✍ علم خداوند به جزئیات
آیا خداوند به جزئیات علم دارد؟
آیا ابنسینا منکر علم خداوند به جزئیات است؟
غزالی معتقد است که ابن سینا علم خداوند به جزئیات را رد کرده لذا نسبت کفر به وی میدهد. در اینجا بیان میکنیم که غزالی مقصود ابن سینا را درک نکرده و نسبت کفر به وی، نسب ناروایی است.
ابن سینا در عبارت های متفاوت و فراوان با صراحت تمام علم خداوند به جزئیات را اثبات میکند برای نمونه در یک جا میگوید:
"فواجب الوجود يعلم كل شيء كما هو باسبابه... ؛ واجب الوجود هر موجودی را همان طور که هست از راه علت آن میداند."
بنابراین باید دید مقصود ابن سینا از اثبات و انکار علم خداوند به جزئیات چیست. وی میگوید علم به جزئی بر دو گونه است:
۱. علم به جزئیات به نحو کلی و ثابت:
علم به جزئیات از راه علل و اسباب آن؛ مثل علم منجّم به خسوف است (چون با قواعد نجومی آشناست) علم او قبل از وقوع، هنگام وقوع و بعد از وقوع یکسان است. اینگونه علم به جزئیات به صورت کلی از سنخ علم انفعالی نیست بلکه از نوع علم فعلی است و با تغییر معلوم، علم عالم تغییر نمیکند؛ زیرا علمی که از راه علل و اسباب حاصل میشود امری کلی، ثابت و زوال ناپذیر است که با تغییر معلوم، تغییری در آن حاصل نمیشود. خداوند هم چون علت العلل است همین که به ذات خود آگاه است به جزئیات نیز علم دارد.
بنابراین ابنسینا علم به جزئی به نحو کلی را قبول دارد.
۲. علم به جزئیات به نحو جزئی و متغییر: علمی که از راه حواس نسبت به پدیدههای متغیر حاصل میشود. مثل علم به خسوف از طریق حس بینایی که همراه وقوع آن حاصل میشود و قبل از آن وجود نداشت و بعد از آن نیز از بین میرود.
مقصود ابن سینا از اینکه خداوند به جزئیات علم ندارد، همین قسم است. زیرا اولا: این نوع علم به جزئی مربوط به علومی است که از طریق حواس به دست میآید. و خداوند مبرا از حواس است. و ثانیا: چنین علمی علم انفعالی خواهد بود در حالی که علم خداوند علم فعلی است. و علم انفعالی نقص و جهل است و سبب تغییر در وجود عالِم میشود.
بنابراین خداوند به این نوع از جزئی نمیتواند علم داشته باشد و اثبات چنین علمی برای خداوند یا موجب نقص یا سبب جهل او خواهد شد و هر دو امر از خداوند منتفی است. باید علمی را برای خدا ثابت کرد که موجب کمال ذات وی شود. اثبات علم جزئی به امور محسوس و متخیل که سبب تغییر در وجود عالِم میشود، نه تنها تأمین کننده کمال ذات خدا نیست، بلکه سبب نقص و جهل در کمال ذاتی وی میشود زیرا با تغییر معلوم، دیگر نمیتوان گفت که همچنان خداوند به معلومی که از میان رفته با همان وضعیت قبلی علم دارد چه فرض این است که وضعیت پیشین معدوم شده و اگر بگوییم علم ندارد، باز هم عدم العلم را که همان جهل است به وی نسبت دادهایم. بنابراین سخن حکیمانه این است که بگوییم علم خدا به حوادث جزئی و متغیر از طريق علل و اسباب آنها که امور ثابت اند تعلق میگیرد.
به بیان دیگر چون خداوند عقل محض و فاقد قوای احساسی و خیالی است معنا ندارد که گفته شود او جزئی را به نحو جزئی احساسی و خیالی ادراک میکند. آری اگر خدا نیز همچو انسان دارای اندام حسی میبود صحیح بود که بگوییم او جزئی را به نحو جزئی ادراک میکند و چون خداوند فاقد اندام حسی است، بنابراین آگاهی او نیز نمیتواند از سنخ ادراک حسی و خیالی باشد؛ پس علم و آگاهی او به امور جزئی به نحو کلی یعنی از طریق علل و اسباب امور جزئی حاصل میشود نه از راه خود امور جزئی.
بنابراین مراد ابن سینا از نفی و انکار علم خداوند به جزئیات علم به جزئیات به طریق دوم است نه انکار علم به جزئیات از نوع اول. چرا که خود وی اصرار بر اثبات این نوع علم برای خداوند را دارد.
اشکال شیخ اشراق و ملاصدرا بر ابن سینا:
اين ايراد (علم خداوند به جزئیات به نحوی جزیی سبب نقص و تغییر در ذات خداست) در صورتى است كه علم خداوند مانند علم ما به اشياءِ خارجى علم حصولی و از طريق انعكاس صورت اشياء باشد؛ زيرا تغييرات اين موجودات باعث تغيير اين انعكاس در درون فكر ما مىشود، ولى با توجّه به اين كه علم خداوند «حضورى» است و همه اشياء با تمام وجودشان نزد او حاضرند اين اشكال مفهومى ندارد؛ زيرا تغيير تنها در موجودات جهان روى مىدهد، نه در ذات او؛ ذات مقدّس او به همه آنها احاطه دارد و ثابت است.
به این کانال بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/Dr_S_Miri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاسخ به اشکالی مجری
اشکال مجری: آیه "أُولَٰئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ" اشاره به ادیانی غیر از اسلام دارد و خود قرآن به ادیان دیگر توهین کرده است.
پاسخ:
اولا این اشکال نشانه عدم شناخت مواضع اسلام و قرآن است. قرآن هرگز به ادیان دیگر توهین نکرده و حتی آیات فراوان بر عدم اهانت به ادیان و حتی مشرکان و بت پرستان وجود دارد. مثل " وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ" معبود کسانی که غیر خدا را می خوانند دشنام ندهید. از این دست آیات فراوان است.
قرآن با استدلال عقلی و بدیهی با مشرکان و دیگر ادیان بحث میکند نه با توهین و...
ثانیا آیه مورد بحث اشاره به ادیان دیگر و مشرکان ندارد بلکه به صورت کلی اشاره به هر انسانی دارد که از عقل خود بهره نگرفته و از اصول و استعدادهای اولیه انسانی برخوردار نیستند و استعدادهای انسانی را ضایع کردند"لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا ۚ أُولَٰئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ" مثل انسانهای مستکبر و دائش و ... طبیعتاً چنین انسانهایی از حیوان کمتر هستند.
به این کانال بپیوندید👇👇👇
https://eitaa.com/Dr_S_Miri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسلام راکد و کفر متحرک
https://eitaa.com/Dr_S_Miri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مختصری از زندگی ملاصدرا
📚 #فلسفه_اسلامی
https://eitaa.com/Dr_S_Miri