اسلامی ایران،
گاهی به ارزشهای اسلامی حمله میشده،
گاهی به ارزشهای انقلاب،
این اواخر
حمله رسانه های غربی،
به زبان فارسی،
به #مادر
و تقدس زدایی از آن،
( واژه ای که در همه فرهنگها مقدس است)
نه بحث انقلاب است،
نه اسلام،
بلکه هدف در این مورد،
فرهنگ ایرانی است...
ب عبارتی،
این حجم از دشمنی غرب،
و اینکه با تمام قوا وسط میدان آمده،
گاهی اسلام
گاهی انقلاب
گاهی ایران را
هدف قرار میدهد...
برای این است که
تمدن اسلامی ایرانی،
در مقابل تمدن غرب ایستاده،
و قصد غرب،
از بین بردن این تمدن است...
آقای ثروتمند
برای خانه انگور خرید
و به خدمتکار داد به خانه ببرد
تابعد از ظهر
در کنار خانواده آن را میل کند.
بعد از تمام شدن کارها،
به خانه رسید.
به خانم گفت:
کمی از آن انگورها را بیاورید باهم بخوریم.
خانم گفت: تمام شد.
مرد تعجب کرد.
گفت: تمام شد؟!!
زن خندید گفت: بله.
مرد گفت:
یعنی حتی یک $حبه برای من نگذاشتید؟
زن خندید و گفت:
بچه ها همه را خوردند.
مرد بر خود لرزید
بلافاصله بلند شد و از خانه زدبیرون .
چند روز ازاو خبری نبود.
فقط خبر داد که حال او خوب است تا کسی نگران نشود.
بعد از چندروز به خانه برگشت.
علت نبودنش را پرسیدند.
گفت:
وقتی در زمان زنده بودنم،
از ثروتم،
اندازه یک حبه انگور
برای من نگه داشته نشد،
بر خود لرزیدم و ترسیدم
که بعد از مرگم
آیاچیزی برای من ارسال میشود ؟
رفتم و اموال خود را درراه خیر
ساخت مدرسه،
بیمارستان
و مسجد
صرف کردم
چون معلوم نبودبعد مرگم،
برای من کار خیری فرستاده شود.
البته
برای فرزندانم هم حقی در نظر گرفته ام....
چقدر خودمان ب داد دنیای دیگرمان میرسیم؟
چقدر به دیگران امید داریم؟
چقدر ضمانت هست که دیگران ب داد ما میرسند؟
تاریخ تحول از تاریخ تولد،
مهم تره
اهل بودن از اهل کجا بودن،
مهم تره
منطق داشتن از اهل کدوم منطقه بودن،
مهم تره
با
🌺 حفظ اخلاقیات ( ب دور از دروغ و تهمت و شایعه و...)
و
🌺 چاشنی عاطفه
و
🌺 به صورت عمومی
باید وارد #جهادتبیین شد...